مشروح اخبار


» در دنیای کنونی به افرادی همانند روحانی قصه گوی دهدشتی بشدت نیاز داریم/ طلبه ای جوان درمیان ۱۱چهره برتر سال ۹۷



روحانی است در قم درس طلبگی و در دانشگاه کارشناسی ارشد عرفان خوانده است ، بضاعتش چند جلد کتاب و راهکارهای خلاقانه ای است که با عشق، وقف روزگار تاریک بچه های روستاهای محروم استان کهگیلویه و بویراحمد می کند تا روزنه های نور را پیدا کرده و به سمت آن حرکت کنند.

به گزارش راک نیوز از مرکز استان کهگیلویه و بویراحمد ، این روزها خبرهایی از جنس کمک های خیرین به روستاهای محروم زیاد شنیده می شود. اقدام های خیرخواهانه و بشردوستانه ای که با انگیزه و بدون انگیزه سیاسی انجام می شود و گاه تاثیرشان در حد یک کارتن قند، حلب روغن،یک کیف و دفتر است و فرهنگی که به واسطه این دست کارها در بلند مدت منفی تر از خود فقر می شود. برخی از این خیریه ها دم و دستگاه های عریض و طویلی نیز در سراسر کشور شکل داده اند و به شدت در روستاها فعالیت می کنند و فعالیت شان از پزشکی گرفته تا خوراکی و کیف های لوازم التحریر را شامل می شود.  اما در این میان برخی مثل «اسماعیل آذری نژاد» با دستان خالی به مبارزه با جهل و تاریکی در روستاها می روند. بضاعتشان مهربانی است ، چند جلد کتاب و راهکارهای خلاقانه ای که می تواند تغییری بنیادین در زندگی بچه ها ایجاد کند.  روحانی جوان و تحصیل کرده ای که دانش و تجربه و مهمتر از همه احساس مسئولیت را در هم آمیخته و با تمام وجود آن را نثار کودکان روستاهای محروم و آسیب پذیر می کند تا پرتو نوری در روزگار سیاه مناطق آسیب پذیر باشد. وصف فعالیت های خیرخواهانه و البته فرهنگی اش برای کودکان روستاهای دهدشت به همه جای ایران رسیده است. آنچنان که نامش در میان 11 چهره برتر سال 97 قرار گرفته است و در صورت حمایت مردم از این فعال اجتماعی، وی می تواند نوروز 98 به عنوان چهره شاخص سال ایران انتخاب شود. آذری نژاد دانش آموخته رشته جامعه شناسی و فوق لیسانس عرفان -تصوف است و تحصیلات حوزوی را نیز در قم پشت سر گذاشته و بعد از آن راهی سرزمین مادری اش دهدشت شده تا بتواند در لباس روحانیت به مردمان شهرش خدمت کند. خودش می گوید وقتی به دهدشت برگشتم در حوزه علمیه به عنوان استاد شروع به تدریس کردم و همزمان در مسجد نماز جماعت را نیز برپا می کردیم و همانجا بود که جرقه ای در ذهنم زده شد . تصمیم گرفتم تمرکزم را بر کار و فعالیت برای کودکان و دانش آموزان بگذارم، به همین خاطر کار کتابخوانی، قصه خوانی، نقاشی و انشا نویسی را در سه محور رنگ،توپ و قصه دنبال کردم و تا زمانی که توان داشته باشم آن را ادامه می دهم. در شش سال فعالیتش همیشه طعن ، نیش و کنایه ها از مردم عادی گرفته تا آنانی که همچون او لباس روحانیت به تن دارندد شنیده است اما همه را به جان خریده تا کودکان دیارش رشد کنند. آذری نژاد به محله هایی می رود که فقر مادی و آسیب های اجتماعی در آنها بیداد می کند ،به محله هایی در حاشیه شهر دهدشت که حتی سرویس بهداشتی ندارند و از کمترین امکانات برخوردارند. وی به روستاها و محله هایی از دهدشت قدم گذاشته که مواد مخدر در آنجا پیش چشم کودکان به راحتی استعمال و خرید و فروش می شود و کودکان کنجکاو و نظاره گر نیز همه اینها را به چشم می بینند.  آذری نژاد می گوید کودکان این محله ها به خاطر حجم بالای آسیب های اجتماعی و تنبیه بدنی خشن بار آمده اند و انرژی روانی و درونی خود را با الفاظ رکیک و خلق و خوی پرخاشگرانه و کارهایی از این قبیل بروز می دهند. **باید برای کودکان ارزش قائل شویم روحانی مهربان از مدارسی می گوید که تعداد دانش آموزانشان در برابر فضای فیزیکی آنقدر زیاد بوده که کلاس های درسش در حیاط و زیر گرمای داغ دهدشت برگزار می شد و با پیگیری برایشان کانکس هایی فراهم شده است. و این بدان معناست که رفع بخشی از این فقر تنها نیاز به پیگیری دارد و باید یک نفر احساس مسئولیت کرده و فارغ از مصلحت اندیشی هایی که این روزها باب شده مساله اصلی را به زبان بیاورد. آذری نژاد به بچه ها کیف و کتاب و خوراکی نمی بخشد .با صحبت با کودکان شجاعت و جرات از دست رفته بر اثر تنبیه های جسمی و روحی را به آنها باز می گرداند و یادشان می دهد که هیچ چیز مطلق نیست و اگر بخواهند می توانند از پیله نحسی که دور و برشان تنیده شده بیرون بیایند ؛فقط اگر بخواهند. او دستشان را می گیرد و از سیل مخرب مفروضاتی که نوع زندگی ، خانواده های نا آگاه و محیط اجتماعی برایشان رقم زده بیرون می کشد ،چراغی در دستشان می گذارد تا راه را پیدا کنند و بعد هم از دور نظاره گر تلاش و فعالیتشان برای پیروزی بر زندگی سختی که گرفتارش بوده اند می شود. هرکجا لازم باشد هم موانع را از پیش پایشان بر می دارد. وی می گوید باید برای فعالیت کودکان ارزش قائل شویم تا به خودباوری و رشد برسند.کودکان نیاز به تایید و تشویق دارند، تشویق حتما مادی نیست، گاهی با یک بَه بَه گفتن دلشان برای ادامه مسیر امیدوار می شود چه بسا با همین یک جمله چراغی در دل آنها روشن کنیم. **لزوم ظرفیت شناسی برای آگاهی بخشی آذری نژاد بر این باور است برخلاف برخی اظهار نظرها که علت ناتوانی دانش آموزان را نبود امکانات می دانند،اما می توان در طبیعت و زیر درختان و با استفاده از امکانات خدادادی دانش آموز را به خلاقیت و آگاهی رساند.  وی از ظرفیت دانش آموزان خوابگاهی به عنوان سفیر یار مهربان در روستاهای خودشان استفاده می کند.حتی به آنها قول حق الزحمه هم داده است تا انگیزه بیشتری برای نشر دانش پیدا کنند. آذری نژاد می گوید باید حواسمان به تفاوت های فرهنگی دانش آموزان مدارس شبانه روزی باشد زیرا هر کدام از این بچه ها از روستایی به خوابگاه آمده و لازمه در کنار هم زیستن همدلی و درک تفاوت هاست. برای آموزش این موضوع به بچه ها، می توان از کتاب ها بهره گرفت. **نعمت حضور این روحانی برای امید بخشی به بچه ها نویسندگان،مترجمین و فعالان کودک را به روستاهای کهگیلویه می آورد و این حضور را لطفی الهی تعبیرمی کند که نصیب بچه ها می شود. وی معتقد است بچه ها می توانند از تجربه و دانش آنان بهره گرفته و با آنها مانوس شوند و همین هم باعث رشد عواطف و فکرشان می شود. کلاس هایش نه برای بچه ها که برای همه مردم روستا ها برگزار می شود. والدین هم با اشتیاق گردش جمع می شوند تا آیین زندگی و کودک پروری بیاموزند.حتی این فرصت را پیدا می کنند در دنیای مداد رنگی بچه هایشان غرق شوند و همراه با آنها لذت نقاشی و تخلیه روحی را بچشند. مادرانی که خود قربانی اوضاع نابسامان برخی از روستاهای محروم و حاشیه ای هستند و طعم کودکی را نچشیده پرت شده اند وسط یک زندگی.چرا که به گفته آذری نژاد مادران روستا برای خودشان نیستند و از خود خبر ندارند. **صبر ، تداوم و تخصص آذری نژاد می گوید : بچه ها در محله های حاشیه شهر آسیب های زیادی دیده اند و در معرض آسیب بیشتری هستند . پرخاشگری می کنند و همدیگر را کتک می زنند و کار با آنها نیاز به صبر،تداوم و تخصص دارد. وی از خودکشی کودک ده ساله در واکنش به تننیه بدنی والدینش در یکی از محلات دهدشت می گوید و تاکید می کند این یعنی فاجعه برای کودکانی که به جای کودکی کردن و شیطنت های معقول و معمول کودکانه باید کودکی هایشان را در محله هایی آکنده از آسیبهای اجتماعی با حجم بالای تحقیر و تنبیه بدنی چه از طرف والدین و چه معلمان در مدارس به خشن ترین شکل ممکن بگذارنند. این روحانی ادامه می دهد در این محله ها به کودکانی برخورد کردم که درس خواندن برای آنها هیچ معنا و مفهومی ندارد و یا ترک تحصیل کرده اند و بیشتر از کتاب به الفاظ رکیک و انواع اقسام فحش ها انس گرفته اند و برای ماندن در این فضای آکنده از خشونت ترجیح می دهند از کودکی شرور باشند تا دوام بیاورند.  **تصمیم فردی و پویش جمعی  این روحانی در تشریح فعالیت ها و شروع کارش گفت از آنجایی که کودکی مهمترین مرحله پرورش و اعتلای شخصیت هر فرد است و کودکان مهمترین و آسیب پذیرترین قشری هستند که کمتر به آنها توجه می شود و جای کار زیادی دارند، تصمیم گرفتم همه تمرکزم را بر روی کودکان بگذارم ،چون خداوند هم درقران خطاب به پیغمبر فرموده قصه بخوان تا مردم تفکر کنند،بنابراین عزمم را جزم کردم و استارت کارکتاب خوانی را زدم.  او اضافه کرد: دنبال کردن این محور ها ابتدا در مساجد و به صورت محدودتر بود ولی بعد از مدتی تصمیم گرفتم دامنه آن را گسترش داده و ان را به حوزه مدارس،کلاس های درس،صفوف صبحگاهی و روستاها بکشانم که در آغاز کار از کتاب های فرزند خودم برای کتابخوانی و قصه خوانی استفاده می کردم. آذری نژاد تصریح می کند:در حین کار متوجه شدم می توان از ظرفیت و نیروی انسانی بزرگتری استفاده کرد و حوزه فعالیت را گسترده ترکرد،بنابراین طلاب حوزوی را که بعضا اهل روستاها بودند درگیر کردیم و به آنها آموزش های لازم را دادیم تا آنها چنین برنامه هایی را خصوص در ایام عید، ماه رمضان، ماه محرم و ایام تابستان در روستاهای خود اجرایی کنند ،علاوه بر اینها لوازام التحریر و لوازم رنگ آمیزی نیز در اختیار آنها قرار دادیم تا فضای آموزشی پربار و بانشاط تر حاکم باشد. **نکته های پنهان در رنگ ها آذری نژاد می گوید: در برخی روستاهای آسیب خیز دهدشت که محل توزیع مواد مخدر نیز بودند 4 گروه شدیم و با همکاری طلبه ها تصمیم گرفتیم برای دانش اموزان آنجا قصه خوانی کنیم ولی به مرور و با توجه به رفتارهای خشونت آمیز دانش آموزان در دو روستا متوجه شدیم در اینجا کتابخوانی فایده ندارد،بنابراین تصمیم گرفتیم از توپ و رنگ استفاده کنیم تا کودکان انرژی خود را از این طریق تخلیه کنند و در دراز مدت رفتار آنان تغییر کند که این تکنیک جواب داد و کل مدرسه را در زنگ هنر با همکاری خود دانش آموزان رنگ کردیم و بعد از آن با هماهنگی مدیر مدرسه دیوار پشتی مدرسه را در اختیار دانش اموزان قرار دادیم تا هر چیزی دوست دارند روی آن نقاشی کنند تا به لحاظ روانی تخلیه و آرام تر شوند. وی یادآوری می کند: مدیریت کودکان و خرابکاری های کودکانه از سختی های همکاری بچه ها در رنگ آمیزی مدارس است و هزینه آن را بالا می برد اما نگاه تربیتی و آموزشی که در این همکاری نهفته است لذت بخش است چرا که بچه ها رنگ را دوست دارند و یاد می گیرند،تغییر و زیبایی لازمه زندگی است. آذری نژاد تاکید می کند:‏در رنگ آمیزی هر مدرسه با مدیر شرط می شود که روی دیوار شعار ننویسد زیرا بچه های ما عادت کرده اند بمباران نصیحت شوند. وی می گوید: درشرایطی که در شهر دهدشت و حومه و روستاهایش کمترین امکانات تفریحی پیش بینی نشده ما استفاده از رنگ را برای بچه ها درنظر گرفتیم چون اعتقاد داریم رنگ نشاط آور و بچه ها را ذوق زده می کند و به وجد می آورد . ما در بعضی محله ها که بچه ها الفاظ رکیک و نامناسب را زیاد بکار می بردند به بچه ها اعلام می کردیم هرکسی چنین کاری انجام دهد اجازه نقاشی و رنگ در و دیوار را ندارد و باید یک دقیقه بنشیند که این کار باعث می شد بهترین رفتار را داشته باشند و ادبیات کلامی را رعایت کنند. ** برخی فعالیت هایم را دور از شان می دانند ‏ وی از مخالفت های برخی مردم روستا با فعالیت هایش هم می گوید و اینکه به او یادآوری می کنند کتاب برای بچه ها نان و آب نمی شود. با این حال وی معتقد است برخی خیریه ها مردم را بد عادت کرده اند و فرهنگ غلطی ایجاد کرده اند که کمک باید فقط مادی باشد در حالی که در دین تاکید بر نذورات رفتاری است تا شکمی و باید نذورات به سمت کارهای فرهنگی جهت دهی شوند. آذری نژاد ادامه می دهد اقداماتش تنها توسط مردم عادی مورد سوال قرار نمی گیرد بلکه برخی آدم های جایگاه دار هم انجام این کار را از جانب من به عنوان یک روحانی ناپسند و دور از شان می دانند و می گویند به کارهای ملا و منبریت برس و چرا با بچه ها همراه می شوی و در این بین گاهی طعنه و کنایه می زنند. برخی والدین هم می گویند ما هزار بدبختی و مشکل داریم و مسائل مهمتری از کتاب و قصه هست.  ** کتاب خوانی و تقویت پرسشگری با این حال هیچ کدام از این واکنش ها اراده اش را برای ادامه فعالیت سست نکرده است. وی درباره انتخاب کتاب قصه ها برای کودکان نیز می گوید: قصه هایی که انتخاب می کنیم هدفمند و متناسب با وضعیت آسیب ها و کودکان هستند ،برخی ها فکر می کنند چون من یک روحانی هستم قصه ها و کتاب ها باید قرآنی و دینی باشد در صورتی که به نظر من کودکان هنوز به آن سنی نرسیده اند که چنین مطالبی برای انها خوانده شود و با همین سبک قصه خوانی به صورت غیر مستقیم با مفاهیم قرآنی و دینی آشنا می شوند و فرقی نمی کند کتاب ایرانی و یا خارجی باشد مهم هدف آن است. وی تاکید می کند: پس از قصه، دانش آموزان با هم گفت و گو می کنند و این کار با هدف تقویت حس پرسشگری است و حضورم را در گفت و گوها کم می کنم تا خودشان،برای مدعاها دلیل خواهی کنند زیرا جسارت پرسش و دلیل خواهی در مدارس امر غریبی شده است. وی یادآوری می کند: فرهنگ مقوله ای زمان براست ولی امکان ندارد کودکی با قصه و کتاب خو و انس داشته باشد و در آینده رشد فکری و شخصیتی نداشته باشد. مسلما کودکی که با کتاب انس دارد به لحظ شخصیتی متفاوت از دیگران است و شخصیت پخته تری خواهد داشت و سخن موافق و مخالف را نیز با منطق توجیه یا رد می کند. **داستان عزم و اراده در برابر نیش و کنایه وی معتقد است بر خلاف نیش و کنایه ها ، تلاش هایش بی ثمر نبوده و می گوید ‏هر گاه از روستای دالون رد می شوم ، درنگی کرده و بچه ها با فریاد'حاج آقا آمد' همدیگر را خبر می کنند.حیاط مسجد محل بازی فوتبال شان است و با اینکه امام جماعت ندارند ظهرها نماز جماعت می خوانند و منتظر قصه های جدید هستند. آذری نژاد از دانش آموزانی می گوید که مشکل تغذیه دارند و با پیگیری قرار شده هفته ای دو وعده صبحانه به آنها آش داده شود. وی ادامه می دهد: این صدقه نیست.حق این دانش آموزان است که حداقل تغذیه خوبی داشته باشند. و در حال حاضر تقریبا 2 هزار دانش آموز از این فرصت بهره مند می شوند.  آذری نژاد برای بهتر شدن وضع کودکان آسیب پذیر حاشیه و روستاهای دهدشت راه و رسم خلاقانه در پیش می گیردبه عنوان مثال می گوید در بسیاری از مدارس روستایی آینه ندیدم.در اقدامی تازه ۲۰ آینه تمام قد سفارش و تحویل مدارس روستایی شد تا اشتیاق به تماشا و زیبایی ،میل به بهداشت و مرتب بودن لباس و ظاهر، دوست داشتن خود و تشویق را در دانش آموزان ایجاد کنیم.  ** درس های روحانی قصه گو شوق و اشتیاقی که روحانی قصه گو با اقدامات و فعالیت هایش در بچه ها ایجاد می کند یک درس بزرگ دارد. او نه مدرسه و نه کتابخانه آنچنانی می سازد نه برای بچه ها قصه می نویسد و نه ادعایی دارد. با عشق هر آنچه را آموخته و تجربه کرده در اختیار دانش آموزان می گذارد با مسئولیت پیگیر امورشان می شود. دلسوزانه خانواده هایشان را مشاوره می دهد و هر آنچه در توان دارد می گذارد تا بچه ها از گردنه سخت زندگی آگاهانه عبور کنند.  دنبال ایجاد توقعات آنچنانی در دانش آموزان نیست. به زبان ساده به آنها یاد می دهد هیچ تغییری در زندگی غیر ممکن نیست. می توان در محیط ناسالم هم درست زندگی کرد. انسانیت آموخت و رشد کرد. نمی دود.فریاد نمی زند. اعتراض و گلایه نمی کند. توقعی از کسی ندارد. یک گام جلوتر حرکت می کند تا بچه ها آرام و بی تنش پشت سرش حرکت کنند و فرصت انسان بودن، آرزو پروری و خوب بودن را پیدا کنند. شهرهای ما در دنیای کنونی به افرادی همانند روحانی قصه گوی ما بشدت نیاز دارند. آنان را پیدا کنیم و دست های آنان را برای کمک به کودکان مان بگیریم چرا آنچه که اکنون در لابه لای قصه های روحانی خوش ذوق مان می کاریم فردا برداشت های مناسبی خواهیم داشت. «اسماعیل آذری نژاد» روحانی قصه گوی روستاهای محروم کهگیلویه حکم طلا را دارد .بیشتر او را ببینیم و به عقایدش احنرام بگذاریم. گزارش از فاطمه رشیدی 



تاریخ انتشار : 7 اسفند 1397 12:42



» اخبار مرتبط:

  • برگزاری بیش از ۴۴۰برنامه فرهنگی و متنوع در هفته کتابخوانی
  • اجرای اردوی جهادی جمعیت هلال احمر کهگیلویه به روستای "رودریش" بخش دیشموک
  • در مصاحبه با اسماعیل آذری‌نژاد؛ بچه‌ای که پدرو مادر قصه‌گو دارد، ثروتمند اس ...
  • دلنوشته ای تکان دهنده از مدیر کل آموزش و پرورش فارس: مرگ خاموش هزاران نونها ...
  • هشدار وآگاه‌ سازی کودکان درباره سوء‌استفاده جنسی
  • » اشتراک گزاری خبر

    نام:*
    ایمیل:*
    متن نظر:
    پررنگ کج خط دار خط دار در وسط | سمت چپ وسط سمت راست | قرار دادن شکلک قراردادن لینکقرار دادن لینک حفاظت شده انتخاب رنگ | پنهان کردن متن قراردادن نقل قول تبدیل نوشته ها به زبان روسی قراردادن Spoiler