کنفرانس خبري هفته قبل محمود احمدينژاد، آنقدر سوژه داشت که ميتوان بر پايه هر بخش از سخنان مطرح شده در آن، بخشي از اتفاقات عجيب و حرفها، وعدهها و ادعاهاي دولت را بازخواني کرد و به اين ترتيب يک دور کامل به مرور تاريخ سياسي هفت سال اخير پرداخت. از ميان همه آن سوژهها، آنچه مد نظر اين يادداشت است توجيهي است که احمدينژاد درباره طرح موضوع «مذاکره با آمريکا» در آن کنفرانس خبري بيان داشت. وي با تاكيد بر اين كه هيچ وقت پيشنهاد مذاكره ندادهام تصريح كرد: «سوال خبرنگار اين بود آيا شما با آمريكا گفتوگو ميكنيد؟ من چه بايد پاسخ ميدادم؟ آيا كسي ميتواند در عرصه بينالمللي بگويد من اهل گفتوگو نيستم؟ كدام آدم عاقلي چنين جوابي ميدهد؟ عرصه بينالملل يعني گفتوگو. اصل بر گفتوگو و رابطه است، مگر اين كه استثنايي اتفاق بيفتد مثل رژيم صهيونيستي كه ما آن را به رسميت نميشناسيم و با آن رابطه نداريم.»
اگر چه ميتوان موارد متعددي که احمدينژاد در نيويورک، درباره مذاکره سخن گفته، فهرست کرد و درباره اين سخن احمدينژاد قضاوت کرد، اما اين نوشته در پي آن نيست و فرض را بر اين ميگيريم که واقعا احمدينژاد آن قدر به «عرف ديپلماتيک» پايبند است که چنين کند و بر اساس آن بخشي از صحبتهاي احمدينژاد را در 7 سال گذشته مرور ميکنيم :
- احمدينژاد اسفند 85 نيز در واکنش به صدور دومين قطعنامه عليه ايران گفته بود: «ايران ترمز و دنده عقب قطار هسته اي خود را دور انداخته است».
- احمدينژاد در آذر 1387 در تشريح غضبش به بدخواهان ملت ايران گفت: اگر بدخواهان به حقوق ملت ايران تجاوز کنند، اين ملت با چاقوي زنجان دست و پاي آنها را قطع ميکند.
- احمدينژاد در همان تاريخ که براي افتتاح چند طرح به استان خوزستان سفر كرده بود، گفت: وقتي كشورهاي غربي شاهد رشد و پيشرفت ايران بودند هر روز يك قطعنامه تهيه كردند و در شوراي امنيت عليه ما صادر كردند. من امروز به آنها ميگويم آنقدر قطعنامه بدهيد تا قطعنامهدان شما پاره شود.
- احمدينژاد در 28 تيرماه 1389 به گردهمايي قدرتهاي اقتصادي و تحريم عليه ايران اشاره کرد و گفت: آنقدر تحريم کنيد که زيرپايتان علف سبز شود.
- احمدينژاد 11 مرداد 1389 در همايش بزرگ ايرانيان خارج از کشور با اشاره به موضوع قطعنامههايي که عليه جمهوري اسلامي ايران صادر ميشود خطاب به غربيها گفت: تا حالا چند قطعنامه دادهايد؟ 4 تا. آنقدر قطعنامه بدهيد که بشود 4 هزار تا. وي در همين همايش، خطاب به اوباما و سردمداران غرب گفت: «آب را بريزيد همان جايي که ميسوزد»!
واقعا اگر احمدينژاد آن چنان به عرف ديپلماسي پايبند است و عقيده دارد که « آيا كسي ميتواند در عرصه بينالمللي بگويد من اهل گفتوگو نيستم؟ كدام آدم عاقلي چنين جوابي ميدهد؟»، منطقا اين سخنان را هم در طي اين سالها نبايد بيان ميکرد! البته ممکن است کسي بگويد موضوع مذاکره با آمريکا را احمدينژاد در گفتوگو با يک خبرنگار خارجي گفته بود، در حالي که سخنان ديگر در جمع ايرانيها بيان شده بود و به همين دليل آن ملاحظات در اينها لحاظ نشده بود، اما اين عذر بدتر از گناه است! واقعا آيا مخاطب واقعي مقاميچون رئيسجمهور فقط کساني هستند که به صورت فيزيکي روبروي او قرار گرفتهاند؟! در واقع تفاوتي ميان گفتگوي احمدينژاد با يک خبرنگار خارجي و سخن گفتنش در يک سفر استاني نيست و هر دو در عصر ارتباطات مخابره و منتشر ميشود. اتفاقا احمدينژاد هم اين را ميداند و براي همين هم بسياري از اوقات در سفرهاي استاني و در جمع مردم شهرستانهاي مختلف، غربيها را مورد خطاب قرار ميدهد و سخناني از همان دست که در بالا اشاره شد، ميگويد !
جمع اين گفتههاي سابق و جديد احمدينژاد باعث ميشود که آنچه وي درباره علت طرح موضوع مذاکره با آمريکا گفته است، چندان چنگي به دل نميزند و دغدغهها را منتفي نميکند، دقيقا به همين دليل هم بود که حرفهاي مکرر احمدينژاد در سفر آخرش به نيويورک درباره مذاکره، از آن طرف هم منجر به هيچ عکسالعملي نشد! احتمالا شاعر هم روزگاري به اين وضعيت دچار شده بوده که گفته است : نه در غربت دلم شاد و نه رويي در وطن دارم !
محمدحسین روانبخش
» اخبار مرتبط:
» اشتراک گزاری خبر