اجلاس سالانه مجمع عمومي سازمان ملل نقش المپيک سران کشورها را ايفا ميکند. اجلاس امسال تحت الشعاع حضور رئيس جمهور جديد ايران بود. پيش از برگزاري اجلاس، صداي متفاوت از ايران به دنيا مخابره شد و تصويري مثبت از آقاي روحاني به افکار عمومي نشان داده شد. خاصيت تصوير اول در صحنه سياست، ايجاد مطالبه به نفع صاحب تصوير ميباشد. خوشبختانه تصوير اول روحاني کار ساز بود و مطالبه نخبگان و افکار عمومي غرب را عليه سياستمداران بر انگيخت. در اين سوي ماجرا، جمع بندي نظام اين شد که آقاي روحاني با اختيار کامل و با تجربه گذشته اش پا در اين ميدان گذارد، ولي انتظارات بيش از ظرفيت ديپلماسي بالا رفت. در داخل مسئله به گونه اي پژواک يافت که سفر دکتر روحاني به مجمع عمومي همسان با پذيرش قطعنامه 598 قلمداد شد و گرانيگاه سفر مصافحه يا معانقه رؤساي جمهور ايران و آمريکا تلقي گرديد.اين ملاقات آنقدر برجسته شد که وقتي به دلايل مختلف محقق نگرديد موج منفي آن فضاي مثبت اوليه را تحت الشعاع برد، اين در حالي است که براي هر ناظر واقع نگر روشن بود که کوه يخ رابطه ايران و آمريکا که عمري 35 ساله دارد و بن بست ده ساله ي پرونده ي هسته اي را نميتوان با تابش آفتاب نو طلوع اعتدال آب شده و فيصله يافته فرض کرد. ولي آنچه به دست آمد در تاريخ مناسبات بي نظير و گامهاي اساسي بطرف جلو بود به طور طبيعي دست آوردهاي سياسي در صحنه بينالملل به صورت آني قابل احصاء نيستند. بخش مهمي ازدست آوردها در دل سياستهاي اعمالي پنهان و تدريجي خواهند بود. اما آنچه به عنوان دست آورد سفر هيأت ايراني و سفر اول دکتر روحاني قابل شمارش است به اين ترتيب ميباشد؛
اول: صداي اعتدال جهاني شد و آهنگ آن دلنشين و گوش نواز گرديد. اين صدا توانست گوشها را براي شنيدن پيام ايران آماده سازد. صندليهاي پر مجمع در حين سخنراني دکتر روحاني و استقبال رسانههاي غرب نشان داد که ميتوان پيامهاي بلند را با صداي آرام و کلام متين و ادبيات جهان فهم ارايه نمود.
دوم: موج ايران هراسي و شيعه ستيزي به ستايش از ايران و تعظيم فرهنگ اسلامي شيعي تبديل شد. تجربه سفرهاي هيأتهاي ايراني در سالهاي گذشته، نشان ميداد که مع الاسف سفرها نه فقط به تصحيح ذهنيتها در خصوص ايران منجر نميشدکه مدتها بهانه اي براي بمباران افکار عموي و تحريف و تخريب چهره ي ايران در فضاي رسانه اي بود. اما مجموعه ي سخنراني ها، مذاکرات و مصاحبههاي دکتر روحاني و محمد جواد ظريف و دقتشان در عبارت پردازي موجب شد که فضاي مثبت اوليه تشديد شود.
سوم:بازسازي اعتماد ازدست رفته ديگر دست آورد اين سفر ميباشد. اعتماد در مناسبات بينالملل حکم اعتبار در بازار سرمايه را دارد.دارايي يک سرمايه دار همواره نقدي نيست بخش مهم آن اعتبار ميباشد. تبليغات يکسويه،تدبيرهاي ضعيف باعث گرديد تا اعتماد بينالملل نسبت به مواضع ايران سست و متزلزل گردد. مواضع منطقي و بهداشت کلام دکتر روحاني موجب شد تا اعتماد از دست رفته بازيابي شود.
بديهي است اعتماد بوجود آمده کليد حل مشکلات خواهد بود. قفل بي اعتمادي را با کليدتدبير و سياست ورزي و عقلانيت ميتوان باز کرد که خوشبختانه اين مهم حاصل آمده است اما برغم دست آوردهاي بر شمرده شده نبايد هيجان زده و متوهمانه به دنبال دست آودهاي غير واقعي بود. اعتماد و بازسازي روابط يک پروژه نيست که بتوان يک شبه به سقف آن رسيد. اعتماد و توسعه مناسبات يک پروسه پر پيچ و خم است که در پروسه زمان قابليت تحقق دارد. تحريمها پروژه ي يکشبه نيست که بتوان در يک سفر آنرا برداشت و آثارش را حذف کرد. تحريمها به شکل يک پروسه زنجير وار انجام گرفته است که در اين سفر قبح آن نمايان شدو ادامه ي آن از ارزش افتاد. قبح سازي از تحريمها سد بزرگي بر مسير جنگ طلبان و افراطيون ميباشد. نبايد سفر به گونه اي تبليغ شود که گويا حالا که آقايان ظريف و کري پهلو به پهلو نشستند و چشم در چشم تبسم زدند،پس آثار راه طي شده همه بر طرف گشته و آثار تحريمها منتفي گرديد،بلکه اين قدمها و لبخندها و گفتمان اعتدال قادر خواهد بود که در طي زمان،کوه يخ را کوچک و شناور نمايد و ترک اين کوه عميق شود.به هر روي دست آورد صد روزه ي دولت دکترروحاني در بخش سياست خارجي پرملاط وقابل توجه وغرور آفرين ميباشد ولي معنايش اين نيست که کيفها پرپول شده وخزانه لبريز ميشود بلکه چشم انداز نويد بخش و اميدآفرين خواهد بود وشمشير جنگ طلبها و افراطيون در غلاف خواهد رفت.
ابتکار
» اخبار مرتبط:
» اشتراک گزاری خبر