مشروح اخبار


» به بهانه یک یادداشت



 

دوستان می دانند که علاقه ندارم پاسخ برخی از مطالب را بدهم ولی از آنجا که گاهاً فرصت هایی خلق می شود تا انسان بتواند اندیشه خود را بیان کند، این فرصت را غنیمت شمرده و در باب گفتمان امروزِ جامعه چند سطری قلم می زنم.


 

 

به بهانه یک یادداشت

دوستان می دانند که علاقه ندارم پاسخ برخی از مطالب را بدهم ولی از آنجا که گاهاً فرصت هایی خلق می شود تا انسان بتواند اندیشه خود را بیان کند، این فرصت را غنیمت شمرده و در باب گفتمان امروزِ جامعه چند سطری قلم می زنم.

 قبل از ورود به بحث، نکته ای را در باب اندیشه خود در نگاه به دنیا و محیط پیرامون بیان می کنم:

اعتقاد  دارم انسانها دو نوع نگاه در زندگی دارند، برخی به خاطرات خود چسبیده و در آن حال و هوا؛ اندیشه، کار و زندگی می کنند و برخی دیگر گذشته را چراغ راه آینده دانسته و فراسوی فردا را چون روز برای خود روشن نگاه می دارند.

گروه اول؛ متحجر می مانند و ندانسته جامعه و پیرامون خود را به پسرفت دعوت می کنند و گروه دوم؛ پویایی جامعه را ورق می زنند.

گروه اول؛ فرهنگ، ارزش، باورها و حیات خود و جامعه را در دالان تنگ خاطرات خفه کرده و گروه دوم؛ از تجزیه خاطره، شاهراه نشاط برای جامعه می آفرینند.

 اگرچه کارکرد انسانها مهم است ولی مهمتر از آن "مانایی اندیشه" است. اندیشه به گفتمان زنده می ماند و آن پایدار خواهد بود که اندیشه اش پایدار بماند.

 آنچه که امروز و دیروز جامعه ما بیش از همه به آن نیاز داشته و دارد "اصلاح طلبی" و "روحیه اصلاحیت" برای جامعه است.

اصلاح طلبی؛ این متنِ گفتمانی است که برایند آن عبور از کوچه های تنگ تحجر و رسیدن به نتیجه ای برای عزت جامعه است. این گفتمان در فرد نمی گنجد و به اندیشه پایدار است. انسانهای زیادی پایه گذار نحله های فکری بزرگی شده اند که تداوم آن نحله و اندیشه، جسم آنان را حذف و اندیشه شان را پرورش دادند.

گفتمان اصلاح طلبی در ورای سیاست در ایران از آنجا شروع شد که جامعه به شدت از آسیبهای فرهنگی و اجتماعی و برخوردهای زشت سیاسی رنج می برد. "جامعه" متلاطم، "فرهنگ" آسیب پذیر و "دین گریزی" در قشر جوان و روشنفکر فراوان و دولتمردان تنها به فکر جلوس بر اریکه قدرت، زمان را در کام بسته و آسیب به خود را آسیب به نظام و دین می دانستند. و مردم انتخابی دیگر کردند تا شاید گذری برای عبور از این ورطه یافته و مدینه ای دیگر بیابند.

آنچه بود گذشت. برخی سوار بر این قطار شدند و تا به انتها رفتند و برخی ندانسته، گفتمان اصلاح طلبی را در فکر محدود خود می دانستند و به یکباره با شوک از قطار پیاده شدند یا پیاده شان کردند.

دشمنان اصلاح طلبی هم گاهاً فرصت را غنیمت شمرده و متحجرین سوار بر قطار را به وسوسه ماندگاری در قدرت از هدف اصلی خود دور کردند، غافل از آنکه اصلاح طلبی گفتمانی داشت که ریشه در دین و بالاخص تشیع دارد.

اصلاح طلبی نه نهضت ضد نظام بود و نه انقلابی نو. اصلاح طلبی حرکتی بود که بر پایه نظام و دین آغاز شد و قاعدتاً هدفش ماندگاری نظام، نظامی که متعلق به نسل گذشته، حال و آیندگان بود، غافل از اینکه چه بسیاری که به اشتباه بر این قطار سوار شدند یا آنانی که بیرون از قطار بر این قطار سنگ انداختند. هر نوع اصلاح را جز به آنچه که صلاح خودشان بود نمی پسندیدند. مردم نمی توانستند آنچه که داشتند با افراد و ذهن برخی معامله کنند و نتیجه اش آن شد که تکبر و غرور و عدم پایبندی به شعار"زنده باد مخالف من" افول اصلاح طلبی را رقم زد.

آسیب شناسی این رفتار بیش از هرچیز مهم بود؛ برخی ساز غرب را زدند و رفتند و برخی دیگر به دام مخالفین اصلاحات افتادند و اندیشه انحرافی آنان بر فکر پاکشان غلبه کرد و برخی حفظ نظام و اصلاح از درون را اصل دانسته و پایداری کردند تا به نتیجه رسند.

شعار "زنده باد مخالف من" اگرچه یک شعار به نظر می آید، ولی یک منشور است. منشوری که برایند آن همزیستی و خوش کامی مردم است. چطور می توان به ذهن باور کرد که دولتی بگوید با ملت اسراییل مشکلی نداریم ولی تحمل برادر دینی خود را در جامعه اسلامی ایران را نداشته باشند.

اندیشه و پایداری بر اندیشه را می بایستی در آثار، قلم، سخن و رفتار یک فرد جستجو کرد. اصلاح طلبی آنچنانکه از مفهوم کلام بر می آید واژه ای واضح بر ضد تحجر و رسوب باورهای غلط در اندیشه است. ماندگاریِ باورِ غلط در اندیشه، منطقاً موجب انحراف شده و نمی توان در مسیر جامعه ای پویا حرکت کرد.

یک انسان دارای فکر و اندیشه باید انتخاب کند که در کدام گروه  قرار گیرد؛ یا با خاطرات خود زندگی کند و بخواهد جامعه را به چوب اندیشه پر از خاطره خود براند و یا اینکه جامعه را با پویایی اندیشه به افق مطلوب هدایت کند.

از سویی دیگر همچنان که قبلاً بیان داشتم اندیشه و فکر آن نیست که به بازار مکاره عرضه اش کنی، اندیشه ات را باید آراسته به زیبایی های جامعه کنی. نسل امروز نسل دیروز نیست، دنیای امروز هم دنیای دیروز نیست حتی اگر کماکان بخواهند آنچنان باشند که میلشان می طلبد؛ جبر روزگار اصلاح جامعه، آنان را پس می زند. ما که هستیم که بخواهیم نسل نو را در قفل و زنجیر نسل گذشته نگهداریم.

من به عنوان خادم و وکیل مردم وظیفه دارم به صراحت و صداقت اندیشه ام را عرضه کنم؛ مردم آنچنان که می خواهند بر می گزینند. برخی به اندیشه رای می دهند، برخی به قوم و قومیت، برخی به صفات دیگر و برخی نیز به خاطراتشان رای می دهند. مهم این است که شما آن باشید که هستید. سعی کردم در نوشتار و کلامم همواره آن باشم که هستم. چرا که تاریخ در مورد ما نظر خواهد داد.  جایگاه و اصول من مشخص است؛ فردی پایبند به اندیشه اصلاح طلبی همراه با روحیه پذیرش گفتمان و همزیستی با مخالفینم در چارچوب نظام. شکست در یک انتخابات را مرگ خود ندانسته و پیروزی خود در انتخابات را نیز مرگ مخالفین نمی دانم. نه قصد دارم کسی را به زباله دان بفرستم و نه اجازه خواهم داد خود و اندیشه ام به زباله دان برود.

اگر همگان اینچنین بیاندیشند مردم ما خوشکام خواهند بود. و ایران ما سربلند و اگر عدول از آن کنیم...

به هر حال دوستان نقادِ من پیش از آنکه مغرور بر یک انتخاب شوند می بایست مکتب تجربه را به یاری طلبیده و آینده را غیر از آن دانند که تاکنون دانسته اند. نه قرار است به عقب برگردیم و نه قرار است معجزه ای خلق شود، تجربه ای دیگر در راه است که از آن باید بهره ای مناسب برگیریم.

چرخ مملکت خوب نمی چرخد، کسی آمده که آن را بچرخاند. سهم هر کس از این چرخش جداست؛ من به قانون گذاری، شما به ترویج همیاری و مشارکت، مردم به صبر و بردباری، دنیا به عدول از لجاجت، و بدانیم این چرخ قرار نیست کسی را له کند، حتی آنانی که پای صندوق های رای نیامده اند و حتی های دیگر...

در اسفند 90، آن زمانیکه دیگران با صندوق رای قهر کردند همراه با رهبر اصلاحات به پای صندوق رای آمدیم تا بگوییم ایران اسلامی متعلق به همه ماست. تبلور سیاست و کیاست یک انسان اندیشمند در عمل اوست و نتیجه آن رفتار، صبر و حلم بود که پیروزی را ورق می زند.

چون نظام و ایرانم را دوست دارم پای آن می ایستم و پایداری می کنم. مردمم را دوست دارم و خدمت به آنان را ولو به بضاعت اندک توانم خالصانه عشق می ورزم، به ناملایمات هم نمی اندیشم و هرگاه در این این مسند نباشم آنچنان خواهم بود که هم اکنون هستم و نمایندگی را خلعت خادمی می دانم و بس.

 

وکیل مردم

غلام رضا تاج گردون



تاریخ انتشار : 23 تیر 1392, 01:27



» اخبار مرتبط:

  • اصلاح طلبان و انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری
  • جای اصلاح‌طلبان بودم تکلیفم را با خارج نشین‌ها روشن می‌کردم
  • مدیریت آینده کشور با اصولگرایان خواهد بود
  • معنی تشکر روحانی از خاتمی چه بود؟
  • بهترین نامزد اصلاح‌طلب
  • » اشتراک گزاری خبر

    نام:*
    ایمیل:*
    متن نظر:
    کد را وارد کنید: *
    عکس خوانده نمی‌شود


    نظرشما در مورد سیستم؟