انتخابات سازوکاری است برای مطرح کردن مطالبات و خواستههای مردم، نظارت بر اعمال و کارکردهای زمامداران بخصوص نمایندگان مجلس. بنابراین نظام انتخاباتی حاکم بر یک کشور در حقیقت باید در این راستا بهگونهای تنظیم شود که بتواند بیشترین هماهنگی را بین مطالبات مردم و فرآیند اعمال قدرت در جامعه ایجاد کند.
آن چیزی که در حال حاضر در کشور به هر حال میتوان با قاطعیت تایید کرد این است. انتخابات مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی اکنون به صورت کامل توان ایجاد فضای مناسب برای ایجاد نمایندگی ملی را در کشور ندارند. در حقیقت نظام حاکم بر انتخابات مجلس شورای اسلامی به تعبیری توانایی تحقق مفهوم نمایندگی ملی را ندارد. این نکتهای است که باید به آن توجه جدی کرد. این مورد علتها و دلایل گوناگونی دارد که میتوان برای تایید این ادعا بر شمرد.
نظارتهای سختگیرانه هیاتهای اجرایی، شورای نگهبان و... همه در این قضیه دخیل هستند. اما علتهای دیگری هم میشود برای این قضیه ذکر کرد که یکی از آن علتها فقدان ارتباط ساختاری بین انتخابات مجلس شورای اسلامی و نظام حزبی کشور است. مسلم است تا زمانی که این ارتباط برقرار نشود این مشکلات همچنان پابرجا خواهد بود.
به همین خاطر است که نمایندگان مجلس شورای اسلامی با یک حسن نیتی درصدد هستند تا این نقیصه را از طریق دگرگون کردن حوزههای انتخاباتی جبران کنند. یعنی نمایندگان محترمی که از مجلس پنجم تاکنون به دنبال استانی کردن انتخابات هستند میتواند هدفشان این باشد که با تغییر حوزههای انتخاباتی به یک معنا با تغییر شیوه حوزهبندی در انتخابات به نحوی این نقایص را جبران کنند. اما پرسشی که برای ما مطرح است اینکه آیا الزاما با اتخاذ چنین شیوهای به عدالت انتخاباتی نزدیک میشویم. پاسخی که میتوان داد؛ خیر است. یعنی برای اینکه مساله استانی شدن انتخابات بتواند به نتیجه برسد یکسری پیش شرطها لازم است که مهمترینش بحث برقرار کردن ارتباط بین نظام انتخاباتی و نظام تحزب در کشور است.
تا زمانی که این اتفاق رخ ندهد یعنی تا زمانی که انتخابات مجلس در کشور رسما به صورت حزبی برگزار نشود به نظر من آن هدف استانی شدن انتخابات اساسا تحققپذیر نیست. بنابراین گام اول این است که نمایندگان مجلس به جای اینکه به استانی کردن انتخابات بپردازند بهتر است به حزبی کردن انتخابات فکر و توان خود را به محقق کردن آن معطوف کنند. نکته دیگر این است در فضایی که احزاب سیاسی و نهادهای مدنی چندان جایگاه تضمینشدهای ندارند شما چگونه میخواهید انتخابات را حوزهبندی کنید و از این طریق حوزههای کوچک را در سایه استانها قرار دهید.
در حقیقت تا زمانی که انتخابات حزبی نباشد استانی شدن انتخابات صددرصد به ضرر شهرستانهای کوچک خواهد بود و این کاملا برخلاف مساله عدالت انتخاباتی است. نکته دیگر اینکه نمایندگان مجلس هدفشان از این طرح در واقع ملیتر کردن مساله نمایندگی است یا به تعبیری هدفشان این است که کارکرد مجلس شورای اسلامی را به کارکرد ملی خودش که قانون اساسی ذکر کرده نزدیک کنند. موضوع این است که مطالبات محلی و منطقهای شهروندان ایرانی را چه کسی باید نمایندگی و تعقیب کنند. در اینجا مسالهای به نام عدم تمرکز مطرح است.
تا زمانی که قانون وظایف و تشکیلات شوراهای اسلامی اصلاح نشود و اختیارات و صلاحیتهای این شوراها افزایش پیدا نکند و استقلال اداری و مالی و حتی هنجاری آنها به رسمیت شناخته نشود اساسا استانی شدن انتخابات نمیتواند به اهداف خود دست پیدا کند. پس در گام دوم نمایندگان محترم مجلس باید پیش از دست کاری در انتخابات مجلس به اصلاح قانون وظایف و تشکیلات شوراهای اسلامی بپردازند.
یعنی در حقیقت اصلاح و بهروزرسانی قانون احزاب و شوراها در مرحله دوم دو گامی است که به نظر میرسد زمینه را برای استانی شدن انتخابات فراهم کند. برای ایجاد انتخابات استانی به لحاظ قانون اساسی نظام جمهوری اسلامی سکوت اختیار کرده است. در حقیقت اگر شورای نگهبان رویکرد نزدیک به برخی نمایندگان مجلس داشته باشد میتواند این مصوبه را هماهنگ با قانون اساسی تلقی کند اما میتوان اذعان کرد که قانون اساسی جمهوری اسلامی درخصوص نظام انتخاباتی و روشهای رایگیری در انتخابات مجلس سکوت اختیار و به تعبیری به بیان کلیاتی در این زمینه اکتفا کرده است.
* حقوقدان و استاد دانشگاه
» اخبار مرتبط:
» اشتراک گزاری خبر