مشروح اخبار


» گفتگو با حجت الاسلام والمسلمین سید علی اصغر تقوی:مردم کهگیلویه از مسئولین و نمایندگان به جای مطالبات شخصی، توسعه پایدار را مطالبه کنند



فعالیت سیاسی را از دوران نوجوانی با حضور در جلسات انتخاباتی آقای تاجگردون در دور چهارم مجلس شورای اسلامی آغاز کردم، البته آقای تاجگردون در آن دور رد صلاحیت شد و ما مجبور به فعالیت در ستاد کاندیدای دیگری شدیم

گفتگو خبرنگار پایگاه خبری راک نیوز با حجت الاسلام والمسلمین سید علی اصغر تقوی:

بخش دوم:

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب حاج آقا تقوی،آنطوریکه من هم اطلاع دارم در کارگروه ها و شوراهای مهم فرهنگی و اتاق فکرها در پایتخت کشور حضورفعال دارید،  اما از بحث فرهنگ که بگذریم، یک مساله ای هست که امروز جوانان این استان که میدانم علقه و رابطه عمیقی بین شما وایشان هست،دچار بحران بیکاری هستند و در شهرستان های مختلف این استان به ویژه کهگیلویه که زادگاه حضرتعالی هست، خیلی از جوانان بیکار و جویای کار هستند، شما به این مساله چطور نگاه میکنید و گره کار را در کجا میدانید؟

-بله اشاره درستی بود، البته معضلات زیاد است و مشکلاتی که سال هاست در دهدشت و کهگیلویه لاینحل مانده است، زیاد است و یکی از این مشکلات که الان از همه بزرگتر نشان میدهد، بیکاری جوانان است، من یک لیست بلند بالایی در دفترم دارم که روزانه برخی از آنها با دفتر من تماس میگیرند و دنبال کار میگردند، من در خیابان های دهدشت وکوچه پس کوچه های امامزاده جابر، ابوذر غفاری و بعدها هم میدان جهاد بزرگ شده ام، خیلی از افراد وچیزهای قشنگی که توی زندگی من کم نظیرند در دهدشت و کهگیلویه است، از یکطرف خوشحالم که وقتی به دهدشت می آیم همه چیز برابم نوستالژیک است و حتی برخی چیزها دقیقا مثل همان سال هاست، از طرفی ناراحتم که چرا اینقدر این شهر فراموش شده است، از گچساران که میگذشتم تا به دهدشت بیاییم معلوم بود که گچسارانی های پایتخت نشین زود به زود سر میزنند و کارها را خوب دنبال میکنند، اما من مسئولی را میشناسم که تمام هویت کاری و سیاسی اش را مدیون همین شهر کوچک است اما بعید میدانم حتی از دیدن شماره 074 روی موبایلش حس خوب شهروندی را تداعی کند، در واگذاری مسئولیت ها ترجیحشان این است که حتما هم استانی و یا دهدشتی نباشند، اگر اخلاق مانع نبود از گفتن اسامی افرادی که بارها در این مورد به آنها اشکال کرده ام، واهمه ای نداشتم که امروز اسمشان را ببرم.  بله بیکاری یک معضل اساسی است، همین یک ماه پیش؛ در مسیر بهبهان در نزدیکی شهر دهدشت پیرمردی را دیدم کنار جاده ایستاده بود، از راننده خواستم تا او را سوار کنیم و برسانیمش، ما را که دید فکر کرد کاره ای هستیم و شروع به درد دل کرد و مخصوصا از بیکاری میگفت و اینکه 4 فرزندش را دانشگاهی کرده و فارغ التحصیل شدند و هر 4تا در منزل بیکار نشسته اند، حرفی که زد یک مقدار تکانم داد و با اینکه هیچ قدرتی برای بکارگیری فرزندانش نداشتم، لحظه ای دلم خواست تا کاری بکنم، در عین بیسوادی با همان لهجه زیبای بویراحمدی جملات حکیمانه ای گفت، سوال کردم آیا از مسئولین وبزرگان شهر هم به کسی مراجعه کردی و موضوع را اطلاع داده ای؟ گفت: ای آقا؛ چند سال پیش رفتم پیش یک روحانی در دهدشت نامه ای گرفتم برای حاج عدل، پسرم در کارگاه جاده سازی موقت مشغول به کار شد، اما چند سال است حاج عدل هم نیست که به داد ما برسد، البته من آنجا برای ایشان توضیح دادم که همه چیز دست نماینده نیست، وظیفه نماینده هم تنها و تنها این نیست که شغل ایجاد کند، رهبری در سخنان خود همه را مسئول خطاب کردند،باورم هم این است که نماینده مردم یک خط و یک محور است که همه مسئولین شهر باید در یک ارتباط مثبت و در یک هم افزایی، او را فرد پیگیری کننده خواست ها و برنامه های شان در تهران بدانند و از موقعیت و شأن نمایندگی او برای توسعه شهر و آبادانی منطقه خود بهره ببرند، نه اینکه با سیل تقاضاهای شخصی وقت و زمان را به ضرر پیشرفت منطقه بکُشیم، بی تعارف می گویم وقت تنگ است و افراد  مسئول در شهرستان و استان و هر کسی که  احساس مسئولیت میکند باید برای آبادانی شهر و دیار خود طرح و برنامه داشته باشد، نه برای خودش بلکه برای کارآفرینی و توسعه همه جانبه و پایدار منطقه، کاش میفهمیدیم چقدر دیر شده است تا به جای دعوت های سیاسی در خانه ها،  وقت را به جلسات کاری و جلسات بررسی طرح های مردمی میگذراندیم،  من از اول انقلاب تا الان  تقریباهمه نمایندگانی را که در استان ما وشهرستان ما آمدند و رفتند منهای یک نفر، بقیه را خدوم و خدمتگذار مردم یافتم، جوانان ما هم باید با تشکیل گعده ها و اتاق های فکر وتشکل های چند نفره حتی غیر رسمی به جای برخی مباحث بی فایده یا کم فایده، جلسات هم افزایی برای ارائه طرح های اشتغال زایی تشکیل بدهند.آنهایی که تحصیلات و تخصص مشترک دارند کنارهم بنشینند و طرح ارائه کنند و از مسئولین با راهکار و پیشنهاد، مطالبه گری کنند.

-به نکات زیبایی اشاره کردید، باید بگویم مسئولین می توانند از این راهکارها و ایده های زیبا هم بدهند، یعنی همه چیز پول و اعتبار نیست البته از نظر حقیر؛ بلکه یک  ایده خوب هم راهگشاست، ضمن تشکر از شما؛  مسئولین محترم را هم دعوت میکنم به استفاده از  این ایده های زیبا وجالب.

 حاج آقای تقوی؛ ما در سابق شما را یک روحانی خوش ذوق و هنرمند اصلاحطلب تصور میکردیم، حالا هم همینطور است یا شما هم محافظه کار شده اید؟

-اصلاحطلبی که در خون ما شیعیان است، ما مرید و سینه زن مکتبی هستیم که برای اصلاح امور مسلمین تأسیس شده است، مکتب حسین علیه السلام هرگز کهنه نخواهد شد و حتی اگر روزی فراموش بشود به قهقرا نمی رود بلکه دوباره روی خواهد کرد.

اما منظور من از اصلاحطلبی در اینجا یک شعار توخالی نیست آنهم از سوی افرادی که در برخی از همین کنش های اخیر سیاسی، چه در مجلس ، چه در دولت و چه در جامعه نشان دادند چقدر با حرف هایشان متفاوت هستند، برخی ها این شعارهای اصولگرایی و اصلاحطلبی را میدهند که وارد یک جریانی بشوند بعد که وارد شدند، مطالباتشان حداقلی میشود و دایره خواسته شان تا اشتغال نزدیکان و بستگان تنگ تر میشود. از نظر من اصلاحطلبی یک مکتب است نه یک شعار که روز به روز از داخل تهی بشود، امروز هم میتوان به مصداق کل یوم عاشورا گفت که زمینه برای تحقق این مکتب فراهم است، اما برخی مسایل و روزمرگی ها چالش های جدی و فکری در داخل این جریان ایجاد میکنند، برخی دعواها و بداخلاقی های سیاسی در همین اواخر در حقیقت زنگ خطر و هشدار جدی است برای صاحبان رای و نظری که میخواستند تا اخلاق و مدنیت را در جامعه نهادینه کنند و بر بستر آن توسعه سیاسی و فرهنگی را نیز رونق بدهند، اینکه می بینید برخی ها به حداقل ها رضایت میدهند و سهمشان را میگیرند و کنار میروند تا کهگیلویه همان کهگیلویه ۲۰سال پیش بماند، در جاهای دیگر هم مرسوم شده است،دیگر نمیتوانیم بگوییم ما همانهایی هستیم که میخواستند دنیا را به مسیر منطق و صلاح بازگردانند،من حیات جریان اصلاحات را در این چیزها می بینم نه در اینکه بگوییم مثلا از ۵ فرمانداری چندتا سهم ما شده است، من در اوایل دهه 70 که 14 سال یا کمتر داشتم وارد فعالیت سیاسی شدم، آن روزها برداشت من از اصلاحات همان مطالبی بود که از مولایمان امام حسین علیه السلام و اهل بیت عصمت و طهارت خوانده بودم، البته متاثر از آثار شهید مطهری و دکتر شریعتی بودم،  خودم را هم در همان مسیر و همان جاده احساس میکردم، اما بعدها خیلی تغییر کردم، آخر توقع من از اصلاح چیز دیگری بود،فکرش را هم نمیکردم یک روزی توقع ما  از اصلاحطلبی تا حد یک شغل و یک پست مختصر پایین بیاید، بعدها این بداخلاقی ها ، قهرها، آشتی ها و معامله های سیاسی را که دیدم تغییر رویه دادم.

-یعنی اصولگرا شدید؟

-    نه خطم را تغییر ندادم، نگاهم را عوض کردم، با تعریف دیگران کاری نداشتم، دیگر در قبال افرادی که از تعریف من خارج میشدند احساس مسئولیتی نداشتم، از افراد به صرف یدک کشیدن نام اصلاحطلب حمایت نمیکردم، در این سال ها رفتار من دیگر سیاسی نبود در جلساتی که فقط برای اهداف خاص سیاسی بود مشارکت نکردم در دعواهای سیاسی هم وارد نشدم، سخنرانی ها و میتینگ های سیاسی را شرکت نکردم، قضایا را از دور دنبال میکردم، بیشتر با فرهنگ وهنر مشغول بودم و کمتر سراغ سیاست می آمدم، من نمیتوانستم ببینم اصلاحات را که برای من به اندازه یک مکتب ارزش داشت، برای دریافت منابع و منافع شخصی وگروهی به چارچوب بکشند، باورم این بود که همه باهم در برابر کج فهمی ها وعمروعاص ها صف میکشیم نه اینکه با برادران و هم کیشان خود برای کمترین دست آوردهای مادی وارد جنگ وتخریب می شویم، منظورم تنها استان و شهرستان خودمان نیست در همین پایتخت هم به مراتب از این مسائل زیاد است در نامه برخی مطبوعات به آقای خاتمی هم مشابه این گلایه ها با عنوان اصلاح اصلاحات آمده است.

-البته شما به خوبی بحث ما را هدایت کردید به یک سمت بهتری ولی بالاخره نفهمیدیم شما الان اصلاحطلب هستید یا اصول گرا.؟

-عرض کردم من سعی کردم یک تصویر فرهنگی از خودم به جای بگذارم تا یک سابقه سیاسی، البته فعالیت سیاسی را از دوران نوجوانی با حضور در جلسات انتخاباتی آقای تاجگردون در دور چهارم مجلس شورای اسلامی آغاز کردم، البته آقای تاجگردون در آن دور رد صلاحیت شد و ما مجبور به فعالیت در ستاد کاندیدای دیگری شدیم، البته آشنایی من با آقای تاجگردون از سال های قبل از طریق مرحوم پدرم بود، ایشان یک شخصیت ممتاز فرهنگی اجتماعی بود که هم به عنوان پدر دو شهید والامقام و بزرگ خاندان تقوی و هم به عنوان یک شخصیت سیاسی اجتماعی مورد توجه بزرگان و مردم جامعه بود، باید بگویم بیشترین ارتباط و حضورم در بین برادران اصلاحطلب بوده و هست ولی به لحاظ فرهنگی و اجتماعی از برادران اصولگرا جدا نبوده ام، هم توانسته ام سلیقه سیاسی خودم را حفظ کنم و هم ارادت قلبی خود را به صاحبان آراء و نظرات مخالف و منتقد، در استان خودمان هم به همه برادران فعال سیاسی اصولگرا و اصلاحطلب علاقه و محبت دارم، اما حاج آقای بزرگواری را بیشتر از همه دوست دارم شاید به دلیل اینکه بیشتر خدمتشان رسیده بودم و حق استادی هم بر گردن من دارند البته وجوه مشترک دیگری هم داریم و ایشان از روحانیون ایثارگر هست که در صداقت و امانت داری ایشان تردیدی ندارم، حساب ایشان و همینطور برادر عزیزم آقای دکتر هدایت خواه که از شخصیت های مورد علاقه من هست از دیگران جداست و من بطور قطع برای عرض ادب و ارادت به ایشان از هر فرصتی استفاده خواهم کرد، هرچند یکی دو سال است که خدمتشان نرسیده ام.

این همه سابقه سیاسی من بود حالا خودتان قضاوت کنید .



تاریخ انتشار : 20 شهریور 1397, 04:36



» اخبار مرتبط:

  • درخواست جمعی از جوانان اصلاحطلب کهگیلویه بزرگ ازمدیرکل سیاسی انتخاباتی استانداری/آقای پرواز به جمع جوانان اصلاحطلب کهگیلویه بیایید
  • دختر کدام رئیس جمهور ماه عسل رفتند کهگیلویه ...
  • نقد بر بخشی از یک مطلب از تاجگردون، نقد کل شخصیت سیاسی – اجتماعی او نیست
  • تغییر نظر جنتی درباره دولت احمدی نژاد
  • گفتگو با حجت الاسلام والمسلمین سید علی اصغر تقوی:رونق فعالیت های فرهنگی در انتظار کاهش تصدی گری
  • » اشتراک گزاری خبر

    نام:*
    ایمیل:*
    متن نظر:
    کد را وارد کنید: *
    عکس خوانده نمی‌شود


    نظرشما در مورد سیستم؟