"زاگرس در حال جان دادن است"
زمستان نزدیک است ولی لطفا چند سالی قید خواب زمستانی را بزنید زیرا اگر راهکاری اندیشیده نشود با شروع سال جدید باید منتظر تخریب های وحشتناک تری بر علیه طبیعت زاگرس باشیم.
"زاگرس در حال جان دادن است"/حبیب الله بدرقه
زمستان نزدیک است ولی لطفا چند سالی قید خواب زمستانی را بزنید زیرا اگر راهکاری اندیشیده نشود با شروع سال جدید باید منتظر تخریب های وحشتناک تری بر علیه طبیعت زاگرس باشیم.
جنابان آقایان
دکتر تاجگردون رئیس فراکسیون نمایندگان زاگرس نشین
نمایندگان محترم حوزه های زاگرس نشین در مجلس شورای اسلامی
استانداران محترم استانهای زاگرس نشین
باسلام و تحیات
در کتاب های تاریخ خوانده ایم که زاگرس همواره اجداد ما را از حملات دشمنان مرزهای غربی مان در امان نگاه داشته است.
زاگرس داستانی کهن دارد ، از جنگ های ایرانیان با یونانی ها و بعدها امپراطوری روم گرفته تا جنگ تحمیلی هشت ساله با عراق.
و در این میان قرن ها ارتزاق و زیست مردمانی در دامنه های زاگرس از شمالی ترین تا جنوبی ترین بخش های آن ، که پیوندی عمیق میان انسان و جغرافیا را پدید آورده است.
اما به جرات می توان گفت در هیچ کدام از دوره های تاریخ زندگی بشر در زاگرس به اندازه ی دوره ای که ما اکنون در آن زندگی می کنیم چنین فاصله ای بین زاگرس و ساکنانش ایجاد نشده است.
حال که به آرامی به فصل بارندگی ها نزدیک می شویم به احتمال زیاد پرونده ی آتش سوزی های جنگل های زاگرس در سال 96 بسته می شود.
پرونده ای که هر سال سنگین تر و شرم آورتر از سال پیش است.
پرونده ای شگفت از قتل و کشتار دیگر ساکنین زاگرس به دست زورمندان ساکن زاگرس .
از شکار بی رویه ی پرندگان و حیواناتی که اکثرا در معرض انقراض هستند تا تخریب تا مرز ریشه کنی مراتع و گیاهانی که بخشی از شناسنامه ی مردم این خطه از دیرباز بوده اند و همواره نقشی پررنگ در ادبیات شفاهی و موسیقی این مردمان داشته اند.
اما بدون شک غم انگیز ترین جنایت انسان در زاگرس که هم به شکل مستقیم و هم به شکل غیرمستقیم اثر انگشت انسانی به همراه دارد ، سریال آتش سوزی های هر روزه ی جنگل های زاگرس می باشد.
سالهاست که در فصول گرم سال شاهد این اتفاق شوم هستیم و سالهاست که وعده های مسئولین را شنیده و خوانده ایم ولی همچنان زاگرس در آتش می سوزد.
سالهاست که ریه های این مردم هر سال نسبت به سال قبل اکسیژن کمتری دریافت می کند و پیوند انسان با طبیعت زیست خود هر سال شکننده تر از سال قبل می شود.
و در این میانه ما مالامال از حسرت و شرم هر سال شاهد سوختن درختان بلوط عزیزمان هستیم.
بلوط این شگفت درخت مغرور که با نام زاگرس گره خورده است ، پیوند دهنده ی همه ی اقوام ساکن زاگرس و پرچم فرهنگی- تاریخی مشترک این مردمان هر سال وحشیانه به سوی نابودی کشانده می شود.
حال باید از خود بپرسیم که در صورت تداوم جنایت علیه این درخت زیبا چه چیزی می تواند هویت زاگرس نشینان را نجات دهد؟
این اقوام و نژادهای گوناگون و با زبان های متنوع و ادیان و فرهنگ های جورواجور را چه چیزی جز زاگرس و نماد آن بلوط ، به منافع مشترکشان پیوند می دهد؟
نمایندگان محترم مردم زاگرس نشین در مجلس شورای اسلامی چه برنامه ای عملی برای حفظ این میراث ارزشمند ارائه کردند؟
مسئولان دولتی در این سال ها کدام برنامه ی مثبت را جهت نجات زاگرس اجرایی کرده اند؟
مدعیان سیاسی و فرهنگی که لباس محلی اقوام زاگرس نشین را می پوشند و در سمینارها و سخنرانی ها با زبان و گویش محلی چاق سلامتی می کنند و مزه می پرانند تا چه اندازه مشکلات ساکنان را ریشه ای می بینند؟
آقایان محترم !زاگرس در حال جان دادن است.
زمستان نزدیک است ولی لطفا چند سالی قید خواب زمستانی را بزنید زیرا اگر راهکاری اندیشیده نشود با شروع سال جدید باید منتظر تخریب های وحشتناک تری بر علیه طبیعت زاگرس باشیم.
پیشنهاد می کنم به جای راه انداختن کمپین های اخته ی مجازی و سمینارهای حوصله سر بر و امتحان پس داده ؛ یک کمیته ی بحران کارآمد تشکیل شود .
کمیته ای متشکل از متخصصین واقعی در حوزه های مختلف فرهنگی ، منابع طبیعی و زیست شناسان دانشگاهی ؛ از همه ی استان های حوزه ی زاگرس.
بجاست که تجهیز امکانات سخت افزاری و نرم افزاری ارگان های درگیر با این معضل ، در اولویت برنامه های مسئولین و نمایندگان محترم قرار بگیرد.
از جمله هلی کوپترهای مخصوص اطفاءحریق که شدیدا نیاز به آن احساس می شود .
در خبرها خواندم که رشته ی حفاظت از محیط زیست با 49درصد بیکار ، بی کار ترین رشته ی دانشگاهی کشور است. و این برای کشوری که با شدیدترین بحران های زیست محیطی دست به گریبان است جای سوال بسیار دارد.
اگر این فارغ التحصیلان دارای تخصص کافی نیستند باید فکری اساسی برای نظام آموزشی این مملکت کرد و اگر مشکل از جای دیگریست باید به آن رسیدگی شود.
اغلب مهارهای آتش سوزی توسط کارمندان خسته ادارات مربوطه و نیروهای مردمی صورت می گیرد که غالبا با تاخیر شروع میشود و...
پیشنهاد می کنم یک نیروی واکنش سریع تشکیل شود که از تعدای از جوانان ورزیده فارغ تحصیل علاقه مند به طبیعت ( دست کم می توان از این ظرفیت بالا در دوره ی 2ساله ی نظام وظیفه تحت عنوان امریه محیط زیست )برای حفاظت از مناطق حساس و حادثه خیزی چون زاگرس استفاده کرد. که این افراد مانند یگان های ضد شورش همواره در حال آماده باش و آموزش با تجهیزات به روز و کارآمد باشند که در کمترین زمان خود را به محل حادثه رسانده و اقدام عاجل نمایند .
آیا مسئولان ما معتقد به آغاز جنگ آب و محیط زیست نیستند و خطر جنگ را تنها از سوی دشمنانی از آن سوی مرزهای جغرافیایی می بینند؟
همت و عزم شما انگیزه گروههای مردم نهاد را برای کمک و ترمیم جنگلهای از دست رفته صد چندان خواهد کرد
ادامه ی حیات ما وابسته به ادامه ی حیات محیط زیستمان است. عملکرد مثبت شما قضاوت مثبت نسلهای بعدی را بدنبال دارد . هرچند خیلی دیر شده است اما هچنان فرصت باقیست.
» اخبار مرتبط:
» اشتراک گزاری خبر