مشروح اخبار


» جنایت به بهانه حیثیت



نزاع و اختلاف، مسائل ناموسی و سرقت سه دلیل عمده قتل در ایران است.» این را سردار سیدحسن بتولی، رئیس پلیس آگاهی کشور‌ اعلام کرده است

صمد ـ ب، یکی  از قاتلانی است که مسائل ناموسی را بهانه ای برای ارتکاب جنایت قرار داد. او فقط به دلیل سوء ظنی اثبات نشده همسرش را به قتل رساند و سپس دوستش را از پادرآورد. این مرد که از اهالی استان فارس است، می گوید: «فکر می کردم همسرم با یکی از دوستانم رابطه دارد چند بار با زنم صحبت کردم، اما او منکر شد. انکارهایش فایده ای نداشت و من هنوز به این رابطه مشکوک بودم. بالاخره به این نتیجه رسیدم که چاره ای غیر از انجام قتل ندارم. به همین دلیل سلاحی را تهیه کردم و روز حادثه بعد از جر و بحث با همسرم او را به قتل رساندم.»

این مرد در ادامه سراغ دوستش رفت و با کشاندن وی به محلی خلوت آن مرد را نیز از پادرآورد. پلیس بعد از انجام تحقیقات پیرامون این جنایت ها متهم را بازداشت کرد، اما مدرکی دال بر صحت ادعای وی به دست نیامد.

در برخی از جنایت های ناموسی هر دو طرف ماجرا مقصر هستند و زمینه های خشونت را فراهم می کنند. سمیه زن بیست و پنج ساله ای است که به اتهام همدستی با شوهرش در انجام قتل توسط پلیس اسلامشهر بازداشت و به زندان منتقل شد. او که در انتظار برگزاری جلسه دادگاه به سر می برد، توضیح می دهد: «من و مسعود (مقتول) قبل از ازدواج من با هم رابطه داشتیم و دلم می خواست با او ازدواج کنم، ولی مسعود تمایلی نشان نداد و به همن دلیل با مرد دیگری ازدواج کردم، اما بعد از آن مسعود دست از سر من برنداشت و مرتب سراغم می آمد و می گفت مرا دوست دارد. او می خواست مرا وادار به برقراری رابطه کند، اما قبول نمی کردم تا این که گفت از من فیلمی دارد. مسعود راست می گفت و فیلم را نشانم داد و به این ترتیب مجبور شدم تسلیم شوم، اما بعد از مدتی تصمیم گرفتم این رابطه را تمام کنم. مسعود وقتی فهمید دیگر راهی برایش باقی نمانده است، فیلم را به شوهرم نشان داد و این طور بود که من و همسرم نقشه قتل مسعود را کشیدیم؛ او را به بهانه ای به خانه خود کشانده و با طناب خفه کردیم و بعد هم با چاقو چند ضربه به او زدیم.»

یکی دیگر از این متهمان جوانی به نام شاهین است که در استان یزد دست به جنایت زد. او می گوید: «مدتی بود فهمیده بودم بابک (مقتول) با خواهرم رابطه دارد؛ این موضوع خیلی آزارم می داد و دیگر نمی توانستم خودم را کنترل کنم و به همین دلیل تصمیم گرفتم او را بکشم. روز حادثه بابک را به بهانه ای سوار موتورم کردم و به خارج از شهر رفتیم، بعد با سنگ چند ضربه به سرش زدم و وقتی از مرگ او مطمئن شدم، فرار کردم.»

پرونده مشابه دیگری نیز چندی قبل در استان لرستان گشوده شد که در جریان آن علاوه بر قتل پسری جوان، دختری نیز به زندگی خودش پایان داد. یکی از متهمان این پرونده در اعترافاتش توضیح داده است: «فهمیده بودیم خواهرم و آن پسر با هم رابطه دارند. من و برادرم آن دو را تعقیب کردیم و وقتی سر قرار گیرشان انداختیم هر دو نفرشان را به خانه کشاندیم و بعد آن پسر را به قتل رساندیم و جسدش را از خانه بیرون بردیم و وقتی برگشتیم، فهمیدیم خواهرمان هم فوت شده است.»

برخی از این قتل ها نیز بر پایه تصوراتی که هیچ منطق و دلیلی برای آن نیست به وقوع می پیوندد. کامران ـ الف، یکی از این متهمان است که از سوی قضات دادگاه کیفری استان تهران به قصاص محکوم شده است. او بعد از کشتن همسرش مدتی فراری بود تا این که به دلیل عذاب وجدان خودش را به پلیس تسلیم کرد. این مرد می گوید: «زنم شاغل بود و من از مدتی قبل به روابط و رفتارهای او مشکوک شده بودم، برای همین در نهایت او را خفه کردم و کشتم، بعد هم فراری شدم، اما به دلیل عذاب وجدان خودم را تسلیم کردم. پلیس درباره همسرم از محل کارش تحقیق کرد. فهرست مکالمات تلفنی او هم بررسی شد و در آخر گفتند زنم هیچ رابطه مشکوکی نداشت و من بی دلیل مشکوک شده بودم.»

زنی پنجاه ساله به نام ملیحه که به اتهام معاونت در قتل در دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شده است، درباره جنایت می گوید: «ما شک کرده بودیم که مقتول قصد دارد با دختر کوچکم رابطه برقرار کند. شوهرم از وقتی این را فهمیده بود داشت دیوانه می شد. بالاخره هم گفت باید آن مرد را به قتل برسانیم. او من و خواستگار دختر دیگرم را با خود به خانه مقتول برد و در آنجا شوهرم و خواستگار دخترم به آن مرد حمله کردند و او را با چوب و چاقو زدند و کشتند؛ بعد از آن ماجرا بحث هایی شد که شاید ما انگیزه سرقت داشتیم، اما حقیقتش این است که قتل به خاطر مسائل ناموسی انجام شد.»

تحقیقات در این پرونده ادعاهای ملیحه و شوهرش را تائید نکرده است و معلوم نیست متهمان واقعا با انگیزه ناموسی دست به قتل زده اند یا این که هدف آنها مسأله دیگری بوده است. بسیاری از متهمان برای این که عمل خود را توجیه کنند، بحث بر سر مسائل حیثیتی را پیش می کشند؛ برخی نیز تصور می کنند با طرح چنین ادعاهایی می توانند از بند مجازات رها شوند. محسن ـ ت، یکی از این متهمان به قتل است؛ او بعد از این که همسرش را کشت او را به فساد اخلاقی متهم کرد: «مدتی بود متوجه شده بودم زنم با مردی رابطه دارد حتی به او تذکر هم داده بودم، اما باز هم کارهایش را تکرار می کرد، دیگر نتوانستم تحمل کنم و او را به قتل رساندم.» تحقیقات درخصوص این پرونده فاش کرد، مقتول زنی پاکدامن بود و متهم به دلیل اختلافاتی که بر سر موضوعات دیگر با وی داشت، دست به جنایت زد و سپس درصدد توجیه خود برآمد.

جنایاتی که زیر عنوان «قتل های ناموسی» به وقوع می پیوندد ریشه، زمینه ها و دلایل گوناگونی دارد و با تحقیق درباره بسیاری از آنها انگیزه هایی غیر از دلایل مطرح شده، فاش می شود.

زهرا الیاسی

برداشت اول

برنامه های طولانی مدت برای اصلاح خرده فرهنگ ها

کاظم بیرجندی / آسیب شناس اجتماعی

قتل های ناموسی را باید به چند دسته تقسیم کرد؛ دسته اول که بیشتر آنها در همین گروه جا می گیرد قتل هایی است که در پی سوء ظن به بستگان درجه یک از جمله همسر، مادر و خواهر رخ می دهد، حال آن که هیچ اتفاق خاصی رخ نداده و قاتل فقط بر پایه تصورات ذهنی اش و با مقدماتی نادرست به نتیجه ای غلط رسیده است؛ دسته دوم قتل هایی هستند که گرچه رگه هایی از مسائل حیثیتی در آنها دیده می شود، اما انگیزه ها و محرک های اصلی مسائل دیگری مانند اختلافات مالی و نظیر آن است؛ دسته سوم نیز جنایت هایی است که قاتل واقعا از عملی ناپسند مطلع می شود و تحقیقات نیز این موضوع را به اثبات می رساند. در هیچ یک از این سه دسته قتل قابل توجیه نیست؛ اصولا چنین قتل هایی در شهرهای کوچک و سنتی تر بیش از کلانشهرها اتفاق می افتد، زیرا شهروندان در آن مناطق بیش از شهرهای پرجمعیت و بزرگ تحت نظارت اجتماعی هستند و درواقع همیشه خود را زیرنظر می بینند و به شدت مراقب هستند بدنام یا به قولی بی آبرو نشوند.

در چنین جوامعی خرده فرهنگ هایی وجود دارد که خشونت را در پاره ای از موارد توجیه می کند، به همین دلیل است که بعضی از قاتلان بعد از ارتکاب جنایت از عمل خود ابراز پشیمانی نمی کنند، زیرا بر این باور هستند که عملی را مطابق با ارزش های خود انجام داده اند.

طی سال های اخیر با گسترش رسانه ها و فناوری، آمار قتل های ناموسی نیز کاهش پیدا کرده، اما هنوز خرده فرهنگ هایی وجود دارند که قتل را راه حل بروز مشکلات خانوادگی و حیثیتی می دانند. طبیعی است این خرده فرهنگ ها آموزش پذیری کمی دارند و دربرابر هر فرهنگ دیگری که با ارزش های آنها همخوانی نداشته باشد، مقاومت می کنند بنابراین تغییر این باورها کار ساده ای نیست و به برنامه های طولانی مدت نیاز دارد.

برداشت دوم

پدیده ای جهانی

مهدی گودرزی / آسیب شناس اجتماعی

قتل های ناموسی پدیده ای نیست که فقط به ایران اختصاص داشته باشد، حتی نمی توان آن را مختص جوامعی در حال توسعه دانست، بلکه این نوع جنایت ها در کشورهای توسعه یافته و صنعتی نیز دیده می شود، با این تفاوت که آن جوامع از این عنوان استفاده نمی کنند.

به عنوان مثال چندی قبل در خبرها خواندم مردی انگلیسی با این تصور که نامزدش به او خیانت می کند، وی را به قتل رسانده است. بنابراین چنین جرایمی را نباید تقسیم بندی جغرافیایی کرد، زیرا انسان ها در هر محیط و جامعه ای که زندگی کنند یک سری خصلت های مشترک دارند. غرور، تعصب و حسادت از جمله این خصلت هاست که هر سه آنها نه تنها جنبه منفی ندارد، بلکه اگر کنترل شده و در حد قابل قبول باشد می تواند در رشد و بهبود شرایط فردی کمک کند. انسانی که هیچ تعصبی ندارد، هرگز نمی تواند زندگی موفقی داشته باشد و تبدیل به انسانی تهی می شود؛ اما اگر این خصلت ها بیش از حد در فرد رشد کند، موجبات سقوط او را فراهم می کند. رشد بیش از حد این خصلت ها نیز چند دلیل دارد که یکی از آنها همان عوامل فردی است. به همین دلیل چنین جنایت هایی در همه کشورهای جهان دیده می شود. دلیل دوم عوامل اجتماعی است. هر چه جامعه در به روز کردن خود کوشاتر و هر چه فعال تر و پویاتر باشد، در اصلاح ارزش های نادرست موفق تر خواهد بود. برای نیل به این هدف نیز چاره ای جز گسترش امکانات آموزشی، بهداشتی و رفاهی وجود ندارد. با سه فاکتور آموزش، بهداشت بویژه بهداشت روان و رفاه می توان رفتارها و باورهای نادرست شهروندان را اصلاح کرد که البته آن هم به صورت صددرصدی نیست و در هر شرایطی باز هم میزانی از رفتارهای نادرست وجود خواهد داشت.

برداشت سوم

قتل، چاره کار نیست

شبنم خدابخشی / روان شناس

 

گرچه به ظاهر قتل های ناموسی در زمره قتل های شایع جا گرفته است، معتقدم جنایت هایی که واقعا با چنین انگیزه ای انجام می شود بسیار نادر است و انگیزه اصلی در بسیاری از قتل ها مسائل دیگری است. به هر حال باید به یک موضوع توجه داشت و آن این که عموما زنان قربانی قتل های ناموسی می شوند و این از دیدگاهی نشأت می گیرد که زن را جنس دوم و مرد را حاکم بر او می داند. در جوامع مردسالار و پدرسالار این گونه قتل ها بیشتر دیده می شود؛ در چنین جوامعی این زنان هستند که باید خود را با باورهای مردان هماهنگ کنند و هرگونه رفتاری خارج از چارچوب های تعیین شده، خطای نابخشودنی به حساب می آید. از سویی چون مرد بر زن برتری مطلق و حق مالکیت دارد، در نتیجه در صورت بروز خطا این حق و اجازه را به خود می دهد که جان وی را بگیرد.

انسانی که از مهارت های زندگی برخوردار است و از نظر شخصیتی فردی سالم تلقی می شود، هرگز دست به قتل نخواهد زد؛ چنین فردی در وهله اول به بدبینی مفرط مبتلا نخواهد شد و در مرحله بعد اگر شاهد خطایی بود مشکل را با گفت وگو و از راه صحیح حل می کند یا اگر به هر دلیل امکان این کار وجود نداشت از طلاق به عنوان راهکار قانونی استفاده می کند و دیگر دست به رفتارهای خشونت آمیز نمی زند.

آنچه گفته شد فقط یک روی سکه است. در سوی دیگر باید به رفتارهای قربانیان چنین قتل هایی نیز توجه داشت. در شرایطی که فقر فرهنگی دامنگیر افراد می شود، زنان خواسته های خود را به صورت کامل سرکوب می کنند که نتیجه های مخربی را در پی دارد یا این که به دلیل ناآگاهی روش هایی را برای رسیدن به آنها برمی گزینند که حساسیت طرف مقابل را موجب می شود. زنان نیز باید بدانند خواسته های خود را از چه راهی پیگیری و چگونه رفتار کنند که به باورهای غلط دامن نزنند و اگر باور نادرستی شکل گرفت چگونه در جهت اعتمادسازی و رفع مشکل گام بردارند.

موضوع بعدی این است که به هر حال نمی توان انکار کرد که عده ای از انسان ها مرتکب خطای رفتاری می شوند. بنابراین باید اخلاق مداری را در جامعه توسعه داد و از سوی دیگر این آموزش را هم به شهروندان داد که اگر با خیانت یا رفتار غلط مواجه شدند، چاره آن قتل نیست.

تبصره

انگیزه، توجیه کننده نیست

سعید منصوری / حقوقدان

 

هر گاه فردی بطور عمد و با قصد قبلی عملی را انجام بدهد که به مرگ دیگری منجر شود، قتل عمد انجام داده است. همچنین اگر کسی بدون سبق تصمیم و قصد نتیجه، عملی را انجام دهد که نوعا کشنده باشد و مرگ طرف مقابل را موجب شود باز هم مرتکب قتل عمد شده است. آنچه که از مفاد قانون بر می آید این است که انگیزه عمل کشنده در تعیین عنوان اتهامی دخالتی ندارد، مگر در سه مورد بسیار خاص و نادر که به آنها علل موجه جرم گفته می شود. بنابراین چنین تصوری که اگر کسی با انگیزه ناموسی قتلی را انجام بدهد، مجازات نخواهد شد تصوری غلط و بی پایه است. این موضوع به این دلیل اهمیت دارد که برخی با تکیه بر این باور غلط دست به قتل می زنند یا بعد از قتل نفس ادعاهایی را در این زمینه مطرح می کنند تا به خیال خود از مجازات رهایی یابند.

آنچه گفته شد تائیدی بر این موضوع است که نمی توان با اتکا به انگیزه های حیثیتی قتل را به لحاظ قانونی توجیه کرد، اما نکته دیگر این است که بسیاری از قاتلان وقتی احساس می کنند یکی از اعضای خانواده خود در معرض مزاحمت یا تعرض قرار گرفته است، باید شخصا وارد عمل شود حال آن که قانون در چنین مواردی راهکارهای مناسب را پیش بینی کرده است و اگر جرمی به اثبات برسد با مرتکب برخورد قاطع خواهد شد بنابراین منطق حکم می کند، فردی که می پندارد مورد ظلم قرار گرفته به جای عمل خودسرانه به قانون متوسل شود. یکی از دلایلی که برخی افراد در چنین مواردی به مراجع رسمی مراجعه نمی کنند آن است که گمان می کنند با این کار آبروی خانوادگی خود را از دست خواهند داد، حال آن که چنین باوری کاملا نادرست است. اصولا قانون برای چنین مواقعی وضع می شود تا از حیثیت، جان، مال و ناموس افراد محافظت کند. علاوه بر این پرونده های قضایی بویژه در چنین مواردی محرمانه تلقی می شود و حتی گرچه قانونگذار پیش بینی کرده است محاکم علنی برگزار شوند، در تبصره ای این امکان را به وجود آورده که در چنین مواردی دادگاه غیرعلنی انجام شود تا خدشه ای به اعتبار افراد وارد نشود و آنان احساس امنیت کنند.

تنها کمبودی که احساس می شود وجود قانون های حمایتی در مواردی است که زنان بی دلیل در معرض سوءظن و رفتارهای خشونت بار قرار می گیرند، اگر قانون های حمایتی وجود داشته باشد آن گاه این زنان تحت پوشش قرار می گیرند و احتمال به قتل رسیدن آنها بشدت کاهش می یابد./ ضمیمه تپش




تاریخ انتشار : 9 آبان 1392, 01:57



» اخبار مرتبط:

  • قتل مادر و دختر به خاطر سوء ظن
  • پایان خونین شراکت با خواهر زن
  • سوء ظن برادر به خواهر، به قتل خواهر منجر شد
  • قتل خواهر زن بعد از تعرض به وی
  • قتل دوست با ادعای آزار و اذیت همسر
  • » اشتراک گزاری خبر

    • مریم

    • 10 آبان 1392 21:56
    • گروه کاربری: ميهمان
    • آیدی یاهو: {yahoo}
    • تاریخ عضویت: --
    • وضعيت:
    • خبر
    • نظر
    ^
    گناه؟؟؟
    چاره ای نبود
    .
    .
    دنبال طعم زندگی می گشتم
    نام:*
    ایمیل:*
    متن نظر:
    کد را وارد کنید: *
    عکس خوانده نمی‌شود


    در میان پیشنهادات این روزها، کدام را قابل اعتنا می‌دانید؟