نويسنده : ولي درويشي |
اگرروزي حضرت امام (ره) فرمودند: «کساني که نميتوانند يک نانوايي را اداره کنند، چگونه ميتوانند بازرگاني کشور را اداره کنند؟» امروز بايد خطاب به برخي مسئولين اجرايي گفت: وقتي شما توان کنترل قيمت مرغ را نداريد چگونه ميتوانيد بازرگاني و اقتصاد کشور را اداره نماييد؟ چگونه از پشت سر گذاردن موفقيت آميز شرايط سخت کنوني سخن ميگوييد؟ هنوز مردم به ياد دارند که قيمت مرغ در چند ماه قبل، پس از يک افزايش نسبي به 2800 تومان در هرکيلو رسيده بود. اما مدتي بعد سريال بهت انگيز افزايش قيمت آن آغازشد و بهاي آن هر از چندي برقلهاي نشست و مسوولين که هميشه ابتدا افزايش قيمت را تکذيب ميکردند و بعد آنرا حباب ميدانستند و پس از مدتي با پذيرش ضمني واقعيت وعده ميدادند که با اجراي طرحهاي مناسب به زودي مشکل را حل خواهند کرد و در نهايت نيز با دعوت از مردم براي خريد مرغ به نرخ دولتي موجب تشکيل صفهاي کيلومتري از مردم ميشدند، سرانجام قيمتهاي افسار گسيخته مطرح شده در بازار را تنها با کاهش مبلغي ناچيز، تثبيت ميکردند و با اين نحوه رفع مشکل، خدمتي! غيرقابل جبران به مردم ميکردند و لابد به زعم خود، بنيان محتکران و سودجويان اين بازار را برانداخته و آنان را به خاک سياه مينشاندند! اين داستان هنوز هم، هر از چندي تکرار ميشود، بي آنکه متوليان امر حداقل با تجربه اندوزي از گذشته، راهکاري درخور شأن دستگاههاي عريض و طويلشان براي متوقف کردن آن به اجرا گذارند. در تازه ترين مورد از اين دست اقدامات، از حدود2 هفته قبل قيمت مرغ که بر قله دست نايافتني هر کيلو 4800 تومان آرام و قرار نداشت به 6500 تومان و بيشتر از آن رسيد و دولتيان که به خاطر نشان دادن توانمنديهاي بالايشان در حل چند باره اين معضل! به هيچ وجه احساس نگراني نميکردند، باز هم دست به کار توزيع مرغ در بازار شدند و سرانجام توانستند قيمت آنرا تااطلاع ثانوي روي 5900 تومان تثبيت کنند. اين نحوه مديريت آنجا تأسف برانگيزتر ميشود که بدانيم توليد ماهانه مرغ در کشور 15 هزار تن ميباشد و اين ميزان توليد از ميزان مصرف داخلي کشور بيشتر است. علاوه بر آن حداقل 120 هزار تن مرغ ذخيره شده نيز در کشور وجود دارد. اما اينکه با چنين ميزان توليد و چنين ذخيره اي مسئولين، نه پيشگيري از افزايش قيمت و يا بازگرداندن قيمتها به مبالغ پيشين، بلکه تثبيت قيمت 5900 توماني براي کالايي که 2 هفته قبل بهاي آن 4500 تومان بوده است، را افتخار خود بدانند، همچون نمکي است که بر زخم مردم ميپاشند و اين در حالي است که قطعا اگر اين نحوه مديريت خيانت به اقتصاد و زندگي مردم به شمار نيايد، به هيچ روي هم نبايد خدمت به آنان محسوب گردد. اگر به سير افزايش ساير کالاها و خدمات از جمله کالاهاي موجود در سبد غذايي مردم که جزء اساسي ترين و مهمترين کالاها در هر کشورند، دقت گردد، مشاهده ميشود که عليرغم اهميت موضوع، نوع مواجهه مسئولين با اين زنجيره گرانيها، چيزي غير از همين رويه غرور آفرين! ذکر شده در مديريت قيمت گوشت مرغ نيست. تکرار اين مشکل در خصوص کالاهاي متفاوت، در کنار يکسان بودن نوع مواجهه مسئولين با آنها دو موضوع را به ذهن متبادر ميکند. اول اينکه: شايد مسئولين ميپندارند که کار خود را به خوبي انجام ميدهند و درمديريت اوضاع موفق عمل ميکنند و به همين دليل در آشفته بازارهاي مختلف نيز همين رويه را در پيش ميگيرند. دوم اينکه: آنان تدبيري غير از اين نميدانند و تواني بيش از اين ندارند. که درهر دو صورت بايد به آنان گفت: شما که نميتوانيد قيمت مرغ را کنترل کنيد، چگونه ميتوانيد بازرگاني کشور را اداره کنيد؟ و از آنان خواست که تا الطافشان بيش از اين موجب زحمت مردم نشده است، در احوالات خود بينديشند. |
» اخبار مرتبط:
» اشتراک گزاری خبر