گفتگو خبرنگار پایگاه خبری راک نیوز با حجت الاسلام والمسلمین سید علی اصغر تقوی:
بخش اول:
بسم الله الرحمن الرحیم
میدانستم که حاج آقا تقوی در تهران تشریف دارند و معمولا تعطیلات را برای دید و بازدید به استان می آیند، از آنجا که مردم استان و به ویژه فرهنگیان، هنرمندان و هنردوستان خاطرات خوب زیادی با ایشان داشته و استان ما در دوره مسئولیت های ایشان در حوزه جوانان و هنرمندان حال و روز خوشی داشته، فرصت را غنیمت شمرده تا هم یادی از دوران خوش جشنواره متیل، سوره مهر، تاتر ماه و موسیقی پیوار و پرزین کنیم و مقداری هم از اوضاع و احوال فرهنگی اجتماعی و سیاسی اقتصادی پایتخت جویا شویم.
- ضمن عرض سلام و آرزوی موفقیت برای حضرتعالی در هر جایگاه و مقامی که باشید میخواهم از شما بپرسم هنوز هم مثل همان دوران سابق، فعال و پرکار هستید؟ اگر ممکن هست کمی هم از برنامه ها و کارهایتان برایمان بازگو کنید.
- ضمن عرض سلام و درود به پیشگاه مردم عزیز استان کهگیلویه و بویراحمد، خصوصا اصحاب فرهنگ، هنر و رسانه. باید عرض کنم من هم مثل شما از آن دوران طلایی فرهنگ وهنر به خوبی و نیکی یاد میکنم، و همیشه میگویم یادش به خیر چه دوران خوبی بود، اما آرزو نمیکنم که دیگر به آن دوران برگردم و لا اقل نمیخواهم که آن دوران برای من تکرار شود؛ چون خیلی سخت بود و سخت گذشت، با یک پول کم و اعتبار ناچیز باید کارهای بزرگ و شاید بزرگتر از قد و قواره اعتبارات فرهنگی این استان لا اقل در آن موقعیت زمانی، انجام میدادیم، اطراف ما پر بود از بچه های هنرمند خوش ذوق و با انگیزه که قامتشان در عرصه هنر در سطح ملی بلندتر از خیلی ها بود، بالطبع طرح و ایده هایشان هم بزرگتر از سهم ما از اعتبارات استانی و ملی بود، امکانات ما هم در حد صفر بود، همانطورکه شما هم میدانید در همه زمینه ها تلاش های دامنه دار خوبی راجع به تآتر، سینما و موسیقی و همچنین ادبیات و هنرهای سنتی و تجسمی انجام شد و جشنواره ها و کارگاه های بی نظیری برگزار شد.
جمع وجور کردن این همه فعالیت بدون پول و اعتبار فشار زیادی را روی من و همکارانم آورده بود که هنوز نتوانستم خدمات ایشان را فراموش کنم همچنان که جبران آن هم برایم سخت بود و از خداوند متعال موفقیت ایشان را نیز خواهانم.
اما در خصوص فعالیت هایم باید بگویم فعالیت من از آن روز بسیار بیشتر شده است در چندین موقعیت و بدون وقفه در حال تولید آثار فکری و فرهنگی و البته تألیف و تحقیق هستم که در یک مجال مناسب می توانم تشریح کنم .
اما راجع به پایتخت که فرمودید؛ وضع همه جا تقریبا یکسان است چون دسترسی ها عوض شده و بیشتر شده است لیکن ممکن است در کیفیت وسرعت خدمات به مردم فرق هایی باشد، اما باید یک شاخصی را سوال بفرمایید که قابل سنجش باشد تا بگوییم مثلا اوضاع سینما در تهران بهتر از استان ما هست که حقیقت هم همین است.
- بله همانطور که فرمودید حال سینما و سینمارو ها خوب نیست، فعالیت های فرهنگی هم آن رونق و صفای لازم را نداشته و رنگ و جلای آن سال ها را ندارد، کوتاهی از کیست؟نقص کارمان کجاست؟ راه و چاره ما چیست؟
- البته باز هم می گویم همه جا اوضاع همین است، تازه در استان ما چند ظرفیت خوب در حوزه فرهنگ هست که ما را از انفعال دور نگه میدارد، مدیران خوب، جوان و تازه نفس در حوزه فرهنگ و هنر استان را نباید دست کم گرفت،طبیعت و آب و هوای خوب که طبع هنرمندان را حتی در همین اوضاع بد اقتصادی هم کمی تازه تر از جاهای دیگر نگهداشته است و اتفاقا فرهنگ وادبیات، گویش و پوشش،موسیقی وشعر که در این استان هارمونی رنگ ها و صداها و سمفونی احساس،عشق واندیشه در چارچوب ایل بزرگ لر را متبلور ساخته است، وضع را به گونه ای متفاوت از اوضاع کلی فرهنگ در کشور به رخ کشیده است.
اما مشکلات همچنان باقی است و از نظر من اساسی و کلی است ومربوط به این استان و منحصر به کهگیلویه و بویراحمد نیست، یکی از این مشکلات مساله بودجه و اعتبارات فرهنگی است، به زعم کارشناسان بودجه هم این میزان از اعتبارات تنها پاسخگوی هزینه برخی فصول اعتباری از جمله فصل اول و یا بطور کلی هزینه های پرسنلی دستگاه های فرهنگی است و آنچه در قالب سایر فصول و یا قرارداد وخدمات در اختیار مدیران فرهنگی قرار دارد، به قدری محدود است که قدرت عمل و ابتکار را از مدیران سلب میکند، البته این نقدها در همه حوزه ها هست، مثلا ممکن است آموزش و پرورش و بنیادشهید هم همین نقد را داشته باشد اما در حوزه فرهنگ که باصطلاح حوزه مبادله معنا ست و در این مبادله معنا کمپلکسیتی(complexity) فعال و پیچیدگی ها فراوان است، دست کم گرفتن و یا تقلیل هر کدام از پیچیدگی ها و یا حذف هرگونه پیچیدگی از امور فرهنگی و هنری به منظور اندازه گیری، و به دنبال آن توسعه و برنامه ریزی فرهنگی منجر به شکست اهداف بودجه و برنامه مذکور خواهد شد، من معتقدم شاخصه های اجتماعی و فرهنگی در نظام برنامه ریزی مبتنی بر عملکرد برای تحقق اهداف فرهنگی نظام بر مبنای فرمایشات و انتظارات رهبری از حوزه فرهنگ و البته مطالبات مردمی، ضعیف و ناکارامد است.
شما ببینید به غیر از شاخص ضریب جینی در حوزه اجتماعی و شاخص توسعه انسانی، در حوزه فرهنگی شاخص قابل توجهی برای توسعه و ارتقاء کیفیت آثار و فعالیت های فرهنگی نمی بینیم، حال آنکه در مقدمه نظام بودجه ریزی مبتنی برعملکرد به عنوان زیرسیستم نظام مدیریت مبتنی بر نتایج، هدف از آن ارتقای کارایی و اثربخشی مصرف منابع سازمانی در راستای تولید محصولات و یا دستیابی به پیامدها ذکر شده است.
بنابر این سختی کار را در حوزه برنامه ریزی و بودجه ریزی برای فرهنگ می دانیم و البته من در مقاله ای که در سایت شخص ام نیز منتشر شده بر این باور تاکید کرده ام که آنچه در حوزه فرهنگ به نام برنامه ریزی انجام میشود؛ برنامه ریزی برای فرهنگ است و نه برنامه ریزی فرهنگی.
از این اشکال عمده که بگذریم باید به موضوع مشارکت مردم وشهروندان در توسعه امور فرهنگی و نقش و مداخله آنان در تولید آثار فرهنگی اشاره کنیم که عموما دولت هایی که منابع درآمدی غیرمالیاتی دارند فرصت بیشتری برای مداخله در امور فرهنگی را داشته و کمتر به کاهش تصدی گری و واگذاری امکانات و مجوزها به مردم و نهادهای مردمی تمایل داشته اند، صحبت های مقام معظم رهبری درباره ارتقاء کیفیت محصولات فرهنگی را بارها شنیده ایم، من هم از سوی پژوهشگاه فرهنگ وهنر مأموریتی داشتم تا مطالبی را در کیفی سازی و تعیین شاخصه های کیفیی در آثار هنری،برای ارائه به کمیسیون ادب و هنر دفتر معظم له تهیه و تقدیم کنم، در آنجا به این نکته اشاره کردم که در مورد یک امر فرهنگی پیچیدگی ها زیاد است وبر همین اساس متغیرها زیاد است و رفتارها نیز غیرقابل پیش بینی وبنابراین غیرقابل برنامه ریزی هستند و بطور کلی رفتارهای فرهنگی در سر صحنه شکل می گیرند، حالا ما می آییم و در نظام برنامه و بودجه تحقق شعارهایمان را در چارچوب همین یکی دوتا شاخص دست وپا شکسته تقلیل داده و برنامه ریزی میکنیم، ما در این حوزه از دو مساله نباید غافل بشویم؛ یکی اینکه به جای برنامه ریزی برای فرهنگ به نظام برنامه ریزی فرهنگی روی بیاوریم، یعنی وقتی برای توسعه سدهای خاکی یا تقویت نیروگاه های سیکل ترکیبی نیز برنامه ریزی میکنیم خودبخود برنامه ریزی فرهنگی کرده باشیم و از ابعاد فرهنگی هیچ فعالیتی غافل نشده باشیم، البته مبحث پیوست های فرهنگی را بگذاریم تا بعد که مفصل راجع به آن صحبت کنیم و منظور من در این جملات رجوع به مبحث پیوست های فرهنگی نبود.
اما مساله دوم؛ مشارکت مردم در امور فرهنگی است که به این سادگی حل شدنی نیست، برای رونق فعالیت های فرهنگی لازم است تا از تصدی خودمان در حوزه فرهنگ بکاهیم و صدور مجوزها و هدایت و نظارت بر امور فرهنگی را به مردم و تشکل های های مردمی واگذار کنیم، بطور کلی مداخله حاکمیت اعم از دولت و نهادهای مرتبط با موضوع صدور مجوزها و توسعه فعالیت های فرهنگی و حتی در بخشی رقابت با نهادهای صنفی و تشکل های مردمی در تولید آثار و محصولات فرهنگی و هنری باعث شده است تا مردم مشارکت چندانی را در این عرصه مهم تولیدی نطلبیده و صاحبان آثار نیز روی خوشی به شعارها در این حوزه نشان ندهند، در این خصوص برخی صاحب نظران بر این باورند که دولت ها می بایست نقش و مداخله خود درتولیدآثارومحصولات فرهنگی و هنری را تنها به برنامه حمایت از تولیدات و محصولات فرهنگی و هنری محدود کرده و برنامه هدایت و نظارت را به مردم و نهادهای مردمی واگذار نمایند.
- من به سهم خودم از توضیحات کامل و جامع شما تشکر میکنم وابراز امیدواری میکنم تا مسئولین نظام هم بتوانند از نقطه نظرات حضرتعالی در این خصوص استفاده و بهره برداری لازم را بکنند
» اخبار مرتبط:
» اشتراک گزاری خبر