نويسنده : کورش شرفشاهي |
هنگامي که مديريت در کشور احساسي باشد تاکيد کنند که نيازي به برنامههاي زمانبر نيست و بايد به سرعت وارد عرصه کار شد، عاقبت کار همين ميشود که امروز در آن نقطه ايستاده ايم. برخوردهاي احساسي با کشورهاي جهان به مشکلات داخلي کشور دامن زد و از سوي ديگر هدفمندي يارانهها را بدون مطالعه و غيرکارشناسي اجرا کرديم. نتيجه آن شد که از يک سو کالا و قطعات مورد نياز کشورمان را تامين نکردند و از سوي ديگر دولت احمدي نژاد با اجراي عجولانه و غير منطقي هدفمندي يارانهها باعث شد که قيمتها يک باره چندين برابر شود در حالي که دستمزد و توان مالي قشر حقوق بگير که اکثريت جامعه را تشکيل ميداد بالا نرفت. در اثر تمامي اين سوء مديريتها کار به جايي رسيد که به بازار آزاد و تفکر دلالي اين اجازه داده شد تا قيمتها را تعيين کند و خود دولت نيز در اين راستا ناچار شد که خواسته يا ناخواسته به گراني دامن بزند. يکي از اين موارد گران کردن قيمت بليت هواپيما بود. گراني بليت هواپيما در چندين مرحله اتفاق افتاد اما اين بار با هميشه فرق داشت و نه تنها صنعت هواپيمايي کشور را به تعطيلي کشيد بلکه باعث شد تا سوار شدن به هواپيما براي بسياري از اقشار جامعه به يک رويا تبديل شود. کارگري که تا امروز ماهيانه 390 هزار تومان دستمزد ميگيرد و اگر يک خانواده 5 نفري باشد 225 هزار تومان نيز يارانه ماهيانه دريافت ميکند، اگر بخواهد يک بار سوار هواپيما شود و اين سفر خود را به شهر مقدس مشهد و با هدف زيارت امام هشتم شيعيان انجام دهد بايد بابت بليت هواپيما 600 هزار تومان بپردازد! |
» اخبار مرتبط:
» اشتراک گزاری خبر