داستان از باغ گیلاس و اردوی راهیان نور آغاز شد، یا شاید بهتر باشد بگوییم قصه از همان زمانی کلید خورد که فهرست واحد اصولگرایان چندپاره شد و جمعی از اصولگرایان پرچم خود را بالا بردند و حاضر به تمکین و تشریک مساعی پیرامون فهرستی واحد نشدند. جبهه پایداری ساز ناکوک اصولگرایان در آن روزها را نواخت، اتحاد جایش را به افتراق داد و صفآرایی این دو طیف شکلی ملموس به خود گرفت. هر چه به نقطه غایی انتخابات نزدیک میشدیم وجوه تمایز بیشتر رنگ نشان میداد. تندروهای اصولگرا شخصی چون علی لاریجانی با آن صبغه و عقبه اصولگرایی را هم بر نمیتافتند، آنان نهتنها به این بهانه تن به اتحاد ندادند که با نزدیکی به روزهای انتخابات در سایتهای خود هجمهای سنگین را علیه لاریجانی به راه انداختند و حتی کار به پخش شبنامه علیه لاریجانی هم رسید نکتهای که کاظم جلالی پس از انتخابات بدان اشاره کرده و کدورت طیف رهروان از این اقدامات را علنی کرد. پس از انتخابات هر دو طیف مدعی پیروزی شدند و انتخاب هیاترئیسه آزمونی بود که وزن و اعتبار حقیقی دو گروه را در میان راهیافتگان مجلس هویدا میکرد. رقابتی آشکار و نمایان به منصه ظهور رسید و بالاخره علی لاریجانی به نمایندگی از فراکسیون رهروان با غلبه بر فراکسیون اصولگرایان که مجموعهای متشکل از فراکسیون انقلاب، جبهه پایداری و طیف ایثارگران بود، بر صندلی ریاست مجلس تکیه زد اما این پایان راه نبود. در طول چند ماه گذشته همواره رقابتی زیر پوستی میان این دو نحله جاری و ساری بوده است. در وهلهای حتی کار تا استیضاح هیات رئیسه مجلس از سوی فراکسیون اصولگرایان هم پیش رفت اما با منتفی شدن طرح سوال از احمدینژاد این موضوع هم کان لم یکن شد اما به نظر میرسد رقابت میان این دو نحله که تا چندی پیش ذیل یک اردوگاه دستهبندی میشدند، ادامهدار باشد تا بدانجا که میتوان فراکسیون اصولگرایان را طیف اقلیت مجلس نهم نامید و باید منتظر کنش و واکنش این دو طیف در برابر یکدیگر بود.
ارمان
» اخبار مرتبط:
» اشتراک گزاری خبر