هنوز وزيران احمدینژاد از مجلس رای اعتماد نگرفته بودند که خبرنگار يك هفتهنامه محلی استان خوزستان، از اینجانب تقاضای مصاحبهای در خصوص شعارهای دولت احمدینژاد را داشت. و حالا كه هشت سال (چند ماه کم) ازآن مصاحبه گذشته؛ و وعدههاي و عملکردهای دولت نیز پیش روی ما، نگاهی به مصاحبه نسبتا مفصل آن ایام مياندازم...
دکتر محمد کیانوشراد
نماینده مردم اهواز در مجلس ششم
شعارهای احمدینژاد داغ داغ بود و اصول گرایان ذوق زده و مسرور. آقاي جنتی او را مورد تایید امام زمان و آقاي مصباح او را حاصل دعاهای مومنان و اولیا خدا ميدانستند. اخلاق متکبرانه احمدینژاد پشت رفتار ساده و خاکی او پنهان بود و هواداران سینه چاک او قدرت درک آن را نداشتند. آنها به تفاوت میان رفتار و اخلاق انسانها که توسط علمای اخلاق و روانشناسان گفته شده است بی توجه بودند. او نیز مست و مسرور. قرار بود در عرض چند ماه همه مشکلات را، دولت کریمه آقایان حل و فصل کند. نفت را بر سر سفرههاي مردم بیاورد. باندهاي قدرت و مافیاهاي نفتی و غیر نقتی را معرفی کند. تورم را یک رقمی کند. سود بانکی را نیز یک رقمی و به مرور اصلا آن را حذف کند. بیکاری را آنگونه که دولت محافظه کاران ميگفت فورا حل ميکند.
تا بحال هیچکس نفهمیده بود چگونه ميتوان بیکاری را حل کرد. دولتهای هاشمی و خاتمی هم یا نمی فهمیدند ویا نمی خواستند بیکاری را حل کنند چون منافعشان به خطر ميافتاد. رئیس دولت ميگفت کاری ندارد. پول به جوانان میدهیم، ميروند به روستا و در شهرها به صورت ضربتی اشتغال ایجاد ميکنیم. مسکن هم کاری ندارد، به سرعت همه خانه دار و مسکن ارزان خواهد شد.
برای رضایت برخی ساده اندیشان، ساعت را در ابتدای هر فصل تغییر نداد. چه شور ایمانی و چه دعاها که نصیبش نکردند! دولت امام زمان بود دیگر. این هم از علائم نزدیکی ظهور حضرتش. انقلاب جدیدی شده بود و همه خائنان اصلاحطلب و غربزده و اباحی گران دولت خاتمی باید کنار زده ميشدند. ماموریت برای وطن. ماموریت تاریخی ساختن کشور و آماده کردن کشور برای آمدن آقا. کشورهای دنیا هم منتظر فرامین احمدینژاد و آماده برای سپردن مدیریت کشورهایشان به احمدینژاد در صف و انتظار بودند. او را به عرش اعلی و قاب قوسین رساندند. معجزه قرن و پدیده هزاره سوم نامیدندش. و هزاران به به و چه چه. خودش هم باورش آمده بود...!
در سازمان ملل هاله نور او را در احاطه کرد و نمایندگان کشورها قدرت تکلم و چشم بر هم زدن را نیز از دست دادند. شاید این اولین خيالپردازي آشکار و غلو آمیز او بود که حالا عیان ميشد، اما او برغم شهادت نزدیکان عالم وارسته آیه الله جوادی آملی و با وجود فیلم این دیدار آنرا با شجاعت بینظیری انکار و تکذیب کرد اما ارزشمداران اصول گرا آن را به روی خود نیاوردند، لابد دروغ مصلحت آمیز را بهتر از راست فتنهانگیز ميدانستند و بالاخره مصلحت اسلام - بخوانید مصلحت جناح خود را- مهمتر از افشای این خیالپردازی و عوامفریبیها ميانگاشتند. اما او با خودشیفتگی و خودپسندی؛ و با اعتماد به نفس خاص خود که تمامی نداشت، هل من مبارز ميکرد و در میان هلهله و سوت و کف نیروهای ارزشی به پیش ميتاخت!
هواداران اصولگرا، برای او قصهها ساختند؛ گفتند و ساختند و خود باورشان آمد! حتا معاون اول فعلی گفت: در سوریه مردم ميگویند اگر قرار باشد پیامبر جدیدی بیاید او احمدینژاد است! همه اینها گفته شد اما کسی از محافظه کاران به جد مانع او نشد. بعدها که معجزات بیشتری از او سر زد باز هم نه کسی حرفی زد و نه از کفن پوشانِ خود جوشِ ارزشمدارِ مردمی خبری شد!
در آنجا در پاسخ به اینکه احمدینژاد ميخواهد نفت را بر سر سفره مردم ببرد وچرا فقط ثروتمندان از سود بنزین استفاده ببرند و محوری ترین شعار دولت عدلت محوری است ؛ نظر مرا درمورد سیاستهاي احمدینژاد وتحقق آنها جویا شد. در پاسخ توضیح دادم که: دولت در بخش اقتصادی از یک ناهماهنگی وسردرگمی، ازهم اکنون در رنج است. انتقادات جدی به برخی انتخابها ویا مواضع دولت، آرام آرام در سطح گسترده تری نشان داده خواهد شد. اقتصاد یک علم است. ميبایستی اقتصاد را از یک اقتصاددان سوال کرد. به عنوان مثال اگر قیمت بنزین ثابت ماند، ثابت ماندن آن و افزایش مصرف بنزین به کدام دهک جامعه ایران تعلق خواهد گرفت ؟در این وضع آیا دهک اول و دوم بیشتر از بنزین با قیمت کمتر استفاده خواهند کرد یا روستائیان؟ در این ایام حداد عادل اعلام نموده بود که، هدیه مجلس هفتم به مردم آن است که دیگر قیمتها افزایش نخواهد یافت.
در مورد عدالت محوری و شعارهای دولت گفتم : در بحث عدالت به این شکل گفته شده توسط دولت، آیا واقعا طبقات ضعیف تر امکان استفاده بیشتر از سوبسید دولت را دارند یا طبقاط با وضعیت اقتصادی بهتر ؟اگر فرض کنید دولت سوبسید ها را از طریق تامین اجتماعی به طبقات پائین تر برساند و قیمتها، قیمتهاي واقعی تری بشوند، در آن صورت به عدالت نزدیک تر شده ایم. عدالت یک مفهوم کلی است. آنچه که مهم است تشخیص مصادیق است. عدالت در جامعه ایران، جز با افزایش تولید صورت نخواهد گرفت. در غیر اینصورت ميبایستی نام آنرا عدالت در توزیع فقر بیشتر میان مردم نام گذاری کرد. بردن پول بر سر سفره مردم جز با تولید بیشتر، احداث کارخانجات، ساختن سدهاي جدید، ... میسر نخواهد بود. توزیع ثروت و افزایش نقدینگی در سطح جامعه، خود منجر به تورم خواهد شد.
این نکته ای است که، هر اقتصاد ناخوانده ای نیز، امروز این را ميداند که تزریق نقدینگی و افزایش حقوقها بدون اتکا به تولید داخلی، موجب افزایش تورم و پائین آمدن قدرت خرید مردم خواهد شد و صرف نظر از برخی اشکالات که در تصمیم گیریهاي اقتصادی در کشور وجود داشته، اما روند برنامه ریزی در قالب برنامههاي پنج ساله ی توسعه و در حال حاضر چشم انداز بیست ساله توسعه کشورکه موجود ميباشد، بهترین مسیر برای توسعه کشور است که تخطی از آن ميتواند موجب خسران و افت اقتصادی در کشور گردد... طرح شعار تنها کافی نیست. آنچه باید در فعالیت دولت ببینیم در قالب شعار نباید باشد، باید در برنامه دیده شود. در برنامه باید دید که دولت به سمت عدالت و کم شدن بی عدالتیها پیش ميرویم یا نه؟
آمارهای موجود نشان ميدهد که ضریب فاصله طبقاتی در دوره آقای خاتمی نسبت به دورههاي قبل کاهش یافته، آمارها همچنین حکایت دارندکه آقای خاتمی اقتصادی را که تحویل دولت احمدینژاد داد با تورم پانزده درصدی بود، در حالیکه در هنگام تحویل دولت (از آقای هاشمی) بیست و پنج درصد بود.... عمده جهت گیری در بودجه کشور، جهت گیری به سمت هزینههاي جاری است ونه عمرانی. این علامت نزدیک شدن به تورم بیشتر است و نه خدمت بیشتر.... گفت سعدیا گرچه سخندانی لیک. به عمل کار برآید به سخن دانی نیست...
.........................................................
حالا به پایان دولت رسیدهایم. بحث در باب سیاست ناموفق و شکست خورده خارجی دولت، به بیراهه کشاندن برنامه ریزیها، نابودی بخش متفکر و برنامه ریز نظام یعنی سازمان مدیریت وبرنامه و بودجه کشور، سیاستهاي ناموفق فرهنگی و آسیب جدی فرهنگ راستی و صداقت در کشور و گسترش فرهنگ دروغ، تزویر و غلو در کشور، تعطیلی کارخانجات، رکود و تورم و بیکاری، گسترش فقر و فساد و تبعیض، گرانیهاي افسار گسیخته، در هم ریختن و نابودی بنیان و ساختارهای اقتصادی کشور، همه و همه محصول دولت اصول گرای احمدینژاد است. این در حالی است که همه اقتصاددانان دلسوز و برجستگان کشور خطر سیاستهاي شعاری، احساسی، خودسرانه و بدون کارکارشناسی را بارها گوشزد کرده بودند. و صد البته این مردم هستند که هزینههاي جبران ناپذیر سیاستهاي اشتباه دولت كريمه اصولگرايان را ميپردازند./بهار/