» کودک 48 ساله تولدت مبارک/ به بهانه 6 شهریور یادی از حسین
حسين پناهي را با "محله بهداشت" در پس ذهنمان گاهي خاطره بازي ميکنيم اما اگر غبار زمانه روي آن محله با آدمهاي با صفايش نشسته "آژانس دوستي" و "دزدان مادربزرگ" با آشفتگي ها و دغدغه ها و عصيانش پررنگ در ذهنمان عبور ميکند.اما حسین پناهی بیشتر شاعر بود. و این شاعرانگی در ذرهذره جانش نفوذ داشت.
راک نیوز : حسين پناهي را با "محله بهداشت" در پس ذهنمان گاهي خاطره بازي ميکنيم اما اگر غبار زمانه روي آن محله با آدمهاي با صفايش نشسته "آژانس دوستي" و "دزدان مادربزرگ" با آشفتگي ها و دغدغه ها و عصيانش پررنگ در ذهنمان عبور ميکند.اما حسین پناهی بیشتر شاعر بود. و این شاعرانگی در ذرهذره جانش نفوذ داشت.
حسین پناهی در ۶ شهریور ۱۳۳۵ در روستای دژکوه از توابع شهر سوق از توابع شهرستان کهگیلویه در استان کهگیلویه وبویراحمد زاده شد.پناهی بازیگری را نخست از مجموعه تلویزیونی محله بهداشت آغاز کرد. سپس چند نمایش تلویزیونی با استفاده از نمایشنامههای خودش ساخت که مدتها در محاق ماند.
به دلیل فیزیک کودکانه و شکننده، نحوه خاص سخن گفتن، سادگی و خلوصی که از رفتارش میبارید و طنز تلخش بازیگر نقشهای خاصی بود. اما حسین پناهی بیشتر شاعر بود. و این شاعرانگی در ذرهذره جانش نفوذ داشت. نخستین مجموعه شعر او با نام من و نازی در ۱۳۷۶ منتشرشد، این مجموعهٔ شعر تاکنون بیش از شانزده بار تجدید چاپ شد و به شش زبان زندهٔ دنیا ترجمه شدهاست.
اینجا در دنیای من گرگ ها هم افسردگی مفرط گرفته اند دیگر گوسفند نمی درند به نی چوپان دل می سپارند و گریه میکنند...
می دانی ... !؟ به رویت نیاوردم ...! از همان زمانی که جای " تو " به " من " گفتی : " شما "
فهمیدم پای " او " در میان است ...
اجازه ... ! اشک سه حرف ندارد ... ، اشک خیلی حرف دارد!!!
می خواهم برگردم به روزهای کودکی آن زمان ها که : پدر تنها قهرمان بود . عشــق، تنـــها در آغوش مادر خلاصه میشد بالاترین نــقطه ى زمین، شــانه های پـدر بــود ...بدتـرین دشمنانم، خواهر و برادر های خودم بودند . تنــها دردم، زانو های زخمـی ام بودند. تنـها چیزی که میشکست، اسباب بـازیهایم بـود و معنای خداحافـظ، تا فردا بود...!
این روزها به جای" شرافت" از انسان ها فقط" شر" و " آفت" می بینی !
دنیا را بغل گرفتیم گفتند امن است هیچ کاری با ما ندارد خوابمان برد بیدار شدیم دیدیم آبستن تمام دردها یش شده ایم
راســــــتی، دروغ گـــــفتن را نیــــــــز، خـــــــــوب یاد گـــرفتــه ام...! "حــــال مـــن خـــــــوب اســت" ... خــــــوبِ خــــوب
میدونی"بهشت" کجاست ؟ یه فضـای ِ چند وجب در چند وجب ! بین ِ بازوهای ِ کسی که دوسـتش داری...
وقتی کسی اندازت نیست دست بـه اندازه ی خودت نزن...
ین روزها "بــی" در دنیای من غوغا میکند! بــیکس ، بــیمار ، بــیزار ، بــیچاره بــیتاب ، بــیدار ، بــییار ، بــیدل ، بـیریخت،بــیصدا ، بــیجان ، بــینوا ، بــیحس ، بــیعقل ، بــیخبر ، بـینشان ، بــیبال ، بــیوفا ، بــیکلام ،بــیجواب ، بــیشمار ، بــینفس ، بــیهوا ، بــیخود،بــیداد ، بــیروح ، بــیهدف ، بــیراه ، بــیهمزبان
بــیتو بــیتو بــیتو......
ماندن به پای کسی که دوستش داری قشنگ ترین اسارت زندگی است !
می کوشم غــــم هایم را غـــرق کنم اما بی شرف ها یاد گرفته اند شــنا کنند ...
می دانی یک وقت هایی باید روی یک تکه کاغذ بنویسی "تـعطیــل است" و بچسبانی پشت شیشه ی افـکارت باید به خودت استراحت بدهی دراز بکشی دست هایت را زیر سرت بگذاری به آسمان خیره شوی و بی خیال ســوت بزنی در دلـت بخنــدی به تمام افـکاری که پشت شیشه ی ذهنت صف کشیده اند آن وقت با خودت بگویـی
بگذار منتـظـر بمانند !!!
مگه اشک چقدر وزن داره...؟
که با جاری شدنش ، اینقدر سبک می شیم
تاریخ انتشار :
6 شهریور 1391, 17:35
» اخبار مرتبط:
قشنگ ترین جملات "حسین پناهی"حسین پناهی و دخترش +عکسیادبود درگذشت حسین پناهی ...تولدت مبارک.ای همه سادگی سینما/درنگي بر مرحوم حسين پناهيگفتگو با پسر حسین پناهی در سالروز درگذشتش
» اشتراک گزاری خبر