احمد مسجدجامعي در اين روزها پيدرپي شاهد اتفاقاتي هستيم كه سوگمندانه بخشي از زندگي روزمره شده است. عادت به اين وضع بسيار نگرانكنندهتر از اصل واقعه است. انگار هيچكس پاسخگو نيست، همه ميگويند از مسوول آن بپرسيد، مسووليتها هم لوث شده است.همين چند ماه پيش بود كه اتوبوس دانشآموزان شاهرودي در تورهاي راهيان نور واژگون شد و 14 نفر از دانشآموزان معصوم و مظلوم و معلمي دلسوز و زحمتكش كشته و زخمي و قطع عضو شدند. اما مهمتر اين بود كه بلندپايهترين مسوول وزارت آموزش و پرورش در برابر پرسشها به راحتي اعلام كرد: من مسوول نيستم، برويد از مسوولان حمل و نقل بپرسيد.شايد نميدانست كه در بين كشتهشدگان زهرا قربانپور دانشآموز نخبه استعدادهاي درخشان هم قرار دارد كه فرزند مديركل راه و ترابري استان بوده است. در ماجراي واژگوني اتوبوس دانشآموزان بروجن كه 26 دختر نوجوان دبيرستاني از منطقهيي محروم درجا جان باختند و شهر و كشوري را در بهت و اندوهي عميق فرو بردند، دوباره همين مقام به راحتي اعلام ميكند من مسوول نيستم.مسوول ديگر هم فقط به گفتن تسليت بسنده ميكند، چنين واكنشهايي كه سعي در ارجاع مسووليت به ديگران و فرافكني دارد تا جايي پيش ميرود كه نمايندگان مجلس نيز به اين ميزان مسووليتگريزي اعتراض ميكنند.در همايشي كه پس از فاجعه اخير برگزار شد همان مقام ارشد در سخنراني طولاني خود حتي اشارهيي به اين فاجعه جگرسوز نميكند و پس از سخنراني و بعد از آنكه خبرنگاران نزديك به 45 دقيقه منتظر وزير و پاسخ او درباره واژگوني اتوبوس راهيان نور ميمانند، ساده و بياعتنا اعلام ميكند برويد از مسوولانش بپرسيد.آنچه اهميت دارد، اين است كه آيا بايد خبرنگاران از مسوولانش بپرسند يا وزيري كه تريبون، قدرت، اعتبارات، ارتباطات و امكانات كشور را دراختيار دارد و در هيات دولت جايگاهي به خود اختصاص داده است.اگر وزير معتقد است كه در اين باره مسووليتي ندارد آيا او بايد از مسوول اين واقعه بگويد، بنويسد، بپرسد يا خبرنگاراني كه اين روزها براي همين پرسشها هزينهيي بايد بپردازند؟ وقتي نيمي از نمره يك درس وابسته به رفتن اردو است چه كسي بايد پاسخگو باشد؟متاسفانه پاسخگريزي و اكتفا به يك تسليت آن هم پس از فشار افكار عمومي رويدادي است كه باب شده است و چون برنامهيي براي پيشگيري ديده نميشود، جامعه پيوسته شاهد ماجراهايي تلخ ميشود كه باز هم با تسليتي ساده همراه است و به دور تسلسل فاجعه ميانجاميد.جان باختن عزيزان و دانشآموزان معصوم و مظلوم در واژگوني اتوبوس و سوختن زلزلهزدگان در آتشسوزي چادرها و تلفات و وضع نابسامان سيلزدگان، از دست رفتن هموطنان در سقوط هواپيما و... در اين سالها، بارها و بارها اتفاق افتاده است، اما متاسفانه سادهانديشي، سادهانگاري و مسووليتگريزي مانع از آن ميشود كه مديران ارشد مشكلات را به درستي دريابند و مسووليتها را برعهده بگيرند و به فكر چارهجويي باشند. وقتي در نشست مهمي، به نام همايش ملي صادرات، مقام ارشد دستگاه اجرايي كشور با وجود اين همه دستگاههاي عريض و طويل سخن از تاثيرگذاري عجيب و غريب شخصي به نام جمشيد بسمالله به ميان ميآورد كه با گذاشتن چهارپايهيي به جاي همه ارگانهاي داخلي و خارجي قيمت ارز را تعيين ميكند و عرصه اقتصاد و اجتماع را درهم ميريزد و به راحتي ميتواند مجري خاص بيگانگان شود، چطور ميتوان از سادهانديشي و تكبر و مسووليتگريزي دولت چشم پوشيد. درباره واژگوني اتوبوسها بايد گفت در بسياري از كشورها سفرهاي جمعي دانشآموزان با نظارت دستگاه ذيربط انجام ميشود و چنين حوادث تلخي به ندرت اتفاق ميافتد اما مديران كشور به دليل همان غرور مضاعفي كه به آن اشاره رفت، خود را بينياز از همه تجربههاي ديگران ميبينند و حاضر به گفتوگو و بهرهگيري از دانش و بينش كارشناسي اصولي نيستند.به نظر ميرسد پاسخگو نبودن دستگاههاي اجرايي به سمتي رفته كه حتي جان انسانها در آن چندان موضوعيتي ندارد؛ اين خطري است بزرگ كه دامن جامعه و مديران اجرايي را هم خواهد گرفت. در اين صورت نهتنها جامعه در برابر حوادث تلخ احساس تعلق اجتماعي را از دست ميدهد بلكه سرنوشت دستگاه اجرايي نيز در ذهن جمعي جامعه بياعتبار شده و زمينهساز از بين رفتن كارآمدي بهويژه در بحرانها و مشكلات ميشود. |
» اخبار مرتبط:
» اشتراک گزاری خبر