مشروح اخبار


» "مثنوی:صبح سپید با شکست کرونا "



لاجرم گفته ام شبی،تا کی،/کنم این روزهای عمرم طی؟/تا که یک شب،خیال زد به سرم/بی عیال و دو دختر و پسرم/تند،بی آنکه استخاره کنم،/رفته ام شهر را نظاره کنم/خلوتی سرد دیده ام آن شب/یا ز خوابی پریده ام آن شب/باورم نامد آنچه دیدم من،/یا که با گوش خود،شنیدم من/شهر از دود و داد،خالی بود/گوئیا فصل قحطسالی بود/

مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین راک نیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.

مثنوی:صبح سپید با شکست کرونا ".

درووووودتان باد و سبد سبد گل ارادت و تکریم به پیشگاه شما خوبان نازنین ایران زمین.این مثنوی ام،تقدیم به نگاههای پرمهر و آستان مردم دل آگاه و صبور و جامعه خدوم پزشکی در خط مقدم مجاهده با ویروس"کرونا" :

بعد از این روزهای هول و هراس /که"کرونای سرکش و خناس،/پا نهاده در این سرای کهن،/باز کرده بساط اهریمن،/خلوتی برگزیده ام"که مپرس"/گوشه ای آرمیده ام"که مپرس/چون دراویش و صوفیان شده ام/بی خبرتر از این و آن شده ام/مات ماندیم این که سر بزنیم/بر در قوم و خویش،در بزنیم/نه سراغی نه حال و احوالی/و نه مرغی زند پر و بالی/دختر از مادر و پسر ز پدر،/دور مانده ز حال یکدیگر/از"کرونا"ز بس که ترسیدیم،/مرگ را پیش چشم،می دیدیم/لاجرم گفته ام شبی،تا کی،/کنم این روزهای عمرم طی؟/تا که یک شب،خیال زد به سرم/بی عیال و دو دختر و پسرم/تند،بی آنکه استخاره کنم،/رفته ام شهر را نظاره کنم/خلوتی سرد دیده ام آن شب/یا ز خوابی پریده ام آن شب/باورم نامد آنچه دیدم من،/یا که با گوش خود،شنیدم من/شهر از دود و داد،خالی بود/گوئیا فصل قحطسالی بود/نه خریدی،نه کسب و بازاری/نه صدایی نه جنبشی،کاری/نه هیاهو، نه هم ترافیکی/و نه مانور ماشین شیکی/شهر خالی، مغازه ها بسته،/به یکی گفته بودم آهسته:/هیچ دانی چه اتفاق افتاد؟/بانگ زد آی،خانه ات آباد/موقع آخرالزمان ست این/خط پایان این جهان ست این/گفتمش چاره را چه می بینی،/گفت اگر بنده جهانبینی،/این گره را خدای بگشاید/ور نه،کار از بشر نمی آید/گیرمت آرش کمانگیری،/یا که اسکندر جهانگیری/رستمی،یا سیاوشی،زالی،/یا که شاهنشهی خوش اقبالی،/گرچه قارون دهر،گنجوری/یا که سلطان قدرت و زوری،/تا ز راه خدای، دورستی،/کمتر از پر و بال مورستی/الغرض شهرمان، شلوغ نبود/بی رمق بود و پرفروغ نبود/گویی آن شب،تمام مردم شهر،/سرد و خاموش بود و باهم قهر/همه از ترس جان،پریشانند/همه از یکدیگر گریزانند/همه جا،سایه"کرونا" بود/حرف مردم ازین هیولا بود/دیدم ای دل،بشر چه درمانده ست/در مداوی درد خود،مانده ست/دیدم آخر،دلار و ملک و منال،/قدرت و اسم و رسم و جاه و جلال،/ناتوان از طبابت بشرند/بار آدم به مقصدی نبرند/هر که دیدم،خدا خدا می کرد،/زیر لب،عالمی دعا می کرد،/از خداوند خود شفا می خواست/راه درمان این بلا می خواست//اینک ای هموطن،مشو نومید/می دمد از کرانه، صبح سپید/ما دلیران خاک ایرانیم/بیشه بی نظیر شیرانیم/چون دماوند و کوه الوندیم/راه بر این"کووید" می بندیم /می توان از غم "کرونا" رست/می توان با اراده، راهش بست/می توان با اراده ای برخاست/چاره هم از خدای باید خواست/ما بدین عهد، پایبندستیم/آخرالامر، سربلندستیم/

ان شاءالله.سیاوش نریمان
1398/12/18



تاریخ انتشار : 22 اسفند 1398, 17:24



» اخبار مرتبط:

  • کرونا و دغدغه های اقتصادی ‌
  • اولین فوتی کرونا در استان بوشهر
  • کاهش ساعات کار ادارات در پی شیوع ویروس کرونا
  • کرونا به استان فارس رسید ؛ توضیحات جدید از آزمایشات مثبت کرونا
  • آگاهی ازآخرین وضعیت 9 مبتلا به کرونا ویروس در استان
  • » اشتراک گزاری خبر

    نام:*
    ایمیل:*
    متن نظر:
    کد را وارد کنید: *
    عکس خوانده نمی‌شود


    نظرشما در مورد سیستم؟