بدون شک ازدواج و عشق زناشویی یکی از شیرینترین تجربههایی است که هر انسان در طول عمر خود مشاهده و حس میکند؛ اما این تجربهٔ شیرین به عنوان خشت اول بنیان نهاد خانواده همواره خطرها و تهدیدهایی را در کمین خود دارد.
«هادی معتمد»، جامعهشناس، آخرین آمار درخصوص خیانتهای زناشویی را مربوط به سال ۱۳۸۴ خورشیدی عنوان کرد و گفت: این آمار میزان خیانت در زنان شوهردار را نشان میدهد که بر اساس آن حدود چهارهزار مورد در تهران گزارش شده است؛ بعد از این گزارش، تا چند سال تهیهٔ آمار در این زمینه به «تابو» تبدیل شده بود.
معتمد با بیان اینکه روابط فرازناشویی در مورد مردان ممکن است به لحاظ شرعی با بیان توجیههایی از قبیل عقد موقت خیانت حساب نشود، افزود: به طور معمول این آمار به صورت غیرمستقیم به دست میآیند؛ یعنی به صورت دقیق بررسی میشود که زنان چه میزان از دلیلهای طلاق را خیانت مردان عنوان کردهاند.
این جامعهشناس تاکید کرد: آسیبهای اجتماعی به صورت کوه یخ هستند و قسمت اندکی از آن مشهود است، بنابراین نمیتوان اظهارنظری قطعی در خصوص اطلاعات آماری آن داشت و بهتر است در آسیبهای اجتماعی بیشتر به تحلیل آنها بپردازیم.
چرایی خیانت
علم جامعهشناسی، طیف وسیعی از عاملها را در افزایش احتمال خیانت در خانوادهها موثر میداند. نوع ازدواج (اعم از سنتی، دانشجویی، همکاری و دوستی خیابانی)، سطح تحصیلات زن و شوهر، منطقه و محل سکونت، میزان اعتقاد مذهبی، شرایط مالی، اشتغال زنان، از بین رفتن هیجان در زندگی زناشویی و ظهور رسانههای نو و شبکههای اجتماعی نمونههایی از این عوامل به حساب میآیند.
از سوی دیگر استفاده از پوشش و آرایشهای غیرمتعارف، رفتار و منش اغواگرانه، رعایت نکردن حدود عرفی و اخلاقی در رابطه با جنس مخالف در محیط خیابان، دانشگاه، محل کار و... همگی در افزایش احتمال بروز رفتارهای پرخطر که زمینه ساز روابط فرازناشویی خواهند بود، موثر است.
«امان الله قرایی مقدم» جامعهشناس و مدرس دانشگاه با اشاره به نتایج برآمده از پژوهشی که وی به همراه تعدادی از دانشجویان خود در بازهٔ زمانی پنج ماه در شهرستان کرج انجام داد، گفت: ازدواجهای اجباری، تلافی خیانت طرف مقابل، ارضا نشدن نیازهای جنسی، هجمهٔ سریالهای رسانهها و شبکههای ماهواره یی بیگانه، ترویج لودهگری، هرزهگری و بیان بیپردهٔ روابط نامشروع، نوع خانواده، نوع سرپرست و سابقهٔ کودکی و مراوده با افراد بیبند و بار را از آن دست علتهایی دانست که در احتمال بروز خیانت موثر هستند.
وی در تشریح این عوامل گفت: بحث اعتقادات دینی تاثیر بسیار زیادی در جلوگیری از خیانتها دارد؛ من معتقدم جامعهٔ ما در برزخ بین ارزشهای ملی و مذهبی فرو رفته است؛ کمرنگ شدن ارزشها و هنجارهای اعتقادی و معنوی در جامعهٔ ایران به فروریختگی فرهنگی و شکسته شدن حرمتها منجر شده است.
او افزود: در پژوهشی که ما انجام دادیم، مشخص شد که حدود ۳۳ درصد از ۸۶۰ زن متاهل، به همسرشان خیانت میکردند؛ از این میزان حدود ۲۴ درصد از عمل خود احساس شرمساری نمیکنند و ۷ درصد آنها نیز در این زمینه پاسخی نداشتند.
برخی از جامعهشناسان حتی محیط و محل زندگی را در افزایش احتمال خیانت موثر میدانند. قرایی مقدم در این خصوص گفت: طبق مطالعات مکتب شیکاگو، در هرمحل و منطقه ای که مهاجرت و رفت و آمد زیاد باشد، مردم ترس از شناخته شدن ندارند و در نتیجه به کار خلاف میپردازند و خود کنترلی وجود نخواهد داشت. به طور مثال کرج، مشهد، قم و تهران از منطقههایی هستند که شیوع این روابط نامشروع در آن بیشتر است؛ گفته میشود که کرج ایران کوچک است؛ یعنی از همهٔ اقوام ایرانی از ترک، کرد، لر و بلوچ در آن زندگی میکنند.
وی افزود: در منطقهٔ ۱۲ تهران یعنی در خیابانهای ایران، چهارراه آبسردار، خیابان خورشید که نوعی تجانس فرهنگی و تدین به چشم میخورد و مردم بومی آن مناطق هستند، چنین مسایلی بندرت قابل مشاهده است. اما در منطقههایی همچون میدان شوش، دولت آباد، فرحزاد یا راه آهن آمار این معضل بالاتر گزارش شده است.
تازمانی که بدرستی به مسایل و آسیبهای اجتماعی نپردازیم و مشارکت مردمی را در حل این قضایا دخیل نکنیم، نمیتوانیم مدیریت صحیحی بر آن داشته باشیم؛ سر ِخود را زیر برف نکنیم و از تابو کردن موضوعها بپرهیزیم
|
به گفتهٔ قرایی مقدم احتمال این آلودگی در محلههایی که خانههای یک طبقه دارند نیز بیشتر است؛ چون «خودکنترلی» در این سبک ساختمانها کمتر است و رفت و آمدهای غریبه در منزلهای آپارتمانی محسوستر است.
بسیاری از جامعهشناسان ضعف اعتقادات و مسایل اخلاقی را مهمترین عامل بروز روابط فرازناشویی میدانند. به باور هادی معتمد، اصل مسالهٔ روابط فرازناشویی به ضعف اعتقادات و پایبند نبودن اخلاقی و اعتقادی به نظام خانواده باز میگردد.
وی در تحلیل روانشناسانهٔ این دیدگاه گفت: به لحاظ روانشناختی سه درصد از مردان و یک درصد از زنان جامعهٔ ما از «اختلال شخصیت ضد اجتماعی» (Antisocial personality disorder) رنج میبرند؛ یکی از ویژگیهای این نوع اختلال خیانت کردن، زیر پا گذاشتن قوانین، پایبند نبودن به اخلاقیات و بیتعهدی است؛ این خیانت نه تنها در قبال همسر، بلکه به فرزندان و جامعه نیز اتفاق میافتد. این دسته از افراد چهار درصد از جامعهٔ ما را تشکیل میدهند؛ متوسط این میزان دو درصد خواهد بود که با احتساب جمعیت ۸۰ میلیونی ایران، یک میلیون و ۶۰۰ هزار تَن برآورد خواهد شد.
از سوی دیگر مقولهٔ «طلاق عاطفی» (Emotional divorce) به وضعیتی گفته میشود که خانوادهها در کنار یکدیگر هستند، اما به لحاظ عقلی و روحی و فکری جدای از هم زندگی میکنند؛ در این دسته از افراد، گرایش به روابط خارج از محیط زناشویی بیشتر است.
معتمد با ذکر این مطلب افزود: در پی چنین شرایطی عقدهها، نقاط ضعف و نیازهای این گروه از سوی دیگران پوشش داده میشود. البته قسمت کمی از خیانتها ناآگاهانه است و قسمت اعظم آنها بیانگر نوعی نیاز عاطفی، جنسی، مالی یا ارتباطی و ناشی از عقدههای فروخورده مانند کمبود محبت، بیعلاقگی به همسر، ازدواج اجباری، پرداخت نکردن نفقه و غیره است.
این جامعهشناس تصریح کرد: کاهش مهارتهای زندگی و رفتاری، فقدان آموزش در خصوص صدمههای جبران ناپذیر به طرف مقابل، ضعف آموزههای دینی وعقیدتی، کنجکاوی، درگیری با اعتیاد و خانوادههای نابسامان، دور شدن همسر به خاطر کارهای طولانی، رابطههای تعریف نشدهٔ زن و مرد در جامعه و شکسته شدن حریمها به بروز چنین اختلالهای رفتاری در همسران منجر میشود.
معتمد در ادامه به نداشتن توانمندی کافی در تعامل با فرهنگهای بیگانه اشاره کرد و گفت: برخورد با فرهنگهایی که مردم ما برای رویارویی با آنها هیچ آموزشی ندیدهاند از قبیل مسافرت به تایلند، مالزی و ترکیه باعث میشود که آنها خود را در مقابل این فرهنگها ضعیف ببینند و احساس حقارت کنند؛ این «برهنگی فرهنگی» از آن سو و فقدان «پوشش فرهنگی» از این سو در جامعهٔ ما باعث میشود که «فرهنگ برهنگی» تاثیر نامطلوب خود را بگذارد؛ مجموعهٔ این عوامل نشان میدهد که جامعهٔ ما در معرض خطر است و ما قبل از واکسینه شدن با میکروب رو به رو شدهایم.
تفاوت علل خیانت در زنان و مردان
بیتعهدی و خیانت در مفاهیم روانشناسی، اخلاقی و فرهنگی برای هیچ انسانی جذابیت نخواهد داشت. از طرف دیگر طبیعت متفاوت زنان و مردان و ویژگیهای روانی، شخصیتی و جسمی آنها در بسیاری از جنبههای زندگی مشترک از تقسیم وظایف گرفته تا مدیریت بحرانهای خانوادگی موثر است. این تفاوتها در سطوح مختلف برای دو طرف نیازهایی را تعریف میکند که برآورده نشدن آن میتواند تداوم و استحکام خانواده را به چالش بکشاند.
یکی از این ابعاد مسالهٔ «رضایت جنسی» به معنی داشتن رابطهٔ موفقیت آمیز با رعایت استانداردهای آن است که نقش مهمی در برخورداری از یک رابطهٔ پایدار زناشویی دارد. در این میان موضوع «تناسب» و «کفویت» از اهمیت ویژه یی برخوردار است. البته این تناسب باید در همهٔ جوانب اعم از رفتارها، تمایلات، عملکرد و رضایت جنسی دو طرف به صورت متوازن و هماهنگ لحاظ شود.
به عقیدهٔ «علی ناظری آستانه» روانپزشک و عضو هیات علمی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی، مشکلات زناشویی در خانواده فراتر از بیماریهای روانپزشکی جنسی است وتنها درصد کمی از افراد جامعه دچار اختلالهای روانپزشکی جنسی هستند.
این روانپزشک اظهار داشت: مشکلات جنسی معلول بحث بیتناسبی و عاملهای روانشناختی عاطفی دیگر است و موفقیت و رضایت در روابط زناشویی به افزایش روابط عاطفی و محبت دو طرف کمک میکند. البته باید این نکته را در نظر داشت که در این زمینه، در بین زنان و مردان تفاوتهایی دیده میشود.
ناظری در این ارتباط تاکید کرد: شواهد حاکی از آن است که رفتار جنسی بدون وجود روابط گرم عاطفی برای زنان جذاب نیست و کارکرد مفید و مثبتی ندارد؛ از سوی دیگر این بُعد برای مردان از اهمیت بالایی برخوردار است، اما خیانت آنها معمولا ناشی از کمبودها و محدودیتهای آنها نمیشود، بلکه ناشی از «افزایش امکانات» آنهاست؛ به این ترتیب زمانی که افراد در چارچوبها و قالبهای مختلف همچون زمینههای اعتقادی، ظرفیتهای لازم را نداشته باشند و ضابطهها را رعایت نکنند، به این معضل گرفتار میشوند. در مورد زنان باید گفت، بحث محرومیت و نارضایتی جنسی به صورت کاملا مستقیم زمینه ساز پدیدهٔ جدی و خطرناک خیانت نیست، اما اگر نداشتن ارتباط جنسی زمینهٔ سردی روابط عاطفی را فراهم کرده باشد، ممکن است خیانت از سوی زنان نیز بروز یابد؛ بندرت اتفاق میافتد که مشکلات جنسی به صورت مستقیم به خیانت یک زن منجر شود.
خیانت از جانب مردان اغلب به صورت لذت جویی و تنوع طلبی است و در اصل برای برخی از مردان چنین روابط متعدد و موازی قابل هضمتر است و متاسفانه در درون خود این عمل را به عنوان خیانت یا رعایت نکردن تعهدات تلقی نمیکنند.
ناظری در این ارتباط گفت: در مورد زنان لذت جویی و تنوع طلبی معنا ندارد و آنها به صورت طبیعی در روابط جنسی به دنبال روابط یک طرفه و ماندگار هستند، بنابراین خیانت در خانمها زمانی مشاهده میشود که با همسر خود اصطکاک عاطفی پیدا کرده باشند و بر اساس استدلالهای خود مساله را این چنین توجیه کنند که چون دیگر رابطهٔ عاطفی در میان نیست، پس خیانت نیز معنایی نخواهد داشت.
به گفتهٔ این روانپزشک در تحلیل چرایی این رفتار ملاحظه میشود که اغلب مشکلهای جنسی معلولی از یک زنجیرهٔ عاملها یا یکی از عواملی هستند که میتواند مقدمهٔ سردی و اصطکاک عاطفی را به همراه داشته باشد. خیانت زنان به علت مسایل جنسی اغلب به بیماریهایی بازمی گردد که به تشخیص و درمان روانپزشکی نیازمند است.
افزایش پدیدهٔ «زنانه شدن» خیانت
شاید تا چند سال گذشته واژهٔ خیانت و روابط زناشویی تنها برای مردان به کار برده میشد اما چندی است که فراوانی این معضل در بین زنان نیز دیده میشود. در تحلیل چرایی این موضوع برخی از آسیبشناسان مسایل اجتماعی معتقد هستند که این معضل ناشی از برابری جویی زنان با مردان است و برخی دیگر علت آن را فروریختن جایگاه مرد در خانواده میدانند.
هادی معتمد گفت: به تازگی برابری برای جوانان به عنوان بخش اعظم هرم جمعیتی جامعهٔ ما به یک اصل تبدیل شده است؛ ما در زمینههایی همچون ورزش، کار و تحصیلات به آنها این حق را میدهیم، ولی نمیتوان در زمینهٔ فساد با آنها موافق بود. جدای از بحثهای شرعی، قرار نیست این برابری در فحشا وجود داشته باشد؛ من نام این را «تساوی در حماقت» میگذارم.
از سوی دیگر جامعه شناسانی چون قرایی مقدم بر این باورند که اقتدار، تقدس و حرمت مرد در زندگی زناشویی شکسته شده و همین باعث شده است که زنان خیانت کنند.
چه باید کرد؟
همان گونه که معضلهای اخلاقی و اجتماعی ناشی از یک علت مشخص نیست، به طور طبیعی راههای حل آنها نیز متعدد است. به گفتهٔ هادی معتمد تازمانی که بدرستی به مسایل و آسیبهای اجتماعی نپردازیم و مشارکت مردمی را در حل این قضایا دخیل نکنیم، نمیتوانیم مدیریت صحیحی بر آن داشته باشیم؛ سر ِخود را زیر برف نکنیم و از تابو کردن موضوعها بپرهیزیم.
وی در ادامه در خصوص راهکارهایی پیشگیری از خیانت، رابطهٔ نامشروع و لطمه به زندگی زناشویی گفت: راهکار تنوع طلبیها و لذت جوییهایی انسان (بویژه در مردان)، غلبهٔ عقلانیت بر نفسانیت است. انسان مانند هر حیوانی گرایش به تنوع طلبی دارد. بهترین راه آموزش و نمایاندن ارزش عشق به آنان است؛ یعنی به زوجها آموزش داده شود که ممکن است بتوانند به لحاظ جسمی چندین رابطه را تجربه کنند، اما موهبت ارزنده ای به نام عشق را از دست میدهند. «عشق زناشویی» مانند «عشق مادری» مقوله ای بینظیر و مقدس است و جایگزینی برای آن پیدا نمیشود. در اصل باید بتوان مفهوم عشق و ارزشها را از حالت فانتزی به تعریفهای درست، تغییر داد.
نقش مقولهٔ آموزش، فرهنگ و دین در مرتفع ساختن آسیبهای اخلاقی و فسادهای جامعه مقوله ای است که مورد توجه بسیاری از اندیشمندان مسایل اجتماعی قرار میگیرد.
قرایی مقدم در این خصوص معتقد است: ازخودبیگانگی فرهنگی گریبانگیر جوانان ما شده است؛ آموزش و تربیت از بدو تولد آغاز میشود، اما در خانواده و مدرسه و دانشگاه قدرت پدر و مادر، مدیر و ناظم و استاد که واسطهٔ هنجارها و ارزشهای عالی هستند، رو به ضعف نهاده است.
وی با اشاره به نامگذاری این سال به نام سال «فرهنگ» گفت: فرهنگی که رهبر معظم انقلاب مد نظر دارند، فرهنگی است که برخاسته از مردم باشد. نباید مقولهٔ فرهنگ را با تمدن خلط کرد؛ فرهنگ از آنِ مردم است، اما تمدن مقوله ای وارداتی است. اقتصاد نیز بدون فرهنگ رشد نخواهد کرد؛ زیرا بر اساس تجربه، شوروی هم نتوانست با اقتصاد مارکسیستی جلو برود؛ اقتصاد بدون فرهنگ رشد نمیکند. فرهنگ باید مانند کشورهایی همچون ژاپن و کرهٔ جنوبی مساعد باشد، تا اقتصاد جلو برود.
این استاد دانشگاه سپس بر اهمیت کارکرد دین اشاره کرد و افزود: دین یک عامل خودکنترلی است وکسانی که اعتقادات دینی دارند از «پلیس درونی» بهره میبرند. اهمیت به ارزشها و اعتقادات دینی مهمترین راهکار است. خانوادههای ایرانی به هر دینی که اعتقاد دارند سعی کنند شوون دین خود را رعایت کنند. البته این نکته را نمیتوان از نظر دور داشت که صرفا نمیتوان به تظاهر به دینداری اعتماد کرد، زیرا در قرون وسطی فساد در بین کشیشان با عنوان «فحشای مقدس» وجود داشت.
از سوی دیگر ناظری روانپزشک در خصوص احتمال بروز خیانت در محیطهایی همچون دانشگاهها و ادارهها بر این باور است: مردم جامعهٔ ما آموزش و تربیت لازم را برای ورود به این محیطها احراز نکردهاند؛ به این ترتیب با باز شدن فضاها، انگیزههای زیادی دست به دست هم داده و فرصت لازم برای خیانت فراهم میشود.
ناظری افزود: ما نیازمند سرمایه گذاری آموزشی بر روی جوانان و نوجوانان در شیوههای ارتباطی و ملاحظههای لازم در آن هستیم؛ این فضاهای جدید کارکردهای چندگانه یی دارند که زمینه را برای ایجاد روابط سالم و سازنده فراهم میآورد. ما باید طوری آموزش داده شده و بار آمده باشیم که برای این پدیدههای نو (مدرن) مهیا باشیم.
تعهد نسبت به رابطهٔ زناشویی و وفاداری به همسر، ارزشی بسیار نیکو و والاست که در گام نخست از بدو تولد، با تربیت صحیح و فرهنگ سازی در کالبد خانواده و محیط آموزش نهادینه میشود و این ملکهٔ ذهنی و قوهٔ کنترل درونی شالودهٔ محکم پایبندی به حرمتها را برای آینده پی ریزی خواهد کرد. (ایرنا)
» اخبار مرتبط:
» اشتراک گزاری خبر