در شرایطی که میزان جستجوی عبارت «سقط جنین» در زبان انگلیسی در تمام دنیا رو به کاهش بوده، جستجوی این عبارت در گوگل در کشور ایران از سال ۲۰۰۷ تاکنون چهار برابر شده است. در ناصرخسرو از قرص برنج تا سیانور برای خودکشی گرفته تا داروهای نایاب هموفیلی و اعصاب و روان با قیمتهای گزاف یافت میشود، چه رسد به...
شبکه خبری فرانس ۲۴ در گزارشی با عنوان «ناصرخسرو؛ «خیابان سقط جنین» تهران» به بررسی برخی ابعاد مگوی سقط جنین در کشورمان پرداخته است؛ پدیدهای که به خودی خود غیرقانونی نبوده و سازوکار انجام آن تدارک دیده شده، ولی اگر شروط اجرای قانونی آن فراهم نباشد، آنجاست که پای داروفروشان ناصرخسرو به ماجرا باز میشود.
این رسانه فرانسوی درباره این آسیب پنهان مینویسد: سقط جنین در ایران کامل ممنوع نیست؛ در مواردی از بیماریهای خاص و خطرناک برای جنین یا مادر، تا پیش از چهار ماهگی این امکان هست که با ارائه مدارک به دادگاه و دریافت مجوز سقط جنین کرد.
پزشکان زیادی هستند که در سایتهای خود، تلویحی نحوه انجام سقط جنین توسط خود را تبلیغ میکنند
برای انجام این کار حتی نیازی به موافقت پدر نیست و زن میتواند به تنهایی با ارایه مدارک پزشکی به دادگاه، اقدام کند؛ اما مشکل از آنجا آغاز میشود که شمار بسیاری از متقاضیان سقط جنین، این شرایط را ندارند؛ یعنی نه جنین و نه مادر، بیمار نیستند ولی به دلایلی میخواهند به بارداری خود پایان دهند؛ مثل دخترانی که ازدواج نکردهاند و یا افرادی که پس از چهار ماهگی به هر دلیل تصمیم به سقط جنین گرفتهاند.
اینجاست که روند خطرناک سقط جنینهای خانگی با داروهای خریداری شده از خیابان ناصرخسرو و یا در اتاقهای زیرزمینی آغاز میشود.
سوالاتی مبنی بر راهنمایی برای سقط جنین، در سایتها و فرومهای بارداری و نوزادان به وفور یافت میشود. دقت کنید که از درخواست راهنمایی یک کاربر برای یافتن راهی برای سقط جنین تا یافتن دارو در ناصرخسرو و انجام سقط، کمتر از سه روز زمان گذشته است
بدون بیهوشی ۷۰۰ هزار تومان، با بیهوشی یک میلیون و پانصد هزار تومان
این گزارش در ادامه از زبان دختر مجردی که از سر اجبار شیوههای مختلف سقط جنین زیرزمینی را امتحان کرده، مینویسد:
چند وقت پیش متوجه شدم که پنج ماه است از رابطهام باردارم. با توجه به شرایط فرهنگی ایران، نگاه داشتن بچه برای منی که ازدواج نکردهام، ممکن نبود. پس از مشورت با دوستان، متوجه شدم که سه روش برای سقط جنین پیش رویم است: قرص، تزریق و عمل (کورتاژ).
دو گزینه نخست را در نظر گرفتم؛ درباره تزریق متوجه شدم که باید دارویی پیدا کنم که «پروستاگلندین» نام دارد. من به دو بار تزریق این دارو نیاز داشتم که هر کدام چهل هزار تومان (حدود دوازده یورو) قیمت داشت، ولی شنیدم که این روش ریسک پذیری بالایی دارد و احتمال تشنج هم هست، بنابراین از انجام آن منصرف شدم.
در رابطه با قرص نیز متوجه شدم که باید قرص «میزوپروستول» پیدا کرده و در یک ساعت، ده عدد از آن را مصرف کنم. این دارو در حالت عادی برای درمان زخم مورد استفاده قرار میگیرد و در داروخانهها هم با قیمتی حدود هشت هزار تومان عرضه میشود، ولی دریافت آن مستلزم چیزی بود که من نداشتم؛ نسخه پزشک.
با وارد کردن نام قرصی که در واقع استفادهای غیر از سقط جنین دارد، نخستین عباراتی که گوگل بر اساس بیشترین جستجوها پیشنهاد میدهند را میتوانید ببینید
پس از آنکه شنیدم این دارو در ناصرخسرو به نرخ هر ده عدد، دویست هزار تومان (حدود شصت یورو) فروخته میشود، تصمیم گرفتم که این روش را تجربه کنم.
ناصرخسرو جای مناسبی برای یک دختر تنها نیست. باید فردی را در خیابان پیدا میکردم و پول را هم اول میدادم تا بعد دارو را تحویل بدهد. ناگهان ترسیدم که مبادا داروی تقلبی و یا تاریخ مصرف گذشته به من بدهند؛ در نتیجه پشیمان شدم و قرص را نخریدم.
سرانجام تصمیم گرفتم به یک پزشک مراجعه کنم. او گفت باید حتما کورتاژ کنم، چون حاملگی اولم بود و امکان داشت تمامی جنین با دارو یا آمپول از رحم خارج نشود و مشکلات دیگری برایم به وجود بیاید. همین خانم دکتر من را به کلینیکی در جنوب شرقی معرفی کرد.
آنجا خیلی شلوغ بود و زنان زیادی منتظر بودند. دو خانم هم آنجا مشغول به کار بودند که در ابتدا فکر کردم پزشک هستند اما بعد فهمیدم ماما هستند. هیچ مردی را هم به داخل راه نمیدادند.
به من گفتند که میتوانم این کار را با دو قیمت انجام دهم: بدون بیهوشی ۷۰۰ هزار تومان (حدود ۲۰۰ یورو) و با بیهوشی، یک میلیون و پانصدهزار تومان. میگفتند که داروی بیهوشی بسیار گران و کمیاب شده است. از ترس خواستم که بیهوشم کنند. مدت کوتاهی من را بیهوش کردند و عمل سقط انجام شد و مشکلی هم پس از آن پیش نیامد.
در سال گذشته در استان تهران، یکهزار و ۶۸۴ مراجعه برای دریافت مجوز سقط جنین درمانی وجود داشته که در مقایسه با دیگر استانها بیشترین تعداد بوده است. از این تعداد ۷۶۱ نفر شرایط دریافت مجوز را داشتند. با یک حساب سرانگشتی ساده میتوان متوجه شد ۹۲۳ نفر شرایط سقط جنین قانونی را نداشتهاند و این تنها آمار رسمی کسانی است که قانونی تقاضا دادهاند؛ یعنی فقط نوک کوه یخ! چرا که درصد بالایی از متقاضیان سقط جنین به خاطر مشکلات قانونی و داشتن روابط جنسی خارج از ازدواج، به مراجع رسمی متوسل نمیشوند.
پس برای جمعیت زیادی که خواهان سقط جنین هستند و نمیتوانند قانونی اقدام به این کار کنند، تنها یک راه میماند: خیابان ناصر خسرو؛ از قرص برنج تا سیانور برای خودکشی گرفته تا داروهای نایاب هموفیلی و اعصاب و روان با قیمتهای گزاف در اینجا یافت میشود، چه رسد به قرص «میزوپروستول» و آمپول «پروستاگلندین» برای سقط جنین.
این دو داروی اخیر، رایجترین روش سقط جنین در ایران هستند. ممکن است که این قرصها و آمپولها موجب سقط کامل جنین نشود اما از آنجا که استفاده از این دو روش خونریزی شدید به دنبال دارد، حتی اگر بارداری از طریق روابط نامشروع صورت گرفته باشد بیمارستانها مراجعهکننده را میپذیرند تا کورتاژ و سقط کامل صورت گیرد. این روزها، چه در مطب و چه در زیرزمینها، سقط جنین برای برخی پول هنگفتی به همراه دارد.
بحث سقط جنین در جامعه امروز ایران به عنوان یکی از آسیبها، دارای ابعاد پیچیدهای است؛ اما به دلیل شرایط فرهنگی حاکم بر کشور، اصولاً روابط خارج از ازدواج و تبعات آن همیشه پنهان مانده است.