جنبش دانشجویی سال ها پيش، در می 1968در فرانسه برای اولین بار در جوامع بشری پا به عرصه سیاسی و اجتماعی گذاشت. دانشگاهی در حومه پاريس و در منطقه ای کارگری نشین، حركت دانشجويان در اعتراض به قوانين سخت و دست و پاگيرانه دانشگاه براي تفكيك جنسيتي تبديل به جنبشي شد كه در عرض يك ماه، حكومت دوگل را تا آستانه سقوط پيش برد.
جنبشي كه پيام آن زير سوال بردن پايه هاي فكري سلسله مراتبي و اقتدارگراي حاكم در همه ابعاد آن از تبعيض جنسيتي گرفته تا رابطه بين نسل ها، معلمان و شاگردان، سرمايه داران و كارگران، دولتمردان و شهروندان و... را شامل مي شد. در این برحه از زمان بسیاری بر این پی بردند که نیروی جدید در عرصه جامعه نشو و نما یافته که نه تنها آشتی ناپذیر بلکه به مناسبات طبقاتی پیشین وابستگی و پیوندی ندارد. اینگونه بود این موج تحرکات دانشجویی به سایر جوامع اشاعه یافت.
جنبش 16 آذر در ایران نیز بعنوان روز دانشجو شناخته می شود، جنبشی اعتراضی که در واکنش از سرگیری روابط ایران و بریتانیا ( که در زمان نخست وزیری دکترمصدق قطع شده بود) و حضور نیکسون به ایران پایه گذاری شد. دانشجویان در این روز قصد داشتند نفرت و انزجار خود را از این عمل نشان دهند که با سرکوبی نیروهای حکومتی مواجه شدند.
اراده و میل دانشجویی در این دو جنبش اراده و میل به تغییر می باشد. دانشجو در این گفتمان کنشگر، عامل و در پی فعل مناسب 8 است.
اما روایت این روزها حکایت از برگزاری متینگ های سیاسی با محوریت سخنرانی ها و مناظره های تحت عنواین مختلف می باشیم که نه تنها ارتباطی با زیست سیاسی و اجتماعی دانشجویی ندارد بلکه با مباحث مطرح شده منجر تهی شدن و خالی نمودن محتوای روز دانشجو شده است در روز دانشجو حاشیه و متن جای خود را عوض کرده است و دانشجو نه تنها کنشگر نیست و نشانی از فعل سیاسی و اجتماعی ندارد بلکه بازتولید کننده خرده روایت ها و مناسبات خارج از دانشگاست.
در حالی که در سطح ملی فعالین دانشجویی با پویش های بر سر مسایلی همچون محیط زیست، تجاری شدن دانشگاه ها، پولی شدن علم و حقوق شهروندی درگیرند دانشگاه ها و فعالین سیاسی دانشگاه های استان همچنان درگیر مناقشه بی پایان و تهوع آور اصول گرایی و اصلاح طلبی هستند.
در دانشگاه ها محور اصلی فعالیت دانشجویی باید بر محور گفتمان های حاکم بر جامعه باشد( نابرابری، فقر، محرومیت گستردهف حاشیه نشینی ، فساد) همه میتوانند سوژه مناسبی برای نسبت یافتن روز دانشجو با جریان های حاکم بر جامعه باشد اما فعالیت های دانشجویی در استان بی ارتباط به این تغییر و تحولات همچنان چرخه خود را بر محور دعواهای عموما سیاسی تقلیل یافته می چرخاند.
مباحث مطرح شده در این جلسات حاشیه های از سیاست می باشند که عموما در سطح انتخابات و موضوعاتی حزبی باقی می ماند. و از پرداختن به سیاست از نوع تغییر خواهی و تحول طلبی ناتوانند و هر طیف با نوعی محافظه کاری سعی در راضی نگه داشتن هواداران خود را دارد.
مسولین فرهنگی دانشگاه نیز در این فضا خشنود از برگزاری نشست های سیاسی و مسرور از به بوجود آمدن چنین فضایی در دانشگاها نیز به خود می بالند و آنها نیز به دنباله چنین موجی از تحرکات نقشی منفعل و پذیرا را عمل می کنند تا چنین سناریوی به نگارش درآید و دانشگاه به محفلی برای دیده شدن عده ای فراهم آید.
زمانی از سیاست صحبت میکنیم دو معنا به ذهن متبادر می شود، 1: زیست سیاسی 2: افعال سیاست مداران در زیست سیاسی بنا بر این است به تعمیق دموکراسی و فعالیت های مدنی بپردازد و دانشگاه از جمله مکان هایی ست که زیست سیاسی و آرمان خواهی و فریاد های برابری جویانه همواره در جریان بوده است. اما معنای متداول سیاست در دانشگاه ها امروز فعل سیاسی کنشگران و فعالین سیاسی است که بصورت نمادین به اعلام موضع می پردازند و دانشجویان بعنوان مخاطبی منفعل و پذیرا، احساساتی به پیاده نظام آنها بدل شده اند.
» اخبار مرتبط:
» اشتراک گزاری خبر