» احترام به رای مردم به جای نبش قبر حوادث گذشته

 
این روزها فضای عمومی و رسانه ای کهگیلویه بزرگ شرایط خاص و ویژه ای را تجربه میکند.

به نظر می رسد با حضور میدانی کاندیدها در منطقه کم کم مرز بندی ها روشن تر و فضای انتخاباتی نیز شفاف تر می گردد.

در این میان کسانی که محاسبات گذشته خود را بر باد رفته می بینید دست به هر اقدام غیر اخلاقی و غیر حرفه ای میزنند تا از میزان محبوبیت و تاثیر گذاری جناب آقای موحد بکاهند.به هر حربه ای متوصل میشوند که به اصطلاح خودشان در انتخاب مردم تاثیر بگذارند.از جمله این حربه های نخ نما شده توسل به نبش قبر حوادث گذشته است تا از این رهگذر کلاهی برای خود دست و پا کنند.اخیرا مطلبی تحت عنوان ماجرای نفتی شدن موحد در رسانه ها انتشار یافت.برا هر خواننده عادی هم مشخص بود که موجی از عصبانیت و استیصال و خشم و دلواپسی در بند بند جملات متن مذکور جریان دارد.متن مذکور علاوه بر تناقضات متعدد محتوایی، تکه های مختلفی از پازل تاریخ سیاسی کهگیلویه را در کنار هم قرار داده است که هیچ ارتباط مفهومی بین آنها دیده نمی شود و در یک نتیجه گیری کاملا هیجانی شکست موحد در انتخابات پیش رو را آرزومند است.البته آرزو بر جوانان عیب نیست.

 پس از سالها به ماجرای انتقال قانونی جناب آقای موحد از قوه قضاییه به نفت اشاره شده و این را مستمسکی برای حمله به ایشان و در کنار آن عدم دلسوزی ایشان برای جوانان بیکار منطقه را مطرح کرده است.در این خصوص باید گفت انتقال مستخدمین رسمی بین دستگاه های دولتی یک موضوع کاملا قانونی است .لذا خلاف قانونی در این رابطه از طرف آقای موحد صورت نگرفته است.مضافا اینکه در ادوار مختلف مجلس دهها نماینده به وزارت نفت منتقل شده اند.از جمله در اطراف خودمان آقای زارعی نماینده بویر احمد و مرحوم فریبرز انصاری نماینده مردم ممسنی نیز از جمله نمایندگان منتقل شده به وزارت نفت هستند.قرار دادن گزاره انتقال به وزارت نفت در مقابل فراموشی جوانان بیکار کهگیلویه قیاس مع الفارق است.معیار دلسوزی برای مردم حضور مستمر میان مردم،پاسخگویی به مردم، صف انبوه مراجعان به منزل و دفتر کار جناب آقای موحد است نه فرار از مردم به بهانه انجام کارهای کلان و اساسی.

 در فرازی از مطلب مذکور موحد را به نگرش استبدادی و منفعت طلبی و فرصت طلبی متهم نموده است.حضور موحد در ادوار مختلف انتخابات و پیروزی ایشان را نشانه استبداد زدگی و تسلیم مردم در مقابل ایشان دانسته است.شرایط را به گونه ای ترسیم نموده است که استبداد رضاخانی نیز در مقابل آن رنگ می بازد.خود این سخن در نظام جمهوری اسلامی به اعتقاد حقیر جرم است و قابل پیگیری قضایی است‌.در این نوشتار به نحو بی سابقه ای به شعور مردم منطقه کهگیلویه بزرگ توهین شده است به گونه ای که هیچ گونه قدرت انتخابی برای مردم در نظر گرفته نشده و هر آنچه در ادوار مختلف انتخابات اتفاق افتاده را ناشی از استبداد موحدی دانسته است.این در حالی است که اتکا اصلی نظام جمهوری اسلامی همیشه و همواره به مردم بوده است.انحصار و استبداد در جایی اتفاق خواهد داد که قدرت انتخاب نباشد.در کشوری که صدر تا ذیل آن با انتخاب مردم صورت میگیرد به طوری که هر دو سال یک انتخابات در آن برگزار میشود اتهام استبداد رضاخانی ظلم بزرگی در حق مردم و نظام جمهوری اسلامی است نابخشودنی و قابل پیگرد است.

 در نهایت دو نکته یا دو عامل را برای پیروزی جناب آقای موحد در دوره یازدهم مجلس مهم دانسته اند.یکی شانس و دیگری عملکرد نماینده ماقبل ایشان.

 در خصوص عامل شانس باید گفت در مناطقی با ساختار قبیله ای و محرومیت ساختاری حداقل میتوان گفت احتمال رای آوری شانسی صفر است.رای اوری در چنین مناطقی تابعی از محبوبیت ، تاثیر گذاری ،مردم داری، خدمتگذاری بی منت ،در دسترس بودن و پاسخگویی و یا به عبارتی نوکری مردم است.قطعا شانس در این میان جایگاهی ندارد .عرصه انتخابات مجلس مثل آزمون تستی چهار جوابی و اخذ مدرک مهندسی از برخی دانشگاه ها نیست که بتوان درصدی از شانس و احتمال برای قائل شد.در این مناطق هر پدیده شانسی ممکن است اتفاق بیفتد غیر نمایندگی شانسی.

 و اما موضوع دوم اشاره به خدمات گسترده و پروژه های عمرانی و زیر ساختی ناشی از عملکرد نماینده قبلی کهگیلویه و در کنار آن بهره مندی از فضای مجازی و رشد آگاهی مردم شده است.به طور طبیعی اگر مردم کهگلیویه در دور یازدهم شاهد چنین عملکردی از نماینده خود یا به عبارتی اگر شاهد چنین مدینه فاضله ای بودند قطعا دوباره ایشان را راهی بهارستان میکردند. شاهد بودیم فضای مجازی و رسانه ای نیز عملکرد ایشان را با بزرگ نمایی چند برابر به جامعه معرفی میکردند.بنابراین اگر اندک درک و مختصر عقلی برای مردم قائل باشیم باید مجددا ایشان را انتخاب میکردند. اینکه بعد از چهار سال مجددا مردم به مرد کهنسال بهارستان جناب آقای موحد با اختلاف قریب به ۳۰ هزار رای دادند نه میتواند ناشی از شانس و احتمال باشد و نه استبداد و قدرت طلبی موحدی بلکه تنها و تنها دلیل منطقی رجوع دوباره مردم به موحد را میتوان ظرفیت پتانسیل موحد برای حل مشکلات آنان دانست.در یک مغلطه اشکار اقای موحد را دارای آلرژی نسبت به پروژه های عمرانی دانسته اند.اینجاست که باید در تعریف پروژه عمرانی مورد نظر نویسنده محترم تشکیک کرد.یا تعریف پروژه عمرانی و زیر بنایی را نمی دانند که قطعا میدانند یا خود را به خواب زده اند‌ که در این صورت بیدار کردن آنان سخت و دشوار است.از نظر این دوستان پیشرفت پروژه پترو شیمی، احداث نیروگاه برق دژکوه ، تکمیل جاده پاتاوه دهدشت و سایر جاده های مواصلاتی ،احداث چندین بیمارستان،طرح های متعدد آبرسانی به شهرهای مختلف و ....کار زیر بنایی و عمرانی نیست.از نظر آنها تنها گاز کشی به دیشموک کار عمرانی است که اگر این هم نبود نمیدانم چه عملکردی برای نماینده قبلی ارائه می دادند. البته این موارد قطعا از وظایف دولت هست اما چون برخی طرح های عمرانی دولت به عنوان شق القمر نماینده قبلی و دستاویزی برای حمله به موحد مورد استفاده قرار گرفته است صرفا به چند طرح در دوره جناب آقای موحد هم اشاره شده است.

 در خاتمه باید گفت در تمام نوشتار مورد اشاره تنها یک جمله منطقی وجود داشت و آن اینکه در میدان رقابت هیج کس حریف موحد نمی شود. این نکته را هم اضافه کنم که هر آنچه خدا بخواد اتفاق خواهد و کسی را یارای مقاومت در برابر آن نیست .در سوره ال عمران میفرماید قُلِ اللَّهُمَّ مَالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَنْ تَشَاءُ وَتَنْزِعُ الْمُلْكَ مِمَّنْ تَشَاءُ وَتُعِزُّ مَنْ تَشَاءُ وَتُذِلُّ مَنْ تَشَاءُ بِيَدِكَ الْخَيْرُ إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِير.

این نکته را باید یادآور شد که کس یا کسانی دنبال سناتور سازی از موحد نیست.اصولا سناتور سازی اصول الزاماتی دارد .با هوچی گری و شانتاژ رسانه ای و سیاه‌ نمایی تاریخ کسی سناتور نشده و نمی شود. شخص موحد هم اعتقادی به سناتور سازی ندارد. اما مشکلات و مطالبات مردم و شرایط خاص منطقه و مردم داری و مردم مداری موحد شرایط را برای به قول شما سناتور سازی ایشان محیا کرده است.پس شما ها بهتر است با این حقیقت کنار بیایید هر چند پذیرش واقعیت به کامتان تلخ باشد‌.