ثروتمند شدن يک زن با يك اشتباه بانكي همه را شوكه كرد اما اگر سرنوشت اين زن را بشنويد بيشتر شوكه ميشويد.
عجيبترين جاي اين داستان واقعي 3 روز پيش رخ داد كه زن 52 ساله وقتي پس از دردسرهاي زياد زندان شدن خود و همسرش باز حساب بانكياش را چك كرد با ديدن 92 ميليون تومان ديگر در حسابش به وحشت افتاده به گزارش خبرنگار شوك، با مراجعه مردي بهنام «حسين آگين» به پليس فتاي استان البرز كه ادعاي دزديده شدن 92 ميليون تومان از حساب عابر بانكش داشت، تيم ويژهاي براي كشف اين سرقت الكترونيك تشكيل شد. سرهنگ محمد مهدي كاكوان رئيس پليس فتاي استان البرز در بيان جزئيات اين پرونده گفت: در بررسيهاي اوليه با توجه به ادعاهاي اين مرد مبني بر اينكه كارت عابر بانك وي در جاي امني قرار داشته و هيچكس غير از خودش به آن دسترسي نداشته است فرضيه دزديده شدن موجودي وي از حسابش توسط شخص ديگري از بين رفت.
شوكآورتر اين كه فخرالسادات 3 روز پيش وقتي باز سراغ حساب بانكياش رفته متوجه شده باز هم 92 ميليون تومان پول از سوي بانك ملت به حسابش واريز شده است اما اين بار نهتنها خوشحال نشد بلكه وحشت كرد و سريع به مسئولان بانك خبر داد. نمازي مدير شعب بانك ملت استان البرز نيز گفت: خانم «فخرالسادات» تصاحب در مال غير كرده است و از نظر ما اگرچه به اشتباه مبلغي به حساب وي واريز شده است اما بايد بلافاصله بانك را در جريان قرار ميداد. وي با اظهار اين كه همه طلاهاي كشف شده با نظارت دادگستري فروخته شده و عيناً به مالباخته بازگردانده شده است افزود: تنها مابهالتفاوت و خسارت شاكي را طبق قانون از «فخرالسادات» مسترد كردهايم. مدير شعب بانك ملت ميزان مابهالتفاوت را اعلام نكرد و گفت كه مسئوليت خسارت پيش آمده به عهده خانم فخرالسادات است.
وي ادامه داد: بعد از بررسيهاي بيشتر براساس مدارك به دست آمده مشخص شد با اشتباه بانك در هنگام صدور كارت براي «حسين آگين» همه موجودي وي به حساب زني به نام «فخرالسادات» منتقل شده است. رئيس پليس فتاي استان البرز يادآور شد: بعد از 36 ساعت كار اطلاعاتي راز معماي اين پرونده كشف شد و خوشبختانه همه پول صاحب حساب به مالباخته برگردانده شد.
گفتوگو با مرد مالباخته
«حسين آگين» مالباخته ديگر اين پرونده نيز با حضور در دفتر روزنامه به جزئيات برداشته شدن عجيب پول از حسابش پرداخت.
وقتي فهميدي كه موجودي حسابت صفر شده است چه حسي داشتي و چه كار كردي؟!
راستش را بخواهيد كم مانده بود سكته كنم اما مطمئن بودم اشتباهي صورت گرفته است، براي همين به بانك مراجعه كردم.
مسئولان بانك چه جوابي دادند؟
آنها ادعاي من را قبول نكردند و با نشان دادن گردش حساب«كارت عابرم» من را توجيه كردند كه در چند روز از حسابم پول برداشت شده است اين در حالي بود كه روحم از اين ماجرا خبر نداشت براي همين تصميم گرفتم به پليس مراجعه كنم.
به اطرافيان و خانواده خودت مظنون نشدي؟
نه، هرگز چون كسي از عابركارت من خبري نداشت و تنها خودم ميدانستم، من كارتهايي را كه پول ميليوني داخل آن دارم را هيچگاه همراه خودم نگه نميدارم و حتماً در جاي امن «گاوصندوق» ميگذارم بنابراين محال بود كسي از كارت من پول برداشت كند.
در مراجعه به پليس آنها چه اقداماتي براي كشف پول شما انجام دادند؟!
پليس نيز در ابتدا ادعاي من را قبول نميكرد تا اينكه با گرفتن پرينت گردش حساب عابركارتم كه به صورت خرد خرد از جاهاي مختلف و دستگاههاي كارتخوان از حسابم برداشت شده بود آنهاهم متوجه شدند كه ممكن است اشتباهي صورت گرفته باشد.
پس آخرين سرنخ شما جاهايي بود كه از طريق كارتخوان مبالغي از حساب شما كسر شده بود!
بله ، براي همين به همراه پليس به يكي از طلافروشيهاي مهرشهر رفتيم. مرد فروشنده خريداران را ميشناخت که توانستيم خانه آنها را پيدا كنيم.
چه تصوري داشتيد؟
از لحظهاي كه آدرس آن زن و شوهر را به ما دادند تا وقتي كه به خانه آنها برسيم فكر ميكردم با يك مشت كلاهبردار حرفهاي طرف هستم كه توانستهاند از كارت عابربانك من سوءاستفاده كنند اما وقتي به خانه آنها رسيديم همه افكار من محو شد. چون كاملاً اشتباه فكر ميكردم.
زن و شوهر چه واكنشي نشان دادند؟!
خانه آنها در يكي از مناطق محروم اطراف زندان قزلحصار بود به سختي توانستيم آدرس آنها را پيدا كنيم. وقتي به آنجا رسيديم به زن تقريباً 50 سالهاي برخورد كرديم كه به همراه شوهر و مادر پير فلج و 4 بچهاش در خانهاي كوچك زندگي ميكردند. وقتي ماجرا را به آنها گفتيم بلافاصله همه واقعيت را به ما گفتند.
واقعيت چه بود؟
شوهر اين زن ادعا كرد كه در اوايل تيرماه براي خريد دارو به داروخانه رفته بودم كه از صندوقدار آنجا تقاضاي پرينت مانده حساب كردم كه در پاسخ به من گفت يك ميليون و 700 هزار تومان در حساب شما است. اصلاً باور نكردم براي همين با مراجعه به دستگاه ديگري در يك مغازه دوباره كارت خود را چك كردم و شاهد رقم بالايي در پرينت شدم و آن 107 ميليون تومان بود و فكر كردم كه اين پول از طرف خدا به ما رسيده و شروع به خرج كردن آن كرديم و بخش زياد آن را طلا خريديم.
چگونه موجودي حساب شما وارد حساب «فخرالسادات» شده است؟!
براساس پيگيريهايي كه پليس فتا انجام داد مشخص شد كه موجودي من به خاطر اشتباه سيستم الكترونيك صدور «كارت عابر» وارد حساب «فخرالسادات» شده است براي همين با توجه به مدارك لازم مسئولان بانك به پليس فتا فراخوانده شدند و آنها بعد از مشاهده اسناد موجود اشتباه خود را پذيرفتند.
در نخستين موجودي شما رقم107 ميليون تومان بوده است چگونه 15 ميليون تومان كسر شد و تنها 92 ميليون تومان مانده بود؟!
من در همان روزهاي نخست 15 ميليون تومان از حساب خودم برداشت كردم يعني به حساب من همزمان دو نفر خودم و آن زن دسترسي داشتند. آن زن با مشخصات درج شده من در كارت خودش بدون اين كه متوجه باشد پول برداشت كرده است بدون اين كه سرقتي مرتكب شده باشد.
چگونه پولهاي برداشت شده از حسابتان را پس گرفتيد؟
خوشبختانه اين زن و شوهر بخش اعظم حساب را سكه خريداري كرده بودند با توجه به افزايش زيادي كه در قيمت سكه ايجاد شده بود و با فروش آن موجودي حساب به حالت اوليه برگشت اما اين در حالي بود كه خسارتهاي زيادي به من وارد شد. با توجه به خالي شدن حسابم مجبور شدم ماشين و طلاهاي همسرم را بفروشم و متضرر شوم چون من كاسب هستم و مهلت چكهايي كه داشتم فرارسيده بود.
بانك مگر اشتباه خود را قبول نكرده پس چرا غرامت آن را نميپردازد؟
بله بانك اشتباه را پذيرفته اما مدعي است كه اين زن تصرف درمال غير كرده و وي متهم است تا غرامت را پرداخت كند.
از بانك شكايت كردهايد؟
بله من نيز اكنون به شعبه هفتم دادسراي استان البرز مراجعه كردم و براي دريافت خسارت از بانك شكايت كردم.
زن را در اين ماجرا تا چه حد مقصر ميدانيد؟
به نظر من اين زن مقصر نيست! مقصر واقعي بانك است كه با اشتباهي كه انجام داد، زندگي من و همينطور اين زن را مورد خدشه قرار داد.
زن ثروتمند
به سراغ فخرالسادات رفتیم، اگرچه در خبرها شنيديم كه وي با پول بادآوره براي پسر خود عروسي گرفته است اما باخبر شديم بعد از كشف واقعيت مراسم ازدواج آنها به هم خورده و لطمات روحي سختي به خانواده اين زن وارد شده است. همچنين شوهر اين زن كه بعد از مدتها براي ثبتنام تاكسي اقدام كرده بود به خاطر سوءپيشينهاي كه در سابقهاش ثبت شد تاكسي نيز به وي ندادند. وي به خاطر شكايت بانك 14 روز در زندان به سر برده و همچنين همسرش فخرالسادات نيز 2 روز در بازداشتگاه بوده است. اين در حالي بود كه همه پولهاي بادآورده را با پس دادن سكههاي خريداري شده پس داده بودند و بانك به دنبال گرفتن خسارت از اين زن و شوهر است اين مسئله اگرچه در ظاهر قابل قبول است اما بايد پذيرفت كه اگر اشتباه بانك صورت نميگرفت هرگز چنين اتفاقي نميافتاد.
چند سال داري؟
من «فخرالسادات هستم» 52 سال سن دارم. 4 بچه بزرگ دارم و خانهدار هستم.
وقتي فهميدي اين همه پول به حسابت واريز شده چه احساسي داشتي؟
شوهرم رفته بود براي مادرش از داروخانه دارو بخرد كه با گرفتن موجودي حساب متوجه اين قضيه شد. وقتي آمد به خانه گفت اصلاً باورمان نميشد و از خوشحالي نزديك بود سكته كنيم. وجود پول در حسابم را يك هديه خدادادي دانستيم و شروع به خرج كردن آن كرديم.
نخستين خريدي كه انجام داديد چه بود؟
ما به سختي زندگي ميكنيم و تنها درآمد ما مستمري حقوق مادرشوهرم و خمس سادات است. در نخستين خريد براي خانه روغننباتي و حبوبات و برنج از بقالي سر كوچهمان خريديم.البته تا سه روز از ترسمان اصلاً به حساب دست نزديم چون باورمان نميشد و حدس ميزديم اشتباهي صورت گرفته است. اما با اين فرضيه كه منتظر پرداخت وام و كمك از طرف بهزيستي بوديم فكر كرديم پول از آنجا به حسابم واريز شده است.
چرا با برداشت پول طلا خريديد؟
شوهرم با اين فكر كه سكه در حال گران شدن است تصميم گرفت سكه بخريم و اين كار را كرديم.
چه كارهاي ديگري با پول ميليوني كرديد؟
با اين پول براي ازدواج پسرم اقدام كرديم كه متأسفانه بعد از فاش شدن ماجرا به هم خورد و الآن پسرم سخت بيمار و افسرده شده است.
وضعيت ماليتان بد بود؟
در حال حاضر در خانه استيجاري كه پول پيش آن را قرض گرفتهايم زندگي ميكنيم و رزق روزانه خودمان و بچههايمان را از طريق خمس و زكات و حقوق مادرشوهرم دريافت ميكنيم با اين كه براي دريافت وام بارها به بانكهاي مختلف مراجعه كرديم اما هنوز هيچ پاسخي به ما ندادند و از مسئولان خواهش ميكنيم به وضعيتمان رسيدگي كنند.
الآن به بانك بدهكار هستيد؟
سكههايي كه به بانك برگردانديم به خاطر افزايش قيمت به ميزان پولي بود كه به حسابم واريز شد اما بانك ادعاي خسارت دارد و ميگويد مال غير را تصرف كردهام، دزدي كه نكردهام پولي در حسابم بود كه خرج كردم و سپس آن را پس دادم.
بنا به اين گزارش هماكنون شوهر اين زن به قيد ضمانت آزاد است اين در حالي است كه همه ميدانند كه مقصر واقعي اين ماجرا اين زن نيست و دستگاه قضايي نيز حتماً اين موارد را در نظر ميگيرد. اين فرضيه نيز مطرح است كه اگر فروشنده طلا آدرسي از آن زن نميداد هرگز پليس نميتوانست پولهاي از دست رفته مرد مالباخته را برگرداند و با توجه به اشتباه بزرگي كه بانك مرتكب شده و جالب اين كه مدركي نيز وجود نداشت كه ثابت كند پول از حساب اين مرد سرقت شده است و در اين اشتباه اطلاعات حسين آگين وارد حافظه كارت فخرالسادات شده بود شايد هيچگاه راز اين پولها فاش نميشد.