«وعدههاي بر زمين مانده» را ميتوان يکي از مهمترين ميراث دولت احمدينژاد پس از پايان زمان رياست جمهوري دانست. وعدههايي که سطح توقعات را فقط بالا برده و هنوز راههاي اجرايي آن طي نشده است. اولين گامها در راستاي اين «وعدهسازيها» در سفرهاي استاني رخ داد . حجم گستردهاي از مصوبات که پشتوانه مالي و اجرايي آنها پيش بيني نشده بود، همواره يکي از دستاوردهاي اين سفرها به حساب ميآمد . چند ساعت جلسه هيات دولت با چند صد مصوبه به پايان ميرسيد و پس از مدتي گلايههاي نمايندگان حوزههاي مختلف از عملي نشدن اين مصوبات بلند ميشد.
به هر حال ازاين دست وعدهها بسيار شنيده شد. وعدههايي که در حد مصوبه و حرف باقي مانده و دولت بعد بايد ميراث دار وعدههايي باشد که ميزان اجرايي بودن آنها جاي سوال دارد.
اما وعده ريشه کن شدن بيکاري تا پايان دولت دهم، يکي ديگر از حرفهاي محمود احمدي نژاد بوده که اجرايي شدن آن، با نظر به ميزان اشتغال زايي صورت گرفته در اين مدت، با اما و اگرهاي بسيار همراه است. گزارش اين هفته وزير تعاون، کار و رفاه اجتماعي به نمايندگان و گلايهها و اعتراضهاي مجلس نهميها به وضعيت اشتغال کشور نيز علتي شد تا باز به موضوع «وعده دولت براي اشتغالزايي» به صورت ويژه پرداخته شود .بدين ترتيب اين سوال اساسي قابل طرح است که با وجود آنکه حدود يک سال تا پايان عمر دولت دهم باقيمانده، آيا وعدههاي مكرر رئيسجمهور و معاون اولش درباره ريشهكن كردن بيكاري محقق خواهد شد؟
طبيعي است در اين فرصت کوتاه يک ساله، نبايد منتظر اتفاق خارق العاده اي بود . چراکه آمارهاي دولت براي اشتغالزايي 2 سال گذشته نيز با واکنشهاي جدي روبرو شده است. وقتي دولت اعلام کرد که در سال 89، بيش از يک ميليون و ششصد هزار فرصت شغلي ايجاد کرده، صداي بسياري از نمايندگان مجلس بلند شد که چگونه امکان دارد چنين اقدامي صورت گرفته باشد، آن هم در حالي که بررسي ديگر شاخصهاي اقتصادي چنين امري را تاييد نميکند . حتي اگر از شاخصهاي اقتصادي نيز عبور کنيم، بارها از دولت خواسته شد براي راستي آزمايي اين آمار، حداقل به نمايندگان مجلس ميزان اشتغالزايي دولت در هر حوزه انتخابيه را اعلام کنند که اين امر هم اتفاق نيفتاد تا شک و ترديد نسبت به اين آمار بيشتر شود.
يک آمارگيري ميداني ساده هم از خيل عظيم بيکاران در خانوادهها حکايت دارد . جوانان بيکار با تحصيلات مختلف که ديگر فقط جوياي کار با هر شان اجتماعي هستند و فکر شغل مناسب را از سر بيرون کردهاند.
اما اي کاش، دولت پيش از پايان عمرش، پاسخي حداقل به افکار عمومي درباره اين وعدههاي عملي نشده، ميداد . به طور نمونه به چند اظهار نظر محمود احمدينژاد درباره بحران بيکاري و وعدههاي اعلام شده براي رفع آن توجه کنيد:
«ظرف دو سه سال مشكل بيكاري را از اين كشور ريشه كن ميکنيم.» (پنجشنبه 22 تير 1385)، « بايد نرخ بيكاري به صفر نزديك شود و در كشور اين ظرفيت وجود دارد كه ظرف يك سال، 2.5 ميليون شغل ايجاد كنيم. « (يکشنبه 23 مرداد 1390)، «در پايان سال 1391 مشكل بيكاري از سرزمين ايران ريشه كن ميشود.» (پنجشنبه 24 شهريور 1390)، «دولت مصمم است در سالجاري 5/2 ميليون شغل ايجاد كند و با ايجاد همين ميزان شغل در سال آينده نيز مشكل بيكاري در كشور را ريشهكن نمايد.» (پنجشنبه 3 آذر 1390)، » ريشه بيكاري از ايران عزيز كنده خواهد شد.» (پنجشنبه 24 آذر 1390)، «جشن ريشهكن كردن بيكاري را بر پا خواهيم كرد.» (چهارشنبه 23 فروردين 1391) .
حال آيا در دولت کسي پيدا ميشود که پاسخ دهد بر چه اساسي به مردم وعده داده شده که تا پايان سال 91، مشکل بيکاري در ايران ريشه کن خواهد شد چه کسي پاسخگوي اين وعده بر زمين مانده خواهد بود؟
قطعا نميتوان از دولتي که هنوز راه حلي براي کنترل قيمت مرغ پيدا نکرده، انتظار داشت براي بحران بزرگي چون بيکاري، پاسخ مناسبي بدهد.
نویسنده :مهدی عباسی
» اخبار مرتبط:
» اشتراک گزاری خبر