از سر ، به سر شدن این شوریدگی تا بلوط ها که سر از مویه های مادری* بیرون کشیده اند تا سکوت مطلق طبل ها در ذهن پیوند ناگزیر سربازی که به جنگ رفته و عباسی که از جنگ برنگشته... در آستانه ی هر اندوهی ایستاده باشم؛ این شعر ،پای مرا به هر گودالی باز کرده باشد؛ راوی همان کسی است که در ابتدای واقعه به خاک افتاده و اسب های پیر تعزیه بر نگاه سرخش شیهه می کشند. شعر/سیده فاطمه صداقتی نیا منبع -وبلاگ بهاری که از روسری ام گذشت