» خطی ژرف بر صخره ای بلند؛ فرزندان بلندبالای این سرزمین سرکش، هنروران شعله ور گفته ها و ناگفته هایمان هستند
میگویند هنرمندان نگاه ظریفی به وقایع اطراف ما دارند که از نگاه عامه مردم آنها را متمایز می کند.
چقدر خواندنی است وقتی شاعری که طرافت را در واژگان بکارمیبرد بخواهد از عکاسی که به زیبایی طبیعت را به تصویر می کشد سخن بگوید.
به گزارش راک نیوز از مرکز استان کهگیلویه و بویراحمد فریدون هاشمی شاعر شیرین سخن هم استانی در معرفی استاد حسن غفاری عکاس برجسته ونام آشنای هنرعکاسی ایران دریادداشتی که نسخه ای از آن در اختیار راک نیوز قرارگرفته به این موضوع پرداخته است .
در پستوی فلسفه های بافته و دریافته، چیزی در چهرهی مات زندگی گیر کرده که هر روز مانند دختری کم رو از چهارچوب دفترچهی شعری آشفته به بیرون سرک می کشد. روز، گاهی تلخ تر از آن است که بنشینی پای بلوطی پیر و با چای و خرما قورتش بدهی. شب، گاهی گره دار تر از آن است که شانه برداری و پریشانی اش را بتکانی. و این انسان لجوج، با رد پای زخمی و خسته اش از دوباره ها و هزاره ها گذشته است با چارقد سیاه مادرانش و پینهی پیشانی پدرانش. گاهی تکیده و خاموش و گاهی در تبسمی ناگزیر نامی را بر گوشهی رودها و دودها دوخته است و سوخته است!
دست پرویزها و چنگیزها اگر به روسری شرمناک سرزمین مادری ام رسید از هر تار موی اش دردی برخاست و مردی برخاست از آن گونه که حافظ بود و خیام بود و فردوسی. ما ناگفته هایمان را در شعر و متیل و حماسه ریختیم و دهان به دهان روزگار گذاشتیم. ما زخم هایمان را چون خنجری سرخ، سینه به سینه، گرم و سوزان نگه داشتیم. ما مردمان کوه و شکوه از پلهی استخوان هایمان بالا رفتیم و پدربزرگ شدیم. بچه هایمان را به دهان گرفتیم و مانند پرنده ای جوان بر شانهی باد از سردها و دردها گذشتیم. ما درختان پیری بودیم که ریشه هایی جوان داشتیم.
در تاریخ کمتر شنیده و دیده شدهی لرها، رد پای مردان و زنان سردیار بسیاری است که چشم به راه "مارکز"هایی مانده تا صدسال های تنهایی و رهایی شان را کتاب کنند و چهره های پنهانشان را در قاب عکس بنشانند. امروز فرزندان بلندبالای این سرزمین سرکش، هنروران شعله ور گفته ها و ناگفته هایمان هستند. گله های سربلند از کمرکش کوهها سرازیر می شوند و مادربزرگها با بوی نان تازه از راه می رسند. مردها با داسها و داستان های تازه، ساده و پیاده همراه با خانه های سنگی و کپرهای دلتنگی، در شعرها و عکس هایمان به دنیا می آیند. عکس ها لهجه های دیگرگونهی زندگی اند. با خنده ها و اشک های مانده بر چهره های سنگ شده، قشنگ شده.
از عکس اگر می گوئیم چون شلال گیسوان بیدی در باد، باید به نام "حسن غفاری" گره بخوریم و از او بگوئیم که قاب دوربین اش به هزار توی زندگی مردم این دیار نزدیک شده است و عکس هایشان چون بیت های شعری بلند شاهنامه ای دیگرگونه ساخته است.
حسن غفاری، هنرمند انسان شناس و فرهیخته ای است از تبار ما که با دیدگاه ژرف و ساختارمندش، عکس هایی برجسته از زندگی و برازندگی این سرزمین گرفته است. مردی که خود از ریشه و بیشهی پرندگانی است که می توانند فرهنگ و زندگی اینمردم را بر گوشهی قبای بلند هنر بنویسند و پندار و گفتار و کردارشان را بر بام بلند بادها و یادها چون پرچمی در اهتزاز، تکرار کنند. عکس های غفاری شعرهای مجسم اند. سرشار از طبیعت و زندگی و انسان. درگیر با فلسفه های زنده ای از چرایی و چگونگی زیست و نیست آدمی. پوشش ها و کوشش ها و بافته ها و ساخته ها و داشته ها و کاشته های مردم ما از دریچهی نگاه حسن غفاری چون خطی ژرف بر صخره ای بلند ماندگار شده است.
در این روزگار تلخ که سرودن حتی برای پرندگان دردی ست، زندگی را به تصویر کشیدن هنری دیگرگونه می خواهد. در سرزمین گرگ ها به خندهی بره ها دل بستن، شعری نایاب است از آن گونه که حافظی باید.
در این سال ها که با حسن غفاری نشسته ام و او را شنیده ام و با لالایی عکس هایش خوابیده ام، گونه ای امید در دلم زنده شده است. گونه ای شادی ناپیدا که امیدوارم می کند به ماندگاری گوشه ای از فرهنگ و نگاه و باور مردم و طبیعت سرزمینم. هر چند غفاری چهره ای ست که به همهی ایران وابسته است و تنها در چارچوب نژاد و ایل و دیار ما نمی گنجد، ولی دغدغه هایش برای سرزمین مادری ام و مردم لر و ترک این دیار ستودنی ست. من بر این باورم که غفاری خود نیز گوشه ای از فرهنگ ما شده است که برآیند نگاه و احساس و سخنوری و جسارت و هنر تاریخی این مردم را در او به خوبی می توان دید.
عکس های غفاری پنجرهی سبز و گسترده ای ست که از دل آن می توان شعر و دانش و حس و آگاهی را با هم دید. شیدایی اش جاودانه و هنرش پایدار باد.
عکس: حسن غفاری
تاریخ انتشار :
25 اردیبهشت 1398, 12:24
» اخبار مرتبط:
احضار هادی غفاری به دادگاه/واکنش به اظهارات امام جمعه موقت شیرازامام جمعه موقت شیراز: هادی غفاری با لباس مبدل از شیراز فرار کرد/ اگر فرار نکرده بود دانشجویان دندانش را خُرد میکردندعکاس کهگیلویه و بویراحمدی موفق به دریافت گواهینامه درجه یک هنری شدتوصیف عکاس برجسته کهگیلویه و بویراحمدی از فرهنگ ایلات وعشایر تا نیم قرن پیشنمایشگاه کتاب تحت شعاع " روز فرهنگ ممسنی " در شیراز
» اشتراک گزاری خبر