اصلاح طلبان آبکی "جاده صاف کن" انجماد وتقدم
از آنجایی که انسانهای متملق و چاپلوس گفتارشان با رفتارشان فرق دارد و دائم به دنبال مادیات و مطامع دنیوی هستند، با چرب زبانی سعی در رسیدن به هدف خود دارند و حرفی میزنند که باب میل بالا دستی باشد . مدیران، مسئولین و افراد بالا دستی در هر رده و سازمانی که هستند همواره این نکته را مد نظر داشته باشند که بی اعتنایی به رفتار چاپلوسان از عوامل مهم ریشه کنی این معضل اجتماعی در جامعه است .
بر ما مشخص است که بعضیها واقعا اصلاحطلب نیستند ولی به فراخور نیازهای زمان یا شرایط خاص دیگر، اینگونه وانمود میکنند. همانطور که برخی در حقیقت اصولگرا نیستند ولی گمان میبرند شرایط و مقتضیات زمان به گونهای است که با رفتن زیر پرچم اصولگرایی بهتر میتوانند خودشان را مطرح کنند.
این مترصدان مکار ، پاچه خواران و وابستگان به حزب باد در هر صبغه و گروهی وجود دارند. البته اینان 2 گروه هستند.یک گروه نادان که همچون باد پاییزی گاه گاه به سمتی می وزند تا با تملق وفرمانبری روزگار را به ظاهر به نفع خود بگذرانند،اینان چون صاحب فکر و ایدئولوژی نیستند برای حفظ موقعیت خود دست به هر اطاعتی میزنند. اما گروه دوم همچون برنامه مخرب رایانه خود را به رنگ حزب حاکم نقاشی میکنند و با اقدامات حساب شده و از پیش طراحی شده ،از درون سیستم را ناکارآمد و می ترکانند. اینان خود را به ظاهری طلبکار و خون دل خورده می آرایند و به محضی که وارد گروه میشوند شاه راه ها و شاه کلیدان را هدف قرار داده و از ضعف آنها استفاده و خود را به آنها قالب کرده و ازبرون به خواسته های خود رسیده و از درون جاده را برای بدنامی و فروپاشی آن حزب یا گروه صاف میکنند. اینان برعکس گروه اول افرادی صاحب فکر ،طراح،خلاق و دارای شناخت کافی از حزب خود و حزب رقیبند.شناخت این افراد بسیار مشکل بوده و نیازمند درایت و تدبیر است.اینان سرکردگانی هستند که ماموریت دارند با هر ترفند غیره واقعی و غیره انسانی گروه رقیب را از صحنه محوکنند و خود را صحیح جلوه دهند.اگر مدیران حزب حاکم افراد ساده لوح و ناتوان باشند به سادگی در دام این افراد می افتند .
نقش احزاب و شبکه های اجتماعی و سیاسی
پیدایش احزاب حاصل بوجود آمدن نظامهای انتخاباتی و پارلمانی است. در کل بین نظام سیاسی و سیستم انتخاباتی و فعالیت احزاب، یک رابطه ی معین و مشخصی است.فقدان نظام حزبی-تشکیلاتی هنگام سقوط رژیم پهلوی، باعث شد که شاه نتواند با گروه های مختلف اجتماعی به سادگی ارتباط برقرار نماید تا اهداف آن ها را بفهمد چون در این نوع حکومتها قدرت منحصر به فرد بود.
تشکیل تشکلها و احزاب قوی و شناسنامه دار متاسفانه در کشور ما جایگاه و پایگاه قوی و حساب شده ای ندارد.وجود احزاب و گروههای کاری و فکری منسجم زمینه را برای رقابت و توسعه همه جانبه ایجاد میکند.همانطور که وجود کارخانه های متعدد خودرو سازی سبب رشد حس رقابت و دنبال آن رشد کمی و کیفی خودرو و تنظیم بازار میشود.احزاب قوی عامل پرورش مدیران ،کارفرمایان و زمامداران قوی خواهد بود زیرا حزب یک سیستمی است که از تجمع اشخاصی با ویژگیهای مشترک برای رسیدن به هدفی مشترک با هم فعالیت میکنند.عامل معرفت ،شناخت و تعامل مداوم و دراز مدت در حزب به گونه ای است که هر کدام از اعضاء شناخت کافی از دیگری دارند به طوری که این تعامل رو در رو یا غیره مستقیم موجب کشف توانمندی ها ،ایده ها و مقاصد هر کدام از اعضاء میگردد.برآمدن زمامداران،مدیران و تصمیم گیرندگان از دل احزاب این اطمینان را میدهد که این شخص جزء بهترینهای حزب بوده و کورکورانه و موج سوار قدرت و مدیریت را در دست نگرفته است.شاید یکی ازمهمترین دلایل توفیق کشورهای پیشرفته انتخاب سکان داران از دل احزاب بوده و میباشد.احزاب قوی علاوه بر اینکه سبب رشد و بکارگیری افراد شایسته و شایسته سالاری و ایجاد رقابت وتوسعه همه جانبه میشوند ، راه را بر رشد افراد مخرب،جاسوس،سودجو ،قانون شکن می بندد. پس در واقع داشتن حزب برای نظام مصونیت ایجاد میکند.
لذا باید اعتراف کرد که اگر احزاب در 34سال گذشته به وظیفه کادرسازی میپرداختند، الان مدیران برجستهتری برای اداره امور کشور و خروج از بن بستها داشتیم.
در حال حاضر علاوه بر نقش احزاب که در بالا ذکر شده توسعه رسانه ها ،شبکه های رایانه ای مختلف اجتماعی،سیاسی و فرهنگی در سراسر دنیا علاوه بر به حداقل رساندن فاصله ها و تبدیل قاره ها به یک دهکده کوچک جهانی ،زمینه را هر چه سریعتر برای تبادل علم ودانش ،آگاهی و شناخت ،تعامل افکار و نظرات ،دانایی و توانایی هموار ساخته است.
- مجید خوزان
» اخبار مرتبط:
» اشتراک گزاری خبر