وی از اصلاح طلبان قدیمی گچساران که از منتقدان جدی تاجگردون بوده در مطلبی به نکات خاصی در ارتباط با رئیس کمیسیون شدن تاجگردون در مجلس اصولگرا پرداخته که خلاصه از آن در ذیل می آید:
علیرضا کفایی از اصلاح طلبان قدیمی گچساران که از منتقدان جدی تاجگردون بوده در مطلبی به نکات خاصی در ارتباط با رئیس کمیسیون شدن تاجگردون در مجلس اصولگرا پرداخته که خلاصه از آن در ذیل می آید:
تردیدی نیست که نظام جمهوری اسلامی مورد تهاجم فرهنگی قرار گرفته و دشمنان با اشکال مختلف و از راههای گوناگون سعی در مسخ انقلاب و انحراف جوانان دارند. در مورد شبیخون فرهنگی و راههای مقابله با آن بسیار گفتهاند و گرچه حجم تهاجم دشمن بالاست ولی موفقیت نظام در این زمینه محسوس است. شبیخون نظامی دشمن هم با شکست مواجه شده است اما در ارتباط با شبیخون سیاسی که مهمتر هم به نظر میرسد باید هوشیاری بیشتری داشت.
سیاست بعنوان یک علم و با معیارها و اصول خاصی نزد صاحبنظران و زمامداران و تحلیلگران شناخته میشود. برای واژه سیاست معانی بسیار وگاه متفاوتی ارائه شده است بطوریکه حدود ۲۰۰ معنا برای آن ذکر کردهاند.
یکی از دلایل کثرت و تفاوت معانی سیاست را باید در نوع برداشت و تلقی حکومتها و زمامداران در ادوار مختلف زندگی بشری از جهان هستی و ایدئولوزیها جستجو نمود.
نگاه جهان بینی الهی به سیاست با نگاه جهان بینی مادی متفاوت است. هر کدام از این جهان بینیها با بینش و نگرش خاص خود و در مواجهه با روش زندگی اجتماعی و آزادیهای فردی و آنچه که از انسان و جامعه در حیطه شناخت ایدئولوژیک آنها قرار میگیرد به تعریف سیاست و اعمال آن در جوامع خود پرداختهاند.
تعاریف نظریه پردازان غربی از سیاست عموماً معطوف به قدرت است. ماکیاول، فرانکل، نیچه، بومرور و… سیاست را به معنای «علم قدرت» بکار بردهاند.
عده ایی از صاحبنظران غربی سعی کردهاند «قدرت» را به ظاهر از معنای سیاست حذف کنند و تعدیلی بوجود آورند لذا سیاست را به «علم دولت» معنا نمودهاند ولی ماهیت این تعریف هم در آخر به همان «قدرت» بر میگردد. چنانکه ماکس وبر معتقد است: «سیاست تلاشی است برای مشارکت در کسب قدرت و سعی در اعمال نفوذ برای اختصاص دادن قدرت در هر ردهای از تشکیلات، اعم از گروهها و یا دولتها. بنابراین هر کس با هر انگیزه، چه اهداف آرمانی و چه اهداف مادی و چه اهداف جاه طلبانه و چه لذتی که از کسب قدرت به دست میآید، دست به هر اقدامی برای مشارکت در قدرت بزند، عمل سیاسی انجام داده است.»
آنچه که در ابتدا از تعاریف غربی در مورد واژه سیاست به ذهن متبادر میشود «قدرت» است و هر کاری برای رسیدن به این «قدرت» موجه است. واضح است که در کسب قدرت، اولین چیزی که قربانی میشود اخلاق است و آنگاه که گروهی و فکری با ابزارها و روشهای غیر اخلاقی و فقط برای بدست گرفتن قدرت زمام امور را به دست گرفت برای ماندن در قدرت از هیچ عمل غیر اخلاقی و غیر انسانی دریغ نمیکند و بیتردید به استعباد و استبداد دچار میشود و مردم بازیچههایی در دست این زورمداران خواهند بود.
در چنین برداشتی از سیاست که مبتنی بر قدرت است، دموکراسی نمیتواند محقق شود بلکه امنیتی کردن حکومت و استفاده ابزاری از انسان و جاسوس پروری و زیر نظر گرفتن تمام شئونات زندگی مردم و تجسس و دخالت در زندگی خصوصی افراد گسترش مییابد و معلوم است که دموکراسی فقط نامی است تا در پس آن خیانتها و جنایات پوشانده شود نه تحقق عینی یابد. البته آزادیهایی هم داده میشود اما تا آنجا که «قدرت» را تهدید نکند.
رویکرد جهان بینی الهی به سیاست معطوف به قدرت و منحصر به دولت نیست و در این میان، اسلام با جامع نگری و دور اندیشی به این مقوله نظر دارد. در این جهان بینی دائر مدار سیاست «قدرت» نیست بلکه «هدایت» است. هدایت انسان و جامعه بسوی فلاح و رستگاری و اصلاح امور.
از نظر لغوی فرهنگ دهخدا واژه سیاست را به «تدبیر امور و مصلحت اندیشی و دوراندیشی» تعریف کرده است.
امام خمینی در مورد سیاست میفرمایند: «سیاست این است که جامعه را هدایت کند و راه ببرد، تمام مصالح جامعه و تمامی ابعاد انسان و جامعه را در نظر بگیرد و اینها را به طرف چیزی که صلاحشان هست هدایت کند.» صحیفه جلد۱۳ص۴۳۲
آنچه که امروز در لایههایی از جامعه و احیاناً در تفکر قلیلی از نمایندگان میگذرد و رخدادهایی که اخیراً شاهد آن بودهایم حکایت از آن دارد که زیر پوست سیاست، ماجرایی دیگر در حال وقوع است که از قبل برنامه ریزی و اکنون آرام آرام و بدون اینکه مردم متوجه شوند در حال اجرا است.
افرادی از راه یافتگان پروژه ایی را کلید زدهاند که در تعبیر و تعریف اسلام از سیاست نمیگنجد و در تلاشند تا با لطایف الحیل خود را در «قدرت» جاسازی کنند. همان بیمی که شهید بهشتی در واپسین لحظات به آن هشدار داده بود و بازی با سرنوشت مردم را گوشزد نمود.
گروهی از این راه یافتگان تیغ و سنان به دست، علناً علیه رای مردم تاخت و تاز میکنند و دولت را به چالش میکشند و از «زیر پتوی اعتدال» و برچسب «اعتدال پوششی برای براندازی» و سید محمد خاتمی را «عنصر کلیدی ضد انقلاب» معرفی میکنند و مخالفت و معاضدت آنها با دولت و رای مردم علنی و رو در رو است و البته هیچگاه ادعای رای به دولت اعتدال را هم نداشتهاند.
اما گروهی دیگر از این راه یافتگان مرموزانه و با برند اصلاح طلبی و ادعای رای به دکتر روحانی ظاهراً قصد دارند از پشت خنجر بزنند و با ابتکار جدیدی و بر اساس آموزش هایی که دیدهاند و ماموریتی که دریافت کردهاند تلاش میکنند به هر شکل ممکن خود را در میان اصلاح طلبان جاسازی کنند و با باقی ماندن در «قدرت» به مسخ اصلاحات بپردازند و دولت را از پشتوانه مردمی خود جدا نمایند.
در کمیسیونهای مجلس ریاست برای خود دست و پا کردهاند و با پشتیبانی اربابان خود که احتمالاً قدرتی در دست دارند در حال نفوذ و پیشروی در جبهه اصلاحات هستند و در کار فریبی بزرگ و جفا بر ملت هستند.
این دو گروه که در ظاهر خود را مخالف یکدیگر نشان میدهند در واقع کاملاً هماهنگ عمل میکنند وگرنه چگونه ممکن است گروه اول که اصلاح طلبان را نه تنها فتنه گر بلکه مفسد فی الارض و گاهی ملحد میدانند و رای بر حصر و حبس و حتی اعدام صادر میکنند در رای گیری داخلی مجلس برای ریاست کمیسیونها به کسانی که دم از اصلاح طلبی میزنند رای دهند؟ و چگونه ممکن است در میان اکثریت به اصطلاح اصولگرا، فردی که خود را به ظاهر اصلاح طلب معرفی کرده است رای بیاورد؟
قضیه زیاد هم پیچیده نیست، این گروه ماموریت دارد تا خود را اصلاح طلب به مردم و جامعه معرفی کند و با پشتیبانی لجستیکی گروه اول که خود را مخالف معرفی کرده است و به قول معروف شمشیر را از رو بسته است و با رای آنها راه را باز کند تا در صورت عدم موفقیت گروه اول در به چالش کشیدن دولت و تحمیل نظرات خود به رئیس جمهور لااقل دوستانی و مهرههایی را در دستگاه دولت جاسازی کرده باشد تا از طریق آنها همچنان به «قدرت» وصل باشند.
این همان نوع تلقی از سیاست است که توضیح آن در فوق آمد و مورد نظر سیاستمداران مادی و معطوف به «قدرت» است و در این سیاست اولین چیزی که قربانی میشود اخلاق است که متاسفانه از سوی این گروهها صورت پذیرفته است.
شهید بهشتی بیم آن داشت که سرنوشت مردم، بازیچه دست گروههایی این چنین قرار گیرد ولی با آگاهی و درایتی که در ریاست جمهوری و حامیان اصلی وی از آقای خاتمی و قاطبه اصلاح طلبان واقعی گرفته تا آیت الله هاشمی رفسنجانی و سید حسن خمینی و آحاد جامعه وجود دارد و نگاه آنها به سیاست که بر اساس «هدایت» است، مطمئناً این توطئه شیطانی و شبیخون سیاسی خنثی خواهد شد و با دمیدن صبح روشن و کنار رفتن پردهها، خباثت و خیانت مشخص خواهد گردید.
» اخبار مرتبط:
» اشتراک گزاری خبر