راك نيوز - نويسنده : منصور فرزامي |
البته از محاسن است که در حکومتهاي مردمي علي الخصوص نظامي که شالوده آن مبتني بر اسلام است، حاکمان در مردم و با مردم باشند ؛ مثل آنان زندگي کنند حتي معيشتي نازلتر از آنان داشته باشند. چون برج عاج نشيني و چهره پنهان کردن، بيگانگي و بي خبري از مردمي را در پيخواهد داشت و بي مهري مردم به حاکمان، بنيان حکومت را سست ميکند. پس رو در روي با مردم نشستن، برقراري صميميت است و غمها را از دل مردم ميبرد. چنان که ميگويند در خشکسالي مصر در هنگامه دردو رنج و گرسنگي عامه، حضرت يوسف (ع) به ميان مردم ميآمد و محرومان با مشاهده جمالش دردو رنج خود را از ياد ميبردند. اما در مورد سفرهاي استاني دولت محترم، مواردي است که توجه به آن ميتواند تنبهي در ادامه کار باشد چون از يک سوراخ، دوبار گزيده شدن، هوشمندي مومن نيست که «لا يلدغ المومن مرتين.» 1- دولت چه بخواهد و چه نخواهد، ناخواسته به همان راهي خواهد رفت که به تجربه دولت پيشين، سرانجام مطلوبي نداشت. چون اين، دولت نيست که سفر را روشمند ميکند بلکه سنتهاي موجود و شرايط جامعه او را به همان وادي خواهد برد. 2-اگر سفرهاي اين چنيني خوب بود دنيا با آن مديريتهاي علمي و سابقه موفق و غير قابل کتمان اجرايي، پي ميگرفت. 3- دولت ميتواند کاستيهاي هراستاني را در قالب گزارش و طرح از نهادهاي مردمي خارج از دستگاههاي دولتي بخواهد آنگاه با بررسيهاي علمي و قاعده مند آنها را در اولويتهاي اجرايي و کاربردي قرار دهد. 4- باتوجه به تجربههاي سفرهاي استاني ميزان صرف هزينهها، بيش از دستاوردههاي آن است. ضمن آن که عوامزدگي و توده گرايي در اين تجارب قابل تامل است. 5- اين که دولت، روش نامه گرفتن را عوض کرده است و نام اين سفرها را « پويش و پايش » نهاده است، مهم نيست، مهم آن است که مردم چه نامي را به رسميت ميشناسند، از طرفي، نامه نگرفتن از مردم به سنت گذشته، از نظر عاطفي درست نيست و آزار خاطرشان را فراهم ميآورد. 6- مهم تر و قابل تامل تر آن که، دولت با ترکيب مديريتهاي بازمانده از دولت پيشين، ابزار موافق و لازم را در جهت پيشبرد برنامههاي خود نخواهد داشت. 7- مطالبه نمايندگان و نيز درخواستهاي انباشت شده مردمي، باري مضاعف بر دوش دولت خواهد گذاشت که در اين شرايط بضاعت دولت، پاسخگوي آنها نيست و برخي قلمها و رسانهها، ناکارآمدي دولت را در نظر مردمي القا خواهند کرد که به صلاح آينده روحاني و بازوان اجرايي با تجربه او نيست. 8- البته، دولت محترم به تبع منش خود، توصيه نميکند که مراکز اداري، علمي و توليدي تعطيل شود اما فضاسازي به روش گذشته عمل خواهد کرد در نتيجه به غير از زيانهاي مادي، تعبير و تفسيرهاي ديگري هم خواهد داشت که به نفع اعتبار و منزلت دولت نيست. 9- طرحهاي ناتمام و وعدههاي بيسرانجام دولتنهمو دهم، بر دوش دولتيازدهم تحميل خواهدشد و مردم آنچه را که از احمدينژاد نگرفتهاند از روحانيميخواهند. 10- بايد از دولت محترم پرسيد که آيا به عوامل و نمايندگان اجرايي دولت در استانها، اعتمادي هست يا نيست ؟ اگر هست، چرا اعتماد به نفس را از آنها ميگيريد واگر توان کارندارند، چرا منصوبشان کرده ايد و اگر بازمانده انتصابات گذشتهاند، پس چرا عذرشان را نميخواهيد؟ 11- دولت يازدهم نبايد انتظار داشته باشد که رسانه ملي همه جا حاضر باشد. اين حضورها با توجه به تجارب پيشين، به مصلحت است که گاهي از اراده ملي پيش بيفتند يا عقب بمانند. مثل اين که آينه جمال روحاني هم به چشم صدا و سيماي ملي ما چندان خوش نيامده است به هرحال بايد تحمل و تامل کرد به قول پروين اعتصامي: نساج روزگار در اين پهن کارگاه از بهر ما قماشي از اين خوب تر نداشت 12- عمل دولت محترم به تقليد از گذشتههاي دور، درست نيست.امروز در انفجار اطلاعات، دنيا به دهکده جهاني تبديل شده است. امروز، در اتاقکي مينشينند و سياست و اقتصاد دنيا را رصد ميکنند. پس صلاح آن است که بگذاريد تا همه امور از سلسله مراتب و مجاري طبيعي خود بگذرد. |
گلکسی اس 4 سامسونگ، یک سر و گردن بالاتر از برادران بزرگتر خود است و قابلیتها و امکانات بهتر و مطلوبتری دارد. پرچمدار جدید سامسونگ همه امکانات گوشیهای قبلی خانواده خود را در میان سختافزار قویتر و نرمافزارهای متفاوت جمع کرده است.
گوشیهای هوشمند خانواده گلکسی اس سامسونگ از همان نسخه نخستین طرفداران بسیاری میان کاربران پیدا کردند. اما این مساله باعث نشد سامسونگ از تلاش بیشتر دست بردارد و به همین دلیل، چهارمین کهکشان زیبای خود را نیز از ششم اردیبهشت تحت قرارداد دو ساله AT&T با قیمت 639 دلار روانه بازار اروپا خواهد کرد.
البته این گوشی رقبای سرکشی همچون آیفون 5 دارد و به دست آوردن جایگاه نخستِ بهترین اسمارتفون موجود چالش بزرگی برای آن است.
گلکسی اس 4 سامسونگ، یک سر و گردن بالاتر از برادران بزرگتر خود است و قابلیتها و امکانات بهتر و مطلوبتری دارد. پرچمدار جدید سامسونگ همه امکانات گوشیهای قبلی خانواده خود را در میان سختافزار قویتر و نرمافزارهای متفاوت جمع کرده است. به لطف مجموعه کاملی از انواع حسگرهایی که دارد، گلکسی اس 4 را میتوان یک گوشی همهکاره که همه باید آن را داشته باشند، دانست. این گوشی امکاناتی دارد که با شنیدن و دانستن آنها حتما هیجان زده خواهید شد.
گلکسی اس 4، صفحهنمایش بزرگتر، عمر باتری طولانیتر و قدرت بیشتر در بدنهای کوچکتر از گلکسی اس 3 دارد. در این مقاله این گوشی هوشمند را ار هر نظر زیر ذره بین بردهایم تا بیشتر با آن آشنا شویم.
باید بدانید دو نسخه از گلکسی اس 4 عرضه خواهد شد: یکی I9500 است که پردازنده Exynos 5 Octa دارد و دیگری I9505 است که فناوری اتصال LTE و تراشه اسنپدراگون 600 دارد. این مقاله، بررسی مدل دوم است.
نگاه 360 درجه
اندازه گوشی گلکسی اس 4 را می توان یکی از بهترین مزیتهای آن دانست. این اسمارتفون از نظر قدی هم اندازه برادران بزرگتر خود است اما حدود 0.8 میلیمتر نازکتر، 0.7 میلیمتر باریکتر و 3 گرم سبکتر است. این در حالیست که صفحهنمایش آن 0.2 اینچ بزرگ تر از گلکسیهای پیشین، میزان شارژدهی باتری آن بیشتر و قابل تعویض است و حسگرهای و رادیوهای بیشتر و جدید دارد.
گلکسی اس 4 همچنین از شیشه گوریلا گلاس 3 و Corning بهره گرفته است. با توجه به ترکیب جدید صفحهنمایش این گوشی، شیشه آن ضدخش و بسیار جمعوجورتر از نسخههای قبلی است. همچنین غلاف دور گوشی نیز باریکتر است.
مشرق نوشت : دو زن کارگر حوالی ظهر روز یکشنبه از طبقه پنجم ساختمانی در خیابان جمهوری تهران پایین افتادند، همین موضوع باعث شد تا یکی از اعضای شورا بر طبل استعفای شهردار تهران بکوبد و همچنین رییس جمهور کشورمان در نامه ای به وزیر کشور، وی را موظف کند تا به ماجرای حادثه آتش سوزی در خیابان جمهوری رسیدگی کند.
به تکاپو افتادن اعضای اصلاحطلب شورا برای کنارهگیری شهردار تهران در پی این حادثه ممکن است در نگاه اول، همدردی با خانواده قربانیان این حادثه باشد اما جای این سوال باقی می ماند که چرا در روزهای گذشته حوادثی همچون مسمویت 3 هزار نفر شهروند در پردیس که به علت سوء مدیریت اتفاق افتاده است چرا با سکوت آنها همراه بوده است و هیچ فریادی مبنی بر استعفای فرد مسئول بلند نشده است؟
پیرامون همین موضوع با پرویز سروری عضو شورای شهر تهران و قائم مقام جمعیت رهپویان انقلاب اسلامی گفتوگو کردیم.
سروری عضو شورای شهر تهران با بیان اینکه دستور رئیس جمهور مبنی بر رسیدگی به حادثه آتش سوزی دغدغه محترم و مبارکی است، عنوان کرد: این اقدامات زمانی می تواند موثر واقع شود که فراگیری داشته باشد تا بوی سیاسی بودن و تسویه حساب سیاسی از آن متساعد نشود.
وی در ادامه گفت: همانطور که شاهد هستید ما در روزهای گذشته حوادث مهمتر و زیان بارتری را درپی داشتیم، حوادثی مانند ماجرای مسمومیت 3 هزارنفر از مردم پردیس که به علت سوء مدیریت رخ داد.
عضو شورای شهر تهران با بیان اینکه مسمومیت 3 هزارنفر حادثه ی کمی نبود و تهدید علیه کل مردم تهران محسوب می شد، اظهار داشت: از این سوء مدیریت که جان 3 هزار نفر را به خطر انداخت نمی توان به سادگی گذشت ولی ما شاهد این هستیم که دغدغه ای برای پیگیری این موضوع از سوی برخی سیاسیون ابراز نمی شود اما در خصوص حادثه ی خیابان جمهوری تهران و فوت دو کارگر زن در سانحه آتشسوزی دستور رسمی برای پیگیری و بررسی آن صادر می شود.
سروری در ادامه تاکید کرد: برخی از اعضای شورای شهر با متهم کردن شهردار تهران به دنبال سیاسی کردن و انتقام جویی های سیاسی هستند.
وی با اشاره به تقدیر رهبر معظم انقلاب از اقدامات مثبت و نحوه مدیریت شهری تهران، عنوان کرد: در حال حاضر شاهد اظهار نظرهای تامل برانگیزی هستیم که بوی انتقام جویی های سیاسی می دهد و نگرانی های زیادی را برای مدیریت شهر تهران ایجاد می کند.
درخواست استعفا دادن قالیباف توسط روزنامه اصلاح طلب
عضو شورای شهر تهران در ادامه تاکید کرد: ما بارها عنوان کرده ایم که برخوردها و رفتارهای سیاسی در مدیریت شهری سرنوشتی جز رقم خوردن سرنوشت شورای شهر اول در پی نخواهد داشت.
سوروی در ادامه تاکید کرد: معتقدم برخوردهای صورت گرفته در خصوص حادثه دیروز کاملا رفتاری سیاسی بود.
قائم مقام جمعیت رهپویان انقلاب اسلامی گفت: از رفتار رئیس جمهور محترم در خصوص این حادثه آتش سوزی تعجب کردیم.
وی در ادامه اظهار داشت: تعجب ما از این است که چرا یک برخورد متعادل با اتفاقات و حوادث تلخ صورت نمی گیرد، طی روزهای اخیر ما شاهد حوادثی بوده ایم که آثار وسیع تری در سطح کشور داشته است ولی حساسیتی که به حادثه خیابان جمهوری نشان داده شد قابل تامل بود.
دستور رئیس جمهور به وزیر کشور به خاطر جان باختن 2 شهروند
سروری در ادامه با طرح این سوال که چرا این برخوردها به صورت گزینشی و سلیقه ای صورت می گیرد؟، گفت: چرا باید حوادثی که به نوعی بوی سیاسی بودن از آن بیرون می آید با واکنش ها و حساسیت های ویژه ای همراه باشد.
عضو سابق کمیسیون امنیت ملی مجلس هشتم تاکید کرد: از آن کسانی که بدون بررسی شهردار را متهم می کنند باید پرسید در قبال مسمویت 3 هزار نفر در پردیس که تنها علتش سوء مدیریت بود چه کسی باید استعفا دهد؟ آیا رئیس جمهور و یا وزیر راه و یا استاندار باید استعفا دهد؟
وی در ادامه گفت: حجم حادثه پردیس که به علت سوء مدیریت اتفاق افتاده است چرا با سکوت برخی همراه بوده است و تاکنون از آنها هیچ فریادی بلند نشده است و هیچ استعفایی درخواست نشده است؟
سروری با تاکید بر اینکه برخی اعضای شورای شهر هنوز در دعواهای سیاسی گذشته گیر کرده اند، عنوان کرد: ما امیدواریم که نگاه های سیاسی جایگزین نگاه های تخصصی و کارشناسی بشود و مدیریت شهر تهران درگیر مناقشات سیاسی نشود.
نويسنده : مهدي مال مير |
«چيزي ندارم که تقديم کنم مگر اشک وعرق ورنج وخون». اين جمله ايست که وينستون لئونارد چرچيل روزنامه نگار،نويسنده صاحب سبک در نثر انگليسي وبرنده نوبل ادبيات در مقام نخست وزير انگلستان در سخنراني اش اندکي پس ازبه قدرت رسيدن در صحن مجلس بيان کرد. جملهاي که گويا قرار است از سال 2016پشت اسکناسهاي پنج پوندي در کنار چهره اين سياستمدار و اديب بزرگ چاپ شود!اين که چرا جمله اي به اين اندازه تلخ براي چاپ در پشت اسکناسها برگزيده ميشود، نکتهاي است که البته به نازککاريهاي مشهورانگليسيها در ميدان سياست بازميگردد! به واقع، اين جمله نمادي است از صراحت،صداقت وموقعيتشناسي سياستمدار در برابرمردم و فشار افکار عمومي. چرچيل توانست با فصاحت و صداقتي کم مانند، از يک سو از ميزان آگاهي خود به شعور وآگاهي مردم کشورش نسبت به راه دشوار پيش رو پرده بر گيرد و از سوي ديگر، شهروندان را به مشارکت و فداکاري بيشتردر عرصه عمومي ترغيب کند!به بيان ديگر، جمله بالا چهره اي باژگونه از سياستمداري به دست ميدهد که اورا سمبل رندي وپنهان کاري ودسيسه بازي در پهنه سياست ميدانند چه، شايد سخني به دور از ظرافت ودقت نباشد اگر بگوييم اين جمله اگرچه تلخ وگزنده، اما به راستي يکي از صادقانه ترين جملاتي است که در طول تاريخ سياست از زبان سياستمداري شنيده شده است!شايد تصميم سياستمداران انگليسي به چاپ اين جمله درپشت اسکناسهاي پنج پوندي افزون بر قدر شناسي، يادآوري اين نکته نيز باشد که در عرصه سياست، برخي اوقات هيچ ابزار وترفندي به اندازه صداقت و رک گويي سياستمداران در جلب نظر واطمينان مردم در شرايط سخت، کارگر نيست! در طول شش ماهي که از عمر دولت تدبيرواميد ميگذرد هر روز با بيمها واميدهاي فراوان روبرو بودهايم. روزي بارقههاي اميد گشايش در سياست خارجي بر پيشاني خبرها نشست و روز ديگر خبرتوقيف روزنامهها بر نگرانيها افزود!يک روز خبر بازگشايي خانه سينما و چهرههاي بشاش هنرمندان به هنگام بازگشايي قفل ساختمان خيابان «سمنان» زيور خبرها شد و روز ديگر چهره نگران و پر تشويش نويسندگان به هنگام شنيدن خبر «مميزي منطقي ومعقول» کتاب از زبان وزير فرهنگ در صفحه نخست رسانهها ديده آزار بود!يک روز آوازه خوان جواني در بند شد و روز ديگر رئيس دولت شنيدن نواي ارکستر سمفونيک تهران رادر تالار وحدت نويد داد! در لا به لاي تمامي اين بيم واميدها آنچه پيداست فقدان استراتژي روشن دولت براي رويارويي با چالشهاي پيش روست!فقداني که سوگوارانه در سخنرانيهاي رئيس دولت نيز هر روزي که بر عمر دولت افزوده شد، خود را بيشتر به رخ کشيد!به عبارت ديگر، هرچه عيب جويي افراطيون وخرده گيران بيشتر شد سخنان رئيس محترم جمهور نيز به سوي ابهام وناروشني کشيده شد! تا آن جا که اين روزها براي کشف محافظه کاري نياز به کنکاش زيادي نيست!در اين که دولت با هدف کاستن از رنج هر روزه مردم پا به ميدان گذاشته است واز بسياري جهات با دولتيان پيشين قابل قياس نيست شک وشبهه اي نيست اما همچنان صراحت لازم در بيان مشکلات در سخنان اولياي دولت جديد ديده نميشود! گويي دولت آنچنان نسبت به دل نازک منتقدين وخرده گيران حساس است که در تمام سخنرانيها وموضع گيريهايش چاره اي جز دست به عصا شدن ندارد! اوج اين محافظه کاري را به روشني ميتوان در سخنراني دکتر روحاني درجمع شماري از هنرمندان در تالار وحدت تهران مشاهده کرد! مذمت فضاي غير آزاد وشمردن آسيبهاي سيطره فضاي امنيتي بر پيکر هنر، نکتههايي نبود که بر شرکت کنندگان مراسم که برخي از بزرگان واساتيد عرصه هنر بودند، نامعلوم باشد!شايد از دلايل اصلي که برخي هنرمندان برجسته را در تالار وحدت جمع کرده بود يکي اين بود که از زبان رئيس جمهورجملاتي شفافتر، کارآمد تر وبه دور از کلي گوييهاي رايج بشنوند! دکتر روحاني در ادامه سخنانشان به وظيفه دولت در حفظ فرهنگ ايران وهويت اسلامي نيز اشاره داشتند اما برداشت دولت از هويت ايراني واسلامي را با شرکت کنندگان در مراسم در ميان نگذاشتند که در تحليل نهايي حاصلي جز فراهم آمدن زمينه انواع اعمال سليقهها و البته تضييعها در عرصه هنر در بر ندارد! به هر رو، به نظر ميرسد اگر شرايط به همين منوال پيش رود واژه «اعتدال» در ادبيات دولت تدبير، اندک اندک بدل به واژه اي براي به دست آوردن دل همه گروههاي سياسي بدون در پيش گرفتن استراتژي روشن در جهت حل مشکلات وتلاش در جهت تبيين دقيق اين عبارت کليدي گردد!امري که در نهايت به ابرآلود کردن بيشتر فضاي سياسي کشور وسخت جان شدن مشکلات وکاسته شدن از بدنه اجتماعي طرفداران دولت منجر خواهد شد!شايد در اين گير ودار صراحت وظرافتي از جنس سخنراني چرچيل بتواند اعتماد واعتبار بيشتري براي دولت تدبير واميد به ارمغان بياورد! |
هر چه سعي ميکنم که درباره ارزشهاي پيدا و پنهان صداوسيما چيزي ننويسم، نميشود ؛ يعني يکباره اين رسانه خيلي حرفهاي يک برگ جديد رو ميکند که دهان همه جهانيان از تعجب باز ميماند و... واضح و مبرهن است که من هم به عنوان جزء کوچکي از جامعه بشريت، در مقابل اين هنرنمايي صداو سيما مات و مبهوت ميشوم.
شعر زير در وصف آخرين هنرنمايي اين رسانه خيلي حرفهاي است :خبر بچه دار شدن خاله شادونه به عنوان يکي از خبرهاي اصلي اخبار ساعت 9 شبکه يک پخش شد!
دل ما باز، بيقرار شده
باز هم ديدهمان شکار شده
مات و حيران و مست و مبهوتيم
وضع ما واقعا چه زار شده!
با تعجب نظارهگر هستيم
اينکه اوضاعمان چه تار شده!
آن رسانه که بود دانشگاه
به چه وضعيتي دچار شده!
گردش روزگار برعکس است
جام جم مثل روزگار شده
کل کشور اگر زمستان است
طرف جام جم بهار شده!
حال و روزش شده تماشايي
گافهايش چه بيشمار شده
بس که بستند آب در «سريال»
حال «اخبار»ش آبدار شده!
آخرين گاف اينکه ناگهان يکروز
بين اخبارِ اختيار شده
گفت گوينده،راس ساعت نه
با همان لحنِ بيقرار شده
چشم ايران زمينيان، روشن
«خاله شادونه بچه دار شده»!!
نويسنده : سيد حميدرضا خوشدل |
در راستاي پريشانيمان از بابت شرايط سلول بابک جان، مردي که خود را قهرمان ناميد... به زندانبان بگو بابک مرنجان بده قدري به او مرغ و فسنجان ندارد طاقت اطعام ناجور برايش هرچه ميخواهد بکن جور مهيا کن برايش ميز بيليارد مبادا سر دهد از شکوه فرياد مبادا بيسونا ماند به زندان که ميگردد تنش بيحال و رنجان به سلولش بنه اسباب بازي و تجهيزات دنياي مجازي مبادا خط همراهش بگيري نوک اين قهرمانم را بچيني مبادا سرکني با او چو محکوم که دلنازک بود اين طفل معصوم! مبادا خاطرش آزرده گردد مبادا در دلش غم کهنه گردد مبادا بغض چسبد بر گلويش بشين دايم به پاي گفت وگويش خلاصه همچو چشمت حافظش باش هر آن امري که دارد رابطش باش فرو کن در دو گوشت اين کلامم که من تاب غم بابک ندارم سلامت از تو خواهم بابکم را نماد اقتدار کشورم را... |
پیامک های تسلیت رحلت پیامبر (ص) و شهادت امام حسن مجتبی (ع) |
داغی اگر نبود که گریان نمی شدیم
لطفی اگر نبود مسلمان نمی شدیم
یا ایّها الرّسول بدون دعای تو
از پیروان عترت و قرآن نمی شدیم
آه و واویلا، که چشمان پیمبر بسته شد
باب وحی و خانۀ زهرای اطهر بسته شد
دست فتنه، باز شد بازوی حیدر بسته شد
هم عزای مصطفی، هم غربت شیرخداست
چشم اهل دل از گریه خونبار است / حضرت مهدی امشب عزادار است
خاک غم امروز بر فرق عالم شد / سینه شیعه دریای ماتم شد
اهل عالم عزای خاتم الانبیاست / همه جا کربلای خاتم الانبیاست
زین بلای عظیم گشته امت یتیم / السلام علیک، یا رسول الله
ای مدینـه دگـر مصطفی نداری / ناله کن که شده وقت سوگواری
اشک زینب از دیده میریزد / آتـش از بیت فاطمه خیزد
دریای اشک، ملک خداوند سرمد است
بــاور کنیــد روز عــزای محمّد است
وفات حضرت محمد (ص) تسلیت باد
با وفات احمد زنده شد جهالت
ز آتش ستم سوخت گلشن عدالت
نخله دین را به تبر شکستند
ثمر بریدند و شجر شکستند
رحلت پیامبر اکرم(ص) و امام حسن مجتبی(ع) و آفتاب هشتم امامت
حضرت علی ابن موسی الرضا(ع) تسلیت باد
اى خاتم مهربانى و عشق! سلام بر تو که گام هاى مهتابى ات
شب هاى جهل بشر را به جاده هاى راستى کشاند
اللهم صل علی محمد و آل محمد
مدینه شد ز داغ مصطفى بیت الحزن امشب
فضاى عالم هستى بود غرق محن امشب
مکن اى آسمان روشن چراغ ماه را کز کین
چراغ لاله شد خاموش در صحن چمن امشب
سیاه پوش بیست و هشتمین روز صفر
شانه به شانه آسمان فشرده در ابر مدینه مى گریم
سردار مظلوم عشق! جز تو، کدامین سردار، در مأمن خانهاش آماج ستیز دشمنان شد و کدامین دلاور چون تو، به تیغ توطئه کشته شد؟!
شهادت مظلومانه دومین اخترتابناک آسمان امامت و ولایت
دومین نور خدای سرمد ، زاده زهرای اطهر (س)
کریم آل طاها ، آقا و مولا امام حسن مجبتی
علیه السلام بر شیعیان تسلیت باد
ای کریم آل طه ! باور کن آسمان، تاب تنهایی نمی آورد و کمرش زیر داغت، خم خواهد شد
یا رسول الله
با غروب آفتاب تو، کعبه تا قیامت سیه پوش گشته و زمزم
اشک عزا به رخسار مکه مى ریزد
شهادت دومین نور ولایت، صاحب کرامت
و شفیع قیامت، امام حسن مجتبى علیه السلام
را تسلیت مى گوییم
يا رب نصيب هيچ غريب دگر مكن
دردي كه گيسوان حسن را سپيد كرد
ای کریم آل طه ! وقتی تو رفتی، چشمان آسمان سیاهی رفت و اشک از نگاه ستاره غلتید.
از غم بی یاریم خون بر دل یاران شده
جسم از گل بهترم باتیری گلباران شده
تا قیامت صبر من شد عیان ازقبر من
برخی نوجوان ها در این دوران پدران خود را در حالی می بینند که از لحاظ ظاهری شباهتی به مردان ندارند و گاهی با صورت های صاف و براق و ابروهای نازک شده بیشتر به زنان شباهت دارند.
اسلام دین پاکی هاست و در موارد بسیاری آیات قرآن امر به پاکی و نظافت و طهارت جسم و روح کرده است تا جایی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نظافت را از ایمان دانسته است.
سفارشات ائمه هدی مبنی بر آراسته و مرتب بودن به هنگام حضور در جامعه و همچنین آموزه های دین مبین اسلام برای تحکیم خانواده به زنان و مردان امر می کند که خود را برای یکدیگر بیارایند و پیرایش و آرایش ظاهری را رعایت کنند؛ برای همین در ایران اسلامی ما طی یک سنت پسندیده همیشگی دختران پس از ازدواج به پیرایش صورت خود پرداخته که هم نشانه ازدواج او بود و هم موجب نمایان شدن زیبایی هرچه بیشتر زن در محیط خانواده می شد .
به گزارش راک نیوز پایگاه فرهنگی شیرازبس : در سال های اخیر با توجه به هجمه فرهنگی شدید علیه جمهوری اسلامی از طرق مختلف، علاوه بر اینکه شاهد اصلاح صورت دختران مجرد و کم سن و سال در جامعه هستیم، با پدیده زشت و زننده برداشتن ابرو و اصلاح صورت از سوی مردان جوان و گاها نوجوان جامعه روبرو شده ایم که هیچ گونه توجیه عقلی و حتی احساسی هم ندارد.
یکی از دلایل ظهور چنین پدیده ضدارزشی در جامعه ، غفلت برخی خانواده ها در توجه به رفتار فرزندان و تربیت ناصحیح و آشنایی آنها با آداب، رسوم و فرهنگ دینی و ملی می باشد. در گذشته نوجوانان وقتی چهره مردانه پدران خود را با محاسن می دیدند برای بزرگ تر شدن و گذاشتن محاسن لحظه شماری می کردند، ولی متأسفانه برخی نوجوان ها در این دوران پدران خود را در حالی می بینند که از لحاظ ظاهری شباهتی به مردان ندارند و گاهی با صورت های صاف و براق و ابروهای نازک شده بیشتر به زنان شباهت دارند و متأسفانه این نوجوانان با دیدن این رفتار، آن را ارزش قلمداد کرده و سعی می کنند در راه شبیه شدن به آنها تلاش کنند.
با وجود هجمه های فرهنگی که از طریق رسانه های جمعی همچون اینترنت، شبکه های ماهواره ای و ... ناهنجاری ها و ضدارزش ها را در جامعه رواج می دهند، برخی اوقات رسانه های داخلی همچون رسانه ملی بدون نظارت و حساسیت به این موضوع شرایط را برای حضور مجریان، خوانندگان، بازیگران، ورزشکاران، میهمانان و ... با ظاهرهای آنچنانی با ابروهای تمیزشده، صورت هایی بدون محاسن و آرایش شده فراهم می کنند و این رفته رفته به یک فرهنگ در سطح جامعه شده و با ترویج آن قبح گناه شکسته می شود.
تراشیدن محاسن در احکام شرع اسلام حرام می باشد و دستمزدی که بابت عمل حرام دریافت شود نیز حرام است؛ اگر سری به آرایشگاه های مردانه بزنید در نرخنامه صنف آرایشگران، اجرت تراشیدن محاسن قید شده و اغلب آرایشگران نسبت به این مسئله اطلاعی ندارند و درآمد خود را به حرام آلوده می کنند؛ از تراشیدن محاسن که بگذریم این روزها برداشتن ابروهای آقایان یکی از راه های کسب درآمد اغلب آرایشگران شده و متاسفانه هیچگونه نظارتی بر عملکرد این واحدهای صنفی وجود ندارد.
لازم است نهادهایی همچون ستاد احیاء امر به معروف و نهی از منکر در راستای نهی از بدی ها و محرمات نسبت به مکلف کردن صنف آرایشگران در خصوص منع آرایشگران از انجام مورادی همچون برداشتن ابروی آقایان و ... که نسبتی با فرهنگی ایرانی اسلامی مردم ندارد، اقدامات لازم را انجام دهند و مسئولین رسانه ملی حداقل از ورود آقایان با ابروهای تمیزشده با هر عنوانی در مقابل عموم مردم جلوگیری به عمل آورند. ادامه خبر...روح الله درخشی-سرپرست روزنامه شرق ، ویژه کهگیلویه وبویر احمد
تولد بنده مصادف شد با بزرگداشت سید اصلاحات ، سید کریم موسوی گرانمایه وعزیز . تاسفی برای این همزمانی نیست چون وقتی سید هم زنده بود من با شادی جشن تولد نسبتی نداشتم چون از ایشان فقیرتر بودم وهستم . شب یلدا شب تولد من است .
من ( مراد از من در این مطلب هم نسلان من است ) متولد عصر گذار هستم و شاید که تاریخ به نسل من آلزایمر دارد و ازما یاد نخواهد کرد چون نسل گذارهمیشه پلی است برای دیروز و امروز، به سوی فرداهای این سرزمین . هشت سالی است که پچ پچ و نجوا عادت است ورعیت ارباب سکوت فراوان ، اما کنون که خان ومان پوشالی نفس اماره درسرزمین مهر ومهرورزی فروریخته است من می توانم بگویم . اگر نگویم گویند نادان است واگر بگویم به جرم دانستن طرد خواهم شد و زنجیری شاهراه های بی عبوراین بیابان خواهم شد ، اما گفتن بد انجام به باشد ازنهفتن وحقارت سرانجام . می گویند یلدا شب تولد خورشید است .
سی وچهار سال ازعمر من وبه اصطلاح تولد خورشید می گذرد ومن تازه متوجه شدم که خورشید برای روشن شدن محتاج سوختن یک نسل است ومن از همان نسلم . نسل سوخته. من متولد شدم تا تولد خورشید را ببینم اما لامذهب این قطار سردرگم زندگی در تونل تاریک وطولانی شب یلدا هنوز مانده است ومن نه خورشید را دیده ام و نه جز همان سوسوی " دانش و امید " چراغی دیگر برای آینده خود وهم نسلانم دراین دهلیز تاریک وتنگ می بینم .
دیروز دوستی برایم نوشت : " تولدت مبارک وصد سال به این سالها " ، اما بیچاره دوست من ! نمی دانست برمن چه می گذرد . نمی دانست که آمدم تا زندگی کنم اما زنده بودن را برایم برگزیدند. من زنده بودن را بهانه ای برای تماشا ، فقط تماشای زندگی دیگران خواستم . من بیش از آنکه زندگی کنم به زنده بودن آلوده ام . او نمی دانست که شاید وشاید من عمر بیش از این را نمی خواهم . من زندگی را دیدم ، سبز بود وتماشایی ، با بهار پچ پچ می کرد ، زرد نبود اما گاهی با پاییز به چمباتمه می نشست ، گرم بود خون در رگهای تابستان جاری می کرد ، گاه گاهی به سردی می گرایید اما با من ، یلدا و زمستان نسبتی نداشت . زندگی من تفکر من است وتفکر من اصلاحات واین است سرانجام ریشه در تفکر " اصلاح " گذاشتن وروییدن در دل سنگ وشکافتن دل خرافه وتحجر . من به این زنده بودن می بالم حتی اگر عمری را به نادیده شدن بگذرانم وهمچون سید کریم در دل خاک بیتوته کنم . اگرچه زندگی در این بیغوله ودر کنار بیغوله نشینان تلخ است ، خدارا ، به همین تلخی راضی ام که این عمر سی وچند ساله تلخ را ، با هزار تلخ جانی خریده ام .
من (هم نسلان من ) درحسرت همه چیز ، همه چیز، مانده ایم . حسرت نا گفتنی هایی که باید گفت وگفتنی هایی که نباید گفت ، حسرت یک آسمان ، یک آواز از سرشادی ، اما دریغا که هردم میزبان یک غم ناخوانده ام وامروز ، روز تولدم (یکم دیماه ) غم هجران ابدی سید کریم از بد حادثه از راه رسید . عاقبت سید کریم سامان گرفت اما نه در کنار ودست در زنجیر دستان دوستان ، بل بر دستان دوستان وبه دنبال خانه ای در دل خاک . بسوزد این فقر وبی سامانی که گریبان هرکه را گرفت تمام راهها را براو می بندد. گویا درمان این درد خانمان سوز در دل خاک نهفته است وفقرا جز با مرگ سامان نخواهند گرفت . تا بود همان بود که رفقا از او یاد می کردند وگاهی هم او را به صفاتی غریب و بی نسبت با سید ، او را می نواختند .
سید مظلوم نبود بلکه مظلوم واقع شد .
از رقیب که انتظار التفات نبود ونیست اما دوستان چرا قدرندانستند وتوجه نکردند ؟ به نظر می رسد که سید بیش از همه از دوستان وهمفکران دلگیر بود . سهم سید از زندگی مادی بیش از آنکه " نام وآوازه " باشد تلاش برای هجی کردن واژه های " نان و آواره " بود . سید کریم سید بود وبزرگوار و من خلق آرمان های آن سید بزرگ وچه مخلوق بی اختیار ونا آزادی ام من . سید از نسل اول بود من از نسل دوم ، اما بدبختانه چقدر شبیه هم زندگی می کنیم . چرا ؟ چون شبیه هم می اندیشیم . آشیان آشفتگانی بی نام ونشان با تفکری خوشنام نوع بشر. از تضادها وطنزهای تلخ روزگار است قصه ما ، فکر خوب وبخت بد !! .
سید کریم عصاره واکسیر دردهای ما بود. اونابغه ی دنیای مظلومیت بود. اوهم مثل من وما آواره بود. در کف دستها دعایی برای مردم داشت وبر لبهایش بخششی به اندازه لبخند خدا بود اما بردرد بی سروسامانگی من وما تلخندهای جگر سوزی میزد. شاید زندگی من هم مثل او سامان نخواهد دید جز با مرگ. باید ما را بشناسی تا دردهای ما واو را متوجه شوی . حاصل جمع تمام ادعایش در ایستادن بر اصلاحات خلاصه می شد . ادب را به غایت غنی بود وسزاوارانسانیت ، اما کسی اورا ندید تا آنگاه که برایش جشن مرده پرستی گرفتیم . او حاصل دلشوره های ناتمام نوع بشر بود . از شما چه پنهان ، سید کریم من بودم ومن سید کریم . تیپاخوردگان عصر انزجار وعجز، نسل سوخته ای که از آغاز زندگی تاکنون دود از قامت مان به هوا می رود وچه بیرحمانه گاهی حتی دوستان ما به غنیمت در این قامت سوخته می دمند تا خود را گرم کنند. من وسید کریم قافیه را باختیم و پلی شدیم برای تثبیت آرمانها . سید کریم حاصل یک تفکر بود و به همان اندازه که سید در میان سرمای نفسگیر زمستان مصنوع نفس کشید تفکرش هم نفس کشید . حیف شد! این روزها که فرصتی هر چند اندک برای نفس کشیدن از راه رسیده بود وتازه داشتیم جان می گرفتیم سید به کما رفت واز نفس باز ایستاد . سید فقیر بود وچروک پیشانی اش نشان از انبوه دردهایش داشت اما همیشه می خندید تا شاید رقیب از در صلح درآید واعتنایی بکند اما همچنان صلح ودوستی حسرتی بر دل سید ماند ورفت . سید قربانی رنگ بی حرمت بی حرمتی روزگار شد و فقط من وسید کریم می دانیم غرور یک مرد در مقابل فقر شکستن یعنی چه . فقط من وسید می دانیم سنگینی آرزوهای بر دل مانده را . فقط من وسید عزیز می دانیم معنی رنگ صورت غبار گرفته رنجور را ، غباری که فقط با کافور غسال شسته خواهد شد وکاش نوبت من هم برسد تا از این دردهای گونه گون رها شوم . اما شاید بهتر باشد قبل از آنکه به سوگ سید کریم بنشینیم به سوگ معصومیت از دست رفته وانسانیت فراموش شده بعضی از زندگان بنشینیم که وقتی به صندلی مسئولیت تکیه می زنند خود وخدا وسید کریم را فراموش می کنند . اکنون وبعد از هشت سال ما وارث گندمزارهای خشک خشک شده ایم چون باران ها ونسیم های سبز خدا در تنش نفس های سیاه تنگ نظری ها وتحجر گم شده است .
ما وارث خرابه هایی از نوع خودخواهی نابشر شده ایم . فقط خدا می داند در این هشت سال بر ما چه گذشت ودر این سالها مراد از عبور لحظه ها ، مرگ تدریجی من وسید کریم بود . سید کریم رفت اما تفکر سترگ او همچنان هست . انسانیت هست اگر کمی از توقعات خود را بکاهیم . امید هست وقتی هنوز سرپا ایستاده ایم . مبارزه بر سر نهادینه کردن عدالت وتوسعه هست وقتی در این شهر هنوز آریوبرزن سوار براسب وشمشیر به دست بر دشمن نهیب می زند . درود بر شمشیر آریوبرزن که هنوز می تواند یاد آور امید وعشق به ایران زمین باشد و ما باید به پشتوانه همین امید راه بی بازگشت خود را ادامه دهیم .
من کلمه ای به یادم نمی آید
ترا به خدا بگذارید هرکسی هرچه دلش خواست لا اقل به خواب ببیند!
جهان خوب است
این برگ های سبز خیلی خوبند
...ازنو برایت می نویسم
حال همه ما خوب است
اما توباور مکن!
(شعر از: سید علی صالحی، معاصر)
*