مشروح اخبار


گفتگو با امین گنجون/کاریکاتوریست و پیشکسوت هنر و ورزش کشور+لوح های سپاس

6 شهریور 1393, 10:43

گفتگو با امین گنجون/کاریکاتوریست و پیشکسوت هنر و ورزش کشور+لوح های سپاس

گفتگوی خبری با امین گنجون هنرمند نامدار شهرستان گچساران در اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی برگزار شد.

 

خودتان را معرفی کنید؟

 

 

من امین گنجون متولد ۱۳۴۹ از خرمشهر و کارمند اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی گچساران هستم.

 

مدرک تحصیلی شما چیست؟

 

فوق دیپلم گرافیک و دانشجوی مهندسی معماری هستم

 

چه شد که به نقاشی علاقه مند شدید؟

 

از وقتی که یادم می آید ، نقاشی هایم خوب بود . تجسم خوبی هم از محیط  و عناصر  پیرامون خود داشتم . نقاشی هایم همیشه مورد

توجه معلمهای مدرسه قرار می گرفت و فراتر از آن سوژه های خوبی پیدا می کردم . در دوران دبیرستان تنها سلاح و برتری من نسبت

به گنده های کلاس، کاریکاتورهایم بود و البته در قبال خنده بعضی از دوستان ئاقعا باعث درد سر هم می شد و البته محبوبیت عمومی

 

منتوی کلاس بخاطر دشمن مشترکمان بعضی معلمها بود.

آیا در جبهه جنگ هم بوده اید؟

 

دوم دبیرستان بودم که با چند تا از بچه های به جبهه رفتیم ، جزیره مجنون (خندق) که البته فهم عمیق تری در نقاشی به من داد .

 

بهترین نقاشی و سوژه ام سنگر کمین دوشیکا بود که پشت لباس همسنگر هم می کشیدیمش .

 

آیا نمایشگاهی برگزار کرده اید؟

اولین نمایشگاه انفرادی من در سال ۱۳۷۶ با عنوان گچساران به روایت کاریکاتور با ۴۰ اثر از معضلات فرهنگی – اجتماعی ، سیاسی

 

گچساران بود ، که البته داستانهای خودش را دارد.

 

چرا کاریکاتور کار می کنید؟

 

کاریکاتور را دوست دارم ، با یک قلم ساده در یک صفحه کوچک می توان ساعتها سخنرانی کرد و یک جا به دل مخاطب انداخت . البته

به فهم مخاطب هم بستگی دارد.

 

 

CIMG2753

 

کمی از سوابق فرهنگی و هنری برای خوانندگان  ما بگویید؟

 

برگزاری بیش از ۱۸ نمایشگاه طراحی و نقاشی و عکس مستند در شهرستان ، استان و خارج از استان.

 

موسس اولین آموزشگاهآزاد هنری  در استان هستم.

 

برگزاری چندین نمایشگاه کاریکاتور در شهرستان و استان و منطقه ای.

 

نفر اول کاریکاتور در جشنواره هنرهای تجسمی استانی در سال ۷۸ هستم.

 

اثر برگزیده در جشنواره کشوری کاریکاتور در اصفحان با موضوع اعتیاد در سال

۱۳۸۳٫

برگزاری نمایشگاه کاریکاتور – عکس مستند از پدیده شوم اعتیاد در لرستان ، کازرون ، یاسوج و زاهدان .

 

هم اکنون رئیس خانه کاریکاتور گچساران هستم .

 

بمدت ۱۰ سال رئیس انجمن هنر های تجسمی از سال ۷۷ تا

۸۷٫

برگزاری چندین جشنواره هنرهای تجسمی در گچساران.

 

نفر اول آبرنگ  در جشنواره هنرهای تجسمی استانی سال

۸۵٫

نفر دوم نقاشی  رنگ روغن   در جشنواره هنرهای تجسمی استانی سال

۸۵٫

دریافت دیپلم افتخار در جشنواره هنرهای تجسمی استان در رشته کاریکاتور.

 

اثر برگزیده جشنواره استانی کاریکاتور موضوع بومی در دهدشت.

 

تدوین برتر فیلم مستند با موضوع اعتیاد در جشنواره استانی فیلم و عکس.

 

مدرس طراحی و نقاشی در آموزشگاه آزاد هنری مهر ، ۱۲ سال از

۷۴

….. .

_DSC0062

 

می دانیم مکان برای بحث فرهنگی مناسب است ولی خوانندگان ما دوست دارند در مورد سوابق ورزشی شما هم کمی بدانند؟

 

به مدت ۷ سال عضو تیم منتخب بوکس استان و شرکت در مسابقات قهرمانی کشور و استانی در وزنهای ۶۷ ، ۷۱ ، ۸۱ کیلوگرم بودم .

 

دعوت شدم به اردوی تیم ملی  در وزن ۸۱ کیلوگرم از استان فارس در سال ۷۲ و نفر اول مسابقات انتخابی استان فارس در همان سال.

 

دارای گواهی نامه درجه ۱ بوکس از فدراسیون  جمهوری اسلامی ایران.

 

مربی تیم منتخب استان در چندین مسابقه قهرمانی کشور.

 

دارای گواهی نامه داوری بوکس با درجه ملی و شرکت در کلاسهای باز آموزی و ارتقاء درجه داوری آسیایی و ستاره دار شدن .

 

دارای گواهی نامه مربی گری بدنسازی ار فدراسیون پرورش اندام کشور.

 

مربی بدنسازی امور ورزش شرکت نفت .

 

رئیس کمیته داوران بوکس استان کهگیلویه و بویر احمد تا کنون.

 

رئیس کمیته فرهنگی تور بین المللی دوچرخه سواری در گچساران با حضور تیم های خارجی .

 

نایب رئیس بوکس استان کهگیلویه  و بویراحمد به مدت ۴ سال.

 

_DSC0292 CIMG1453

 

 

 

 

 

 

 

 

Copy (2) of اسکن 114 - Copy

 

Copy of Copy of اسکن - Copy

 

 

Copy of اسکن 078 - Copy 

اسکن 004 - Copy

اسکن 005 - Copy

 

 

اسکن 009 - Copyاسکن 020 - Copy

اسکن 022اسکن 021

اسکن 022اسکن 027 - Copy

اسکن 060

اسکن 056 - Copy

اسکن 045

 

 منبع/فصل ممنوع

ادامه خبر...


زمان اعلام نتایج آزمون ارشد مشخص گردید

30 مرداد 1393, 23:48

زمان اعلام نتایج آزمون ارشد مشخص گردید

مشاور عالی و سخنگوی سازمان سنجش گفت: نتایج آزمون کارشناسی ارشد سه شنبه سوم شهریور ۹۳ اعلام می‌شود.

به گزارش واحد مرکزی خبر، مشاور عالی و سخنگوی سازمان سنجش در اختتامیه المپیادهای بین المللی دانشجویی در شیراز گفت:

براساس برنامه ریزی فهرست اسامی پذیرفته شدگان نهایی آزمون کارشناسی ارشد روز سه شنبه 3 شهریور اعلام می‌شود.

توکلی افزود: نتایج آزمون سراسری کارشناسی نیز هفته نخست نیمه دوم شهریور اعلام می‌شود تا پذیرفته شدگان بتوانند بر اساس تقویم دانشگاهی ثبت نام کنند.

ادامه خبر...


روش های لذت رابطه زناشویی در بیماران قطع نخاع

28 مرداد 1393, 01:14

روش های لذت رابطه زناشویی در بیماران قطع نخاع

روش های لذت رابطه زناشویی در بیماران قطع نخاع

اگر با چنین مشکلی روبرو هستید اصلا نگران نباشید با ما همراه باشید .

 

اصول رابطه زناشویی بر اساس سلامت عروق و اعصاب حسی و حرکتی و سلامت ذهن است، یعنی ذهن تخیل می‌کند و اندام‌ها لمس می‌کنند و اعصاب حسی پیام‌ها را به طرف مغز می‌برند و پس از پردازش، اعصاب حرکتی پیام را به سوی اندام‌های تناسلی می‌برند. اختلال در هر کدام از این قسمت‌ها موجب اختلال در فعالیت زناشویی می‌شود.

 

اعصاب، بخش محیطی محسوب می‌شوند و مغز و نخاع، بخش مرکزی. بیشترین علت اختلال فعالیت زناشویی معلولان را ضایعات محیطی تشکیل می‌دهند.

 

یکی از آن چیزهایی که معمولا در مباحث زناشویی فراموش می‌شود، مشکلات زناشویی معلولان و ناتوانان جسمی است؛ افرادی که به انواع مشکلات حسی و حرکتی و عصبی دچار شده‌اند یا به علت ابتلا به بیماری‌هایی مثل دیابت و عوارض عصبی ناشی از آن در برقراری ارتباط زناشویی ناتوانند. اطلاعات بیشتر در این باره را از خلال گفت‌وگو با دکتر لیلا اتفاق، متخصص طب فیزیکی و توان‌بخشی و عضو هیات علمی بیمارستان شهید رجایی به دست آورید.

 

آیا مشکلات زناشویی معلولان و ناتوانان جسمی، بیشتر مربوط به آقایان است یا در بانوان نیز دیده می‌شود؟
معمولا بیشترین اختلال فعالیت زناشویی در افرادی رخ می‌دهد که دچار ضایعات نخاعی شده‌اند و معمولا مردان بیشتر از زنان به این نوع ضایعات دچار می‌شوند چون کارهای سخت و سنگین بیشتری انجام می‌دهند و بیشتر از زنان در معرض خطر قرار دارند و از طرفی یکی از مهم‌ترین علل این‌گونه ضایعات در مجروحان و جانبازان جنگ به وجود می‌آید که تقریبا همه آنان از مردان هستند.

 

درباره یکی از علل ناتوانی یا بهتر بگوییم اختلال فعالیت زناشویی گفتید. به جز ضایعات نخاعی علت دیگری هم وجود دارد؟ خود ضایعات نخاعی چه انواعی دارند؟
اصولا ضایعات منجر به اختلال فعالیت زناشویی را به دو قسمت عمده تقسیم می‌کنند: ضایعات محیطی‌ و مرکزی.

 

محیطی و مرکزی یعنی چه؟
اصول رابطه زناشویی بر اساس سلامت عروق و اعصاب حسی و حرکتی و سلامت ذهن است، یعنی ذهن تخیل می‌کند و اندام‌ها لمس می‌کنند و اعصاب حسی پیام‌ها را به طرف مغز می‌برند و پس از پردازش، اعصاب حرکتی پیام را به سوی اندام‌های تناسلی می‌برند. اختلال در هر کدام از این قسمت‌ها موجب اختلال در فعالیت زناشویی می‌شود. اعصاب، بخش محیطی محسوب می‌شوند و مغز و نخاع، بخش مرکزی. بیشترین علت اختلال فعالیت زناشویی معلولان را ضایعات محیطی تشکیل می‌دهند.

 

ممکن است مثال بزنید؟
برای مثال گاه افرادی که ناحیه کمرشان را به علت بیماری دیسک یا علت دیگر جراحی کرده‌اند و آسیبی در حین جراحی به آن وارد می‌شود که ممکن است یا خود تنه عصبی و یا ریشه‌ها و یا شاخه‌های آنها آسیب ببیند که دچار اختلال در فعالیت زناشویی، اختلال در کنترل دفع ادرار و مدفوع و موارد دیگر می‌شوند یا کسانی که تحت عمل جراحی پروستات برای برداشتن یا نمونه‌برداری قرار می‌گیرند ممکن است در معرض خطر باشند. افرادی مانند مجروحان و جانبازان جنگ نیز که به قطع کامل یا ناکامل نخاع ناحیه خاجی یا دنبالچه‌ای دچار می‌شوند، در معرض اختلال فعالیت زناشویی قرار دارند.

 

آیا افرادی که نخاع سالم دارند اما مثلا به دیابت دچار می‌شوند، ممکن است دچار این‌گونه اختلالات شوند؟
البته! چون افراد مبتلا به دیابت که بیماری‌شان بخوبی کنترل نشده‌است، به اختلال فعالیت اعصاب خودکار سمپاتیک و پاراسمپاتیک دچار می‌شوند، این موضوع موجب تحریک ناقص اندام‌های تناسلی و نرسیدن به حالت آمادگی برای انجام دادن فعالیت زناشویی (یا همان نعوظ) و در نهایت ناتوانی در برقراری ارتباط زناشویی یا ایمپوتنس می‌شود.

 

قبل از اینکه درباره راهکارهای درمانی بپرسم، می‌خواهم بدانم که ضایعات مرکزی چه‌قدر نقش دارند و شامل چه مواردی می‌شوند؟
ضایعات اعصاب مرکزی معمولا در ناحیه بخش‌های فوقانی کمری و نخاع ناحیه سینه‌ای و گردنی موجب اختلال در فعالیت زناشویی می‌شود. این افراد معمولا حالت اسپاستیک یا انقباض بیش از حد عضلات دارند و رفلکس‌ها یا واکنش‌های عصبی عضلانی خوب و تا حدی افزایش یافته دارند اما هماهنگی مناسبی در اندام‌های خود ندارند. مثلا در هنگام ادرار کردن یا زمان رسیدن به اوج فعالیت زناشویی، اسفنکترها یا دریچه‌های ارادی و غیرارادی‌شان به خوبی عمل نمی‌کند. البته این افراد معمولا به علت مشکلات طولانی مدت و مراقبت‌های زیاد بهداشتی و درمانی از نظر روان هم ممکن است مشکلی داشته باشند و مثلا به افسردگی در سطوح مختلف دچار باشند که این موضوع، خود به ناتوانی و اختلال فعالیت زناشویی این افراد دامن می‌زند. بیماری ام‌اس نیز نوعی ضایعه اعصاب مرکزی است که موجب اختلال در فعالیت زناشویی به علت ناتوانی در آماده شدن برای فعالیت در ۵۰ درصد افراد می‌شود.

 

برای درمان آنها چه باید کرد؟
مهم‌ترین بخش همین است. در درجه اول باید به وضعیت بهداشت جسم و روان این افراد توجه کرد چون به علت ناتوانی در حرکت، مشکل رعایت موارد بهداشت فردی وجود دارد. از طرفی به علتی که گفتم، مسایل روان باید در نظر گرفته شود تا انگیزه بیشتری در ارتباط زناشویی به وجود آید. این دو مورد خود نقش موثری در رفع اختلالات زناشویی بازی می‌کنند.

 

آیا این افراد حتما به نازایی دچار می‌شوند یا می‌توانند فرزند داشته باشند؟
درصدی از این بیماران ممکن است نازا باشند اما ما بیمارانی هم داشته‌ایم که تمام ریشه‌های نخاعی ناحیه خاجی آنها آسیب دیده بود و با همین درمان‌ها بچه‌دار شدند. درنهایت می‌توان از روش آی‌وی‌اف هم برای گروهی که بچه‌دار نمی‌شوند، استفاده کرد.

 

درمان؛ انواع و اقسام
قبل از دارودرمانی باید شیوه تخیل صحیح را به این بیماران یاد داد؛چون بخشی از یک فعالیت زناشویی، بخش تخیل است. پس از این مرحله می‌رسیم به مرحله تحریک. در مرحله تحریک در صورتی که ضایعه نخاعی، ناکامل باشد و بخشی از ارتباط عصبی باقی‌مانده باشد، داروهایی مانند سیلدنافیل و تادالافیل موثر است. برای کسانی که به قطع کامل نخاع دچار شده‌اند، می‌توان از وسایلی مانندپروتز یا دستگاه‌های مصنوعی و دستگاه‌های مکنده جریان خون آلت و در موارد قطع نخاع ناحیه خاجی، می‌توان از وسایل کاشتنی که تحریک الکتریکی ایجاد می‌کنند، بهره برد. برای این افراد می‌توان از داروی اکسی‌بوتینین که محرک سیستم پاراسمپاتیک است و داروی سیلدنافیل و تادالافیل که باز‌کننده عروق خونی است و موجب پرخون شدن آلت و در نهایت سبب نعوظ می‌شود، استفاده کرد. همچنین برای این افراد آموزش تخیل و استفاده از وسایل کمکی برای بیمارانی با مشکلات شدیدتر نیز کاربرد دارد. رعایت بهداشت و از همه مهم‌تر، پرداختن به مشکلات روان این افراد باید در صدر همه برنامه‌ها قرار گیرد.

ادامه خبر...


گفتگو با آزاده نامداری بعد از طلاق +عکس

25 مرداد 1393, 04:05

گفتگو با آزاده نامداری بعد از طلاق +عکس

من اصلاً قابل سرزنش نیستم. به دلایل شخصی اصلاً خودم را سرزنش نمی کنم و اتفاقاً حس می کنم خیلی هم باشهامت هستم. هروقت احساس کنم کاری درست است آن را انجام می دهم و اگر احساس کنم غلط است دیگر انجام نمی دهم.

دنیا خمامی: این گفتگو برای من که روبه‌روی دوستی نشستم که تقریباً یک سال و اندی مصاحبه نکرده و در این مدت فراز و نشیب‌های زیادی را گذرانده، گفتگوی خیلی سختی بود. واهمه هر دوی ما هم از این بود که مبادا به گفت‌ و شنودی سطحی و صرفاً حاشیه‌ای برسیم، اما این اتفاق خوشبختانه نیفتاد. از‌‌ همان ابتدای بحث رفتیم به سمت و سویی که نامداری تا به الان درباره‌اش حرف نزده بود. از عشق و رابطه شروع کردیم و رسیدیم به تلویزیون و مردم و دانشگاه و البته مهم‌ترین سؤال‌های مردم از زندگی شخصی این هنرمند. به همین خاطر خواندن این گفتگو را به شما توصیه می‌کنیم. این شما و این آزاده نامداری و حال و هوایش در قلب تابستان 93.



*تو تقریباً یک سال و اندی ست که مصاحبه نکردی و امروز ما باهم اینجا نشستیم تا تمام این یک سال و اندی با تمام خوب و بدهایش تحلیل کنیم و درباره اش حرف بزنیم. قطعاً مخاطبان تو دوست دارند بدانند الان و در مرداد 93 حال آزاده نامداری چطور است؟ به تعبیری حالت چه مزه ای ست؟

خیلی ملس... یک چیزی بین خوبی و بدی. یک کسی چندروز پیش به من گفت آزاده تو چقدر بزرگ تر شدی. راست می کفت من پاییزامسال سی ساله می شوم اما احساس می کنم درحال حاضر خیلی بیشتر از سی ساله ها می فهمم. این نمی تواند خوب یا بد باشد اما یک کودکانه گی وجود دارد که آدم دوست ندارد آن را هیچ وقت از دست بدهد اما من در حال حتاضر حس می کنم آنها را از دست دادم. الان دارم فکر می کنم چی دوباره می تواند من را خیلی خوشحال و هیجان زده کند؟ و پاسخ این سوال را با تامل به دست می آورم. اما راجع به طعمم باید بگویم الان طعم من طعم یک آدم سی ساله نیست ، طعم شصت سالگی را از خودم حس می کنم. تشخیصم الان از آدمها خیلی بیشتر از سی ساله هاست. اما در کل حالم خوب است و به دوستانم از همین جا می گویم اصلاً نگران من نباشید ، حالم خوبه!
*این حرف ها به معنای این است که دیگر تمام عزمت را جزم کردی که در هیچ زمینه ای اشتباه نکنی؟ چون آن کودکانه گی همراه آدم است که من را مجاب می کند اشتباه کنم و تو می گویی آن را از دست دادی.
نه ؛ من دارای کاراکتری هستم که اشتباه کردم و اشتباه زیاد می کنم و متاسفانه فعل خواهم کرد را هم می توان به آن اضافه کرد. چون اشتباه کردن را جزو حقوقم می دانم. من اشتباه می کنم و می گویم دوست داشتم که این کار را انجام بدهم، می خواستم ببینم چه جوریه؟! در علم روان شناسی به این جور آدمها می گویند فلانی آدم «های ریسک»ی است و من هم جزو همین دسته هستم.دویدن ، نشستن ، شکست خوردن و دوباره پاشدن جزیی از زندگی من است.

*وقت هایی در زندگی هست که آدم حس می کند به یک سکوت عاطفی رسیده و دوست ندارد دیگر کسی را دوست داشته باشد. شده که خالی از عشق بشوی؟

سکوت عاطفی یک بخشی از زندگی هرکسی است اما زندگی بدون عشق امیدوارم برای هیچ کسی پیش نیاید. این عشق می تواند مادرت باشد و برای تو دلیل زندگی همان مادر باشد پس لزوماً درباره عشق جنسی حرف نمی زنم. کسانی را دیدم که می گویند عاشق کارشان یا عاشق کتاب هایشان و... هستند.من فکر میکنم انسان یک فطرت عشق طلبی دارد که نباید از آن فرار کند.
*یعنی تو معتقدی که شکست عشقی آدم را از عشق متنفر نمی کند؟
نه من این طوری نیستم.البته من به این کلمه که تو می گویی اصلاً معتقد نیستم.عشق شکست ندارد. مثل آب تسویه نشده یک سری ناخالصی هایی باعث می شود رابطه ات به سرانجام نرسد. دوتا آدم با هم هماهنگ نبودند و به هردلیلی نشده که با هم بمانند. این اسمش شکست نیست. اگر عاشق کسی باشی هیچ وقت نمی توانی پرونده اش را ببندی.
*این نگاه منطقی توست به عشق. اما در تعریف رایج شیدایی در عشق وجود دارد که با منطق همخوان نیست. 
من می گویم که دوست داشتن هیچ وقت با شکست مواجه نمی شود چون دوست داشتن یک مسئله شخصی است. من تو را دوست دارم ، به تو چه؟ پس وقتی به تو ربطی ندارد من آن را می توانم چندین دهه با خودم حمل کنم و به بلوغ برسم.
*پس این تمام اندیشه های عاطفی تو در مرداد 93 است و همان طور که می گویی حالت خوبه خوب است؟

آزاده نامداری که الان روبروی تو نشسته قطعاً زندگی اش آبستن یک اتفاق بوده و هرجوری هم که مدیریت کرده نتوانسته جلوی منظر بیرونی این اتفاق را بگیرد.اما من اصلاً سعی نمی کنم که بگویم این اتفاق نیفتاده یا مقصرش کس دیگری بوده.من می خواهم بگویم که این اتفاق می تواند در زندگی هرکسی بیفتد. آدمها می توانند خیلی خوب باشند ولی برایشان اتفاقات تلخ بیفتد. عکسش هم صادق است. ولی در کل من معتقدم باید مسئولیت اتفاقی را که افتاده بپذیریم. من مسئولیتش را به عهده می گیرم و می گویم اصلاً رخداد هولناکی نیست ، من همانم ، همان آزاده نامداری سابق. فقط یک کم بزرگ تر شدم و بیشتر می دانم و بیشتر می فهمم. اما اینکه پس دیگر عشق معنا ندارد و... نه اصلاً این طور فکر نمی کنم. من همانم ولی کمی سختی کشیدم و حالا به نظرم خیلی خوب هستم.خودم را هم خیلی دوست دارم.

*معمولاً آدمها در میان اتفاقات زندگی شان دنبال مقصر می گردند. تو چقدر خودت را مقصر اشتباهاتت می دانی؟

من اصلاً قابل سرزنش نیستم. به دلایل شخصی اصلاً خودم را سرزنش نمی کنم و اتفاقاً حس می کنم خیلی هم باشهامت هستم. هروقت احساس کنم کاری درست است آن را انجام می دهم و اگر احساس کنم غلط است دیگر انجام نمی دهم.

*پشیمان نیستی از تصمیماتی که گرفتی؟

من اگر به سال 82 برمی گشتم مسیر زندگی ام را عوض می کردم. انتخاب دانشگاهم را عوض می کردم. هرگز وارد تلویزیون نمی شدم و یک زندگی دیگر را تجربه می کردم. اگر بخواهم خیلی دردناک فکر کنم این جوری به زندگی ام نگاه می کنم که کاش خدایا به من یک دهه فرصت می دادی تا دوباره بعضی از تصمیمات را بگیرم. مثلاً مدیریت صنعتی دیگر نمی خواندم و می رفتم روان شناسی بالینی می خواندم. هرچند که من این اشتباه را تصحیح کردم و در دوره ارشد دارم بالینی می خوانم اما می توانستم از این فرصت بهتر استفاده کنم. اگر زمان به عقب برمی گشت من هرگز نمی رفتم دانشکده صداوسیما تست بدهم و مجری تلویزیون بشوم. اما این به معنا نیست که اشتباه کردم، این شیوه ای بود که من آن زمان حس می کردم درست است ، بنابراین انجام دادم.
*به جای خیلی خوبی رسیدیم.بگذار بعضی از این تصمیمات را مرور کنیم. چرا روان شناسی را دوست داری؟
من در دوره لیسانس احساس کردم که اینجا جایم نیست. من رشته ام ریاضی بود و می خواستم درسی بخوانم که به رشته ام نزدیک باشد. به سرعت حس کردم اینجا اقناع نمی شوم و این شغل ، شغل من نخواهد بود. من در کنار روان شناسی بالینی ، عرفان و ادیان را هم خیلی دوست داشتم ، همین طور زبان شناسی و ادبیات فارسی. اما روان شناسی بیشتر به من چشمک زد. شاید برای اینکه دوستان روان شناس زیاد دارم و از طرفی حس می کنم نگاه یک روان شناس به آدمها و اجتماعش با نگاه دیگران متفاوت است و اصلاً سطحی نیست و به فکر و ناخودآگاه آدمها توجه می کند. من در روان شناسی دارم خانواده درمانی می خوانم و فهمیدم که توی نوعی اصلاً گناهی نداری ، همه چیز از خانه و خانواده تو نشات می گیرد و من اگر بخواهم تو را تحلیل کنم باید بیایم خانه ات. این درحالی است که ما خیلی فردی به همه چیز نگاه می کنیم.

*چرا تلویزیون را در صورت برگشت به یک دهه قبل انتخاب نمی کردی؟

برای اینکه آمدم میان آدمهایی که جنسمان باهم فرق می کرد. روی آنتن بودن به تو خیلی چیزها می دهد ، قدرت ، زیبایی ،ثروت و... این برای آدمها جالب است اما زیادش دردسر درست می کند. من می گویم تقوا داشتن به معنای کنترل برنفس خیلی سخت است. من اگر میز داشتم و از قدرتم سوءاستفاده نکردم ، اگر زیبا بودی و از زیبایی ات سوءاستفاده نمی کردی درست است،آن یکی اگر زور فیزیکی داشت و استفاده نمی کرد ، فلانی اگر صدایش بلند بود و فریاد نمی زد و... درست است اما بیشتر آدمهای دوروبرمان این تقوا را ندارند و از آن چیزی که خدا داده استفاده های غلط زیادی می کنند. من فکر می کنم روی آنتن تلویزیون این قدرت ناخودآگاه به تو تزریق می شود. این را هم اضافه کنم که من درباره همه مجری ها صحبت نمی کنم ، من درباره آن 4-5 مجری صحبت می کنم که قدرتمندند و از تلویزیون این قدرت را گرفتند. وقتی این قدرت را پیدا می کنی زندگی کردن برایت سخت می شود. من بیست سالم بوده که آمدم تلویزیون و داشتم برنامه «تازه ها» را اجرا می کردم. در آن زمان دیگر خودم نبودم چون مورد توجه و زیرنگاه های مردم بودم. آن کودکی و سرزندگی و... در تلویزیون از دست دادم و رفت. من بیست تا بیست و پنج سالگی را از سربالایی جام جم بالا رفتم و مورد توجه بودم. یک تصوری از من ساخته شد که می خواستند من را با آن مچ کنند. آن وقت یکهو می فهمی که من آنقدر که روی آنتن تند حرف می زنم در زندگی عادی ام این طور نیستم ، می گویی من فکر می کردم تو خیلی بچه پررویی و فکر می کرم از عهده خودت برمیایی و من می گویم نه من روی آنتن این طوری ام! در زندگی معاشرتی واقعی ام این طور نیستم. اینها را گفتم تا به این نتیجه برسیم که اگر می گویم کاش به تلویزیون نمی رفتم برای این است که کاش این فرصت را داشتم خودم را زندگی می کردم. من همیشه به این فکر کردم که بقیه چه فکری می کنند و این فاصله ای از خودم تا من برایم به وجود آورد. اگرچه که به تلویزیون آمدن حسن هایی هم برایم داشته. اینکه انرژی زیادی از مردم می گیرم ، کارم زودتر راه می افتد و... اما خزیدن یک گوشه بیشتر با روحیه ام جور است تا در مظان نگاه دیگران بودن.

*پس شاید باید به این نتیجه برسیم که مردم درباره تو اشتباه فکر می کنند و در واقع چیزی را می بینند که تو نیستی و نقاب داری؟

نه نقاب کلمه بدی ست و قبول ندارم. داستان سر این است که وقتی با من معاشرت کنید متوجه می شوید من آدم آرام تری هستم. آن آزاده نامداری که در تلویزیون دیدید هم منم ، اما آن فقط بخشی از من است ، من بخش های دیگر هم دارم. مثلاً من از کل تلویزیون کسی که واقعاً جزو علاقه مندی های کاری من است عادل فردوسی پور است. چون معتقدم خودش است و هرکاری می کند رئال است. من هم دوست دارم رئال باشم اگر غیر از این بود می رفتم بازیگر می شدم. ولی تمام حرف من این است که آن چیزی که از من در ویترین تلویزیون دیدید فقط بخشی از من است اما شما همه بخش های من را نادیده گرفتید و دارید با 20درصد من زندگی می کنید! من می توانم مجسمه سازی کنم ، من نویسنده ام ، من می توانم عکس های خوبی بگیرم ، من بچه پررو هستم اما آشپزی ام حرف ندارد اما شما اینها را نمی بینید.
*این ندیدن ها در میان مدیران برای سپردن برنامه به تو هم پیش آمده؟اینکه محدودت کنند فقط به اجرای یک نوع برنامه روتین؟
آره. من عقاید دینی خیلی محکمی برای خودم دارم و می توانستم یک برنامه مذهبی اجرا کنم. مردم باورشان نمی شود که من از پس این بربیایم. پس قبول کن که همه شما من را روی 20 درصد بستید و این نقاب نیست. ما مثل یک منشور هزاران بعد داریم و گاهی جوری می میریم که ده ها تجربه را تجربه نکردیم.
*من فکر می کنم موفقیت تو در بخشی باعث شده که آن 80 درصد باقی دیده نشود. بگذریم. برسیم به مردم. معمولاً درباره چهره ها کنجکاوی درباره کار و زندگی شان وجود دارد اما من می خواهم بدانم تا چه حد این را مجاز می دانی؟چرا اغلب آدم های معروف این انتظار را دارند که مردم در اتفاقات خوب آنها کنارشان باشند و به آنها تبریک بگویند اما برای اتفاقات بدشان هیچ توضیحی به مخاطبشان ندهند و حتی حاضر نشوند با ما درباره آن مسئله مصاحبه کنند. 
من تصورم این است که اگر به رسانه می آیی و دیده شدی خودت را در معرض دید دیگران قرار دادی بنابراین باید انتظار داشته باشیم هراتفاقی با ریشتر بالا و پایین برایمان اتفاق بیفتد. مثلاً مردم می گویند که چرا فلان برنامه که همیشه با فلان مجری موفق بود کس دیگری اجرای آن را برعهده گرفته ، یا می پرسند راست است که فلانی از آن یکی جدا شده و طلاق گرفتند. به نظرم این حق مردم است که درباره ستاره هایشان این سوال را بپرسند و جزو حقوق مردم است. من حق ندارم در این جور موضوعات بگویم این به خودم مربوط است! اما چیزی که ما از آن می نالیم این است مردم ما را قضاوت می کنند و این خیلی دردناک است. در کشورهای خارجی این اتفاق دردناک نیست چون زندگی اغلب آدم های معروف روی دایره است اما در ایران یک حجب و حیایی وجود دارد و برایمان این قضاوت ها قابل درک نیست و اساساً گناه بزرگی هم هست. پس مردم من و همکارانم را تحلیل نکنید و به ما انگ نچسبانید ،ما ناراحت می شویم.

*سروصداهایی از سال گذشته تا الان از زندگی شخصی تو خوب یا بد بلند شده ، خیلی دوست دارم بدانم مواجهه تو با مردم در کوچه و خیابان به چه صورت است. شده که سوالی بپسرند یا حرفی بزنند که ناراحتت کنند؟

مردم در برابر من این برخورد را نداشتند. من 7سال اجرا کردم و 3سال اجرا نکردم و نکات زیادی در زندگی من بود که می شد درباره اش حرف زد اما مردم این کار را حداقل در قبال من نکردند و وقتی به من می رسند به من لطف دارند. واقعاً در طول این سالها باور کن یادم نمی آید کسی ری اکشن منفی به من داده باشد و حالم را بد کرده باشد. تنها چیزی که حال من را بد کرد قضاوت کردن است.اصل دینی اش هم این است که ظن و گمان بد درباره کسی گناه محسوب می شود.
*در فضای مجازی هم این فشار روی تو احساس می شد ،آنجا چطور با شرایط کنار آمدی؟
راستش را می گویم.هرکسی از من سوال کند، تیتر راست آن اتفاق را می گویم اما جزییات زندگی ام به خودم مربوط است. این را هم بگویم که رابطه من با فضای مجازی بسیار کم است و اصلاً آدم کامنت بخونی نیستم!
*این خیلی خوب است که خودت را مسئول پاسخ گفتن به مردم می دانی. اما خیلی ها شبیه تو نیستند و روی اتفاقات درپوش می گذارند. مثلاً فلان برنامه را از او گرفتند و به رقیبش دادند، اصلاً درباره این اتفاق هیچ توضیحی نمی دهد و ترجیح می دهد تلفنش را خاموش کند. 
تو الان نگاه کاری کردی پس بگذار من این را به حرفت اضافه کنم. من معتقدم در کار هیچ چیزی برای هیچ کسی نیست. مثلاً ماه محرم های هرسال به من برنامه بدهند ، اما یک سالی یکباره برنامه من را بدهند به آقای کاظم احمدزاده. آن وقت من نباید به رسانه ها بگویم که من برای آن برنامه جواب نمی دادم و آقای احمدزاده جواب می دهد چون این خودزنی است. بنابراین سکوت می کنم و می گویم خب هیچ چیزی برای هیچ کسی نیست و آن برنامه هم مالکیتش با من نبود که ناراحت شوم.

*بگذار من هم این را به حرفت اضافه کنم که برخلاف تو فکر می کنم برخی برنامه ها با نفس مجری و تهیه کننده اش است که جان می گیرد. مثل »ماه عسل» 91 که آن را از صاحبش که احسان علیخانی باشد گرفتند و به مجری دیگری دادند. این اتفاق به هیچ وقت قابل اغماض نیست ، چون صاحب طرح ، ایده و نوع اجرای آن برنامه احسان علیخانی بود و نباید دوباره این اتفاق تکرار شود.

خب اگر زمان به عقب برمی گشت من به احسان علیخانی در آن برهه می گویم اصلاً ناراحت نباش ، چون آن برنامه برای تو نیست و برای شبکه است. پس از خدا بخواه که یک اتفاق بهتر در مسیرت قرار بدهد ، کمااینکه این اتفاق افتاد. هم به لحاظ دینی و هم روان شناسی این آرامت می کند. البته من خودم هیچ وقت این تجربه را نداشتم که برنامه با من برود روی آنتن و با مجری دیگری تمام شود.

فرضا اگر برنامه«خانومی که شما باشی» را بدهند به مجری دیگری اجرا کند تو همین قدر خونسرد درباره اش حرف می زنی؟

نه من قطعاً آن مجری را می کشم! (می خندد) البته این را به شوخی گفتم.

*پس حرفت نقض شد. دیدی که چقدر اتفاق غیرقابل تحملی است؟!

آره باید اعتراف کنم که تو راست می گویی و جنبه جدیدی از من را کشف کردی. من دست به نصیحت کردنم خوب است و خودم را هیچ وقت نتوانستم در این میزانسن بگذارم.

*باید حق کپی رایت درباره طراح ، مجری و تهیه کننده یک برناه حفظ شود که متاسفانه در تلویزیون ما مرسوم نیست.

حرفت کاملاً درست است. (می خندد)

*بگذار کمی درباره حاشیه هایی که درباره ات وجود داشت شفاف سازی کنیم. این حاشیه را تایید می کنی که در برهه ای که نبودی ممنوع التصویر بودی؟

نه واقعا. نبودم برای اینکه فکر کردم بروم یک کار شیک تر کنم و مستند بسازم. من تا سال 90 اجرای برنامه زنده داشتم و 90 تا 93 این تجربه مستند سازی در »خانومی که شما باشی» را داشتم و خیلی هم بهم چسبید. دلم می خواست فاز دیگری را تجربه کنم.

*اجرای تو در برنامه سال تحویل به همراه فرزاد حسنی صرفاً سفارشی و اجباری بود؟

من قبل از اینکه همسر کسی باشم مجری تلویزیون هستم. کارم را دوست دارم و دوست دارم که تجربیات خوبم را تکرار کنم. من سه سال مجری سال تحویل بودم ، سال اول با جعفر خسروی ، سال دوم با احسان علیخانی و سال سوم با فرزاد حسنی. حالا ممکن است حالت خوب باشد و برنامه خوب شود ، ممکن هم هست که حالت بد باشد و برنامه بد بشود.

*پس یعنی اجباری برای این کار وجود نداشته؟

هیچ وقت. نه این کار که سر هیچ کاری به من اجبار نشد که برو این برنامه را اجرا کن.

*از حاشیه ها بگذریم ، الان داری چه کار می کنی؟

یک کارهایی می خواهم انجام بدهم. خانومی که شما باشی اواخر شهریور و مهر روی آنتن ببرم با همان غالب مستند. یک برنامه هم در پاییز احتمالاً اجرا می کنم. اما اینکه بخواهم دقیق درباره اش حرف بزنم امکان پذیر نیست.

*دلت برای برنامه روتین در تلویزیون تنگ نشده؟

احساس تعلق من به تلویزیون خیلی شدید است و حتی مثلاً به شبکه دو به شکل دردناکی وابسته هستم.(می خندد) روی تلویزیون متعصب هستم و نمی توانم آن را رها کنم. اما سه سال است که روتین کار نکردم و حالا احساس می کنم که دلم می خواهد با یک برنامه روتین برگردم. بیشتر از سه شب در هفته هم نمی توانم اجرا کنم چون مشغله های زیادی در زندگی ام دارم.

*بازهم پیشنهاد برای بازی در سینما داشتی؟

آره اما فعلاً به آن فکر نمی کنم. پیشنهاد هیجان انگیزی فعلاً ندارم. به نظرم خیلی سخت است که یک مجری را بازیگر کرد و نمی توانم در این برهه شهامتش را داشته باشم.

*به عنوان آخرین سوال دوست دارم بپرسم مهم ترین نتیجه ای که این روزها گرفتی و می خواهی رعایتش کنی چیست؟

اینکه به همه اعتماد نکنم.

روزنامه صبا

 

 

ادامه خبر...


روش‌های ایجاد رابطه‌ای خوب بین عروس و مادرشوهر

22 تیر 1393, 08:47

روش‌های ایجاد رابطه‌ای خوب بین عروس و مادرشوهر

از دیرباز معمولا حساسیت‌هایی در روابط عروس و مادر شوهر وجود داشته که به نظر می‌رسد منشأ این حساسیت‌ها وجود داماد است! تعجب نکنید؛ حلقه ارتباط این دو آن است که او برای عروس، شوهر و شریک زندگی، و برای مادر پاره تن است. اما مهم‌تر از آن این نکته است که چطور باید روابط میان عروس و مادرشوهر مدیریت شود که به ایجاد کدورت و تیرگی و تاری ارتباطات نینجامد.

راك نيوز: مادر، فرزند خویش را دوست دارد و او را جگر گوشه خود می‌داند. مادر پسر را برای خود می‌خواهد و همچنان که ایثار گرانه همه مهر و محبت خویش را نثار رشد و کمال فرزندش کرده، خود نیز به مهر و محبت او در هر شرایطی نیاز دارد و این نیاز به هنگام جدایی و تنهایی، ایام پریشانی و بیماری به ویژه در دوران پیری بیشتر می‌شود. مادر دلواپس رابطه عروسش با دست پرورده‌اش است. بعضی از مادر‌ها حتی بعد از سال‌ها نمی‌توانند نگرانیشان را از وضعیت فرزندشان پنهان کنند. حتی گاهی نگران غذای او هستند و فکر می‌کنند عروسشان نمی‌تواند غذای دلخواه پسرشان را درست کند. این حمایت‌های افراطی زمینه ساز مشکلاتی می‌شود. مادر خود را تنها حامی و دلسوز پسر می‌داند و با ازدواج پسر، خود را در کنار پسر نمی‌بیند.

از سوی دیگر عروس هم با دنیایی از آرزو‌ها پای به زندگی جدیدی گذاشته و می‌خواهد به دور از دخالت کسی زندگی‌اش را اداره کند. او همه توجه، محبت و فکر همسرش را برای خود می‌خواهد و نمی‌تواند جایگاه اول این محبت همسرش را به جای خود به مادر شوهرش بدهد. او مایل نیست کس دیگری جز او به شوهرش چیزی بگوید، از او چیزی بخواهد و یا فکر و اندیشه او را حتی برای زمان کوتاهی در اختیار داشته باشد حتی اگر آن شخص مادر او باشد.

در برخی خانواده ها، دخالت مستمر مادرشوهر در برنامه زندگی زوج‌های جوان و احضار پی در پی پسر و در اختیار گرفتن بخش قابل توجهی از اوقات او زمینه بدبینی و پیش فرض‌های نادرستی را در ذهن عروس ایجاد می‌کند.

به نقل از تبیان، این مشکلات زمانی پیش می‌آید که عروس یا مادرشوهر، خواسته یا ناخواسته غرق در خود بینی، خود خواهی و وابستگی‌های نامعقول عاطفی می‌شوند و فقط به تأمین خواسته‌های خود فکر می‌کنند. ریشه نگرش‌های منفی به عروس یا مادرشوهر در خودپرستی‌ها و خودخواهی‌ها، ضعف شخصیت، تعصبات غیر معقول و محدودیت‌های فکری، بدآموزی‌ها و بی‌بهره بودن از شیوه‌های مطلوب تربیتی و روش‌های برقراری یک ارتباط مۆثر است. برای آن که مشکلی در این زمینه پدید نیاید، سه طرف مسئله باید مسائلی را در خود بازنگری کنند:

 فکر و تلاش و رفتارش در جهت تحکیم روابط میان عروس و پسرش باشد و زمینه دوستی، مودت و محبت میان آن‌ها را بیشتر کند. در واقع عروس برای مادرشوهر همچون دختری عزیز و دوست داشتنی باید باشدو آرامش و راحت او را آرزوی قلبی خود بداند.

** به استقلال فکری و سلیقه شخصی عروس احترام بگذارد، که این تأثیر مستقیم بر آرامش زندگی زوج جوان دارد. گرمی زندگی مشترک آن‌ها در دور بودن از دخالت‌ها و اظهار نظرهای غیر لازم است.

** به جای زبان انتقاد و رفتار دخالتگرانه باید رفتار حمایتی همراه با تکریم شخصیت زوج جوان داشته باشد.

** گفتارو رفتارش به گونه‌ای باشد که بقیه فرزندانش (خواهر و برادر شوهر) تایید و تکریم را از او بیاموزند.

** پسرش را به حمایت همه جانبه از همسرش تشویق کند و از او بخواهد که همسرش را همراز خود بداند.


انتظارات معقول از عروس:

** مادر شوهر را مثل مادر خود بداند.

** بداند که برخلاف بسیاری از باورهای نادرست و ذهنیت‌های غلط، مادرشوهر از شخصیتی والا برخوردار است و وجودش منبع خیر و برکت است. سعی کند نگرش‌های منفی نسبت به مادرشوهر را از ذهن دور کند.

** از هیچ کوششی برای تکریم منزلت مادرشوهر دریغ نکند. احترام به مادر و پدر همسر از اصول مهم زندگی مشترک است.

** هر قدر در برابر مادرِ همسر خود مهربان و صبور باشد، محبت را در دلِ همسر خود بیشتر می‌کند.


انتظارات معقول از داماد:

** بیشترین مسئولیت را در تلطیف قلب مادر شوهر و عروس بر عهده دارد.

** باید بعد از ازدواج رابطه عاطفی را با مادر خود بیشتر کند و از تکریم شخصیت او غافل نماند.

** هرگز ذره‌ای از کاستی‌های زندگی مشترک و ضعف‌ها و کوتاهی‌های احتمالی همسرش را به مادرش انتقال ندهد، بلکه همیشه از مهر و محبت و گرمی و صمیمیت همسر خود بگوید.

** همین طور هرگز گله‌های احتمالی مادر و خواهر خود را به همسرش انتقال ندهد.

** اجازه ندهد که فرصتی فراهم شود تا شخصیت همسرش را مورد نقد قرار دهند.

ادامه خبر...


تولد نوزادی با دو دندان کامل +تصاویر

20 تیر 1393, 01:21

تولد نوزادی با دو دندان کامل +تصاویر

جانا جونز ۳۱ ساله و لی ۳۲ ساله بعد از بدنیا آمدن فرزندشان با دیدن دو دندان کامل در دهان نوزادشان کاملا شوکه شدند.

تولد نوزادی با دو دندان کامل

ادامه خبر...


روابط فرازناشویی و دلایلش در میان زنان و مردان

17 تیر 1393, 04:56

روابط فرازناشویی و دلایلش در میان زنان و مردان

بدون شک ازدواج و عشق زناشویی یکی از شیرین‌ترین تجربه‌هایی است که هر انسان در طول عمر خود مشاهده و حس می‌کند؛ اما این تجربهٔ شیرین به عنوان خشت اول بنیان نهاد خانواده همواره خطر‌ها و تهدیدهایی را در کمین خود دارد.

«هادی معتمد»، جامعه‌شناس، آخرین آمار درخصوص خیانت‌های زناشویی را مربوط به سال ۱۳۸۴ خورشیدی عنوان کرد و گفت: این آمار میزان خیانت در زنان شوهردار را نشان می‌دهد که بر اساس آن حدود چهارهزار مورد در تهران گزارش شده است؛ بعد از این گزارش، تا چند سال تهیهٔ آمار در این زمینه به «تابو» تبدیل شده بود.

معتمد با بیان اینکه روابط فرازناشویی در مورد مردان ممکن است به لحاظ شرعی با بیان توجیه‌هایی از قبیل عقد موقت خیانت حساب نشود، افزود: به طور معمول این آمار به صورت غیرمستقیم به دست می‌آیند؛ یعنی به صورت دقیق بررسی می‌شود که زنان چه میزان از دلیل‌های طلاق را خیانت مردان عنوان کرده‌اند.

این جامعه‌شناس تاکید کرد: آسیب‌های اجتماعی به صورت کوه یخ هستند و قسمت اندکی از آن مشهود است، بنابراین نمی‌توان اظهارنظری قطعی در خصوص اطلاعات آماری آن داشت و بهتر است در آسیب‌های اجتماعی بیشتر به تحلیل آن‌ها بپردازیم.

چرایی خیانت

علم جامعه‌شناسی، طیف وسیعی از عامل‌ها را در افزایش احتمال خیانت در خانواده‌ها موثر می‌داند. نوع ازدواج (اعم از سنتی، دانشجویی، همکاری و دوستی خیابانی)، سطح تحصیلات زن و شوهر، منطقه و محل سکونت، میزان اعتقاد مذهبی، شرایط مالی، اشتغال زنان، از بین رفتن هیجان در زندگی زناشویی و ظهور رسانه‌های نو و شبکه‌های اجتماعی نمونه‌هایی از این عوامل به حساب می‌آیند.

از سوی دیگر استفاده از پوشش و آرایش‌های غیرمتعارف، رفتار و منش اغواگرانه، رعایت نکردن حدود عرفی و اخلاقی در رابطه با جنس مخالف در محیط خیابان، دانشگاه، محل کار و... همگی در افزایش احتمال بروز رفتارهای پرخطر که زمینه ساز روابط فرازناشویی خواهند بود، موثر است.

«امان الله قرایی مقدم» جامعه‌شناس و مدرس دانشگاه با اشاره به نتایج برآمده از پژوهشی که وی به همراه تعدادی از دانشجویان خود در بازهٔ زمانی پنج ماه در شهرستان کرج انجام داد، گفت: ازدواج‌های اجباری، تلافی خیانت طرف مقابل، ارضا نشدن نیازهای جنسی، هجمهٔ سریال‌های رسانه‌ها و شبکه‌های ماهواره یی بیگانه، ترویج لوده‌گری، هرزه‌گری و بیان بی‌پردهٔ روابط نامشروع، نوع خانواده، نوع سرپرست و سابقهٔ کودکی و مراوده با افراد بی‌بند و بار را از آن دست علت‌هایی دانست که در احتمال بروز خیانت موثر هستند.

وی در تشریح این عوامل گفت: بحث اعتقادات دینی تاثیر بسیار زیادی در جلوگیری از خیانت‌ها دارد؛ من معتقدم جامعهٔ ما در برزخ بین ارزش‌های ملی و مذهبی فرو رفته است؛ کمرنگ شدن ارزش‌ها و هنجارهای اعتقادی و معنوی در جامعهٔ ایران به فروریختگی فرهنگی و شکسته شدن حرمت‌ها منجر شده است.

او افزود: در پژوهشی که ما انجام دادیم، مشخص شد که حدود ۳۳ درصد از ۸۶۰ زن متاهل، به همسرشان خیانت می‌کردند؛ از این میزان حدود ۲۴ درصد از عمل خود احساس شرمساری نمی‌کنند و ۷ درصد آن‌ها نیز در این زمینه پاسخی نداشتند.

برخی از جامعه‌شناسان حتی محیط و محل زندگی را در افزایش احتمال خیانت موثر می‌دانند. قرایی مقدم در این خصوص گفت: طبق مطالعات مکتب شیکاگو، در هرمحل و منطقه ای که مهاجرت و رفت و آمد زیاد باشد، مردم ترس از شناخته شدن ندارند و در نتیجه به کار خلاف می‌پردازند و خود کنترلی وجود نخواهد داشت. به طور مثال کرج، مشهد، قم و تهران از منطقه‌هایی هستند که شیوع این روابط نامشروع در آن بیشتر است؛ گفته می‌شود که کرج ایران کوچک است؛ یعنی از همهٔ اقوام ایرانی از ترک، کرد، لر و بلوچ در آن زندگی می‌کنند.

وی افزود: در منطقهٔ ۱۲ تهران یعنی در خیابان‌های ایران، چهارراه آبسردار، خیابان خورشید که نوعی تجانس فرهنگی و تدین به چشم می‌خورد و مردم بومی آن مناطق هستند، چنین مسایلی بندرت قابل مشاهده است. اما در منطقه‌هایی همچون میدان شوش، دولت آباد، فرحزاد یا راه آهن آمار این معضل بالا‌تر گزارش شده است.

تازمانی که بدرستی به مسایل و آسیب‌های اجتماعی نپردازیم و مشارکت مردمی را در حل این قضایا دخیل نکنیم، نمی‌توانیم مدیریت صحیحی بر آن داشته باشیم؛ سر ِخود را زیر برف نکنیم و از تابو کردن موضوع‌ها بپرهیزیم
 
 

به گفتهٔ قرایی مقدم احتمال این آلودگی در محله‌هایی که خانه‌های یک طبقه دارند نیز بیشتر است؛ چون «خودکنترلی» در این سبک ساختمان‌ها کمتر است و رفت و آمدهای غریبه در منزل‌های آپارتمانی محسوس‌تر است.

بسیاری از جامعه‌شناسان ضعف اعتقادات و مسایل اخلاقی را مهم‌ترین عامل بروز روابط فرازناشویی می‌دانند. به باور هادی معتمد، اصل مسالهٔ روابط فرازناشویی به ضعف اعتقادات و پایبند نبودن اخلاقی و اعتقادی به نظام خانواده باز می‌گردد.

وی در تحلیل روان‌شناسانهٔ این دیدگاه گفت: به لحاظ روان‌شناختی سه درصد از مردان و یک درصد از زنان جامعهٔ ما از «اختلال شخصیت ضد اجتماعی» (Antisocial personality disorder) رنج می‌برند؛ یکی از ویژگی‌های این نوع اختلال خیانت کردن، زیر پا گذاشتن قوانین، پایبند نبودن به اخلاقیات و بی‌تعهدی است؛ این خیانت نه تنها در قبال همسر، بلکه به فرزندان و جامعه نیز اتفاق می‌افتد. این دسته از افراد چهار درصد از جامعهٔ ما را تشکیل می‌دهند؛ متوسط این میزان دو درصد خواهد بود که با احتساب جمعیت ۸۰ میلیونی ایران، یک میلیون و ۶۰۰ هزار تَن برآورد خواهد شد.

از سوی دیگر مقولهٔ «طلاق عاطفی» (Emotional divorce) به وضعیتی گفته می‌شود که خانواده‌ها در کنار یکدیگر هستند، اما به لحاظ عقلی و روحی و فکری جدای از هم زندگی می‌کنند؛ در این دسته از افراد، گرایش به روابط خارج از محیط زناشویی بیشتر است.

معتمد با ذکر این مطلب افزود: در پی چنین شرایطی عقده‌ها، نقاط ضعف و نیازهای این گروه از سوی دیگران پوشش داده می‌شود. البته قسمت کمی از خیانت‌ها ناآگاهانه است و قسمت اعظم آن‌ها بیانگر نوعی نیاز عاطفی، جنسی، مالی یا ارتباطی و ناشی از عقده‌های فروخورده مانند کمبود محبت، بی‌علاقگی به همسر، ازدواج اجباری، پرداخت نکردن نفقه و غیره است.

این جامعه‌شناس تصریح کرد: کاهش مهارت‌های زندگی و رفتاری، فقدان آموزش در خصوص صدمه‌های جبران ناپذیر به طرف مقابل، ضعف آموزه‌های دینی وعقیدتی، کنجکاوی، درگیری با اعتیاد و خانواده‌های نابسامان، دور شدن همسر به خاطر کارهای طولانی، رابطه‌های تعریف نشدهٔ زن و مرد در جامعه و شکسته شدن حریم‌ها به بروز چنین اختلال‌های رفتاری در همسران منجر می‌شود.

معتمد در ادامه به نداشتن توانمندی کافی در تعامل با فرهنگ‌های بیگانه اشاره کرد و گفت: برخورد با فرهنگ‌هایی که مردم ما برای رویارویی با آن‌ها هیچ آموزشی ندیده‌اند از قبیل مسافرت به تایلند، مالزی و ترکیه باعث می‌شود که آن‌ها خود را در مقابل این فرهنگ‌ها ضعیف ببینند و احساس حقارت کنند؛ این «برهنگی فرهنگی» از آن سو و فقدان «پوشش فرهنگی» از این سو در جامعهٔ ما باعث می‌شود که «فرهنگ برهنگی» تاثیر نامطلوب خود را بگذارد؛ مجموعهٔ این عوامل نشان می‌دهد که جامعهٔ ما در معرض خطر است و ما قبل از واکسینه شدن با میکروب رو به رو شده‌ایم.

تفاوت علل خیانت در زنان و مردان

بی‌تعهدی و خیانت در مفاهیم روان‌شناسی، اخلاقی و فرهنگی برای هیچ انسانی جذابیت نخواهد داشت. از طرف دیگر طبیعت متفاوت زنان و مردان و ویژگی‌های روانی، شخصیتی و جسمی آن‌ها در بسیاری از جنبه‌های زندگی مشترک از تقسیم وظایف گرفته تا مدیریت بحران‌های خانوادگی موثر است. این تفاوت‌ها در سطوح مختلف برای دو طرف نیازهایی را تعریف می‌کند که برآورده نشدن آن می‌تواند تداوم و استحکام خانواده را به چالش بکشاند.

یکی از این ابعاد مسالهٔ «رضایت جنسی» به معنی داشتن رابطهٔ موفقیت آمیز با رعایت استانداردهای آن است که نقش مهمی در برخورداری از یک رابطهٔ پایدار زناشویی دارد. در این میان موضوع «تناسب» و «کفویت» از اهمیت ویژه یی برخوردار است. البته این تناسب باید در همهٔ جوانب اعم از رفتار‌ها، تمایلات، عملکرد و رضایت جنسی دو طرف به صورت متوازن و هماهنگ لحاظ شود.

به عقیدهٔ «علی ناظری آستانه» روانپزشک و عضو هیات علمی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی، مشکلات زناشویی در خانواده فرا‌تر از بیماری‌های روانپزشکی جنسی است وتن‌ها درصد کمی از افراد جامعه دچار اختلال‌های روانپزشکی جنسی هستند.

این روانپزشک اظهار داشت: مشکلات جنسی معلول بحث بی‌تناسبی و عامل‌های روان‌شناختی عاطفی دیگر است و موفقیت و رضایت در روابط زناشویی به افزایش روابط عاطفی و محبت دو طرف کمک می‌کند. البته باید این نکته را در نظر داشت که در این زمینه، در بین زنان و مردان تفاوت‌هایی دیده می‌شود.

ناظری در این ارتباط تاکید کرد: شواهد حاکی از آن است که رفتار جنسی بدون وجود روابط گرم عاطفی برای زنان جذاب نیست و کارکرد مفید و مثبتی ندارد؛ از سوی دیگر این بُعد برای مردان از اهمیت بالایی برخوردار است، اما خیانت آن‌ها معمولا ناشی از کمبود‌ها و محدودیت‌های آن‌ها نمی‌شود، بلکه ناشی از «افزایش امکانات» آنهاست؛ به این ترتیب زمانی که افراد در چارچوب‌ها و قالب‌های مختلف همچون زمینه‌های اعتقادی، ظرفیت‌های لازم را نداشته باشند و ضابطه‌ها را رعایت نکنند، به این معضل گرفتار می‌شوند. در مورد زنان باید گفت، بحث محرومیت و نارضایتی جنسی به صورت کاملا مستقیم زمینه ساز پدیدهٔ جدی و خطرناک خیانت نیست، اما اگر نداشتن ارتباط جنسی زمینهٔ سردی روابط عاطفی را فراهم کرده باشد، ممکن است خیانت از سوی زنان نیز بروز یابد؛ بندرت اتفاق می‌افتد که مشکلات جنسی به صورت مستقیم به خیانت یک زن منجر شود.

خیانت از جانب مردان اغلب به صورت لذت جویی و تنوع طلبی است و در اصل برای برخی از مردان چنین روابط متعدد و موازی قابل هضم‌تر است و متاسفانه در درون خود این عمل را به عنوان خیانت یا رعایت نکردن تعهدات تلقی نمی‌کنند.

ناظری در این ارتباط گفت: در مورد زنان لذت جویی و تنوع طلبی معنا ندارد و آن‌ها به صورت طبیعی در روابط جنسی به دنبال روابط یک طرفه و ماندگار هستند، بنابراین خیانت در خانم‌ها زمانی مشاهده می‌شود که با همسر خود اصطکاک عاطفی پیدا کرده باشند و بر اساس استدلال‌های خود مساله را این چنین توجیه کنند که چون دیگر رابطهٔ عاطفی در میان نیست، پس خیانت نیز معنایی نخواهد داشت.

به گفتهٔ این روانپزشک در تحلیل چرایی این رفتار ملاحظه می‌شود که اغلب مشکل‌های جنسی معلولی از یک زنجیرهٔ عامل‌ها یا یکی از عواملی هستند که می‌تواند مقدمهٔ سردی و اصطکاک عاطفی را به همراه داشته باشد. خیانت زنان به علت مسایل جنسی اغلب به بیماری‌هایی بازمی گردد که به تشخیص و درمان روانپزشکی نیازمند است.

افزایش پدیدهٔ «زنانه شدن» خیانت

شاید تا چند سال گذشته واژهٔ خیانت و روابط زناشویی تنها برای مردان به کار برده می‌شد اما چندی است که فراوانی این معضل در بین زنان نیز دیده می‌شود. در تحلیل چرایی این موضوع برخی از آسیب‌شناسان مسایل اجتماعی معتقد هستند که این معضل ناشی از برابری جویی زنان با مردان است و برخی دیگر علت آن را فروریختن جایگاه مرد در خانواده می‌دانند.

هادی معتمد گفت: به تازگی برابری برای جوانان به عنوان بخش اعظم هرم جمعیتی جامعهٔ ما به یک اصل تبدیل شده است؛ ما در زمینه‌هایی همچون ورزش، کار و تحصیلات به آن‌ها این حق را می‌دهیم، ولی نمی‌توان در زمینهٔ فساد با آن‌ها موافق بود. جدای از بحث‌های شرعی، قرار نیست این برابری در فحشا وجود داشته باشد؛ من نام این را «تساوی در حماقت» می‌گذارم.

از سوی دیگر جامعه شناسانی چون قرایی مقدم بر این باورند که اقتدار، تقدس و حرمت مرد در زندگی زناشویی شکسته شده و همین باعث شده است که زنان خیانت کنند.

چه باید کرد؟

همان گونه که معضل‌های اخلاقی و اجتماعی ناشی از یک علت مشخص نیست، به طور طبیعی راه‌های حل آن‌ها نیز متعدد است. به گفتهٔ هادی معتمد تازمانی که بدرستی به مسایل و آسیب‌های اجتماعی نپردازیم و مشارکت مردمی را در حل این قضایا دخیل نکنیم، نمی‌توانیم مدیریت صحیحی بر آن داشته باشیم؛ سر ِخود را زیر برف نکنیم و از تابو کردن موضوع‌ها بپرهیزیم.

وی در ادامه در خصوص راهکارهایی پیشگیری از خیانت، رابطهٔ نامشروع و لطمه به زندگی زناشویی گفت: راهکار تنوع طلبی‌ها و لذت جویی‌هایی انسان (بویژه در مردان)، غلبهٔ عقلانیت بر نفسانیت است. انسان مانند هر حیوانی گرایش به تنوع طلبی دارد. بهترین راه آموزش و نمایاندن ارزش عشق به آنان است؛ یعنی به زوج‌ها آموزش داده شود که ممکن است بتوانند به لحاظ جسمی چندین رابطه را تجربه کنند، اما موهبت ارزنده ای به نام عشق را از دست می‌دهند. «عشق زناشویی» مانند «عشق مادری» مقوله ای بی‌نظیر و مقدس است و جایگزینی برای آن پیدا نمی‌شود. در اصل باید بتوان مفهوم عشق و ارزش‌ها را از حالت فانتزی به تعریف‌های درست، تغییر داد.

نقش مقولهٔ آموزش، فرهنگ و دین در مرتفع ساختن آسیب‌های اخلاقی و فسادهای جامعه مقوله ای است که مورد توجه بسیاری از اندیشمندان مسایل اجتماعی قرار می‌گیرد.

قرایی مقدم در این خصوص معتقد است: ازخودبیگانگی فرهنگی گریبانگیر جوانان ما شده است؛ آموزش و تربیت از بدو تولد آغاز می‌شود، اما در خانواده و مدرسه و دانشگاه قدرت پدر و مادر، مدیر و ناظم و استاد که واسطهٔ هنجار‌ها و ارزش‌های عالی هستند، رو به ضعف نهاده است.

وی با اشاره به نامگذاری این سال به نام سال «فرهنگ» گفت: فرهنگی که رهبر معظم انقلاب مد نظر دارند، فرهنگی است که برخاسته از مردم باشد. نباید مقولهٔ فرهنگ را با تمدن خلط کرد؛ فرهنگ از آنِ مردم است، اما تمدن مقوله ای وارداتی است. اقتصاد نیز بدون فرهنگ رشد نخواهد کرد؛ زیرا بر اساس تجربه، شوروی هم نتوانست با اقتصاد مارکسیستی جلو برود؛ اقتصاد بدون فرهنگ رشد نمی‌کند. فرهنگ باید مانند کشورهایی همچون ژاپن و کرهٔ جنوبی مساعد باشد، تا اقتصاد جلو برود.

این استاد دانشگاه سپس بر اهمیت کارکرد دین اشاره کرد و افزود: دین یک عامل خودکنترلی است وکسانی که اعتقادات دینی دارند از «پلیس درونی» بهره می‌برند. اهمیت به ارزش‌ها و اعتقادات دینی مهم‌ترین راهکار است. خانواده‌های ایرانی به هر دینی که اعتقاد دارند سعی کنند شوون دین خود را رعایت کنند. البته این نکته را نمی‌توان از نظر دور داشت که صرفا نمی‌توان به تظاهر به دینداری اعتماد کرد، زیرا در قرون وسطی فساد در بین کشیشان با عنوان «فحشای مقدس» وجود داشت.

از سوی دیگر ناظری روانپزشک در خصوص احتمال بروز خیانت در محیط‌هایی همچون دانشگاه‌ها و اداره‌ها بر این باور است: مردم جامعهٔ ما آموزش و تربیت لازم را برای ورود به این محیط‌ها احراز نکرده‌اند؛ به این ترتیب با باز شدن فضا‌ها، انگیزه‌های زیادی دست به دست هم داده و فرصت لازم برای خیانت فراهم می‌شود.

ناظری افزود: ما نیازمند سرمایه گذاری آموزشی بر روی جوانان و نوجوانان در شیوه‌های ارتباطی و ملاحظه‌های لازم در آن هستیم؛ این فضاهای جدید کارکردهای چندگانه یی دارند که زمینه را برای ایجاد روابط سالم و سازنده فراهم می‌آورد. ما باید طوری آموزش داده شده و بار آمده باشیم که برای این پدیده‌های نو (مدرن) مهیا باشیم.

تعهد نسبت به رابطهٔ زناشویی و وفاداری به همسر، ارزشی بسیار نیکو و والاست که در گام نخست از بدو تولد، با تربیت صحیح و فرهنگ سازی در کالبد خانواده و محیط آموزش نهادینه می‌شود و این ملکهٔ ذهنی و قوهٔ کنترل درونی شالودهٔ محکم پایبندی به حرمت‌ها را برای آینده پی ریزی خواهد کرد. (ایرنا)

ادامه خبر...


اس ام اس سرکاری ماه رمضان

8 تیر 1393, 22:19

اس ام اس سرکاری ماه رمضان

 

اس ام اس سرکاری, اس ام اس خنده دار ماه رمضان

 

اس ام اس طنز ماه رمضان, اس ام اس سرکاری ماه رمضان

اس ام اس طنز ماه رمضان

 

قـربان هـلالت بـروم ای مـه شـوال
آورده ام از فـرط خوشـی در دو سـه تـا بـــال
ســی روز به امید وصالت سپری شد
خـم شد کمرم در رمضان همچو یکی دال
انســان از ایـــن روی بُـــود شـاد در این روز
چون باز شکم در جلــو واوسـت به دنبال !

 

اس ام اس طنز ماه رمضان, اس ام اس سرکاری ماه رمضان

اس ام اس طنز ماه رمضان

 

اینم دغدغه ی جدید دخترا …
ماه رمضون ، ماه مهمونی خداست ! وای حالا من چی بپوشم ؟

 

اس ام اس طنز ماه رمضان, اس ام اس سرکاری ماه رمضان

اس ام اس طنز ماه رمضان

 

آخ ترکیدم …
هیچی نگو دارم منفجر میشم …
(اولین جمله بعد از افطار)

 

اس ام اس طنز ماه رمضان, اس ام اس سرکاری ماه رمضان

اس ام اس طنز ماه رمضان

 

درسته که ما روزه نمیگیریم ولی دیگه اینقدر هم کافر نیستیم که اگه واسه افطاری جایی دعوت شدیم نریم !

 

اس ام اس طنز ماه رمضان, اس ام اس سرکاری ماه رمضان

اس ام اس طنز ماه رمضان

 

روزه داران گرامی ، لطفا یک لیوان آب هویج بستنی را تصور بفرمایید …
عرض دیگه ای ندارم ، موفق و موید باشید !

 

اس ام اس طنز ماه رمضان, اس ام اس سرکاری ماه رمضان

اس ام اس طنز ماه رمضان

 

نوستالژی دهه شصتیا : روزه کله گنجیشکی !

 

اس ام اس طنز ماه رمضان, اس ام اس سرکاری ماه رمضان

اس ام اس طنز ماه رمضان

 

به مادر بزرگم میگم تا حالا ماه رمضون رو تو بهار دیدی ؟ میگه آره بابا یادمه …
بعد بهش میگم عید رو هم تا حالا تو تابستون دیدی ؟
میگه : ای … یه چیزایی یادم میاد ولی خیلی وقت پیشا بود !!!

 

اس ام اس طنز ماه رمضان, اس ام اس سرکاری ماه رمضان

اس ام اس طنز ماه رمضان

 

ماه رمضان بر تو ای دوست گلم که دم افطاری تخته گاز داری میری خونه مبارک باد !

 

اس ام اس طنز ماه رمضان, اس ام اس سرکاری ماه رمضان

اس ام اس طنز ماه رمضان

 

امروزو پیشواز رفتم و روزه خوردم که ایشالا از فردا یک ماه روزه بخورم !

 

اس ام اس طنز ماه رمضان, اس ام اس سرکاری ماه رمضان

اس ام اس طنز ماه رمضان

 

خدایا ! توی این گرونی ، اصلا توقع نداشتیم و راضی نبودیم که مهمونی بگیری !

 

اس ام اس طنز ماه رمضان, اس ام اس سرکاری ماه رمضان

اس ام اس طنز ماه رمضان

 

اونایی که میرن مهمونیه خدا واسه ماهم که جای دیگه دعوتیم خوراکی بردارن !

 

اس ام اس طنز ماه رمضان, اس ام اس سرکاری ماه رمضان

اس ام اس طنز ماه رمضان

 

حلول ماه زولبیا بامیه !
ماه از زیر کار در رفتن به بهانه نیایش !
ماه خوردن ۴ وعده در ۲ وعده !
و ماه میهمانی خدا تو خونه های بنده خدا مبارک !!!

ماه مبارک رمضان, پیامک ماه رمضان

 

ساعت دوازده ظهر ارسال شود:

آخ یه لیوان شربت آب لیمو حال میده الان.

…..

…..

(ستاد افزایش اجر معنوی روزه داران )

 

♣♣♣♣♣♣♣اس ام اس سرکاری ماه رمضان♣♣♣♣♣♣♣

 

ای کسانیکه روزه نمیگیرید.......حداقل افطار کنید..... !

چون از قدیم گویند کار را آن کرد که تمام کرد !

 

♣♣♣♣♣♣♣اس ام اس سرکاری ماه رمضان♣♣♣♣♣♣♣

 

به طرف میگن چرا روزه نمیگیری؟

میگه :  مشکل دارم، نمیشه

میگن مشکلت چیه ؟

میگه : گرسنه ام میشه !

 

♣♣♣♣♣♣♣اس ام اس سرکاری ماه رمضان♣♣♣♣♣♣♣

 

تابلو هلال احمر رو به حیف نون نشون میدن

میگن معنی این تو جاده چیه؟

میگه به ماه مبارک رمضان نزدیک میشوی !

 

♣♣♣♣♣♣♣اس ام اس سرکاری ماه رمضان♣♣♣♣♣♣♣

 

ما فردا شب واسه افطار میایم خونتون

(ستادایجاد رعب و وحشت درماه رمضان) !

 

♣♣♣♣♣♣♣اس ام اس سرکاری ماه رمضان♣♣♣♣♣♣♣

 

باز ماه رمضان آمدست و روزه / رایگان گشت بلیط اتوبوس و موزه

باز در بند شدند لات و ابلیس و هبل / باز بلبل به چمن می فروشد غمزه

بعد افطار دلت گرد و قلمبه گردد / بس که خوردی کباب جوجه یکروزه !

 

♣♣♣♣♣♣♣اس ام اس سرکاری ماه رمضان♣♣♣♣♣♣♣

 

اندکی صبر ...

"زولبیا بامیه " نزدیک است !

 

♣♣♣♣♣♣♣اس ام اس سرکاری ماه رمضان♣♣♣♣♣♣♣

 

به یارو میگن سحر صدات کنیم میگه مگه اصغر چه شه ؟!

 

♣♣♣♣♣♣♣اس ام اس سرکاری ماه رمضان♣♣♣♣♣♣♣

 

فرا رسیدن ماه زولبیا و بامیه بیخوابی شبانه ، گرسنگی روزانه ، روز شماری ماهانه پرخوری سحرانه ، افطاری شاهانه و توقع آمرزش سالانه ! مبارک !

 

♣♣♣♣♣♣♣اس ام اس سرکاری ماه رمضان♣♣♣♣♣♣♣

 

روزه دار گرامی ، ضمن آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما جهت رفاه حال اطرافیان و حتی حیوانات لطفا موقع سحر ، ۵-۶ بار مسواک بزنید !

 

♣♣♣♣♣♣♣اس ام اس سرکاری ماه رمضان♣♣♣♣♣♣♣

 

از بالاترین فضیلت ها در ماه رمضان ، افطاری دادن است

منتظر تماس شما هستیم . . . !

ادامه خبر...


هشدار وآگاه‌ سازی کودکان درباره سوء‌استفاده جنسی

18 خرداد 1393, 12:10

هشدار وآگاه‌ سازی کودکان درباره سوء‌استفاده جنسی

ناظم دبستانی که متهم است دو کودک را مورد آزار جنسی قرار داده همچنان در بازداشت به‌سر می‌برد و تحقیقات از او ادامه دارد. رسیدگی قضایی به این پرونده در حالی ادامه دارد که دو فعال حقوق کودک خواستار ارایه آموزش‌های لازم به کودکان برای پیشگیری از انواع کودک‌آزاری شدند.

شیوا دولت‌آبادی، روانشناس و مدیرعامل انجمن حمایت از حقوق کودکان، در این‌باره گفت: «مطرح‌شدن بحث پیشگیری از انواع کودک‌آزاری جامعه را آگاه‌تر و مجهزتر می‌کند تا افراد از نظر علمی و عملی بتوانند جلو عوارض کودک‌آزاری را بگیرند و کودکان را توانمندتر کنند. این کار برعهده خانواده است تا خود را به اطلاعات کافی مجهز و از فرزندان محافظت کند.

 چنین کاری به سرمایه‌گذاری با حوصله و بدون ترساندن کودکان نیاز دارد تا از عوارض روانی آن کاسته شود و کودکان بتوانند نشانه‌های خطر را شناسایی کنند. این کار باید با حوصله انجام شود زیرا اگر کودکان زیاد در کپسول حمایتی قرار بگیرند آسیب‌پذیری شکل دیگری خواهد یافت بنابراین والدین برای اینکه بتوانند کاری موثر انجام بدهند باید از نظر متخصصان استفاده کنند تا یاد بگیرند چگونه موضوع را به فرزندانشان بگویند تا از آنها محافظت شود.»

وی افزود: «در روانشناسی سه نوع پیشگیری داریم که پیشگیری اولیه فراتر از انواع دیگر است و از آن به‌عنوان پیشگیری ارتقایی نیز یاد شده است. در این نوع از پیشگیری آگاهی جامعه به‌طور عام بالا می‌رود و افراد یاد می‌گیرند چطور آمادگی ذهنی و عملی ایجاد کنند تا در شرایط آسیب‌زا قرار نگیرند. وقتی به پیشگیری ثانویه یا نوع دوم می‌رسیم، می‌بینیم گروه‌های در خطر به‌خاطر شرایط زندگی، اجتماعی و سنی خطرپذیری بالایی دارند اما خود را آسیب‌ناپذیر تصور می‌کنند و معتقد هستند اتفاقات بد شامل حال آنها نمی‌شود و همین تصور آنها را بیشتر در معرض خطر قرار می‌دهد. در مورد سوء‌استفاده جنسی نیز چنین شرایطی وجود دارد. در سطح کلان جامعه در مورد سوء‌استفاده جنسی کم صحبت می‌شود چون عده‌ای می‌گویند نباید جامعه را نگران کنیم البته صحبت بیش از حد در این‌باره می‌تواند جامعه را در شرایط پارانوییدی قرار دهد در حالی‌که اعضای جامعه باید با هماهنگی و همدلی در کنار یکدیگر زندگی و احساس امنیت کنند.»

این روانشناس اضافه کرد: «خطر هرجا ممکن است در کمین باشد اگر به‌موقع آموزش داده شود و کودکان از نقاط حساس بدن به‌صورت باحوصله آگاه شوند خطرپذیری کمتر می‌شود. از طرفی دیگر پیشگیری نوع سوم در شرایطی باید صورت بگیرد که مشکلاتی ناخواسته ایجاد شده و فرد در ابعاد مختلف روانی و حقوقی به حمایت روانشناسی وسیع نیاز دارد.

 در چنین شرایطی جامعه باید خاطیان را شناسایی کند تا هم خاطی تنبیه و هم اقدامات لازم برای آگاهی‌رسانی به جامعه انجام شود. متاسفانه در چنین شرایطی خانواده‌ها موضوع را فاش نمی‌کنند. آنها در این مواقع می‌ترسند بچه‌شان انگ بخورد که یکی از قربانیان این حادثه بوده به همین دلیل با پنهانکاری سعی می‌کنند با این رفتار مقابله کنند در حالی‌که باید به‌طور جدی با آن برخورد کرد و برای پیشگیری از عوارض جدی آن اقداماتی را انجام داد.»

 لیلا ارشد، روانشناس و عضو انجمن حمایت از حقوق کودکان، نیز در این‌باره گفت: «موارد سوءاستفاده جنسی از کودکان به والدین آموزش داده نشده است و خرده‌فرهنگی وجود دارد که ارایه چنین آموزش‌هایی را خوب نمی‌داند و برخی معتقد هستند تا زمانی که فرد چنین مسایلی را یاد نگیرد در امان است. این در حالی است که اگر کودکان را نسبت به محیط آگاه کنیم در مواقع لازم می‌توانند عکس‌العمل خوبی نشان دهند و از خودشان مراقبت کنند. اینکه ما فکر کنیم اگر کودکان این مسایل را یاد نگیرند در امان هستند باوری غلط است.»

ارشد با اشاره به سوء‌استفاده از دو کودک در مدرسه ابتدایی گفت: «سوالی که در اینجا مطرح می‌شود این است که چرا در مقطع دبستان افراد امین و مورداعتماد نداریم تا اگر کودکان با چنین مسایلی روبه‌رو شدند به آنها مراجعه کنند. مدیران مدارس می‌توانند والدین و دانش‌آموزان را به مراکز مشاوره بفرستند تا آنها والدین را با وظایفشان آشنا و با دانش‌آموزان نیز در این مورد صحبت کنند وقتی ارتباط خوبی میان والدین و فرزندان برقرار شود از چنین مواردی نیز جلوگیری می‌شود.»

وی خاطرنشان کرد: «در حال حاضر باید همدلی و رابطه خوب میان مسوولان مدارس به‌ویژه میان مدیر و دانش‌آموزان ایجاد شود تا بتوان از مواردی مشابه که ممکن است در آینده اتفاق بیفتد جلوگیری شود. همچنین لازم است سیستم آموزش‌وپرورش مورد بازبینی قرار بگیرد تا مسوولان بدانند چه باید بکنند و بچه‌ها به‌دور از ترس، تحقیر، توهین و تهدید بتوانند در مورد موضوعات ممنوعه صحبت کنند. این از مواردی است که در کنوانسیون حقوق کودکان نیز به آن اشاره شده است. نکته بعد این است که حمایت چگونه باید باشد تا خانواده‌ها به درمان تن دهند نه اینکه با رفع مسوولیت و پاک‌کردن صورت‌مساله به‌دور از حمایت روانی بخواهند به بچه‌ها کمک کنند.»

این روانشناس اضافه کرد: «اگر بخواهیم با کمرنگ‌کردن و ازبین‌بردن صورت‌مساله اقدام کنیم تاثیر معکوسی را شاهد خواهیم بود. خانواده‌ها و مسوولان مدارس باید یاد بگیرند در عین اقتدار چطور در مورد چنین موضوعاتی با کودکان صحبت کنند.»

ادامه خبر...


نوستالژی‌های دوران کودکی که دیگر اثری از آنها نیست+عکس

5 آبان 1392, 12:42

نوستالژی‌های دوران کودکی که دیگر اثری از آنها نیست+عکس

نمی دانم این مطلب به درد آدم بزرگ‌ها می‌خوردیا نه،  ولی می‌خواهیم به کودکان امروزاز بازی‌های دوران کودکی‌مان بگویم که حالا حکم یک نوستالژی را برایمان دارند.


به گزارش راک نیوز ؛دوره زمانه عوض شده است؛ چه دوست داشته باشیم چه نداشته باشیم، آتاری و سگا جای خود را به تبلت و اسمارت فون و پلی استیشن و ایکس باکس داده‌اند و دیگر خبری از بازی‌های جمعی در کوچه و خیابان تا طبیعت بکر نیست. شاید توجه نکرده باشید اما چند سالی است که کودکان دل و دماغی برای گل‌کوچک و زو و قلعه و خر پلیس ندارند و اگر خیلی اجتماعی باشند در گیم نت سر کوچه خودشان با چند رایانه، بازی های گروهی و تیمی انجام می‌دهند. اپیدمی که دامان کودکان روستایی را بیشتر از شهرنشینان گرفته . 
فاصله گرفتن از بازی‌های پر تحرک و مفرح با همسالان و سرک کشیدن در دنیای فناورانه بزرگترها نتایج بسیار مخربی روی کودکان  داشته و متاسفانه باعث شده تا آنها علاوه بر فرا گرفتن برخی موضوعات خاص زودتر از سنشان، هم افسرده و پرخاش‌گر شده و هم به دلیل نداشتن تحرک کافی، دچار اضافه وزن و مشکلاتی از این قبیل باشند. 
اجازه بدهید نگاهی داشته باشیم به بازی‌هایی که امروز شاید فقط یادشان در خاطر ما باقی مانده باشد و بچه‌های نسل جدید دیگر تمایلی نسبت به آنها نشان نمی‌دهند:

هفت سنگ: 
 نام یک بازی سنتی ایرانی است. امکانات لازم برای این بازی، هفت عدد سنگ صاف و تخت و یک توپ هفت‌سنگ (شبیه توپ تنیس) است. بازیکنان در قالب دو تیم پنج یا شش نفره تقسیم می‌شوند. وقتی که سنگ‌ها چیده می‌شوند یکی از گروه‌ها به عنوان پرتاب‌کننده بازی را شروع می‌کند. شروع بازی به این ترتیب است که باید از فاصله نسبتاً دور توپ را به طرف سنگ‌ها بیندازند. 
گروهی که توپ را پرتاب می‌کند باید سعی کند که کمترین مقدار سنگ را بیندازد چون در این صورت راحت‌تر می‌تواند بازی را تمام کند. وظیفه گروه دوم هم این است که نگذارد تیم پرتاب‌کننده سنگ‌های ریخته شده را دوباره روی هم بچیند و باید با توپ به آنها بزند. هر کدام از بازیکنان تیم مهاجم که توپ به او برخورد کند از جریان بازی کنار می‌رود. و به این ترتیب اگر هیچ کدام باقی نمانند بازی به نفع تیم مدافع و اگر سنگ‌ها روی هم چیده بشوند بازی به نفع تیم مهاجم تمام می‌شود.
یه قل دو قل: یک قل دو قل با استفاده از تعدادی سنگریزه انجام می‌شود. نوع بازی به دو شکل است:
۱- شخص تعدادی سنگریزه را به زمین می‌ریزد و یک سنگریزه را در دست نگه می‌دارد. آنگاه سنگریزه‌ای که در دست است را به هوا می‌اندازد و در همان موقع باید یک سنگریزه از زمین بردارد و بعد از آن سنگریزه‌ای که در هوا بود را با همان دست بگیرد. در خلال این عمل می‌گوید یه قل. همین طور باید تمام سنگریزه‌ها را از روی زمین جمع کند. سپس دوباره سنگها را بر زمین می‌ریزد و به همان ترتیب قبل عمل می‌کند با این تفاوت که سنگ‌ها را جفت جفت باید از روی زمین جمع کند و بگوید دوقل. و به همین شکل الی آخر. این بازی یک نفره هم قابل انجام است.
۲- شخص تعدای سنگریزه را در کف دو دست نگه می‌دارد. به یکباره همه آنها را به بالا می‌اندازد و سعی می‌کند با پشت دست آنها را بگیرد. سنگهایی را که در پشت دست افتاده‌اند را دوباره به بالا می‌اندازد و با کف دست می‌گیرد. اگر تعداد سنگها زوج بود نصف آنها جوجه آن فرد خواهند شد. بقیه سنگهایی که در زمین افتاده‌اند همانند بازی یه قل دوقل از زمین جمع می‌شوند با این تفاوت که اگر به صورت زوج جمع شوند نصف آن جوجه محسوب می‌شود. دوباره همین عمل با سنگهایی که جوجه نشده‌اند ادامه می‌یابد. نهایتاً کسی که جوجه بیشتری داشته باشد برنده‌است.
در هر مرحله که سنگی از هوا به زمین بیفتد نوبت به نفر بعدی خواهد رسید.

alt


شاید دراین تصویر اثری از هیچ کدام از بازی های ذکر شده نمایان نباشد ،اما حداقل یک چیز پیداست ،استفاده از طبیعتی بی نظیر دربازی های کوکانه بعنوان فضای آرامی که با حداقل امکانات بیشترین نشاط را برای ما بهمراه داشت .
طبیعتی که اگرچه امروزه قربانی  بی رحمی ونامهربانی آدمیان گردیده اما هنوز میتوان آرامشی را که از دنیای کودکی از او به یادگار برده ایم را در رفتار امروزی کودکان دیروز دید ،طبیعتی که هرگز برای ما توهم را توصیه نمیکرد تا شبها خواب اسپایدرمن شدن ببینیم .طبیعت ما معصومیت ومهربانی را به نسل من هدیه نمود،همان ارثیه ای ماندگاری که تا سالها میتوانی در عکس های بچگی آن روزگاران دید ولذت برد.


alt
منبع تصاویر:شبکه های اجتماعی
  

ادامه خبر...


در میان پیشنهادات این روزها، کدام را قابل اعتنا می‌دانید؟