درگیری دو طایفه کرمانی بر سر موضوع ناموسی، بعد از یک ماه به جنایتی خونین منجر شد. در این جنایت پنج نفر کشته و دو نفر زخمی شدند.
درگیری دو طایفه کرمانی بر سر موضوع ناموسی، بعد از یک ماه به جنایتی خونین منجر شد. در این جنایت پنج نفر کشته و دو نفر زخمی شدند.
ین جنایت حدود ساعت ١٢ شب ١٤ خرداد در شهرستان رودبار، جنوب استان کرمان، رخ داد. در این ماجرا فرد یا افراد مسلح به سمت سرنشینان یک خودرو پژوپارس شلیک کردند.
یکی از اهالی رودبار جنوب که دقایقی بعد از اولین حمله مسلحانه در محل حاضر شده بود، در این مورد به خبرنگار شرق گفت: «ساعت حدود ١١:٣٠ تا ١٢ شب پنجشنبه من و همسرم از خانه پدرزنم به خانه خودمان میرفتیم که صدای تیراندازی را شنیدیم. دنبال محل تیراندازی رفتم و دیدم دقیقا روبهروی مقر فرماندهی انتظامی، حمله مسلحانهای به سرنشینان یک خودرو که اعضای یک خانواده بودند، صورت گرفته و ماشین پژوپرشیا را به رگبار بستهاند. ظاهرا مهاجمان دو نفر بودند که این زن و شوهر و فرزندانشان را مورد حمله قرار دادند. صحنه خیلی فجیعی بود. مادر خانواده در حال شیردادن به کودک خردسال خود بود که این اتفاق افتاد. بعد از این اتفاق، افراد مسلح بدون هیچ تعقیبوگریزی از محل فرار کردند. درحالحاضر هم پلیس گفته مهاجمان را شناسایی کرده است، اما تاجایی که میدانم هنوز هیچکس در این رابطه دستگیر نشده و این اتفاق باعث ایجاد رعب و وحشت بین افراد بومی شده است».
شاهد دیگری که زنی میانسال است و دقایقی پس از حمله مرگبار به محل حادثه رسیده، به خبرنگار ما گفت: «ما و خانوادهای که قربانی این حمله شدهاند، همسایه بودیم. ساعت حدود ١٢ شب بود. همهجا آرام بود که ناگهان صدای رگبار را شنیدیم. لحظاتی بعد تلفن من زنگ خورد و خواهرشوهرم گفت همسایهتان را کشتند. خانه ما و قربانیان حادثه فقط چندصدمتر با محل کشتهشدنشان فاصله دارد. حمله در بلوار کنار ستاد فرماندهی انتظامی اتفاق افتاد و حتی ماشین این خانواده به دیوار ستاد فرماندهی خورد، اما کسی از ستاد بیرون نیامد. ما چنددقیقه بعد به محل حادثه رسیدیم. دختر ١٠ ساله خانواده وقتی ما رسیدیم، تمام کرده بود و دو دختر دیگر مجروح شده بودند. چهار گلوله به شکم دختر ١٥ ساله و چند گلوله به کمر و سر دختر سهساله خورده بود. بچه ششماهه هم که در هنگام حمله، مادرش به او شیر میداد، غرق در خون کف ماشین افتاده ولی گلولهای به او نخورده بود. ما مجروحان را خودمان به بیمارستان رساندیم. در بیمارستان هم کسی برای رسیدگی به دو دختر مجروح نبود و فقط یک پرستار وجود داشت و پرستار از من خواست برای پانسمان به کمکش بروم».