« نمايندگان عصاره فضائل ملت هستند». اين جمله هوشمندانه را امام راحل(ره) سالها پيش در توصيف وكلاي مردم در مجلس شوراي اسلامي به کار برده اند. اين عبارت بسيار گويا و بي نياز از تفسير است و بيش از اينكه حقي را براي نمايندگان راهيافته به مجلس ايجاد كند، وظايفي را در قبال مردم بر گردن آقايان نماينده مجلس ميگذارد و انتظارات و بايدها و نبايدهاي زيادي به وجود ميآورد. از روز گذشته تا پايان جلسات بررسي صلاحيت وزراي پيشنهادي رئيس جمهور مذاكرات مجلس بي وقفه و مستمر در حال پخش از رسانه ملي است و ميليونها ايراني همچون مناظرههاي انتخاباتي اين بار هم در حال دنبال كردن اين مذاكرات هستند. دو ماه پيش در جريان مناظرههاي ايام انتخابات رياست جمهوري، ملت از قاب رسانه ملي در حال سبك و سنگين كردن نامزدها و تصميم گيري براي يك انتخاب بودند و اين بار در حال پيگيري سرنوشت دولت منتخب خود و نيز رصد ميزان فضيلت نمايندگان خود در مجلس شوراي اسلامي هستند. بازخوردهاي روز اول راي اعتماد نشان داده كه آنچه كه بيش از هرچيز در معرض محك افكار عمومي جامعه قرار گرفته نه قابليت وزراي پيشنهادي كه گفتار و كردار نمايندگاني است كه قرار است عصاره فضائل ملت باشند. در اولين مرحله از جلسه بررسي صلاحيت وزراي پيشنهادي دولت جديد، گفتار بسياري از نمايندگاني كه در مقام مخالفت با كابينه پشت تريبون قرار گرفتند عجيب و تامل برانگيز بود. اتهامات ناروا و شفاهي اثبات نشده، بداخلاقيها وخشونتهاي زباني كم سابقه، نامهرباني به راي و انتخاب اكثريت مردم، خروج از دايره ارزشهاي بديهي جامعه، فدا كردن اخلاق پيش پاي سياست و در مجموع بي توجهي به بسياري از فضائل، چكيدهاي از نكات تاسف برانگيز نطقهاي بيان شده از سوي برخي نمايندگان بود. نمايندگان مخالف روز گذشته حتي پا را از واقعيتها فراتر گذاشتند و در مواردي به عملكرد دولتي كه هنوز كار خود را شروع نكرده و وزرايي كه هنوز در وزارتخانه و هيات دولت مستقر نشده اند ايراداتي از جنس عملكرد در آينده گرفته و به عبارتي «قصاص پيش از جنايت» كردند. از باب مثال حجت الاسلام بزرگواري نماينده مردم كهگيلويه، بهمئي و چرام يكي از نمايندگاني بود كه به همراه ديگر همفكران خود در مخالفت با دولت جديد سخنان تند و ناپخته اي بر زبان آورد. سخنان بزرگواري هم بسياري را رنجاند، هم همگان را متعجب كرد و هم حاوي تعريضي ناروا به يكي از اقوام بزرگ كشور بود. او از همان ابتداي سخن بيش و پيش از هرچيز چماق خود را براي وزرا و دولت جديد به رخ كشيد؛ او اما اين چماق را نه به شخص خود كه به همه قوم لر منتسب كرد. جناب بزرگواري كه هم كسوت معظم روحانيت و هم منصب شريف وكالت ملت در مجلس را يدك ميكشند، حتي به هشدار به چماقكشي بسنده نكرد و در ادامه سخنان خود بي آنكه ترمز كند به سياق ساير همفكران تندروي خود بي توجه به اوليات اخلاق در گفتار بسيار تند رفت. او در لابلاي سخنان خود برخي از موافقان كابينه را چاپلوس خواند، بخشي از اعضاي كابينه را فتنه گر لقب داد و در بياني عجيب تر و به دور از شان يك نماينده و يك عالم ديني، فرزند يكي از بزرگان نظام را - بدون اينكه امكاني براي دفاع از خود داشته باشد و يا هنوز اتهام عليه او در محاكم قضايي ثابت شده باشد- حداقل دو بار از تريبون مجلس«دله دزد» خواند تا با دوري جستن از خلق و خوي فرهنگ اصيل قوم لر، كلكسيون گفتار نامتعارف و نازيباي خود را در معرض ميليونها بيننده رسانه ملي تكميل كند.با اين همه آنچه كه بيش از باقي گفتههاي آقاي بزرگواري به چشم آمد و واكنشهايي را به همراه داشت، پيش كشيدن مباحث قومي، مايه گذاشتن از قوميت خود و انتساب رفتار و گفتار خشن خود به قاطبه قوم شريف و مهربان لر بود. اگرچه پيش از اين هم بارها از تريبون مجلس شاهد سخنان غير متعارف و تند برخي از نمايندگان بوديم اما اين بار گفتار تند و خشونتهاي كلامي برخي از نمايندگان عليه انتخاب اخير مردم و برخي بزرگان و دلسوزان نظام با كمال تاسف بي پروا تر و تندتر از هميشه بود. به همان ميزان و در همان راستا سخنان خاص آقاي بزرگواري در خصوص قوم بزرگ لر هم دور از انتظار بود. اين كه فردي براي پيشبرد اهداف راديكالي و به كرسي نشاندن سخنان تندروانه خود از تريبون مجلس همه ابعاد فرهنگ اصيل و مترقي قوم لر، از شمالي ترين نواحي زاگرس تا سواحل نيلگون خليج فارس را به كناري بگذارد و در مقام سخن چماقي را بر دوش بكشد و به اين و آن نشان دهد و بيدليل آن را منتسب به قوم لر كند، چه به عمد و چه سهوا و از سر صداقت!، ظلم و نامهرباني به قوم لُر و به ويژه مردمان حوزه انتخابيه خود است. خشونتهاي كلامي و گفتار متصلب و به دور از آداب برخي نمايندگان در جلسه علني روز گذشته را شايد بتوان اينگونه تفسير كرد كه با راي حداكثري مردم به اعتدال و ميانه روي، افراطگرايي و لمپنيسم دست و پاهاي آخر خود را ميزند. اين جريان هرچقدر كه به پايان كار نزديك ميشود، بيشتر جيغ و داد ميكشد و يقه پاره ميكند، اتهام ميزند و از مرزهاي اخلاق و آداب و مراعات دور و دورتر ميشود و همزمان بر حسب عادت به هر دستاويزي براي بقاي خود هم چنگ ميزند.
|