حیسن پناهی دنیا را بغل گرفتیم گفتند امن است
هیچ کاری با ما ندارد خوابمان برد
بیدار شدیم دیدیم آبستن تمام دردها یش شده ایم
♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡ ❤♡❤♡❤♡❤♡
* * *اینجا در دنیای من گرگ ها هم افسردگی مفرط گرفته اند*
*دیگر گوسفند نمی درند*
*به نی چوپان دل می سپارند و گریه می کنند...* * * *
♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤ ♡❤♡❤♡❤♡❤♡
* * *می دانی ... !؟ به رویت نیاوردم ... ! *
* از همان زمانی که جای " تو " به " من " گفتی : " شما " *
*فهمیدم *
*پای " او " در میان است ...* * *
♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡ ❤♡❤♡❤♡❤♡
** **اجازه ... ! اشک سه حرف ندارد ... ، اشک خیلی حرف دارد!!!* **
♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡ ❤♡❤♡❤♡❤♡
* * *می خواهم برگردم به روزهای کودکی آن زمان ها که : پدر تنها قهرمان بود .*
* عشــق، تنـــها در آغوش مادر خلاصه میشد *
*بالاترین نــقطه ى زمین، شــانه های پـدر بــود ... *
*بدتـرین دشمنانم، خواهر و برادر های خودم بودند . *
*تنــها دردم، زانو های زخمـی ام بودند. *
*تنـها چیزی که میشکست، اسباب بـازیهایم بـود *
*و معنای خداحافـظ، تا فردا بود...!*
♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡ ❤♡❤♡❤♡❤♡
* * *این روزها به جای" شرافت" از انسان ها *
* فقط" شر" و " آفت" می بینی !* * * *
♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤ ♡❤♡❤♡❤♡❤♡
* * *راســــــتی، دروغ گـــــفتن را نیــــــــز، خـــــــــوب یاد گـــرفتــه ام...!
"حــــال مـــن خـــــــوب اســت" ... خــــــوبِ خــــوب* * * *
♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤ ♡❤♡❤♡❤♡❤♡
❤♡❤♡❤♡❤♡
* * *وقتی کسی اندازت نیست *
* دست بـه اندازه ی خودت نزن...* * * *
♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤ ♡❤♡❤♡❤♡❤♡
* * *این روزها "بــی" در دنیای من غوغا میکند!
بــیکس ، بــیمار ، بــیزار ، بــیچاره بــیتاب ، بــیدار ، بــییار ، بــیدل ، بـیریخت،بــیصدا ، بــیجان ، بــینوا*
*بــیحس ، بــیعقل ، بــیخبر ، بـینشان ، بــیبال ، بــیوفا ، بــیکلام ،بــیجواب ، بــیشمار ، بــینفس ، بــیهوا ،
بــیخود،بــیداد ، بــیروح ، بــیهدف ، بــیراه ، بــیهمزبان *
*بــیتو بــیتو بــیتو......* * * *
♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤ ♡❤♡❤♡❤♡❤♡
* * *ماندن به پای کسی که دوستش داری *
* قشنگ ترین اسارت زندگی است !* * * *
♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤ ♡❤♡❤♡❤♡❤♡
* * *می کوشم غــــم هایم را غـــرق کنم اما*
* بی شرف ها یاد گرفته اند شــنا کنند ...* * * *
♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤ ♡❤♡❤♡❤♡❤♡
* * می دانی یک وقت هایی باید روی یک تکه کاغذ بنویسی تـعطیــل است
و بچسبانی پشت شیشه ی افـکارت باید به خودت استراحت بدهی
دراز بکشی دست هایت را زیر سرت بگذاری به آسمان خیره شوی
و بی خیال ســوت بزنی در دلـت بخنــدی به تمام افـکاری که پشت
شیشه ی ذهنت صف کشیده اند آن وقت با خودت بگویـی بگذار منتـظـر بمانند !!!* ** *
♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤ ♡❤♡❤♡❤♡❤♡
* * *مگه اشک چقدر وزن داره...؟ *
*که با جاری شدنش ، اینقدر سبک می شیم...* * * *
♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤ ♡❤♡❤♡❤♡❤