*این نردبان شکسته تو را به جایی نمی برد*
*خورشید دور است*
*نقدی بر نگاه دن کیشوت به کت و شلوار آویخته بر ورودی دوگنبدان*
پاسخ سید اسفندیار صلاحت پور به یادداشت حشمت دشتی
به نام خدا
*در آن شب طوفانی*
*سرشاخه ای از بزرگترین درخت باغ شکست*
*درخت اما همچنان پا برجاست*
*هرچند*
*برگ هایش بر روی سبزه ها تیره می شوند*
*اما شاخه های سبز نمیگذارند درخت به زانو درآید ....*
هم دیار نادیده ، دوست ناشناس، جناب حشمت دشتی ، سلام
یادداشتی از جنابعالی منتشر شد ، خطاب به حجت الاسلام موحد نماینده مردم آگاه کهگیلویه بزرگ . یادداشتی سرشار از اشتباهات نگارشی ، غلط های ادبی و از نگاه این قلم ، با هدف دو موضوع : ابراز وفاداری بی چون و چرا به مدیر سابق خودت جناب آقای تاجگردون و دلخوری از مخاطب مکاتبه ات جناب آقای موحد .
یادداشتی که نه در شکل و نه در محتوا ، شایسته انتشار و توجه نبود و نیست . در شکل استفاده متعدد و نابجا از علائم و نشانه ها ، ادبیات سخیف و توهین آمیز و در محتوا نیز عدم متانت متن ، کنایه آمیز بودند و نشستن در جایگاه مدعیالعموم و ....
مجموعه موارد بالا یادداشت حضرتعالی را تا حد مالباخته ای ناتوان پایین میآورد که *یتشبث بکل حشیش*
لیکن به حرمت مردم حوزه انتخابیه کهکیلویه و نیز آگاهی حضرتعالی چند نکته عرض می کنم .
*۱)*
*آری*
*تو آنی که دل می طلبد هستی*
*تو آنکه دل طلبد، آنی*
*اما افسوس ،*
*دیریست که آن کبوتر خونآلود*
*جویای برج گمشده جادو*
*پرواز کرده است ...*
(مهدی اخوان ثالث )
جناب حشمت دشتی
ناگفته پیداست که حضرتعالی مفتون و شیدای آن هستی که به هر تدبیر اکنون دیگر دفتری در مجلس شورای اسلامی ندارد که شما مدیر دفترش باشید. ظاهراً همین موضوع قلمتان را از دایره ادب خارج کرده است ، تا در توهم عدم حمایت حجت الاسلام موحد از اعتبار منتخب هم استانی ، دلخور باشی. در حدی که بیماری ایشان را نیز به دیده شک نگریسته و گذر عمر وی را به جای تجربه و تدبیر در ترازوی کهنسالی به سخره و ناتوانی بگیری.
هرچند صاحب این قلم از علاقهمندان جناب تاجگردون بود و اکنون در برابر سیاهه ای از اتهامات مالی ، اقتصادی ، مدرک تحصیلی و ... امیدوار بودم هم نظری چون شما که به مدد همکاری و همراهی ، قطعاً به اطلاعات و مستندات بیشتری دسترسی دارید ، به جای تاختن به دیگری با ارائه توضیح و احیاناً مستنداتی ، ذهن آشفته مردم را در رد یا قبول آن که افتاد و دانی ، روشن می کردید تا در این وانفسای بحران نان ، از نامی بت نسازی . همچنان که شایسته نبود عزیزی از اسب افتاده ، چون منتخب مردم دوست داشتنی گچساران و باشت را از اصل نیندازند که ؛
*ماه در تنویر*
*ستارگان به طواف *
*و آبادی در حسرت نان *.
۲)
*این نردبان شکسته تو را به جایی نمی برد*
*خورشید دور است*
*و سهم ما همین سراب هایی است که می سازد*
فرمودید که جناب موحد از سر دلسوزی حضانت طفل صغیر گچساران و باشت را تقاضا نموده و ادامه داده اید که افکار عمومی گچساران و باشت بی کفایتی ایشان را در دفاع از فرزند شایسته و نامدار این دیار از یاد نخواهد برد .
جناب دشتی
* نخست * آن که اصل تقاضای حضانت یا حداقل پذیرش وظایف نمایندگی مردم شریف و ارجمند گچساران و باشت مبنای قانونی ندارد و طبق اصل ۸۵ قانون اساسی وظیفه نمایندگی مردم در پارلمان قائم به شخص است به این معنا که به هیچ عنوان قابل واگذاری به دیگری نیست .
لذا پر واضح است که ادعای سخیف مطرح شده از سوی حضرتعالی متضمن توهین به مردم شریف ، آگاه و ارجمند گچساران و باشت و کل حوزه انتخابیه است ، چه ایشان را صغیر و نابالغ تصور کرده ، لابد می بایست کفیلی حضانت آنها را برعهده بگیرد .
و از سوی دیگر گزاره بعدی نوشتار تان با انتساب بیکفایتی به منتخب مردم شریف کهگیلویه بزرگ ، بیشک توهین به اندیشه هزاران نفر می باشد که از سرشعور ، آگاهی و با تکیه بر دانش ، تجربه و توانمندی جناب موحد ، در دموکرات ترین شکل ممکن ، دل در گرو کفایت و توانمندی ایشان بستند .
جناب آقای حشمت دشتی
اگر احیاناً نماینده مردم شریف دهدشت ، چرام ، لنده و بهمئی ، به دلیل تجربه ربع قرن حضور در پارلمان ، شناخت حوزه انتخابیه ، احساس مسئولیت و تعلق خاطر به غیور مردان و شیرزنان گچساران و باشت ، اشارهای به انجام خدمت در قامت هم دیار مردم ، تا انجام انتخابات میاندورهای و مشخص شدن نماینده جدید کردهاند ، چیزی نیست جز مناعت طبع ، احساس وظیفه و اطلاع از وسعت مسئولیت یک نماینده مجلس شورای اسلامی ، که پس از انتخاب ، نماینده همه مردم است و مقام نمایندگی ، وظیفهی مشارکتی است و نه شخصی و مستقل .
جناب آقای مدیر دفتر سابق نماینده سابق !
پرواضح است نمایندگی منسبی است که از طریق انتخابات و رای مردم در یک حوزه انتخابیه خاص فعلیت می یابد ولیکن بر اساس قانون نمایندگی ،
جناب حشمت دشتی
ناگفته پیداست که حضرتعالی مفتون و شیدای آن هستی که به هر تدبیر اکنون دیگر دفتری در مجلس شورای اسلامی ندارد که شما مدیر دفترش باشید. ظاهراً همین موضوع قلمتان را از دایره ادب خارج کرده است ، تا در توهم عدم حمایت حجت الاسلام موحد از اعتبار منتخب هم استانی ، دلخور باشی. در حدی که بیماری ایشان را نیز به دیده شک نگریسته و گذر عمر وی را به جای تجربه و تدبیر در ترازوی کهنسالی به سخره و ناتوانی بگیری.
هرچند صاحب این قلم از علاقهمندان جناب تاجگردون بود و اکنون در برابر سیاهه ای از اتهامات مالی ، اقتصادی ، مدرک تحصیلی و ... امیدوار بودم هم نظری چون شما که به مدد همکاری و همراهی ، قطعاً به اطلاعات و مستندات بیشتری دسترسی دارید ، به جای تاختن به دیگری با ارائه توضیح و احیاناً مستنداتی ، ذهن آشفته مردم را در رد یا قبول آن که افتاد و دانی ، روشن می کردید تا در این وانفسای بحران نان ، از نامی بت نسازی . همچنان که شایسته نبود عزیزی از اسب افتاده ، چون منتخب مردم دوست داشتنی گچساران و باشت را از اصل نیندازند که ؛
*ماه در تنویر*
*ستارگان به طواف *
*و آبادی در حسرت نان *.
۲)
*این نردبان شکسته تو را به جایی نمی برد*
*خورشید دور است*
*و سهم ما همین سراب هایی است که می سازد*
فرمودید که جناب موحد از سر دلسوزی حضانت طفل صغیر گچساران و باشت را تقاضا نموده و ادامه داده اید که افکار عمومی گچساران و باشت بی کفایتی ایشان را در دفاع از فرزند شایسته و نامدار این دیار از یاد نخواهد برد .
جناب دشتی
* نخست * آن که اصل تقاضای حضانت یا حداقل پذیرش وظایف نمایندگی مردم شریف و ارجمند گچساران و باشت مبنای قانونی ندارد و طبق اصل ۸۵ قانون اساسی وظیفه نمایندگی مردم در پارلمان قائم به شخص است به این معنا که به هیچ عنوان قابل واگذاری به دیگری نیست .
لذا پر واضح است که ادعای سخیف مطرح شده از سوی حضرتعالی متضمن توهین به مردم شریف ، آگاه و ارجمند گچساران و باشت و کل حوزه انتخابیه است ، چه ایشان را صغیر و نابالغ تصور کرده ، لابد می بایست کفیلی حضانت آنها را برعهده بگیرد .
و از سوی دیگر گزاره بعدی نوشتار تان با انتساب بیکفایتی به منتخب مردم شریف کهگیلویه بزرگ ، بیشک توهین به اندیشه هزاران نفر می باشد که از سرشعور ، آگاهی و با تکیه بر دانش ، تجربه و توانمندی جناب موحد ، در دموکرات ترین شکل ممکن ، دل در گرو کفایت و توانمندی ایشان بستند .
جناب آقای حشمت دشتی
اگر احیاناً نماینده مردم شریف دهدشت ، چرام ، لنده و بهمئی ، به دلیل تجربه ربع قرن حضور در پارلمان ، شناخت حوزه انتخابیه ، احساس مسئولیت و تعلق خاطر به غیور مردان و شیرزنان گچساران و باشت ، اشارهای به انجام خدمت در قامت هم دیار مردم ، تا انجام انتخابات میاندورهای و مشخص شدن نماینده جدید کردهاند ، چیزی نیست جز مناعت طبع ، احساس وظیفه و اطلاع از وسعت مسئولیت یک نماینده مجلس شورای اسلامی ، که پس از انتخاب ، نماینده همه مردم است و مقام نمایندگی ، وظیفهی مشارکتی است و نه شخصی و مستقل .
جناب آقای مدیر دفتر سابق نماینده سابق !
پرواضح است نمایندگی منسبی است که از طریق انتخابات و رای مردم در یک حوزه انتخابیه خاص فعلیت می یابد ولیکن بر اساس قانون نمایندگی ،مقامی ملی است و پس از انتخاب ، محدود به حوزه انتخابیه نیست .
نمایندگان مجلس شورای اسلامی ، کار گروهی انجام میدهند و در برابر همه ملت مسئولیت دارند .
میدانید و میدانیم که بسیاری نمایندگان مجلس شورای اسلامی از جمله ؛ زاکانی نماینده مردم قم ، کریمی نماینده مردم اراک ، شجاعی نماینده مردم ابهر ، نجابت نماینده مردم شیراز ، رضایی نماینده مردم دشتستان ، خانم الهیان نماینده مردم تهران و بسیاری دیگر نیز به صراحت اعلام کردند که تا انجام انتخابات میاندورهای و مشخص شدن نماینده مردم ارجمند گچساران و باشت ، ما همه نماینده این حوزه انتخابیه خواهیم بود .
چیزی که به درک درست از وظیفه نمایندگی برمیگردد و نه شهوت قدرت ، که حجت الاسلام موحد هر آن طرفی که مقرر باشد از نمایندگی مجلس شورای اسلامی بربندد ، برخواهد بست که البته چیزی نیست جز شایستگی لطف پروردگار در خدمت خلق که به کوری چشم بدخواهان ؛ جناب آقای دشتی
نوشتی ؛ *یک دست کت و شلوار دکتر تاجگردون را در ورودی شهر می آویزیم ، رایحه روحبخش و عطر خوش وجودش را احساس کرده و به بد اندیشان بگو که کت و شلوار تاجگردون نزد ما از صد کفیل چون شما بیشتر و اثربخش تر است*
واضح است که این نشستن در جایگاه سخنگوی مردم و دفاع در قامت دنکیشوت از کت و شلوار جناب تاجگردون ، نه شایسته مردم خردمند گچساران و باشت است و نه نشانه ارجمندی شما .
جناب آقای دشتی
کوتاه زمانی صبر پیشه کنی ، خورشید چشم های من و تو غروب می کنند و کندوی عسل وجودمان پوسیده میشود اما عسل و آفتاب ، کندوی دیگری را پر خواهد کرد. آدمها می آیند و میروند و صندلی سبز ( *که روزگاری نه چندان دور سرخ بود و چه سرخ ها که سبز را به باد داد*) به گذشتگان وفا نکرد و قطعا خلد برینی نیست برای مستاجرین امروزی خانه ملت.
سخت ایمان دارم شایسته قلم نیست که بچرخد و از رایحه روحبخش کت و شلوار بگوید!
هم دیارنادیده؛
امیدوارم و امیدوارم و باز هم امیدوارم که آنچه در رد اعتبارنامه آقای تاجگردون مطرح شد ، واقعیت نداشته باشد که اگر درصدی از آن حتی بویی از حقیقت برده باشد ، جنایتی است در حق مردمی که امید بستند به صاحب این کت و شلوار خوش عطر!
شکی نیست که نه موحد ید بیضا دارد و نه تاجگردون معجزه ای در آستین! ( که خود این دو بزرگ چنین ادعایی ندارند)
به زودی تکلیف نمایندگی مردم شریف گچساران و باشت ، نه از کت و شلوار آویخته بر سر ورودی دوگنبدان ، که از صندوق رای مشخص خواهد شد . قحطی رجال نیست و فرزندان شایسته این مرز و بوم که به مدد بت سازی امثال حضرتعالی حقیر دیده میشدند ، فرصت سربرآوردن، پیدا خواهند کرد و ؛
*هر شب ستاره ای به زمین بکشند*
* باز هم این آسمان غمزده*
* غرق ستاره هاست*
( سیاوش کسرایی)
کوتاه سخن اینکه نقد موحد و تاجگردون ، حق شما و من است و اما توهین و تحقیر و تخفیف نظر مردم در انتخاب این و آن هرگز .
در این میان آنچه میماند ، اعتمادصاحب این قلم به توانمندی موحد و شیفتگی دنکیشوت وار شما است به دیگری ...
*کاش میشد تمام شعرها را نوشت*
* مثل اینکه من به تو فقط عادت کردهام *
*و تو همیشه دروغ میگویی*
* کاش می شد از رودخانه گذشت*
* و خیس نشد*
چیزی که ظاهراً ممکن نیست. هست؟!
عزت زیاد ، باقی بقایتان
سید اسفندیار صلاحت پور
» اخبار مرتبط:
» اشتراک گزاری خبر