تاکنون از افرادی چون محمد شریف ملک زاده- مشاور سابق جاسبی و معاون بعدی اسفندیار رحیم مشائی و حمید بقائی- و نیز مهدی جهانگیری - برادر اسحاق جهانگیری و رئیس شرکت سرمایهگذاری میراث فرهنگی و گردشگری- به عنوان پلهای ارتباطی جریان اصلاحات و جریان فتنه یاد شده است. اما مهره به اصطلاح سفید، پلی مستحکمتر از ملکزاده و جهانگیری برای پیوندهای پنهان جریان فتنه و جریان انحرافی است. وی که از حامیان فتنه ۸۸ بود، ارتباطات قابل توجهی هم با ساکتین فتنه دارد. گو اینکه برای حضور در قدرت، مرزی در صف بندیهای سیاسی نمیشناسد! وی در حالی سعی دارد ردپای خود را در تحصن فتنهگران در مجلس ششم و نیز فتنه ۸۸ پنهان نگه دارد که چند تن از دوستانش در ماجرای فساد سه هزار میلیاردی نقش متهم و چند تن از دوستانش در مدیریتهای کلان مُتِنَعِّماند. این فرد کسی نیست جز غلامرضا تاج گردون.
 تبارشناسی «تاج گردون»
«تاج گردون» در یکی از شهرهای جنوبی کشور به دنیا آمد. وفق گزارش یکی از علمای جنوب، پدر او با ساواک همکاری میکرد و در مکاتبات رسمی ساواک نام «بیژن منصوری» را برای خود برگزیده بود تا هویت واقعی خویش را پنهان نگه دارد.بیژن منصوری، در اصل نام واقعی یکی از رابطان «کنسولگری انگلیس» در خرمشهر با خوانین محلی جنوب بود و مباشر مخصوص «منصور خان پسر اسدالله خان باشتی» مالک بزرگ باشت از توابع کهکیلویه محسوب میشد. بیژن منصوری، توانست با حمایت کنسولگری انگلیس و منصورخان باشتی و نیز پیوستن به حزب رستاخیز، موقعیتی در جنوب کسب کند و همراه با منصورخان به زمین خواری و ظلم و ستم بر مردم منطقه زندگی مرفهی برای خود بسازد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، منصورخان باشتی بازداشت و از سوی حضرت آیت الله جنتی حاکم شرع خوزستان به اعدام محکوم شد و بیژن منصوری نیز موقعیت پیشین خود را از دست داد.پدر «تاج گردون»، که از نام بیژن منصوری به عنوان مأمور ساواک استفاده میکرد پس از پیروزی انقلاب اسلامی، با شکایت دهقانان و کشاورزان تحت پیگرد قرار گرفت. اما استفاده وی از نام مستعار «بیژن منصوری» موجب گردید سوابق وی تا حدودی پنهان بماند. تا جائی که حتی سودای پیوستن به صفوف انقلاب اسلامی را نیز در سر بپروراند. بستگان او نیز به موقعیتهای سیاسی و اقتصادی قابل توجهی دست یافتند.
 «تاج گردون» در مسیر کارگزاران
«تاج گردون» در حالی که کمتر از ۳۰ سال داشت، توانست به مدیریت یکی از سازمانهای معتبر مالی در استانهای فارس و کهگیلویه و بویر احمد دست یابد. وی در راه پیشرفت، بستگان و دوستانی را نیز به این سازمان برد و یک باند مدیریتی تشکیل داد. این باند، از طریق ارتباط ناسالم با شرکتهای پیمانکاری، پشتوانه مالی و اقتصادی خود را نیز تقویت کرد. وی همچنین از طریق پیوند با محمد جهرمی- استاندار وقت فارس- و حسین مرعشی- استاندار وقت کرمان- به دیگر کانونهای قدرت نزدیک شد و همزمان با تشکیل حزب کارگزاران در سال ۱۳۷۴، در شمار یکی از مدیران هوادار این حزب دولت ساخته جای گرفت. با این حال حساسیت نهادهای نظارتی، اطلاعاتی و قضائی مسئول، موجب گردید پروندههائی علیه اعضای این باند تشکیل گردد و به اخراج تعدادی از نیروهای این سازمان در شیراز و یاسوج انجامد. اما رایزنیهای «تاج گردون» با عناصری چون حسین مرعشی و مهدی هاشمی رفسنجانی موجب گردید تمام ابعاد تخلفات این باند، آشکار نگردد.
 تغییر مسیر «تاج گردون»
در آستانه انتخابات هفتمین دوره ریاست جمهوری، «تاج گردون»، خود را به محمد خاتمی متمایل نشان داد. با تشکیل حزب مشارکت به این حزب پیوست و به چهره اصلی این حزب در کهکیلویه و بویراحمد بدل شد.
در انتخابات مجلس ششم، «ب.ت» پسر عموی «تاج گردون»، در پناه تقلبهای انتخاباتی مصطفی تاجزاده - عضو سازمان مجاهدین و حزب مشارکت و رئیس ستاد انتخابات کشور- امیدوار بود همانند دورههای اول و سوم، به مجلس راه یابد اما حجم گسترده تخلف، موجب شد شورای نگهبان انتخابات این حوزه انتخابیه را ابطال کند. هواداران وی با حضور در خیابانها و فتنهانگیزی کوشیدند نظر خود را به عنوان رأی مردم جا بزنند ولی توفیقی نیافتند. «بهزاد نبوی» عضو سازمان مجاهدین، در حمایت از آرای متقلبانه دوستانش، مدعی شد: «بعضی از صندوقهای رأی باطل میشود تا نامزدهای جناح راست به مجلس ششم وارد شوند. با ابطال انتخابات در حوزههای انتخابیه بندرعباس، میناب و گچساران عملاً پنج نماینده منتخب مردم از حضور در مجلس ششم شورای اسلامی بازماندند. آنها از نمایندگان جبهه دوم خرداد یا گروههای وابسته به این جبهه بوده اند...» (روزنامه فتح.۲۲ اسفند ۱۳۷۸)
 معاونت در اداره تحصن
«تاج گردون»، پس از اندکی راهی تهران شد و معاونت امور «اقتصادی، استانها و پارلمانی» یک سازمان برنامهای را عهدهدار شد و عملاً در شمار پشتیبانان مالی جریان مدعی اصلاحات قرار گرفت. در پایان مجلس ششم، زمانی که مدعیان اصلاحات با تحصن، در پی گروکشی در برابر شورای نگهبان و تائید صلاحیت فراقانونی خود بودند، بهزاد نبوی صریحاً از انقلاب مخملی سخن میگفت و تهدید میکرد: «انتخابات مجلس هفتم گرجستانیزه میشود.» برای افزایش توان گردنکشی در برابر قانون، جمعی از نمایندگان مجلس، استعفا دادند. سپس دولت رسماً به دخالت در روند برگزاری انتخابات روی آورد. ۱۲ عضو هیات دولت، و حدود ۱۰۰ معاون وزیر و مدیر عالی دولت خاتمی و گروهی از استانداران استعفا دادند. موسوی لاری در مقام وزارت کشور و مسئول عالی اجرای انتخابات نیز تهدید میکرد که انتخابات را برگزار نمیکند! در مجلس، محور تحصن و استعفا، بهزاد نبوی بود و در دولت، «تاج گردون»، از عناصر اصلی هماهنگ کننده استعفاها بود. نام وی نیز در فهرست مدیران مستعفی سازمان متبوعش قرار داشت.
 اقتصاد در پشت پرده
با استقرار دولت نهم، حضور رسمی «تاج گردون» در مدیریت کلان، پایان یافت و تنها در قالب حزب منحله مشارکت و بنیاد باران فعالیت سیاسی خود را ادامه داد. با این حال، بسیاری از یاران او مسئولیتهای پیشین خود را حفظ کردند یا حتی برکشیده شدند و مسئولیتهای مهمتری یافتند. با نگاهی به فهرست مدیران اقتصادی دولت در سالهای اخیر میتوانیم بسیاری از دوستان و یاران وی را شناسائی کنیم. «محمد جهرمی»، گرچه از مریدان او نبود اما از دوستان «تاج گردون» بود که از مدیریت در استانداری فارس با وی سابقه همکاری داشت. جهرمی در دولت نهم به وزارت کار رسید و در آستانه انتخابات دهم ریاست جمهوری سودای داوطلبی داشت. وی در دولت دهم به ریاست بانک صادرات رسید و با افشای فساد اخیر بانکی، به پرده محاق رفت. «سید شمس الدین حسینی»، وزیر اقتصاد کنونی، پیشتر در همان سازمانی که «تاج گردون»، معاون بود، مدیر کل بود. «فرشباف ماهریان»، از یاران «تاج گردون» و از مدیران سابق سازمان مدیریت و برنامهریزی، رئیس کل بیمه و معاون وزیر اقتصاد شد. وی در دولت خاتمی، رییس سازمان مدیریت و برنامهریزی استان تهران و از نیروهای «تاج گردون» بود. «کوروش پرویزی»، در دولت خاتمی معاون استانداری سمنان بود و به معاونت سازمان نوسازی مدارس در وزارت آموزش و پرورش انتقال یافت. وی که از یاران صمیمی و همولایتی های «تاج گردون» است، مورد حمایت اسفندیار مشائی قرار گرفت و مسئولیتهائی چون مدیریت بانک «توسعه صادرات» و «عضویت در شورای عالی پول و اعتبار» را عهده دار شد. «سید قاسم حسینی» که از همشهریان و دوستان قدیمی «تاج گردون»، بود در دولت خاتمی برکشیده شد و مدیریت سازمان مدیریت و برنامه ریزی چند استان و سپس معاونت امور استانهای این سازمان را بر عهده گرفت. وی در دولت احمدی نژاد نیز موقعیت خود را حفظ کرد و «معاونت برنامهریزی» معاون برنامهریزی و نظارت راهبردی رئیس جمهور را عهدهدار شد. وی که با نزدیکان اسفندیار رحیم مشائی نیز مرتبط است، اخیراً با حکم رئیس جمهور به عضویت هیأت امنای صندوق توسعه ملی منصوب شده است. «اکرمی» نیز با «تاج گردون» روابط صمیمانه و خانوادگی دارد. وی با حمایتهای «تاج گردون» در دولت خاتمی به معاونت اداری، مالی و پشتیبانی سازمان مدیریت و برنامه ریزی رسید. او هماکنون معاون وزیر اقتصاد و رئیس خزانه داری کل کشور است. «حمید پورمحمدی» که از دوستان و همشهریان «تاج گردون» است، در دولت خاتمی به سمت معاون استانداری دست یافت ولی با پایان دولت خاتمی، موقعیت خود را ارتقاء داد و با حمایت ویژه نزدیکان اسفندیار رحیم مشائی معاون بانک و بیمه وزارت اقتصاد شد و سپس قائم مقام بانک مرکزی گردید. محسنی اژهای دادستان کل کشور وی را از متهمان اصلی فساد بانکی اخیر معرفی کرده است.«محمود رضا خاوری» از دوستان «تاج گردون» و شیخ مهدی کروبی بود و با اینکه تحصیلات حقوقی داشت، به مدیریتهای کلان بانکی و مدیریت بانکهای «صنعت و معدن» و «سپه» دست یافت. در دولت احمدینژاد با حمایت نزدیکان اسفندیار رحیم مشائی مدیر عامل بانک ملی شد. پس از افشای فساد بانکی سه هزار میلیارد تومانی، با کانادا رفت و هنوز بازنگشته است. «سید کامل تقوینژاد» هم از دوستان قدیمی و همشهریان «تاج گردون» بود که در دولت خاتمی به معاونت در وزرات اقتصاد و نیز وزارت تعاون برکشیده شد. وی هماکنون همراه با «تاج گردون»، مسئولیت برگزاری جلسات محفلی اقتصادی با دیگر دوستان را برعهده دارد. در این جلسات محفلی و گاه خانوادگی، مباحث کلان مالی و اقتصادی کشور مورد بحث و تبادل نظر قرار میگیرد. گرچه «تاج گردون» خود مسئولیت برجستهای ندارد اما سعی دارد از طریق همین جلسه محفلی، سهم خویش را در اعمال مدیریت بر اقتصاد کشور پایدار نگه دارد. در حالی که قوه قضائیه خود را برای تشکیل دادگاه فساد سه هزار میلیارد تومانی بانکی آماده میکند، امید میرود با بررسی حلقه ارتباطات یاران «تاج گردون»، نقش این حلقه در فساد بانکی فوق را مورد بررسی قرار دهد. گرچه در بررسیهای اولیه این پرونده تا کنون نقش پورمحمدی، جهرمی و خاوری تا حدودی مورد توجه رسانهها قرار گرفته است اما، بعید نیست حلقه یاران «تاج گردون»، با فرار به جلو اقتدار خود را در عرصه اقتصاد و مدیریت پایدار نگه دارند.
 آرزوی بازگشت به قدرت
«تاج گردون» نیز در انتخابات مجلس هشتم نیز داوطلب شد و به رغم بسیاری از مستعفیان انتخابات مجلس هفتم، توانست خود را در صف تأیید صلاحیت شدگان جا بزند اما این بار، مردم دست رد به سینه او زدند و مانع از ورود وی به خانه ملت شدند. بررسی رفتار «تاج گردون»، و حلقه یارانش نشان میدهد آنها همواره کوشیدهاند در قالب پیوستن به دیگر کانونهای قدرت و ثروت موقعیت خود را در کشور حفظ و استحکام بخشند. در انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی، اعوان و انصار وی با روش «تفرقه بینداز و حکومت کن» میکوشند رقبای وی را تضعیف کنند تا راه ورود وی به خانه ملت باز شود. حلقه یاران «تاج گردون»، زمانی با احزاب دولت ساخته کارگزاران و حزب مشارکت همراه شدند و حتی در تحصن مجلس ششم و فتنه ۸۸ صف خود را از آنها جدا نساختند، چه بسا همچنان بخواهند با رفتن بخشی از یاران قدیمی خود به زیر تیغ قضا، قدر و منزلت خود را در قدرت حفظ کنند. از جمله «تاج گردون»، سعی دارد از طریق همسوئی با اصولگرایان ساکت در فتنه و رایزنی با باهنر و لاریجانی، راه مجلس را درپیش گیرد. این در حالی است که آنها در همراهی با حلقه اسفندیار رحیم مشائی نیز بهرههای فراوانی برده و موقعیت خود را در مدیریت حفظ کردهاند. او هماکنون میکوشد به عنوان یکی از به اصطلاح مهرههای سفید، بدون آنکه حساب خود را با فتنه گران و استعفا دهندگان در جریان تحصن مجلس ششم، صاف کرده باشد، راهی خانه ملت گردد.
» اخبار مرتبط:
» اشتراک گزاری خبر