» "پائیز خائیز"
بیایید به دوستان،کودکان و همشهریان و هموطنان بیاموزیم محیط زیست و طبیعت از نیازهای نامرئی ما انسان ها در کوران زیبازیستن است با آن مهربان باشیم و مهربان .
طبیعت را دریابیم.
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین راک نیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
"پاییز خائیز"
بهمن درخشنده
خائیز در قاموس لغت شناسی یعنی شادابی، رویش و سرسبزی و متضاد زردی و پاییز.
زیست محیطی که نسیم خنک و ملایمش تشبادهای جنوب را بر شانه و خانه هر جنبنده ای مهار و بی اثر می کند.
خائیز
حفاظت شده ای بی حفاظ
پوشش سایبانی دارد سرآمدشان بلوط است.
بر اثر بی مبالاتی دود از دامنش بلند می شود و به یکباره آرامش و تعادلش بر هم می خورد و به جهنمی پرهیاهو تبدیل می شود.
زاغ سیاه بر بلندای آسمان ناله اندوهباری سر می دهد. حکایت بی رحمی است آتش خائیز را احاطه کرده است با قارقار پیاپی همآره همراهان همیاران و هم نوعان را خبر می دهد،هر قارش حکایت مرگ و عزاست آخرین قارش هم برای خودش است. دود آتش بر شانه خائیز او را از کهکشان به قهقرای سوزناک سوزنده پایین می کشد و پر و بالش را همرنگ خود می کند و جان می دهد.
کبگ خائیز:در کنار جوجه هایش مقاومت می کند و در برابر زبانه های سوزان جهنمی آتش تا مچاله شدن خود و ماحصل یکساله اش دمیدن و پزیدن در این جهنم ناکرده گناه را بر بهشت پرواز و پریدن ترجیح می دهد،و تراژدی وار در کنار جوجه هایش جان می سپارد.
گراز :ناشنوایی سر به زیر، بلوط اشرف سایبانان، پناه گاه امنش است.
دود و خاکستر و فواره های آتش گله شان را دسته جمعی از منطقه پر حرارت پرخطر فراری می دهد به خیال خام نجات یافته اند،
عمرشان دیر یا زود به مقاومت ملجآ شان بستگی دارد.
روباه: در عین و سماع عامه عموم زیرک و حلیه گر بدنام اما بد نان نیست.
تدبیر دارد اما تقصیر ندارد بر روی سنگی چهار دست پا و صادقانه جان می دهد.
جوجه تیغی:
تیغ دارد اما تیر ندارد
فرمانروا حتی اشرف حیوانات، شیر از شکارش ناتوان است تیغ دارد
اما تیر ندارد تیغه هایش حفاظ اوست اما فواره ای آتش به عمق جانش می رسد او را هم با هزاران تیغ می سوزاند و جان می سپارد.
سنحاب : دانه کار باهوش و آن باغدار بی مزد، دانه هایش را با امید سالی دیگر و روزگاری دگر در دل زمین پنهان می کند در رفت و برگشت هایش تسلیم فواره های آتش می شود و دانه بدست و ایستاد امان میخواهد و و ایستاد می جان می سپارد..
"بلوط" آخرین ایستاده جان سخت.
ژان شوالیه نویسنده شهیر فرانسوی :بلوط را نماد عظمت و شکوه و رفعت می داند که در همه زمان ها نماد قوت بوده است.
درخت دلیر و نجیب و کم توقعی است در بعضی سنت ها مقدس است و در سنت ما زغالش!
آتش ریشه اش را نشانه را رفته مقاومتش کمتر و کمتر می شود و ساقه ستبرش بر زمین نعش می شود و آخرین مآمن نجات یافتگان هم تسلیم میشود و دلیرانه جان می دهد.
آن نجات یافتگان از جهنم خائیز هم می دانند که در خشکزار سیاه بی سایه دودمان شان بدون زبانه آتش بر باد می رود.
جغد :نماد نحوست خرابی و نوحه سرایی می کند بر ویرانه ها حکومت می کند تنها موجودی که بر این خراب آباد دلخوش کرده،
و این جغد کسی نیست جز آبادگر پرمدعا
انسان خردمند، که این آتش را به جان طبیعت بی زبان انداخته است.
نادیدنی ترین و سخت ترین چیزی که در یک جامعه شکل می گیرد فرهنگ آن جامعه است
تداوم حیات در گرو حفاظت از تنوع زیستی و طبیعت است.
بیایید به دوستان،کودکان و همشهریان و هموطنان بیاموزیم محیط زیست و طبیعت از نیازهای نامرئی ما انسان ها در کوران زیبازیستن است با آن مهربان باشیم و مهربان .
طبیعت را دریابیم.☘️
تاریخ انتشار :
12 خرداد 1399, 08:15
» اخبار مرتبط:
نامه های بزرگواری تیر خلاص به عدل هاشمی پوراتحاد شاه کلید عزتکسانی که با نگاه قومیت وارد انتخابات شدند به آنها ((ن))بگویید به قلم رضا عدالتمندبه عدل هاشمی پور بگوئید . . .لبخند بلادشاپور با تدبیر ایرج
» اشتراک گزاری خبر