فيلم درباره نوجواني به نام"بردو" است."برد" در زبان لري کهگيلويه و بوير احمد يعني سنگ و دراين فيلم يعني او خوب سنگ ميزند؛ اشاره اي است به مهارت او در پرتاب سنگ و تيراندازي.محوريت قصه با"بردو" است و عنوان فيلم نيز تاکيدي بر اين موضوع است و در چند جا نيز شخصيتهاي فيلم اذعان ميکنند که بردو خوب سنگ ميزند،اما به جز يک مورد- که شيشه ماشين نصير را هدف قرار ميدهد- اين مهارت او نشان داده نميشود،که به نظر ميرسد که براي القاي اين موضوع محوري کافي نبوده است.
در ابتداي فيلم که خانه زني شوهر مرده با دوپسر نوجوان، دور از روستا و در کنار قبر پدر خانواده نشان داده ميشود، به نظر ميرسد که کارگردان قصد دارد بر موضوع تکراري فقر و عقب ماندگي يک منطقه از کشور تاکيد کند و احتمالا به مرثيه سرايي بپردازد، اما در سکانسهاي بعد با حضور تلويزيون و موبايل در خانههاي روستائيان، اين موضوع تعديل ميشود.
کارگردان فيلم به واسطه آشنايي با فضايي که داستان فيلم در آن ميگذرد،به خوبي توانسته است،خشکي و تشنگي انسان و زمين را در جغرافياي جنوب نشان دهد. وجود نماهايي با تاکيد بر خاک و خار و خاشاک و کشتزارهاي سوخته در همين راستاست.
در حالي که برخي از فيلمهاي سينمايي که در مناطق مختلف کشور و دور از پايتخت با حضور برخي از بازيگران مطرح سينما ساخته ميشود به سبب عدم تناسب رفتار وگفتار اين بازيگران با لهجه و فرهنگ مردم مناطق خاص کشور وضعيتي مضحک و غيرقابل باور به خود گرفته است، استفاده از بازيگران و نابازيگران محلي و گفت وگوهاي رد و بدل شده با لهجه منطقه مورد نظر در فيلم او خوب سنگ ميزند - که با زير نويس براي مخاطب عام قابل فهم شده است - تاثير بسياري در باور پذيري بستر روايت براي بيننده فيلم داشته است.
"ستار" نام قاتلي است که در دعواي طايفه اي دو نفر راکشته و همين امر حضور سربازان در کوه و کمر و جادههاي روستايي را توجيه ميکند و در سکانسهاي بعدي نيز با حوادث پيش آمده براي"بردو" ارتباط مستقيمي دارد. اما اين عامل مهم اتفاقات داستان، نمود خارجي زيادي در فيلم ندارد و در حد يک"نام" است که از زبان چند شخصيت فيلم شنيده ميشود.
سکانس حضور بردو و سرباز در خانه مردي که دختر نوجوانش با نيش مار فلج شده و اکنون با گرفتن مارها و فروش آنها به موسسه سرم سازي، ارتزاق ميکند، اگرچه موضوع جالبي به نظر ميرسد اما چندان به روايت داستان فيلم ارتباطي ندارد و حذف ان لطمه اي به داستان فيلم وارد نميکند.
صحنههاي آب تني بردو در يک برکه آب و کوبيدن دستها بر سطح آب و پاشيدن قطرات روشن آب به هوا، يادآور يکي از مشهور ترين صحنههاي فيلم"دونده" امير نادري است، که به نظر ميرسد اداي دين هادي محقق به اين کارگردان جنوبي دور از وطن است.
اگرچه در کارنامه هادي محقق چند فيلم مستند و داستاني کوتاه و بلند ديده ميشود، اما" او خوب سنگ ميزند" و حضورش در جمع فيلمهاي جشنواره فيلم فجر- به خصوص که کارگردانان باسابقه اي جواز حضور در اين رقابتها را به دست نياوردند- يک نقطه آغاز است که اگر قدر دانسته شود،مي تواند به خطي ممتد و مطلوب تبديل شود
فضل الله ياري
» اخبار مرتبط:
» اشتراک گزاری خبر