تصمیم اول انتخاب روحانی بهعنوان دومین رئیس جمهور اعتدالگرای ایران از سوی ملت و تصمیم دوم انتخاب سید موسی خادمی بهعنوان دومین استاندار بومی استان از سوی روحانی بود که هر دو پیامدهایی بر زندگی ما در سطح ملی و استانی داشت. اعتدالگرایی در مدیریت استان و پیامدهای آن با استاندار شدن خادمی، کهگیلویه و بویراحمد یک بار دیگر از خودویرانی دور شد، عمر مدیریت در استانداری این استان در دولت نهم و دهم بهشدت کاهش یافته بود و از این رو امکان اجرای هیچ برنامه حتی کوتاه مدتی نیز وجود نداشت اما خادمی با سیاست معتدل خود پس از اسماعیل دوستی؛ استاندار دولت اصلاحات، بیشترین ثبات را به ساختمان استانداری آورد.
تیرداد آرین؛
تصمیم اول انتخاب روحانی بهعنوان دومین رئیس جمهور اعتدالگرای ایران از سوی ملت و تصمیم دوم انتخاب سید موسی خادمی بهعنوان دومین استاندار بومی استان از سوی روحانی بود که هر دو پیامدهایی بر زندگی ما در سطح ملی و استانی داشت.
اعتدالگرایی در مدیریت استان و پیامدهای آن با استاندار شدن خادمی، کهگیلویه و بویراحمد یک بار دیگر از خودویرانی دور شد، عمر مدیریت در استانداری این استان در دولت نهم و دهم بهشدت کاهش یافته بود و از این رو امکان اجرای هیچ برنامه حتی کوتاه مدتی نیز وجود نداشت اما خادمی با سیاست معتدل خود پس از اسماعیل دوستی؛ استاندار دولت اصلاحات، بیشترین ثبات را به ساختمان استانداری آورد. سیاستهای افراطی احتمالی استاندار، چنان که برخی رقبا آرزویش را داشتند، به خودی خود به فروپاشی مدیریت در استان منجر میشد.
پس از آن نیز مانند دومینو همه برنامههای اصلاحی برای سر برآوردن دوباره استان فرو میریخت. کهگیلویه و بویراحمد در لبه پرتگاه میغلتید و همه آرزوهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی برای این استان از میان میرفت.
گرفتار شدن استان در دور باطلی از تخریب و افراط، فرصت چهار ساله دولت تدبیر و امید را از بین میبرد. این امر فرصت چهار سالهای که در سایه نفوذ گسترده مدیران ملی هم استانی به دست میآمد را نابود میکرد.
تردیدی نیست که در چهار سال گذشته بیشترین دورهای بود که مدیران و سیاستمداران هم استانی توانستند در ردههای بالای مدیریتی تصمیم ساز شوند که میتوان به غلام رضا تاج گردون، وکیلی و سید کامل تقوی اشاره کرد و البته این فهرست بلندتر از این سه شخصیت ملی است.
نفع همه در چیست؟ در صورت غلتیدن خادمی به هیاهوهای پوچ و خود تخریبی سازمان یافته، پیامدهای سیاستی بهطور خوفناکی قابل پیش بینی بود. از این رو با انتخاب روحانی و بدل استانی او؛ خادمی، کهگیلویه و بویراحمد از این سناریو کابوس زده در امان ماند، دست کم برای چهار سال.
با این حال، خوب است سیاسیون و رسانههای استان برای دورشدن از بروز فاجعه مانند آنچه استانداران غیربومی همچون صابری؛ پزشک کرمانی و نیکزاد، برادر وزیر اردبیلی احمدی نژاد برای استان رقم زدند درسهای لازم را برای آینده فراگیرند. برای این کار، منافع همه در این است که خادمی ناکام نشود.
آینده کهگیلویه و بویراحمد، به موفقیت خادمی، دومین استاندار بومی استان در درمان التهابهای اقتصادی و عمرانی و حل و فصل بحرانهای فلج کننده بیثباتی مدیریتی بستگی دارد. کهگیلویه و بویراحمد با اقتصاد راکد، محروم، حاشیهای و ضعیف و دور از حلقههای سیاستگذار ملی مخاطرات شدیدی برای همه به همراه خواهد داشت، چرا که اگر این استان در این وضعیت باقی بماند لاجرم تسلیم مدیریتهای غیربومی میشود که پزشک کرمانی و مهندس اردبیلی نمایندگیاش میکردند. حرکت آرام اما رو به جلوی کهگیلویه و بویراحمد و فرزندانش برای احیای شکوه اقتصادی و سیاسی که دست کم 200 سال از آن دور شده ضروری است.
اینکه استانداری خادمی توأمان با کامیابی و موفقیت باشد به توانایی او برای مرهم نهادن بر زخمهای کهنه اقتصادی و اجتماعی، احیای اقتصادی و مهار بیکاری بالای این استان، بهویژه جوانان، بستگی دارد. نباید این واقعیت را نادیده گرفت که در دور اول استانداری خادمی بیشترین اعتبار عمرانی به این استان سرازیر شد که هیچگاه سابقه نداشت و در سایه آن بسیاری از پروژههای نیمه تمام به پایان رسید یا پروژههای عظیمی مانند جاده پاتاوه دهدشت جان دوبارهای گرفت.
**آنچه از موفقیتهای چهار سال گذشته میتوان لمس کرد فهرست موفقیتهای دولت یازدهم با مدیریت معتدل آن گواه درستی راه اعتدال رئیس دولت در کشور و نماینده آن در استان است. کافی است به این واقعیت اعتراف کنیم که بودجه اختصاصی به استان در اوج مشکلات اقتصادی ایران به یک و نیم درصد کل بودجه ایران رسید.
کهگیلویه و بویراحمد باوجودی که یک درصد جمعیت ایران را داشت اما در دولتهای گذشته هیچ گاه اعتبارات اختصاصی به آن از 75 صدم درصد بودجه ایران فراتر نرفت و این نشان میدهد باوجود اینکه این دولت کمتر از دولت گذشته لاف حمایت از استانهای محروم را میزد اما بودجه عمرانی این استان را دو برابر کرد که بسیار از استانداردهای توزیع بودجه در ایران بالاتر است.
سهم استان از کل اعتبارات عمرانی دولت در سال 92 حدود 62 صدم درصد بود که در سال جاری به رقم چشمگیر 1،7 دهم درصد رسید. با ساخت 71 کیلومتر بزرگراه جدید در کهگیلویه و بویراحمد در دولت یازدهم طول بزرگراههای این استان از 50 به بیش از 122 کیلومتر رسید و حدود 200 کیلومتر بزرگراه در استان نیز در حال ساخت است و محور ملی پاتاوه – دهدشت که مهمترین پروژه راهسازی استان است جان دوبارهای گرفت که با اعتبارات اختصاص یافته تا پایان سال جاری به بهره برداری میرسد که انقلابی در توسعه استان به شمار میرود.
هم اکنون 572 روستا در این استان از نعمت گاز برخوردارند که از این تعداد 219 روستا در دولت یازدهم گازرسانی شدهاند و برنامه گازرسانی به دو شهر دیشموک و قلعه رئیسی نیز آغاز شده است.
بیشترین فعالیتهای دیپلماتیک بهمنظور معرفی توانمندیهای استان در دولت یازدهم صورت گرفت که از آن جمله میتوان به حضور دو هیات مهم اقتصادی و سیاسی از روسیه و بلغارستان اشاره کرد که سبب آغاز پیوندهای تجاری استان با خارج و معرفی کهگیلویه و بویراحمد شده است. برای کسانی که به عددها و رقمها آلرژی دارند میتوان نشان داد که در حوزه بهداشت، کشاورزی و صنعت نیز موفقیتهای خوبی به دست آمد که کسانی که ارتباط مستقیم با این بخشها داشتند بهخوبی، تغییرات را لمس کردهاند. کسانی که برای بیماری خود به بیمارستانها مراجعه میکنند میدانند برای درمان بیماریهای خود از نظر هزینهها چقدر آسوده خاطر شدهاند. کشاورزانی که بهصورت گسترده به سیستمهای آبیاری مدرن بهصورت رایگان مجهز شدهاند بهتر از همه میدانند چگونه زندگی آنها تغییر کرده است و صاحبان کارخانههایی که در باتلاق مشکلاتشان دست و پا میزدند بهتر از همه میدانند دولت یازدهم چه حمایتهایی از آنها داشته است.
** گزینه تخریب، نه اخلاقی است نه عقلانی گمان نمیکنم کسی این تصور را داشته باشد که میخواهم بگویم همه جا گل و بلبل است اما امیدوارم همه به این حقیقت باور داشته باشیم که حرکت به سمت جلو بوده است.
کهگیلویه و بویراحمد با چنین خروجی قادر خواهد بود راه شکوه گذشته و تاریخیاش که کمتر کسی از آن خبر دارد را دوباره باز یابد، پس "تخریب و بیانصافی" یک گزینه اخلاقی و عقلانی برای رسانهها و سیاسیون نیست.
اگرچه همه کارخانه های ورشکست شده در دولت احمدی نژاد نتوانستند به چرخه تولید برگردند، اگرچه همه کارگران بیکار نتوانستند شغل خود را دوباره دست یابند، اگرچه بیکاری هنوز همه ما را رنج می دهد و اگرچه هنوز مشکلات متعددی که همه می دانند ریشه آنها در سال ها بی تدبیری است وجود دارد اما می توانیم با انتخاب اعتدالگرایی، ویرانی های گذشته را دوباره آباد کنیم. راهی که چهار سال پیش شروع کردیم.
» اخبار مرتبط:
» اشتراک گزاری خبر