» رهبری نه تنها با آمدن اصلاحطلبان به انتخابات مخالفتی ندارند، حتی اگر ..
آقای هاشمی رفسنجانی که ملاقاتهای منظمی با مقام معظم رهبری دارند؛ میگفتند که رهبری نه تنها با آمدن اصلاحطلبان به انتخابات مخالفتی ندارند، حتی اگر اکثریت مجلس را هم بگیرند مشکلی نیست اسحاق جهانگیری میگوید هنوز فکر جدی برای نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری سال آینده نکرده است.
به گزارش جهان وزیر صنایع و معادن دولت اصلاحات در گفت و گو با هفته نامه آسمان درباره مطرح شدن نامش به عنوان نامزد احتمالی اصلاحطلبان در انتخابات سال آینده ریاست جمهوری گفت: بالاخره وقتی اسم افراد مطرح میشود، نمیتوان گفت که اصلاً فکر نکردم. ولی هنوز به تصمیم نرسیدهایم. چون ما عضوی از یک جریان به نام جریان اصلاحطلبان هستیم. پس مستقلاً نمیتوانیم اقدام کنیم. اینکه برخی دیگر نیز چنین میکنند و خود رأساً تصمیم میگیرند بیاینکه با مجموعه اصلاحطلبان مشورت کنند، نه تنها کمک نمیکند، بلکه آسیب هم میزند. ما یک پیکره هستیم. اصلاحطلبان بزرگانی دارند. احترام و نظر آنها لازم است. بالاخره اتفاقاتی در کشورمان برای اصلاحطلبان رخ داد و اکنون پرسش مهم این است که اصلاً در انتخابات باید شرکت کرد یا نباید شرکت کرد؟ اگر قرار است شرکت کنیم، سازوکارمان چه باید باشد؟
وی همچنین گفت: به نظر من اصلاحطلبان باید این بار در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کنند. بالاخره یک جریان سیاسی وقتی میخواهد در درون نظام فعالیت کند و کلیات نظام را قبول دارد و میبیند که در درون نظام اتفاقاتی رخ داده که نیازمند یک اصلاحات جدی است، باید برای شرکت در انتخابات عزم خودش را به رخ بکشد و نشان بدهد. ما نمیخواهیم به نظام و کشور آسیب جدیتری وارد شود. ما نمیتوانیم بیتفاوت باشیم و بگوییم سرنوشت من و جریان اصلاحات از کشور جداست. خصوصاً اصلاحطلبان که یک جریان ریشهدار هستند و سالها مدیریت کشور دستشان بوده و برای ایران و نظام زحمت کشیدهاند.
اهم سخنان جهانگیری در ادامه میآید:
اصلاحطلبان پیکرهای از نظام جمهوری اسلامی هستند. در واقع مجموعهای هستند که میخواهند در چارچوب نظام فعالیت کنند و به هیچ وجه به دنبال براندازی نیستند.
در این مجموعه دو تفکر برای انتخابات وجود دارد. یک عده معتقدند که به دلایلی نباید در انتخابات شرکت کرد. بیشتر میگویند که سازوکار انتخابات به گونهای است که ما نباید شرکت کنیم.نمیخواهم اسمی از افراد یا گروهها ببرم. در مقابل این افراد، جمع دیگری هستند که اکثریت اصلاحطلبان را تشکیل میدهند، میگویند ما قبول داریم کشور با مشکلاتی روبهرو است و قبول داریم در داخل محدوده نظام باید فعالیت کنیم. پس برای ورود به حاکمیت باید در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کنیم تا بتوانیم سرنوشت مردم را تغییر بدهیم. ما باید برنامههای خودمان را ارائه کنیم. حالا مردم یا به ما رأی میدهند یا نمیدهند. ما نباید از آگاهی بخشی به جامعه غفلت کنیم. باید از فرصت انتخابات، برای نقد وضعیت موجود و نقد اصولگرایانی که هشت سال تمام نهادها را در اختیار داشتند استفاده کنیم و برنامههای خودمان را نیز اعلام کنیم.
اصلاحطلبان به عنوان یک جریان ریشهدار که قبلا نامش خط امام بود و بعد اصلاحطلب شد، ممکن است در مقاطعی دچار مشکلاتی شده باشد. این نیز اشکالی ندارد. مگر یک جریان سیاسی میتواند اشتباهاتی نداشته باشد؟ اصولگرایان هم اشتباهات زیاد و بزرگی داشتهاند. حتی مدیریت کشور نیز دچار اشکالات فراوان است. پس اصلاحطلبان نیز مبرا از اشکال نیستند.
از سال 76 تاکنون اگر بررسی کنیم حتماً اشکالاتی را میبینیم. ولی مجموعه اصلاحطلبان، پیکرهای از نظام هستند و آنها را نمیتوان جدا دید یا جدا کرد و گفت که نظام به اینها ربطی ندارد و اینها به نظام ربطی ندارند. اما در این میان افراد دیگری به میدان آمدند و مواضعی اتخاذ کردند که مواضعشان، به هیچ دلیلی ربطی با مواضع اصلاحطلبان نداشت و هزینههای سنگینی را بر ما متحمل کردند. اینها اصلاحطلب نبودند. حرفشان، حرف ما نبود. اما لباس اصلاحطلبی بر تن کردند. تندروهای جناح اصولگرا نیز به عمد آنها را اصلاحطلب نامید تا به خواستههای خودش برسد. اصلاحطلبان باید میآمدند و میگفتند که این افراد اصلاحطلب نیستند و در هیچ گروهی نیز نبودند و هیچ کار اصلاحطلبانهای نیز کردهاند.
اتفاق دیگری که در این انتخابات رخ میدهد، این است که افرادی که برای کاندیداتوری مطرح شده یا میشوند، افراد رده دوم اصلاحات هستند. در دفعات قبل، افراد نسل اول اصلاحات مانند آقایان هاشمی، مهندس موسوی، خاتمی و کروبی مطرح بودند. این بار از افراد نسل اول اصلاحات کسی کاندیدا نمیشود. پس در آن دورهها، احزاب سریع تصمیمگیری میکردند ولی برای انتخابات ریاست جمهوری جدید، اگر نسل اول به صحنه نیاید، نسل دوم به صحنه میآید. نسل دوم افراد وسیعتری دارد.
در بحث سیاست باید این فضای بیاخلاقی و تهمت زدنها جمع شود. باید افراد آزاد باشند و بتوانند به راحتی نقد کنند. یک استاد دانشگاه بیاید در حین درس سیاستهای اقتصادی یا حتی سیاسی دولت را نقد کند. ظرفیت دولت نیز باید افزایش پیدا کند. دولت باید همراه منتقدان باشد. از آنها مشاوره بگیرد و به آنها کمک کند. بخش خصوصی را تقویت کند.
البته قرار نیست که وقتی دولتی اصولگرا بر سر کار میآید، اعضای اصلاحطلب داشته باشد. برای اصلاحطلبان نیز همین موضوع حاکم است. اما نباید منتقدان را تاراند و خانهنشین کرد. الان وضع این چنین است، باید تحمل حاکمیت افزایش یابد و از تمام سرمایههای کشور استفاده کند. پس در آن صورت، دولت میتواند مشکل یارانهها را حل کند. البته نه با حذف، بلکه به طرق دیگر. مردم نباید احساس کنند با آمدن دولت جدید چیزی از سفره آنها کم میشود. بلکه باید حس کنند که وضع سفره آنها بهتر میشود و چیزی به آن افزوده خواهد شد.
هزینه فعالیت سیاسی زیاد شده و این یک آسیب جدی است. در چنین شرایطی حزب کارگزاران دو کار میتوانست انجام بدهد. یا بیاید و فعالیت کند و نسبت به اتفاقات بیانیه بدهد و موضع بگیرد که این نه به مصلحت اعضای حزب بود و نه به مصلحت نظام. چون نظام زمانی به هر دلیلی با یک چالش روبهرو شد، راهکارهایی برای آن چالش داشت که ممکن است ما آن راهکارها را نمیپذرفتیم و نمیپسندیدیم، اما بالاخره مدیریت بحران شیوهاش چنین بود. ما خصوصی هم گفتیم که این روش مدیریت برای دفع یک بحران درست نیست. بحران را میتوان به روش دیگری مهار کرد. اما آنها فقط آن روش را بلد بودند. پس نتیجه آن روش این بود که فضای کشور به شدت امنیتیتر شود. در یک فضای امنیتی نیز هزینه فعالیت سیاسی افزایش مییابد. کارگزاران نیز نمیخواست هزینهای را به اعضای خود تحمیل کند.
به نظرم بخش زیادی از فضای امنیتی برطرف شده ولی اگر میخواهیم که فضای انتخابات با شکوه و شور انگیز باشد باید این فضای امنیتی کامل برطرف شود. چون پروسه انتخابات، یک شبه با یک هفتهای نیست. یک سال کشور درگیر آن است. نمیتوان با بستن فضا، به دنبال برگزاری انتخابات پرشور بود. باید گروهها و احزاب احساس کنند که میتوانند وارد مدان شوند و نقد کنند. جلسات خود را برگزار کنند. کنگره بگذارند. باید این فضا ایجاد شود. الان این فضا بهطور کامل وجود ندارد و وقت به سرعت در حال سپری شدن است.
موتور اصلاحطلبان هنوز خاموش است. هر گروهی برای خودش یک موتور محرک دارد. این موتورها که روشن شود ناگهان یک موج راه میافتد موتور اصلی و محرک اصلاحطلبان، دانشجویان و دانشگاهها بودند. این موتور الان کار نمیکند.
آقای خاتمی هنوز بین نسل جوان محبوب و دوستداشتنی است. ایشان میتواند دانشجویان را راضی به شرکت در انتخابات کند.
در کشور یک عدهای هستند که از طرف حاکمیت حرف میزنند اما هیچ کاره هستند اینها آنچنان تند حرف میزنند که گویی، حرف آنها حرف حاکمیت است در صورتی که نیست. آنها هیچ کاره هستند میگویند که اصلاحطلبان باید بیایند توبه کنند یا در صف بایستند و از گذشته ابراز پشیمانی کنند. کی گفته این حرف حاکمیت است؟ کسانی که با سران نظام و شخصیتهای ارشد کشور در ارتباط هستند میدانند این حرف حاکمیت نیست.
آقای هاشمی رفسنجانی که ملاقاتهای منظمی با مقام معظم رهبری دارند؛ میگفتند که رهبری نه تنها با آمدن اصلاحطلبان به انتخابات مخالفتی ندارند، حتی اگر اکثریت مجلس را هم بگیرند مشکلی نیست؛ ولی وقتی این مطلب به اصلاحطلبان رسید نزدیک ایام ثبت نام بود امکان گفتوگو و تصمیمگیری برای اصلاحطلبان نبود.
{بازتاب دادن خاتمی در انتخابات مجلس} علتش این بود که آقای خاتمی زمینهسازی نکرده بود. فضا به گونهای ترسیم شده بود که گویی ایشان در انتخابات رای نمیدهد. مگر میشود کسی هشت سال رئیسجمهور باشد، وزیر باشد، وکیل باشد، بعد در انتخابات شرکت نکند؟
هیچکدام از اعضای خانواده {با کاندیداتوریم برای انتخابات ریاست جمهوری}موافق نیستند. خیلی نگران هستند. فکر میکنند اتفاقات خوبی ممکن است برایم پیش نیاید. اوضاع کشور را میبینند و میگویند کاری هم نمیتوان انجام داد.
تاریخ انتشار :
25 تیر 1391, 13:29
» اخبار مرتبط:
نظر زیباکلام درباره حضور انتخاباتی اصلاح طلباننوه امام رئیس ستاد اصلاحطلبان شدنوه امام رئیس ستاد اصلاحطلبان شدهاشمی بيايد،اصلاحطلبان كانديدا نميدهندنقشه اصلی اصلاح طلبان برای انتخابات؛ اول خاتمی، بعد
» اشتراک گزاری خبر