نهی مقام رهبری برای ورود احمدینژاد به انتخابات ۹۶ بسیاری از معادلات و پیشبینیها درباره انتخابات ریاستجمهوری ۹۶ را تغییر داد. پیش از این تصور بر این بود که با حضور احمدینژاد و رقابت با روحانی، فضای دو قطبی در انتخابات سال آینده ایجاد خواهد شد، اما اکنون گمانه زنیها درباره رقابت مبهمتر شده است و دو جریان اصلی سیاسی کشور استراتژی انتخاباتی خود را در میدان جدید بازتعریف خواهند کرد.
اصلاحطلبان و اعتدالگرایان تقریبا از وضعیت مشخصی در انتخابات برخوردار هستند. رضایت نسبی از عملکرد روحانی و امیدواری به تحقق برخی دیگر از مطالبات اصلاحطلبان در چهار سال دوم دولت روحانی باعث شده است که تداوم حضور اصلاحطلبان در انتخابات با کارت روحانی محتملتر به نظر آید. هرچند نباید از این نکته غافل شد که برای خالی نبودن عریضه و آمادگی در برابر سناریوهای مختلف بهتر است اصلاحطلبان گزینههای آلترناتیو را هم در آستین داشته باشند تا در شرایط حساس مات نشوند.
با کنار رفتن احتمالی احمدینژاد از رقابت، گزینههایی چون قالیباف، ضرغامی، جلیلی، ولایتی، حداد عادل، فتاح و حتی باهنر نیمنگاهی به رقابت با روحانی دارند.
بدیهی است با توجه به سبد آرای احمدینژاد احتمال موفقیت او نسبت به سایر گزینههای اصولگرا بیشتر بود، چرا که احمدینژاد علاوه بر پایگاه اجتماعی ۴ تا ۷ میلیونی اصولگرایان، بخشهایی از آرای مناطق محروم و روستاها را نیز در سبد ویژه خود داشت و حالا با نهی او اصولگرایان کار سختی برای پیروزی در انتخابات دارند.
شکلگیری شرایط موجود در نگاه اول خوشبینی اصلاحطلبان برای موفقیت روحانی در رقابت با گزینه اصولگرا را افزایش میدهد اما عدم حضور احمدینژاد امکان دارد یک تهدید جدی برای اصلاحطلبان باشد.
بدیهی است در فضای دوقطبی انتخابات، درصد مشارکت آرای خاموش جامعه به نفع اصلاحطلبان افزایش مییافت، یعنی بخشی از جامعه گرچه رضایت چندانی از دولت نداشتند، اما به دلیل ترس از بازگشت احمدینژاد ترجیح میدادند در انتخابات شرکت کنند و به روحانی رای دهند، ولی با حذف احمدینژاد امکان واریز آرای سلبی به نفع روحانی و ترس از تکرار دوران احمدینژاد کمتر شده و بیتفاوتی بیشتری در بخشهایی از جامعه سیطره خواهد یافت؛ از اینرو به نظر میرسد یکی از رسالتهای اصلی اتاق فکر اصلاحطلبان جبران بیتفاوتی احتمالی این بخش از جامعه باشد. این مهم بهویژه در شهر تهران ممکن است بر انتخابات شوراها تاثیرگذار باشد و کاهش مشارکت، موفقیت اصلاحطلبان در انتخابات شوراها را تحت تاثیر قرار دهد.
از سویی دیگر به نظر میرسد دغدغه برنامهریزی احمدینژاد در انتخابات شوراها و فتح شهرداری تهران نیز محلی از اعراب ندارد. احمدینژاد پایگاه اجتماعی خود را در شهرستانها و نقاط پیرامونی مرکز میداند و با این ارزیابی عواقب حضور احتمالی در انتخابات شوراها را میداند. عدم حضور او در انتخابات آتی، وی را به عنوان آلترناتیو همیشگی برای دورههای آینده حفظ خواهد کرد، اما حضور در انتخابات شوراها و شکست احتمالی، هزینههای جبرانناپذیری برای مکتب احمدینژادیسم دارد و ممکن است پایان حیات سیاسی او را رقم بزند.
استراتژی اصلاح طلبان
از اینرو اصلاحطلبان برای موفقیت در انتخابات ۹۶ که دور از دسترس هم نیست، ابتدا باید وحدت و انسجام خود را حفظ کنند، گزینه آلترناتیو روحانی برای شرایط پیشبینینشده مثل ردصلاحیت یا هر اتفاق دیگری را مشخص کنند، برای حضور بخشی از جامعه(آرای خاموش) که با عدم حضور احمدینژاد انگیزه حضور در انتخابات را از دست میدهد، چارهاندیشی کنند، با فعالکردن تیمرسانهای دولت دستاوردهای مثبت دولت را به نحو ملموستر و مطلوبتری برای جامعه ترسیم کنند، در فرصت باقیمانده برای تحقق بخشی دیگر از مطالبات افکار عمومی در فضای داخلی اقدام کنند و البته دو قشر تاثیرگذار نخبگان و فعالان سیاسی و دانشجویان را برای تاثیرگذاری و مشارکت سازنده در انتخابات ۹۶ مهیا کنند.