راک نیوز به نقل از جهان
اعتراض برخی از اعضای شوراهای شهر حاضر در مراسم اختتامیه اولین همایش 'فرصتهای سرمایه گذاری در طرحهای شهرداریهای کشور'، سخنرانی معاون اول رئیسجمهور در این مراسم را نیمه تمام گذاشت.
معاون اول رئیسجمهور در اختتامیه اولین همایش فرصتهای سرمایه گذاری در طرحهای شهرداریهای کشور، پس از طرح این مطلب که برخی از اعضای شوراهای شهر ،شهرداران را به کارهای خلاف وادارمی کنند و اگر شهرداران انجام ندهند او را برکنار می کنند و باید استانداران به یاری شهرداران بشتابند و اجازه ندهند اینگونه خواسته ها به شهرداران تحمیل شود، با اعتراض شدید شماری از اعضای شوراهای شهر حاضر در جلسه مواجه شد.
این اعضاء با اعتراض شدید به این سخنان بلافاصله از جا برخاسته و رحیمی را مخاطب قرار داده و گفتتند شما باید دوروی سکه را ببینید و یکطرفه به قاضی می نشینید و حرفهایتان بی عدالتی است برخی نیز خطاب به وزیر کشور با صدای بلند گفتند آقای نجار خوب سمیناری برای ما درست کردی دستتت درد نکند.
رحیمی که جا خورده بود گفت اگر برداشت بدی از سخنانم کردید عذرخواهی می کنم روی سخن من با شوراهای بود که عملکرد مناسبی نداشتند.
با مروري كوتاه بر انتقادهايي كه به دولت ميشود و همچنين با در نظر گرفتن پاسخهايي كه احمدينژاد يا طرفداران او به اين انتقادات ميدهند، درمييابيم كه كلمه «خلافگويي» كه تعبير مودبانه كذبگويي به حساب ميآيد، شاهبيت اين پرسش و پاسخهاست. آخرين مورد از اين موارد را ميتوان واكنش احمد توكلي به سخنان احمدينژاد در صدا و سيما دانست كه توكلي صراحتا آن را خلافگويي مينامد كه ميتواند خسارات بزرگي به بار آورد.
اين نخستين بار نيست كه توكلي با رييسجمهور اينگونه سخن ميگويد. 21 آبان سال 90 او در بيانيهيي سخنان احمدينژاد را درباره برگزاري جلسه انتخاباتي در منزل توكلي و سخنان گفته شده در آن جلسه را كذب دانست و نوشت: «سخنان احمدينژاد دروغ محض است.»20 بهمن همان سال رحيمي، معاون اول رييسجمهور،
در ارديبهشت سال 91 هم احمدينژاد اين سخن لاريجاني كه بنزين دو هزار تومان ميشود را دروغ خواند.
يك بحث مهم اين است كه در اين جدال بر سر راست و دروغ، كدام يك از طرفين بر سبيل حق طي طريق ميكنند. كدام طرف راست ميگويد و كدام طرف براي رسيدن به قدرت، حقيقت را قلب ميكند. در حال حاضر روزنامههاي مستقل يا اصلاحطلب ميتوانند با طيب خاطر افتخار كشف اين نكته را به رسانههاي بيشمار اصولگرا بسپرند تا در تريبونهاي متفاوت نوشتاري و صوتي و تصويري خود به آن بپردازند.
اما نكته مهم ديگري هم در اين ميان وجود دارد و آن، اين است كه بايد جانب انصاف را نگه داشت و از اصولگرايان معترضشده اين سوال را پرسيد كه مگر احمدينژاد چه حرف تازهيي گفته كه او را متهم به خلافگويي ميكنيد؟ چرا تاريخ تمام اين اتهامات مربوط به سال 89 به بعد است؟ كدام بخش از سخنان احمدينژاد خلاف بود؟ نرخ تورم؟ بيكاري؟ اقتصاد رو به رشد؟ محبوبيت ايران در كشورهاي جهان؟ ضرورت عمل به قانون اساسي؟ رتبه اول ما در منطقه؟ كدام يك؟اگر سخنان احمدينژاد را در اين موارد خلاف ميدانيد، بايد اين پرسش مهم را پاسخ بگوييد كه چرا تاكنون چيزي نگفتيد؟ احمدينژاد يك روز و دو روز نيست كه اينگونه با مردم سخن ميگويد. اگر شما اين حرفها را خلاف ميدانيد، دليل سكوتتان چه بود؟ و الان چرا معترضيد؟
آيا حق با احمدينژاد نيست كه انگيزه شما را رسيدن به قدرت ميداند كه براي آن، ناچار شدهايد سكوت خود را بشكنيد. آقاي توكلي كه به قول خودش از سر اضطرار به احمدينژاد راي داد، به صداقت او ايمان داشت يا از بيصداقتي او چشمپوشي كرد. و اگر بيصداقتي در آن زمان قابل اغماض بود، حالا چرا نيست؟اينها همه سوالاتي است كه بايد پاسخ گفته شود در غير اين صورت نامه نوشتنهايي از اين دست نميتواند توكلي و ساير اصولگرايان را به مقصودي كه ميخواهد، برساند.
هرام سارنگ خواننده موسیقی سنتی به دلیل ابتلاء به بیماری سرطان در آمریکا درگذشت.
به گزارش همشهری آنلاین به نقل از ایسنا، بهرام سارنگ شب گذشته ـ 18 شهریور ـ بر اثر بیماری سرطان در آمریکا درگذشت.
سارنگ اوایل امسال به ایران آمده بود و در برنامه شعر و موسیقی شبکه آموزش حضور یافته و به گفته سید عباس سجادی، کارشناس مجری این برنامه از وضعیت جسمی مطلوبی برخوردار بود.
سارنگ در سالهای ابتدایی انقلاب و نیز سالهای قبل از دهه هشتاد از جمله خوانندگان نسبتا مطرح در موسیقی سنتی بود که با گروههای مختلفی چون گروه پایور همکاری داشت و حتی کنسرتی هم با محمدرضا لطفی اجرا کرد.
ادامه خبر...سخنگوي قوه قضاييه در نشست روز ديروز خود با خبرنگاران، به سوالات گوناگوني پيرامون پرونده فساد بزرگ مالي پاسخ داد، از چگونگي صدور حکم متهمان پرونده اختلاس سه هزار ميلياردي سخن گفت و عنوان کرد که حال ميرحسين موسوي خوب است، در جايي ديگر هم دولت را ملزم به اجراي حکم ديوان عدالت اداري در مورد سعيد مرتضوي دانست؛ البته اژهاي در مورد عدم نتيجه گيري در مورد پرونده خاوري و استرداد وي هم صحبت کرد، فضاي نشست خبري سخنگوي قوه قضاييه بيشتر حول مسائل سياسي متمرکز شده بود، وي شرط آزادي بازداشت شدگان سال 88 را هم ابراز ندامت آنها عنوان کرده بود اما در مورد پرونده معاون اول رئيس جمهوري سکوت کرد و آن را ارجاع داد به رئيس سازمان بازرسي کل کشور.
غلامحسين محسنياژهاي در ابتداي اين نشست تصريح كرد: زماني كه پرونده فساد بزرگ مالي به دادگاه آمد، 13 هزار برگ داشت. رييس دادگاه اين 13 هزار برگ و همچنين لوايح 53 وكيل را بايد مطالعه ميكرد شايد يكي از دلايل طولاني شدن دادگاه اين امر بود. جلسات دادگاه فقط 833 برگ صورتجلسه داشت.
محسني اژهاي ادامه داد: از زمان تشكيل اين پرونده تا به امروز حدود 13 ماه ميگذرد طي اين مدت كار بسيار فشردهاي انجام گرفت. انشاءالله بعد از اينكه احكام متهمان قطعي شد، در يك نشست اختصاصي توضيحات لازم را خواهم داد چرا كه اين توضيحات براي مردم شنيدني است.
محسنياژهاي افزود: تعداد متهمان پرونده فساد بزرگ مالي در ابتدا 32 نفر بود ولي بعد چند نفر ديگر هم به اين متهمان اضافه شدند و جمعا متهمان اين پرونده به 39 نفر رسيد. 25 تيرماه امسال و با گذشت پنج ماه، محاكمه اين متهمان در دادگاه به پايان رسيد.
سخنگوي قوه قضاييه در ادامه در مورد علت تاخير در اعلام حكم دادگاه فساد بزرگ مالي گفت: قرار بود اين حكم حدود 20 روز پيش ابلاغ شود كه بخشي از اين تاخير به دليل زمانبر بودن تايپ بود و با اينكه چند تايپيست اضافه كرديم، زحمت زيادي هم كشيده ميشد ولي باز هم كار طول كشيد و بخشي از تاخير هم به خاطر تعطيلات بود ولي بعد از تعطيلات ابلاغ حكم به وكلاي متهمان آغاز شد. البته برخي از وكلا هنوز نيامدهاند تا حكم آنها ابلاغ شود و طبيعي است كه اگر كسي نيامد، حكم به محل كار او ابلاغ ميشود.
به گزارش ايسنا، وي در ادامه اين نشست و در پاسخ به سوالي در مورد پرونده صادق مرادي معروف به عقرب سياه تصريح كرد: حكم اين پرونده به زودي اجرا ميشود و همين امروز كه من از دادستان تهران سوال كردم، گفتند اين حكم مراحل نهايي خود را در ديوان عالي كشور طي كرده است.
خبرنگاري به نقل قولي از مطلبي از محمود خاوري مبني بر متهم بودن مديرعامل سابق بانك صادرات پرداخت كه محسنياژهاي در اين باره گفت: در اين مورد من چندين بار عرض كردم اگر آقاي خاوري ميآمدند از خودشان دفاع ميكردند، وضعيت مشخص ميشد و براي خود او هم بهتر بود ولي متاسفانه ايشان نيامد و متاسفانه كشوري كه به او پناه داده نيز در اين زمينه همكاري نكرده است.
وي ادامه داد: در اين پرونده نسبت به آقاي خاوري كيفرخواست صادر شده و به دادگاه خواهد رفت و هرچند اگر خودش بود بهتر از خود دفاع ميكرد اما دادگاه دقت نظر كافي را خواهد داشت. در مورد مديرعامل سابق بانك صادرات نيز قبلا گفته شد كه بازپرس قرار مجرميت صادر كرد و دادستان به اين قرار نقص گرفت و پرونده را بازگرداند تا رفع نقص كند. پرونده او هم به دادگاه خواهد رفت و دادگاه اظهارنظر خواهد كرد.
خبرنگاري گفت براساس خبري كه در رسانهها منتشر شده، دولت 10 پرونده مهم دارد كه مورد رسيدگي قرار نگرفته و قرار هم نيست مورد رسيدگي قرار بگيرد آيا اين مساله صحت دارد؟ محسني اژهاي گفت: سوال كلي مطرح ميشود 10 پرونده مهم يعني چه؟ اگر به اين شكلي كه شما سوال ميكنيد، پاسخ من منفي است اگر جور ديگري سوال شود بايد ديد ذهن من به كجا ميرود تا من جواب بدهم.
در ادامه، خبرنگاري با بيان اينكه قصد انتقاد از سخنگوي قوه قضاييه را دارد، گفت: در اين دو ماهي كه شما غيبت داشتيد، يكسري اتفاقات قضايي افتاد كه نه شما و نه دفترتان پاسخگو نبوديد. دادستان تهران هم انگار در بايكوت خبري است خانم فائزه هاشمي كه حكمش ابلاغ شده يك مرتبه از كشور خارج ميشود آقاي سعيد مرتضوي كه حكمش ابلاغ شده همچنان بر صندلي خود نشسته است اما دادستان تهران به ديوان ميرود و حكم عقرب سياه را از قاضي ميگيرد آقاي پاليزدار در انفرادي به مشكل برميخورد و حتي برخي سايتهاي بيگانه به اين موضوع ميپردازند.
محسنياژهاي در اين زمينه اظهار كرد: اولا دو ماه نيست كه جلسه سخنگو تشكيل نشده بلكه حدود 34 روز است اين مطلب هم كه دادستان تهران پرونده را از قاضي گرفته است، صحت ندارد دادستان تهران پرونده عقرب سياه را با جديت پيگيري كرد و حكم اين پرونده هم صادر شده كه منتها يكسري تشريفات اداري دارد و همين امروز هم گفتند كه حكم اجرا خواهد شد.
وي ادامه داد: خانم هاشمي هم در حالي كه ممنوعالخروج نبوده در تاريخ 12 مرداد از كشور خارج شده بود و 29 مرداد هم به كشور برگشت شايد تاريخ دوازدهم و بيستونهم در جايي مطرح نشد و فقط اصل موضوع خروج از كشور گفته شد.
محسنياژهاي درباره تاخير در اجراي حكم ديوان عدالت اداري در مورد مرتضوي نيز گفت: ديوان عدالت حكم انتصاب مرتضوي را لغو كرد و وزير هم بايد كار خود را انجام دهد ولي من الان از اقدام وزير خبر ندارم.
رسيدگي به پرونده محمدجواد لاريجاني
محسني اژهاي درباره وضعيت پرونده زمينخواري محمدجواد لاريجاني و اينكه اين پرونده به چه مرحلهاي رسيده و آيا ايشان همچنان سمتي در قوه قضاييه دارد؟ اظهار كرد: بله، پرونده ايشان در مرحله رسيدگي است و وي همچنان مسئوليتي دارد.
سخنگوي دستگاه قضايي همچنين درباره ورود دادستاني كل كشور به موضوع درياچه اروميه كه سوال يكي ديگر از خبرنگاران بود، خاطرنشان كرد: در جلسات قبل هم اين سوال پرسيده شد و من پاسخ دادم كه تا الان دادستاني كل كشور به اين پرونده وارد نشده است چرا كه ما تاكنون احساس نكرديم كه بايد به اين مقوله وارد شويم در آينده هم بايد بگويم بحث آينده است و نميتوانم اظهار نظري كنم.
خبرنگاري سوال خود را اينگونه مطرح كرد كه آيا معاون اقتصادي بانك مركزي كه تازه به اين سمت منصوب شده است، در پرونده فساد بزرگ مالي اتهامي را دارد يا خير؟ كه محسني اژهاي پاسخ داد: من كسي را يادم نيست كه بازداشت شده باشد و الان سمتي گرفته باشد.
در اين هنگام خبرنگاري در تكميل سوال خبرنگار قبلي مدعي شد كه در استيضاح وزير اقتصاد هم اسم اين شخص مطرح بود كه دادستان كل كشور مجددا پاسخ داد: من چنين كسي را كه بازداشت شده باشد و الان سمتي داشته باشد سراغ ندارم.
محسنياژهاي در پاسخ به سوال خبرنگاري مبني بر اينكه آقاي پورمحمدي عنوان كردند كه پرونده معاون اول رييسجمهور تكميل شده است، گفت: اين سوال را از خودشان بپرسيد.
اعتماد مجرم
سخنگوي قوه قضاييه درباره پرونده جوانفكر كه مجرم شناخته نشده و همچنين روزنامه اعتماد كه مجرم شناخته شده است، اظهار كرد: در پرونده اخير هيات منصفه تشخيص داده كه آقاي جوانفكر مجرم نيست و روزنامه اعتماد مجرم است و تشخيص اين موضوع بر عهده هيات منصفه است.
سخنگوي قوه قضاييه در پاسخ به سوال خبرنگاري در مورد آبگرفتگي متروي تهران و طرح اين موضوع كه بيمه ايران بايد غرامت بدهد ولي اين كار را انجام نداده و حسابهاي بيمه توسط مترو مسدود شده است، گفت: ما چنين چيزي را نشنيدهايم و اگر هم چنين مطلبي بوده از طريق قوه قضاييه انجام نشده است. محسنياژهاي همچنين درباره پرونده زمينخواري يك مامور نيروي انتظامي نيز اظهار كرد: اين پرونده مربوط به يك فرد بازنشسته نيروي انتظامي بوده و در مرحله رسيدگي است و هنوز به دادگاه نرفته و حكم آن صادر نشده است.
وي در پاسخ به سوال خبرنگار ديگري درباره فرمايشات مقام معظم رهبري مبني بر لزوم مسامحه دستگاه قضايي در برخورد با دانشجويان منتقد، خاطرنشان كرد: من در رابطه با اينكه فردي بازداشت شده است يا خير، چيزي يادم نيست واقعا همه ما اگر چنانچه ملتزم به قانون باشيم به نفع كشور است. همچنين ما بايد مرز بين تخريب و توهين و همچنين بين افترا و انتقاد را بدانيم و آنها را از هم جدا كنيم و اين از عهده شما ساخته است. آنچه مسلم است توهين به صرف لفظ نيست و به زمان و مكان و فردي كه آن را بيان ميكند، بستگي دارد و متفاوت است لذا گاهي عمل يا لفظ است كه توهين محسوب ميشود و ما بايد روي اين مسائل كار كنيم چنانچه كسي داراي خدمات و سوابق درخشاني باشد و احيانا كار خلافي از او سر بزند باز نميتوان گفت كه او اصلا خلافي انجام نداده چرا كه دستگاه قضايي وظيفه دارد با كسي كه تخلفي را انجام داده است برخورد و به آن رسيدگي كند.
دادستان كل كشور تاكيد كرد: رياست قوه قضاييه در پي فرمايشات مقام معظم رهبري به قضات سفارش كردهاند كه به فرمايشات ايشان توجه كنند و نه تنها نسبت به قشر دانشجو بلكه نسبت به سايرين هم تا آنجايي كه امكان دارد طبق تاكيدات مقام معظم رهبري كسي به انفرادي نرود و اگر انفرادي رفت، اگر با پنج روز تمام ميشود به آن بيتوجه نباشيم كه اين پنج روز به 10 روز برسد زيرا اين سفارش مقام معظم رهبري است و قانون است و ما اگر در اين زمينه عمد و قصوري داشته باشيم قابل تعقيب هستيم.
آزادي با شرط ندامت
محسني اژهاي در اينباره خاطرنشان كرد: اولا يك عفو در عيد فطر داشتيم و كساني كه مشمول بخشنامه قرار گرفتند عفو شدند و محكوميت تعدادي هم تقليل پيدا كرد. در خصوص زندانيان امنيتي هم چندينبار گفته شد كه ما دوست نداريم افراد در زندان بمانند. هم دوست نداريم افراد به زندان بروند و هم دوست نداريم در آنجا بمانند در خصوص افرادي هم كه به جرم امنيتي به زندان ميروند چنانچه واقعا توبه و ابراز پشيماني كنند و آن مجموعهاي كه بايد اين مساله را احراز كند كه متشكل از قاضي صادركننده حكم، قاضي ناظر زندان و دادستان اجراي حكم هستند، با توجه به تعهدي كه فرد زنداني و خانواده او ميدهد ممكن است او را در ليست عفو قرار دهند يا محكوميت وي تقليل يابد. تعداد زيادي از كساني كه بعد از سال 1388 زنداني شدند همينطور آزاد شدند. يعني آمدند و گفتند ما واقعا نميدانستيم، در جو قرار گرفتيم و شيشهاي شكستيم اما الان پشيمانيم.
محسني اژهاي همچنين گفت كه در چند وقت اخير حدود 90 نفر در ليست عفو قرار گرفتهاند.
وي در پاسخ به سوالي مبني براينکه با توجه به اصلاح اساسنامه سازمان تاميناجتماعي ديگر صندوقي وجود ندارد كه آقاي مرتضوي مديرعامل آن باشد اما متاسفانه اين انتقاد به قوه قضاييه و رييس ديوان عدالت اداري وارد است كه در اين زمينه اظهارنظر نميكنند. نظر شما چيست؟ گفت: شما انتقاد كرديد.
عدم نتيجهگيري در مورد خاوري
خبرنگاري در مورد اينكه چرا محمود خاوري هنوز در ليست اينترپل قرار نگرفته است، سوال پرسيد كه محسني اژهاي در پاسخ گفت: دنياي زور است من قبلا هم عرض كردم كه هم از طريق سياسي و هم از طريق قضايي اين مساله پيگيري شد ولي تا الان به نتيجهاي نرسيده است به هر تقدير پرونده ايشان به دادگاه رفته و تكرار ميكنم اگر خاوري بيايد و دفاع كند به نفعش خواهد بود وگرنه نسبت به بخشي از پرونده حكم غيابي صادر خواهد شد.
در ادامه خبرنگاري سوال خود را اينگونه مطرح كرد كه در مورد مسائل زندانيان، مراجعي ميتوانند كسب خبر كنند. مثلا در مورد آقاي هدي صابر مجلس مساله را پيگيري كرد ولي بعد از حصر خانگي «كروبي» و «موسوي» به خصوص بعد از عمل قلب آقاي ميرحسين موسوي نگرانيهايي در مورد حال آنان وجود دارد. نظر قوه قضاييه در اين مورد چيست؟
اژهاي پاسخ داد: حالش خوب است.
اين خبرنگار پرسيد يعني ما همچنان از قوه قضاييه پيگير اين موضوع باشيم؟ محسني اژهاي گفت: شما سوال كرديد و پاسخ داديم كه حالش خوب است.
خبرنگاري به خبر منتشر شده مبني بر كشف 113 قبضه اسلحه در ايام برگزاري اجلاس عدم تعهد در تهران اشاره كرد و پرسيد: آيا در اين زمينه پروندهاي در قوه قضاييه تشكيل شده است؟ محسني اژهاي پاسخ داد: پرونده يك مورد از كساني كه دستگير شدهاند در دستگاه قضايي مطرح شده است. البته اين مساله شايد اصلا ربطي به بحث امنيتي اجلاس نداشت و سلاحهاي مختلفي نيز كشف شده است.وي در پاسخ به اين سوال كه آيا هيچكدام از اين موارد امنيتي نبوده است، گفت: يك مورد امنيتي بوده كه پروندهاش هم در دستگاه قضايي مطرح شده است.
ادامه خبر...معاون حقوقي و پارلماني وزير کشور دولت اصلاحات گفت: اصلاحطلبان آنقدر به راه، اهداف و طرحهاي خود اطمينان دارند که نيازي نميبينند تا اجاره نشين جريان ديگري باشند. چراکه امروز مشخص شده است دولت اصلاحات با تمام محدوديتها ميتواند کارهاي بزرگي را انجام دهد. سيد محمود ميرلوحي در گفتوگو با ايلنا در خصوص ارزيابي خود از عملکرد دولت گفت: براي ارزيابي يک دولت ابزارهاي متفاوتي وجود دارد. بطور مثال ميتوان به آمارهايي که در مراکز آمار و بانک مرکزي ثبت ميشود اشاره کرد. ضمن اينکه شاخصهايي نيز به شکل دورهاي توسط حوزههاي مختلف ارائه ميشود. معاون حقوقي و پارلماني وزير کشور دولت اصلاحات با بيان اينکه در سال 84 دولت اصلاحات يک کشور روي ريل را به احمدينژاد تحويل داد، گفت: من معتقدم فرصتها و منابع دولت نهم و دهم بيش از ساير دولتها بود چراکه در اين دوره قانون چشم انداز 20 ساله نظام تدوين و ابلاغ شده بود و در عرصه اقتصادي نيز کشور کنترل شده بود ضمن اينکه با مهار تورم در دوره قبل مقايسه قدرت خريد جامعه به نفع مردم بود. وي افزود: در دولت اصلاحات با تدابير صورت گرفته بهره سودهاي بانکي و بيکاري به شدت کاهش يافته بود و همچنين در عرصه بين المللي نيز از شرايط مطلوبي برخوردار بوديم. اين فعال سياسي اصلاح طلب با بيان اينکه در دوره اصلاحات به خاطر مناسبات خوب دولت با همسايگان خود و ساير کشورهاي دنيا پرونده هستهاي ايران در حال مديريت بود، تصريح کرد: در حوزه بين الملل سياست تنش زدايي پيش گرفته شد و همچنين در بعد داخلي نيز تلاش شد تا روابط ميان اقوام به سطح بهتري ارتقا پيدا کند. ميرلوحي با اشاره به نهادينه شدن مشارکت بالاي جوانان و زنان در دولت اصلاحات، تاکيد کرد: ميتوان گفت از حيث فعاليتهاي سياسي و اجتماعي فضاي تساوي برقرار شده بود ضمن اينکه به جهت مسائل ارزي، صنعتي و توليدي نيز به نقاظ خوبي رسيده بوديم و بطورکلي کشور در آستانه يک جهش به تمام معنا قرار داشت. وي در بخش ديگري از سخنان خود اضافه کرد: همانطور که شاهد بوديم دولت نهم و دهم با شعار مهرباني و خدمت به مردم وارد شد و انتظار ميرفت با توجه به امکاناتي که از گذشته در اختيار آنها گذاشته شده، بتواند کشور را شکوفا کند. چرا که همزمان با اين دوره با افزايش قيمت نفت درآمد دولت نيز افزايش يافت. اين کارشناس مسائل سياسي با تاکيد براينکه با ورود دولت نهم ساختارهاي کشور به هم خورد، خاطرنشان کرد: همزمان با اين دولت سازمان مديريت و برنامه ريزي کشور منحل شد و اين مساله به تصميمات کلان کشور لطمه زد. وي با اشاره به اينکه با روي کار آمدن دولت نهم هيچگاه بودجه کشور به موقع به مجلس ابلاغ نشد، يادآور شد: از اين زمان آشفتگي نظام آماري کشور آغاز شد و دولت با شعار خروج مردم از تهران تنها هزينههايي را براي کشور ايجاد کرد اما هيچگاه اين وعدهها عملي نشد و ميتوان گفت هفت سال فرصت برنامه ريزي از کشور سلب شد. ميرلوحي با تاکيد براينکه درآمد ارزي دولت هم اکنون با کل درآمدهاي ارزي دولتهاي قبل و بعد از انقلاب برابري ميکند، تصريح کرد: علاوه بر درآمد کلان دولت نهم و دهم اين دولت از ظرفيتهاي دولتهاي پيشين نيز بر خوردار بود اما برون داد اين منابع خيلي کمتر از حد انتظار بود. وي با بيان اينکه دولت اصولگرا در حوزه اقتصادي فرصتهاي بسياري را از دست داد، گفت: در حوزه سياست خارجي هم اکنون هزينههاي زيادي را پرداخت ميکنيم در حاليکه با سياست تنش زدايي دولت اصلاحات ميتوانستيم زودتر به نتيجه برسيم. بنابراين معتقديم دولت احمدينژاد دولتي نبود که بتواند به راحتي با دنيا گفتوگو کند.
اين فعال سياسي اصلاح طلب با اشاره به اينکه با نگاه سوءظن دولت اصولگرا احزاب به رکود کشيده شدند و همکاري آنها کاهش يافت، اذعان داشت: متاسفانه علاوه بر وضعيت نه چندان مناسب دولت در عرصههاي اجتماعي که منجر به شرايط نگران کننده طلاق و مواد مخدر در کشور شده است، شاهد اين هستيم که با آسيب جدي به صنعت و توليد کشور روزانه کارکنان بسياري باز خريد ميشوند.
ميرلوحي افزود: زماني که من استاندار بودم بدون محافظ و با ماشين شخص خود در دولت اصلاحات به شهرهاي مختلف کشور سفر ميکردم اما امروز اين مساله مقدور نيست. وي ادامه داد: متاسفانه دولت نهم و دهم با عملکرد ضعيف خود در عرصه ديني و فرهنگي نيز جريان اصلاحات را زير سوال برد و به شکل غير منصفانهاي آسيب جدي به اين جريان وارد کرد درحاليکه گرايش به دين در جوانان درحال افزايش بود اما امروز به راحتي شاهد هستيم که بحث دين گريزي حتي از سوي مراجع نيز مطرح ميشود. ميرلوحي با بيان اينکه اين اولين باراست که دولت در راس کار قراردارد و مردم داوري منفي نسبت به آن دارند، گفت: دولتهاي هاشمي و خاتمي با شرايط بهتري عرصه را ترک کردند اما اين اولين باري است که پيش از کنار رفتن دولت، مردم به آن نمره منفي ميدهند. وي با تاکيد براينکه مشکل اصلي عدم پذيرش تکثر درجامعه از سوي برخي است، تصريح کرد: متاسفانه عدهاي تنها به دنبال تک صدايي در کشور هستند که براي حل اين مشکل بايد احزاب به صورت قدرتمندي در کشور شکل بگيرد. ميرلوحي با اشاره به اينکه مشخص نيست کدام نهاد در کشور وظيفه ساماندهي حوزه سياست را برعهده دارد، گفت: متاسفانه چنين پروژه مهمي را به دست امواج سپردهايم. امروز دولتها با چند شعار وارد عرصه ميشوند در حاليکه در گذشته چنين نبود.
معاون حقوقي و پارلماني وزير کشور دولت اصلاحات با اشاره به حضور آيتالله هاشمي در تريبون نمازجمعه يادآور شد: هاشمي در تريبون نماز جمعه ديدگاههاي خود را مطرح ميکرد بنابراين مردم ميدانستند که با چه شخصيت و ديدگاهي سر و کار دارند علاوه به اين ديدگاههاي شخصي همچون خاتمي نيز پيش از اين تحت عنوان کتابهاي مختلف به چاپ رسيده بود در حاليکه ميتوان گفت احمدينژاد به نوعي هندوانه در بسته بود. وي همچنين در خصوص اظهارات مطرح شده در مور روي کار آمدن يک اصولگراي معتدل براي دوره آينده رياست جمهوري تاکيد کرد: اصلاحطلبان آنقدر به راه، اهداف و طرحهاي خود اطمينان دارند که نيازي نميبينند تا اجاره نشين جريان ديگري باشند. چراکه امروز مشخص شده است دولت اصلاحات با تمام محدوديتها ميتواند کارهاي بزرگي را انجام دهد. ميرلوحي در پايان خاطرنشان کرد: اصلاحطلبان نبايد خانه نشيني را انتخاب کنند بلکه بايد با حمايت از چهرههاي ورزيده خود بار ديگر توانمندي خود را به اثبات برسانند و در اين راه نياز به قرض گرفتن از گروههاي ديگر نيست. چرا که در نهايت مردم بايد تصميم بگيرند چه کسي شايسته در دست گرفتن امور اجرايي کشور است.
ادامه خبر...وزیر امور خارجه سوریه اظهارات رئیس جمهور مصر در نشست سران عدم تعهد در تهران را زیر پا گذاشتن اصول جنبش عدم تعهد و دخالت در امور سوریه عنوان کرد. خبرگزاری مهر: وزیر امور خارجه سوریه اظهارات رئیس جمهور مصر در نشست سران عدم تعهد در تهران را زیر پا گذاشتن اصول جنبش عدم تعهد و دخالت در امور سوریه عنوان کرد.
ولید المعلم وزیر امورخارجه سوریه در گفتگو با شبکه خبری العالم اظهارات محمد مرسی رئیس جمهوری مصر را دخالت در امور داخلی کشورش دانست.
المعلم تاکید کرد که محمد مرسی با اظهارات خود اصول جنبش غیر متعهدها را زیر پا گذاشت.
وی افزود : سخنان مرسی در حداظهارات رئیس یک حزب است و در حد ریاست جنبش بین المللی غیرمتعهدها به شمار نمی رود.
رئیس جمهوری مصر روز پنجشنبه در بخشی از اظهارات خود در نشست جنبش غیر متعهدها از نظام حاکم بر سوریه انتقاد کرد.
نويسنده : حميد خوش آيند
برگزاري اجلاس بين المللي سران غيرمتعهدها در تهران را بايد با توجه به انتقال رياست اين جنبش از مصر به ايران آن هم در مقطع کنوني نظام جهاني و تقارن آن با تحولات منطقه اي و همچنين ميزباني جمهوري اسلامي، اجلاسي حائز اهميت براي كشور ارزيابي کرد. با توجه به نقش و جايگاه ايران در معادلات منطقهاي و مناسبات بين المللي، برپايي اين اجلاس در تهران فرصت بزرگي است كه بايد به خوبي از آن استفاده کرد و آن را مغتنم شمرد. محققاً جنبش غير متعهدها ميراث ماندگاري است که توسط ايرانيان به جامعه جهاني به ارث رسيده است کما اينکه شکل گيري اين جنبش و تأسيس آن اساساً ريشه در انديشههاي سياسي و رفتارها و رويکردهاي سياست خارجي دکتر محمد مصدق که اولين مبتکر سياست «موازنه منفي» به عنوان رويکردي نوين در جهان سوم و در ميان ملل استعمار زده است، داشته و در اين راستا از او بايد تحت عنوان «پدر معنوي جنبش غير متعهدها» ياد کرد. بنابراين از اين نکته نظر مطالعه و بررسي چگونگي شکل گيري غير متعهدها بدون توجه به نقش و تأثيرات الهام گونه مصدق در پيدايش آن، امري در نهايت بي انصافي و بي عدالتي خواهد بود. چرا که از مصدق بايد به عنوان پدر جنبشهاي ضد استعماري جهان نام برد که نه تنها در ايران بلکه در اقصي نقاط جهان از آسيا گرفته تا آفريقا و اروپا و آمريکا و در بين همه گروهها و مکاتب فکري و سياسي اعم از چپ و راست از جايگاهي به مراتب بالا، ارزشمند و احترام برانگيز برخودار است که هر انسان مبارز، استکبار ستيز و آزاديخواهي را در مقابل عظمت روح و فکر و انديشه جسور خويش به تعظيم وا ميدارد. آنچه مشخص است اين است که جنبش غير متعهدها که بعد از مجمع عمومي سازمان ملل متحد بزرگترين سازمان بين المللي كه دو سوم كشورهاي عضو مجمع عمومي سازمان ملل را شامل ميشود محسوب ميگردد، ميراث ماندگاري است که با الهام از تفکرات ضد استعماري مصدق پا به عرصه جهان گذاشته است. در اين راستا لازم به توضيح است که با پايان يافتن جنگ دوم جهاني، کشورهاي فاتح جنگ بويژه آمريکا و شوروي دچار اختلافات و رقابتهاي شديدي شدند بطوري که اين رقابتها باعث بلوک بندي کشورهاي جهان در دو بلوک شرق و غرب شد.
بنابراين در اوج جنگ سرد و فضاي دو قطبي بين غرب و شرق رهبران چند کشور که خارج از قطب بندي جهاني بودند، با هدف ايجاد وحدت ميان کشورهايي که نه در اردوگاه کمونيسم و نه در اردوگاه سرمايهداري (امپرياليسم) قرار داشتند، در سال 1961 ميلادي برابر با 1340 خورشيدي جنبش عدم تعهد را پايهگذاري کردند. رهبران مؤسس اين جنبش جواهر لعل نهرو (نخست وزير هند)، مارشال تيتو (رئيس جمهور يوگسلاوي)، احمد سوکارنو (رئيس جمهور اندونزي) و جمال عبدالناصر (رئيس جمهور مصر) بودند. برخورداري از سوابق طولاني در جهت مبارزات ضد استعماري خصوصيت مشترک اين چهار رهبر سياسي بود. اولين گردهمايي اعضاي جنبش عدم تعهد در کنفرانس باندونگ (اندونزي) در 18 آوريل 1955 صورت پذيرفت. در اين کنفرانس نطفه جنبش عدم تعهد منعقد شد و دو جبهه متفاوت حاضر در کنفرانس نيز که يکي خواهان مبارزه با استعمار (مانند هند و اندونزي) ديگري مانند مبارزه با کمونيسم (مانند پاکستان و سيلان) بودند، نظرات خود را به يکديگر نزديک کردند و در يک گروه فراگير عليه استعمار و استثمار چه شرقي و چه غربي متحد شدند. احترام متقابل به تماميت ارضي کشورها؛ عدم تجاوز؛ عدم دخالت کشورها در امور داخلي يکديگر؛ مساوات کشورها و همزيستي مسالمت آميز، اصول پنجگانه اين جنبش بود که به پيشنهاد جواهر لعل نهرو در اعلاميه نهايي کنفرانس گنجانده شد. برخي بر اين باورند که پس از پايان جنگ سرد و فروپاشي اردوگاه سوسياليسم، کشورهاي عضو جنبش عدم تعهد نيز دچار نوعي بي هويتي شده و دليل وجود اين جنبش که ايجاد موازنه منفي بين دو ابر قدرت دوران جنگ سرد بود از بين رفت. عدهاي ديگر را نيز فرض بر اين است که جنبش عدم تعهد وارث موازين ضد آمريکايي يا همان ضد امپرياليستي است.
اين در حاليست که بسياري از تحليلگران سياسي فلسفه وجودي چنين سازماني را وابسته به جهان دوقطبي ميدانند و دليلي براي ادامه حضور جنبش در صحنه بين المللي با معيارها و مختصات دوران جنگ سرد نميبينند. در هر صورت قريب به 120 کشور جهان از جمله ايران که تقريباً بيش از دو سوم اعضاي سازمان ملل متحد را تشکيل ميدهند، عضو جنبش عدم تعهد هستند. هماکنون کشور مصر رياست دورهاي اين جنبش را بر عهده دارد که در اجلاس آتي تهران قرار است رياست اين جنبش براي مدت سه سال متوالي به ايران منتقل شود. گفتني است که سران کشورهاي عضو جنبش عدم تعهد هر 3 سال يکبار در اجلاسي با همين نام گرد هم ميآيند. ايران که به دليل عضويت در پيمان نظامي مرکزي سنتو که در تضاد با اصلي ترين مبناي فکري شکل دهنده جنبش يعني بي طرفي و عدم وابستگي به شرق و غرب بود، از عضويت در اين جنبش محروم مانده بود، نهايتاً در سال 1979 پس از پيروزي انقلاب به جنبش عدم تعهد پيوست. در سالهاي اوليه حيات جنبش، ايرانيان نام آن را به «جنبش ناوابستگان» ترجمه ميکردند. اما به دليل عدم اقبال عمومي نام «غيرمتعهدها» مصطلح گرديد. ايران بعد از پيوستن به جنبش در اجلاس سران 1979 درهاوانا و از آن به بعد در همه نشستهاي مختلف اين جنبش حضور داشتهاست. لغو برگزاري هفتمين اجلاس سران در بغداد به دليل تجاوز نظامي عراق به ايران و انتقال اين اجلاس به دهلي نو از مهمترين رويدادهاي جنبش به حساب ميآيد. اما همانطور که ذکر شد مصدق، گرچه در کنفرانس تشکيل جنبش غير متعهدها حضور جسمي نداشت وليکن نقش او را در شکل دهي به فضايي که منتهي به تأسيس جنبش غير متعهدها شد بايد بي بديل ارزيابي کرد.
مصدق در آن مقطع زماني دو ميراث ماندگار يعني يکي نهضت ملي شدن صنعت نفت يا همان «نهضت ملي» در سطح داخلي، و ديگري «جنبش غير متعهدها» در سطح جهاني از خود به يادگار گذاشت.
در اين رابطه با توجه به تقدم زماني نهضت ملي شدن صنعت نفت بايد جنبش ملي مصدق را سرآغاز جنبشهاي ضد استعماري در كشورهاي زير سلطه در جهان دو قطبي و مبارزه عليه استعمار جديد دانست که بلافاصله در عرصه جهاني در قالب جنبش غير متعهدها جنبش ملي مصدق چهره جهاني به خود گرفت.
در واقع مصدق اولين كسي بود که در جهان دو قطبي، پاي ابرقدرت شرق و استعمار غرب را از كشوري ضعيف و جهان سومي بيرون كرد و درس استقلال كامل را به جهانيان آموخت. به همين دليل است كه او را شخصيتي که خواب راحت را از چشم استعمارگران جهان ربود، ميخوانند. چرا که نهضت او درس تجربهاي براي همه كشورهاي استعمارزده جهان در پي داشته و همه جنبشهاي استقلال طلبانه جهان در واقع پس از نهضت ملي ايران و به نحوي با درس گرفتن از آن، پا گرفته و عمل كردند و گرچه در همان مقطع هم به گفته خود دکتر مصدق، ايران جزو بلوک کشورهاي آزاد و غرب به شمار ميرفت اما در عين حال استقلال ايران هم در داخل کشور تأمين شده و به سالها استعمار غرب (انگليس) پايان داده شد. سياست «موازنه منفي» او مبتني بر اصل بي طرفي يا «ايده عدم تعهد» به عنوان يك راه حل اساسي و استراتژيك براي كشورهاي استعمارزده، كه مصدق مبدع آن بود، مبني بر اينكه ملتهاي جهان سوم نه نسبت به آمريكا و امپرياليسم غرب و نه نسبت به شوروي و امپرياليسم شرق هيچ گونه تعهد خدمتگزاري ندارند، مورد علاقه بسياري از رهبران استقلال طلب قرار گرفت كه با پيروي از آن توانستند ملتهاي خود را از اسارت و بردگي بيگانگان برهاند و به استقلال و سرفرازي برسانند.
به واقع نهضت او سرآغاز جنبش عدم تعهد در جهان شد. اين تز نه تنها از سوي كشورهاي شرق بلكه حتي توسط برخي اروپائيان هم دنبال شد و در حقيقت مصدق به سرحلقه رندان جهان تبديل شد. لازم به ذكر است كه به پاس حماسه عظيم مصدق در دادگاه بينالمللي كه به تمام ملل جهان درس آزادگي داده بود صندلياي كه مصدق بر روي آن نشسته بود به احترام او كنار گذاشته شده و هم اكنون پس از گذشت پنجاه سال به عنوان يك جاذبه توريستي به مردم نشان داده ميشود و مردمي كه به دادگاه لاهه ميروند با مشاهده اين صندلي كه به احترام نماينده ملت ايران، بيش از 50 سال است كه كنار گذاشته شده است، متوجه عظمت روحيه ملي گرائي مردم ايران ميشوند.
همچنانکه که ذکر شد نخستين كنفرانس كشورهاي غير متعهد در سال 1953 با حضور جواهر لعل نهرو (هند)، جمال عبدالناصر (مصر)، مارشال تيتو (يوگسلاوي) و احمد سوكارنو (از اندونزي) برگزار شد. قرار بود رياست اين كنفرانس با دکتر مصدق باشد اما او در آن هنگام در زندان بود.
ولي باز هم شركتكنندگان جاي او را خالي كردند. دكتر احمد سوكارنو رهبر نامدار، رنجديده و زندان کشيده مردم اندونزي در مبارزه با استعمارگران هلندي، در سال 1960 در مجمع عمومي سازمان ملل اظهار داشت: مصدق پرچمدار آزادي كشورهاي غير متعهد است. ما در سنگر جنگ و مبارزه با هلند از اعمال و گفتار دكتر مصدق الهام گرفتيم و بر دشمن فائق شديم. جمال عبدالناصر نيز از برجسته ترين رهبران جهان عرب و «پدر ناسيوناليسم عربي» و از بنيانگذاران جنبش غير متعهدها بود که در نطقهايش هميشه از تأثير نهضت مصدق ياد ميكرد و بارها اعلام كرده بود كه «من شاگرد مكتب ضداستعماري دكتر مصدقم و از مكتب مصدق درس آموخته ام». مارشال تيتو يکي ديگر از بنيانگذاران جنبش غيرمتعهدها و از رهبران سرشناس استعمارستيز و مهين پرست يوگسلاوي نيز تز «عدم تعهد» را به اذعان خود، از مصدق آموخت و در عمل بكار بست. جواهر لعل نهرو نيز از ديگرپايهگذاران غيرمتعهدها كه پس از مهاتما گاندي محبوبترين و نامدارترين رهبر ضد استعماري هند شمرده ميشود، وي نيز از پيروان مكتب «عدم تعهد» دكتر مصدق بود که به کرات خدمات دكتر مصدق را به كشورهاي غيرمتعهد ميستود و او را کراراً پيشگام مبارزه براي غرور ملي و آزادي و شرافت ميناميد و همواره ميگفت «در قرن ما آسيا سه مرد بزرگ به وجود آورد كه در جهان تأثير نمايان گذاشتند اين سه مرد بزرگ يكي گاندي، دومي مائوتسه تونگ و سومي مصدق است». بنابراين مصدق را بايد سرآغاز نهضتي در كشورهاي جهان سوم دانست که به نام كنفرانس كشورهاي غير متعهد و با بنيانگذاري شاگردان مکتب مصدق يعني نهرو، جمال عبدالناصر، مارشال تيتو و احمد سوكارنو (از اندونزي) تأسيس شد. با اين اوصاف چه زيبا خواهد بود تا در کنفرانس آتي غيرمتعهدها که با حضور بيش از 130 کشور جهان در 9 و 10 شهريور در تهران برپا خواهد شد، به پاس تمامي زحمات، رنجها و مشقاتي که مصدق بزرگ که خون ايراني در رگهايش جاري بود، براي مبارزه با استعمار و استثمار کشيد، تجليل به جا آورد کما اينکه اين مرد بزرگ جزئي از تاريخ سياسي معاصر ايران بوده و مطمئناً نيز گراميداشت آن گراميداشت همه نهضتهايي خواهد بود که از چندي پيش در خاورميانه و شمال آفريقا براي مبارزه با ظلم و ستم و بيداد شکل گرفته و حيات يافته اند.
ادامه خبر...خودروهای بمب گذاری شده ی شهیدان هسته ای کشورمان در محل ورودی به سالن نشست کارشناسان کشورهای عدم تعهد در مرکز همایش های بین المللی صدا وسیما به نمایش گذاشته شده اند.
به گزارش خبرنگار الف مستقر در ستاد خبری اجلاس غیر متعهد ها، این ابتکار ایران در حالی صورت می گیرد که کارشناسان کشورها به محض ورود به محل نشست با اثرات عملیات تروریستی علیه دانشمندان کشورمان روبه رو می شوند.
طی روزهای یکشنبه و دوشنبه نشست کارشناسان در مرکز همایش های صدا وسیما برگزار خواهد شد.
مصاحبه با سیدناصر حسینیپور سهل ممتنع است؛ آسان از این لحاظ که حافظه بسیار خوبی دارد و بعد از گذشت این همه از اسارت هنوز خاطرات خود را با ریزترین جزئیات به خاطر میآورد. سخت از این جهت که محافظهکار است و نسبت به مصاحبههای خود بسیار حساس. هنوز هم بعد از گذشت دو دهه تحشیهنویسی میکند و یادداشتنویسی را به یک سنت در زندگی خود تبدیل کرده است. حسینیپور بعد از مصاحبه اصرار داشت که متن مصاحبه را پیش از انتشار بخواند و این کار را انجام داد و با دقت تمام متن را بار دیگر بازنویسی کرد. او هنوز هم به مانند یادداشتهای زندان با مداد در حاشیه کاغذها مینویسد و این کار را با وسواس فراوانی انجام میدهد.
مصاحبه با سید ناصر حسینیپور به مناسبت سالروز آزادی اسرا از عراق انجام شد که با اندکی تاخیر از نظر میگذرانید:
* متاسفانه من قدر عصای خود را ندانستم/ التماس کردم تا به جبهه اعزام شدم
به عنوان اولین سوال آیا هنوز آن عصایی را که به شما کمک کرد تا یادداشتهای خود را داخل لوله آن مخفی کنید تا با خود به ایران بیاورید را نگه داشتهاید؟
این عصار را پس از ورود به ایران، تا سال ۱۳۷۲ به همراه داشتم. در این سال پای یکی از پسرعموهای من حین بازی فوتبال شکست و من عصا را به او امانت دادم. فکر میکردم از این عصا نگهداری خواهد کرد و خوب که شد به من پس خواهد داد اما در سال ۱۳۸۰ که عصا از وی خواستم، متوجه شدم که وی عصا را گم کرده و هر چه گشتیم نتوانستیم اثری از آن پیدا کنیم.
متاسفانه من قدر این عصا را ندانستم. این عصا یادآور خاطرات زیادی برای من بود و من در بازگشت از عراق در یک لنگه این عصا نام ۷۸۰ نفر از کسانی را که در زندانهای مخفی عراق بودند، مخفی کرده بودم تا تحویل مقامات هلال احمر ایران بدهم. در لنگه دیگر این عصا نیز رمزها و کدهایی را که هر کدام گرا و آدرس خاطرهای خاص بود، نگهداری کرده بودم. کدها و رمزهایی روز نوشت و که طبق ایام هفته نوشته شده بود. بیشتر اسمها و نکاتی را که احتمال میدادم فراموشم شوند، در این دفترچه کوچک جیبی نوشته بودم. دوست داشتم از زندان عراق که آزاد شدم، این دفترچه کوچک جیبی را به عنوان یادگاری داشته باشم.
آقای حسینیپور عکسهایی که از شما قبل از اسارت دیده میشوند بسیار جوان هستند و در کتاب هم اشاره کردهاید که از مکانی به غیر از محل زندگی خود به جبهه اعزام شدهاید. چگونه توانستید با آن سن کم و در ۱۴ سالگی به جبهه اعزام شوید؟
تلاش من از شهرستان محل سکونتم شهر گچساران از توابع استان کهکیلویه و بویراحمد، برای رفتن به جبهه بیفایده بود. هر چه شناسنامه جعل کردم و هر راهی را که ممکن بود امتحان کردم اما نتوانستم به جبهه بروم. من بارها غیبتهای یک ماهه یا بیشتر از خانه داشتم. در همان دوران برای اینکه امورات خود را بگذرانم در نانوایی هم کار میکردم و کارهای نیمه وقت انجام میدادم تا پولی پسانداز کنم و به دیگر شهرها و استان های همجوار بروم تا شاید برای رفتن به جبهه ثبت نامم کنند. به شهرهای دهدشت، بهبهان، نورآباد و شیراز رفتم شاید ثبت نامم کنند، موفق نشدم. سماجت بسیاری به خرج دادم تا اینکه سرانجام از طریق یاسوج به جبهه اعزام شدم.
آن وقت آنجا ممنوعیتی برای شما قائل نشدند؟
من آنجا زیاد التماس کردم و دست فرماندهای به نام نوربخش را بوسیدم. دستش را که بوسیدم و زیاد گریه کردم از نظر روحی به هم ریخت. دستم را گرفت و مرا برد پیش مسئول اعزام نیروی بسیج و گفت: این سید رو با مسئولیت من ثبت نام کن. این را که گفت به تمام آرزوهایم رسیده بودم. فکر میکردم دارم خواب میبینم.
* به ما (پدرم و برادرانم) میگفتند گروه ۱+ ۵
آقای نوربخش هنوز در قید حیات هستند؟
بله این فرمانده در قید حیات است و برادر دو شهید هستند. البته من از چند سال پیش با وی آشنایی داشتم. از سن دوازده سالگی که به اردوهای دانشآموزی به یاسوج میرفتم همیشه فعال بودم و در مرکز توجه او بودم. این ارتباط من با نیت برقرار شده بود و همیشه دوست داشتم چنان فعال باشم که دل او را بدست آورم و نهایتا از این ارتباط استفاده کنم و بالاخره همین طور شد و در سال ۱۳۶۵ توانستم از این ارتباط بهره ببرم و با توصیه او به جبهه اعزام شوم.
سوالی هم در مورد خانواده شما، چه شد که از خانواده شما ۶ نفر به جبهه رفتند و این شاید یکی از موارد نادر باشد که در دوران دفاع مقدس اتفاق افتاده باشد؟
پدرم و پنج تن از فرزندانش در جبهه حضور داشتند و هر یک در مسئولیتهای مختلفی قرار داشتند؛ از فرمانده گردان گرفته تا تخریبچی و تکتیر انداز. بعدها یک دوست عزیزی تعبیر ۱+۵ را برای خانواده ما بکار برد. به نظر من حضور رزمندهها به همراه پدر و مادرشان بود که ما توانستیم کمر صدام و اربابان آنها را بشکنیم. پدر من یک کشاورز روستایی بود اما پنج فرزندش جبهه رو شدند و هرکدام در مسئولیتهای مختلفی در دفاع مقدس حضور پیدا کردند.
در کتابتان خواندم از این جمع شش نفره پنج برادر و پدر، یک شهید، سه جانباز و دو آزاده تقدیم اسلام کردید؟
بله برادرم سید هدایتالله که جانشین واحد اطلاعات و عملیات تیپ ۴۸ فتح بود که در کردستان شهید شد. برادرم سید قدرتالله که فرمانده گردان مالک اشتر بود جانباز و آزاده سیاسی دوران انقلاب است. برادر دیگرم سیدنصرتالله که مسئول محور اطلاعاتی لشکر ۱۹ فجر بود، جانباز است. من هم جانباز و آزاده و مفقود الاثر بودم. پس میشود یک شهید، دو آزاده و سه جانباز اگر خدا قبول کند.
* خواندن زیارت عاشورا مانع رفتن ما به کربلا شد
آقای حسینی آیا بعد از رهایی از اسارت، به زیارت عتبات عالیات رفتید یا خیر؟
من بعد از آزاد شدن دیگر به عراق نرفتم. زمانی که در آستانه آزادی بودیم بسیاری را به کربلا بردند، اما من و همراهانم را به خاطر خواندن زیارت عاشورا به کربلا نبردند. بعثیها نسبت به خواندن زیارت عاشورا فوقالعاده حساس بودند، به همین خاطر آن زیارت عاشورا باعث شد ما از نعمت زیارت آقا امام حسین (ع) بیبهره شویم. این تهدید را در ابتدا ما جدی نگرفتیم. یک افسر استخباراتی در اردوگاه ۱۳ رمادی حین خواندن زیارت عاشورا به ما گفت: با خواندن زیارت عاشورا زیارت قبر حسین (ع) را به گور خواهید برد. همین طور هم شد.
* هنوز هم به یاد آوردن خاطرات عراق برای من دردناک و زجرآور است
در طی این بیست و چند سال که از عراق آزاد شدم، قسمت نشد که به کربلا بروم. هنوز هم به یاد آوردن خاطرات عراق برای من دردناک و زجرآور است؛ وقتی خاطرات اسارت را به یاد میآورم خیلی زجر میکشم و تداعی خاطرات آن روزها خیلی دردآور و تلخ است. بیشتر شبها خواب آن آدمها و و کابوس آن روزها رهایم نمیکند. امسال قسمت شد تا همراه دکتر سعید جلیلی و تیم مذاکره کننده وی به عراق بروم و بالاخره زیارت کربلا، سامرا و نجف برای اولین بار در طول زندگی نصیب من شد.
* برادرم ۳۸۷ نوار از آهنگران در آرشیو خود داشت
شما از همان کودکی به نوحههای حاج صادق آهنگران علاقه داشتید و بعدها کاستهای خود را که مجموعه کاملی بود به وی دادید. آیا هنوز هم نوحه میخوانید؟
من هنوز هم اشعار حماسی حاج صادق را در پایان سخنرانیهایم میخوانم، اما بیشتر در جاهایی که فضای آن باشد.
متاسفانه از آن همه نوحهخوانیهای من در عملیاتهای مختلف تنها یک فیلم در آرشیوها باقی مانده. علاقه بیش از حد من به حاج صادق آهنگران به علاقه برادر شهیدم هدایت الله برمیگردد. هدایتالله یک قفسه بزرگی داشت و در طبقات این قفسه فقط نوار دیده میشد که دوازده طبقه آن نوارهای حاج صادق و دو طبقه آن نوارهای مرحوم حاج آقا شیخ کافی بود. زمانی که من به جبهه اعزام میشدم ۳۸۷ نوار از آهنگران در قفسه بود. این تعداد به اواخر سال ۱۳۶۵ و عید ۱۳۶۶ باز میگردد.
همه نوحههای حاج صادق بر روی نوارهای مشکی راکس و سونی قرمز رنگ ضبط شده بودند و بعد از آزادی ام در سال ۱۳۷۵ آوازه این مجموعه نوارها به گوش حاج صادق هم رسیده بود. برادرم هدایتالله برای تهیه این نوارها سفرهای ۵۰ کیلومتری را طی میکرد و چند برابر قیمت یک نوار برای آن هزینه میکرد.
* در بیمارستان شعرهای خطرناک حاج صادق را میخواندم
در زمان اسارت من اشعار بسیاری از حاج صادق را برای بچهها میخواندم. اشعار خطرناکی که برایم دردسر ساز میشدند و در کتاب خاطرات اینگونه زیاد دارم. اشعاری «ما سر صدام بر سنگ ندامت میزنیم» یا «با هر که علیه ما به پا خواست آماده رزم بیامانیم» یا «ای لشکر حسینی تا کربلا رسیدن یک یا حسین دیگر» یا «بهر آزادی قدس از کربلا باید گذشت / از کنار مرقد آن سر جدا باید گذشت/ پیشای رزمنده که این خانه از دشمن باید گرفت» و...
بعضی وقتها افسران عراقی با شنیدن این شعرها مرا اذیت میکردند و پا روی پای قطع شده من میگذاشتند. در بیمارستان الرشید بغداد وقتی شعرهای حاج صادق را میخواندم و لطیف این شعرها را برای بعثیها ترجمه میکرد، آنها به لطیف که مترجم من بود میگفتند لطیف تو شعرهای این آدم را درست برای ما ترجمه نمیکنی. این آدم در شعرهایش از قدس، حسین، کربلا اسم میبرد. تو وقتی ترجمه میکنی این اسمها را نمیگویی.
لطیف میگفت: سید ناصر، تو به من بگو به جای حسین و قدس و کربلا چه کلماتی را ترجمه کنم. آخر این اسمی است که بشود برای آن اسمی، کلمهای یا چیز دیگری ترجمه کرد. من دیدم که با ادامه این روند کار دست لطیف میدهم و اعتمادی را که به این فرد داشتهاند را زیر سوال میبرم، در نهایت از خواندن شعرهای حاج صادق در بیمارستان الرشید گذشتم.
آیا این نوارها را از حاج صادق تحویل گرفتید؟
نه آنها را برای همیشه تحویل حاج صادق دادم. من هیچ وقت در زندگی باورم نمیشد که نوارهای آهنگران به خودش بازگردد. حتی فکر نمیکردم روزی با حاج صادق آهنگران این گونه رفیق شوم. حاج صادق را همه شهدا و رزمندگان دوست داشتند.
* فکر نمیکردم کتاب این چنین بازتابی داشته باشد/ وبلاگی برای کتاب خود درست کردهام
بازتاب این کتاب بعد از انتشار چگونه بود؟ آیا فکر میکردید که این کتاب تا این اندازه تاثیرگذار باشد؟
فکر نمیکردم بعد از شش ماه کتاب به چاپ بیست و یکم برسد. فکر میکردم نهایتا طی دو سال به چاپ سوم برسد. نظر خیلیها را در وبلاگ شخصیام «اینجا سیدناصر حسینیپور مینویسد» را خواندهام. نظراتی که خستگی اسارت و نوشتن را از تن من زدود هر چند بیشتر این نظرات شخصی هستند اما خیلی از این نقطه نظرات را میتوان خواند.
استقبال از کتابهای این چنینی نشان میدهد که مردم هنوز هم بعد از گذشت ۲۰ سال از جنگ، به موضوع ادبیات مقاومت علاقه بسیاری دارند. من در این کتاب تلاش کردم از بچگیام فرار نکنم، رو راست باشم و بعنوان یک نوجوان شانزده ساله هر جایی که کم آوردهام آن را به طور صریح و با صداقت بیان کردهام.
* بچههای شمال میخواستند به زلزلهزدگان روبار و منجیل خون اهدا کنند
زمانی که در اسارت بودید زلزله رودبار و منجیل اتفاق افتاد. اسرا نسبت به این واقعه چه واکنشی داشتند؟
در دوران اسارت در اردوگاه ما بچههای شمال بیشتر از جاهای دیگر بودند و وقتی زلزله رودبار و منجیل اتفاق افتاد، در آن تاریخ بچههای شمال با هم مشورت کردند و آمدند جلوی اتاق افسر نگهبان صف کشیدند. آنها گفتند میخواهند با فرمانده ارشد اردوگاه سرگرد خلیل ابراهیم کاظم صحبت کنند. وقتی فرمانده آمد آنها اعلام کردند که میخواهند خون بدهند. این آدمهایی که رنگ زردیشان نشان از کم خونی و ضعف جسمیشان بود، و حتی وقتی برای یک وعده در زندانهای عراق سیر غذا نخورده بودند، آمده بودند و میخواستند برای زلزله زدگان شمال خون اهدا کنند.
سرگرد خلیل گفت: شما که خونی برای اهداء ندارید، و اگر خونی هم باشد باید نفس بکشید و زنده بمانید تا شما با یک اسیر عراقی مبادله شوید. از سوی دیگر ما با دولت ایران ارتباطی نداریم که خون شما را به ایران بفرستیم. بچههای شمال گفتند: زمانی که ما به جنگ آمدیم قصد داشتیم خون خودمان را برای وطنمان فدا کنیم و الان هم که زنده هستیم حاضریم برای زلزلهزدگان شمال همین مقدار خونی را که داریم اهدا کنیم. چنین جلوههای زیبایی در زندانهای عراق زیاد دیده میشد.
* مرتضی سرهنگی «پایی که جا ماند» را ۴ بار پیش از انتشار خواند
در یکی از مصاحبهها عنوان کرده بودید که آقای مرتضی سرهنگی نقش مهمی در انتشار این کتاب داشت. آیا در مراحل چاپ این کتاب آقای سرهنگی نظر خاصی در مورد این کتاب داشتند؟
آقای سرهنگی برای انتشار این کتاب به یاسوج سفر کرد. وقتی کتاب را خواند به یاسوج آمد. به نظر من نام مرتضی سرهنگی و ادبیات مقاومت به یکدیگر گره خوردهاند. نمیشود به ادبیات مقاومت ایران نگاه کرد و نام مرتضی سرهنگی را در آن ندید. علاقهای که به این آدم دارم به خاطر ۶۱۱ کتابی است که در حوزه ادبیات مقاومت با همت و مدیریت خوب وی منتشر شده است. سرهنگی کتاب من را پیش از انتشار ۴ بار خواند و در مورد آن نظر داد که مثلا در مورد برخی شخصیتها بیشتر توضیح بدهم یا اینکه پانوشتی در مورد فلان حادثه یا شخصیت بنویسم. من از نقطه نظرات عالمانه ایشان بهره بردم.
مقام معظم رهبری در مورد مرتضی سرهنگی میگوید: شاعران در گذشته در وصف صاحبان زر و زور و تزویر شعر میسرودند اما اگر من شاعر بودم قصیدهای در وصف آقای سرهنگی و بهبودی میساختم. این سخنان رهبری جایگاه ویژه او را در ادبیات مقاومت میشناساند.
* از دو فصل ابتدایی کتابم قرار است فیلم ساخته شود/ بقیه بخشهای کتاب هم سریال میشود
بعد از انتشار و بازتاب خوب آن آیا تصمیمی گرفته نشده که فیلمی از این اثر ساخته شود؟
در حال حاضر فیلمنامه این اثر را آقای محمدمهدی عسگرپور نوشته است و در حوزه هنری به تصویب رسیده است. قرار است فیلم را هم خود آقای عسگرپور کارگردانی کند. البته این فیلم مربوط به دو فصل اول کتاب است. قرار است برای فصلهای بعدی کتاب در قالب یک سریال به موضوع پرداخته شود. بحث ترجمه این اثر به سه زبان زنده دنیا هم در دستور کار حوزه هنری قرار دارد.
* پدرم گفت اگر ناصر برگشت، من هم میروم سر قبر پدرم و او را به خانه میآورم
یک سوال دیگر در مورد لحظه ورود به ایران، پدر شما وقتی خبر بازگشت شما از اسارت را شنیدند چه واکنشی داشتند؟
زمانی که به پدرم اطلاع دادند که من زنده هستم، سخنی گفت که هنوز هم به عنوان یک جمله معروف از پدرم در فامیل ما نقل محافل است. پدرم گفت: اگر سید ناصر برگشت، من هم میروم سر قبر پدرم، سید منصور، و او را به خانه میآورم. یعنی اگر سید ناصر برگشت، پدر من هم که سالهاست فوت کرده زنده میشود و بر میگردد خانه. زنده بودن من این هم برای پدرم غیر قابل باور بود.
اولین دیداری که با یکدیگر داشتید چگونه بود؟
وقتی من وارد باشت شدم، کوچه خیلی شلوغ بود و مردم گاو و گوسفند میکشتند. وقتی به نزدیکی خانه رسیدیم جمعیت یک فضایی را باز کرد تا من و پدرم همدیگر را ببینیم. پدرم به محض دیدن من بدون اینکه متوجه پای قطع شده من باشد، فقط به صورت من نگاه میکرد. بیش از یک ربع من را در آغوش گرفته بود و با هم گریه میکردیم و مردم هم با دیدن این صحنه، دیدار این پسر و پدر، همه گریه میکردند.
از همان ابتدای آزاد شدن در مدارس به اشاعه فرهنگ انقلاب پرداختم
بعد از بازگشت چه کردید؟
از همان روزی که آزاد شدم سعی کردم پیام رسان فرهنگ شهدا و آزادگان باشم. من هر سالی نزدیک به ۱۰۰ سخنرانی در مدارس مختلف برای جوانان و نوجوانان داشتم. من از همان ابتدای آزادی این رسالت را بر دوش خودم احساس کردم. همانگونه که در اسارت نیز این احساس مسئولیت را داشتم. در سالهای بازگشت بیش از ۱۰۰۰ سخنرانی در مدارس و محافل مختلف ایران انجام دادم و هزاران نامه از این دانشآموزان دریافت کردم. این سخنرانیها سازماندهی نشده بود و افراد مختلف بر اساسشناختی که از من داشتند از من تقاضای سخنرانی در مکانهای مختلف را میکردند. برای من ترتیب میدادند.
به عنوان آخرین سوال، کتابی که اخیرا مطالعه کردید چه نام داشت؟
من در ایام ماه مبارک رمضان کتاب «نامههای فهیمه» را خواندم. کتاب ارزشمند، تاثیرگذار و کم حجمی است. این کتاب عشق واقعی و پاک زن و شوهری که قلم بسیار زیبایی داشتند را نمایش میدهد. یکی از آنها در خانه و دیگری در سنگر برای همدیگر نامه مینوشتند. من فکر میکنم اگر دختر امروزی میخواهد عشق واقعی را بشناسد و الگوی واقعی برای خود پیدا کند باید «نامههای فهمیمه» را بخواند.
سخنگوي وزارت امور خارجه درباره اقدامات وزارت خارجه براي برگزاري شانزدهمين اجلاس بينالمللي غيرمتعهدها گفت: نقش وزارت خارجه در دو بخش محتوايي و شكلي قابل تعريف است. به لحاظ محتوايي اين وزارت وظايفي مانند آماده كردن اسناد، متن بيانيه و تشكيل كميتههاي مربوطه را بر عهده دارد.
رامين مهمانپرست با بيان اينكه اين اجلاس بينالمللي در سه سطح كارشناسان ارشد، وزراي خارجه و سران كشورهاي عضو برگزار ميشود، ادامه داد: برگزاري نشست كارشناسان ارشد و وزراي خارجه را وزارت خارجه دنبال كرده و به لحاظ شكلي اين وزارتخانه موظف به ايجاد ارتباط با مسوولين كشورهاي مختلف براي حضور هر چه بهتر آنها و ايجاد انگيزه براي نقش جديتر است تا بدين شكل جنبش بتواند به جايگاه اصلي خود نزديك شده و كارآيي در حل بحرانهاي منطقهاي و بينالمللي داشته باشد. سخنگوي دستگاه ديپلماسي كشورمان با اشاره به تحولات بيداري اسلامي در منطقه ادامه داد: موجي كه بيداري اسلامي در منطقه به راه انداخته و موج عدالتخواهي در دنياي غرب به اين دليل به پا خواسته كه دنياي امروز از بيعدالتي رنج برده و كشورهاي مستقل خواهان احترام به ارزشهاي خود هستند.وي افزود: بايد اين كشورهاي مستقل براي اداره جهان مشاركت داشته باشند بحرانهاي مختلف اقتصادي، اجتماعي و سياسي در سراسر جهان وجود دارد، بايد جنبش غيرمتعهدها به عنوان بزرگترين مجموعه بعد از سازمان ملل با 120 عضو جايگاه خود را براي ايجاد نظم عادلانه برقرار كند كه اين موضوع تحرك بيشتر اعضاي جنبش را ميطلبد و بخصوص در دوران رياست سه ساله جمهوري اسلامي ايران سعي ميشود كه اين شعار بسيار زيبا حاكم شود و جنبش بتواند به اهداف اوليه خود نزديك شود.
مهمانپرست با اشاره به حل مشكلات پيشروي جهانيان گفت: جمهوري اسلامي ايران بر اين باور است كه براي حل مشكلات همكاريهاي منطقهاي نقش اصلي دارد به ويژه در منطقه خودمان كه يكي از مناطق حساس دنياست و در آن بحرانهاي زيادي را شاهد هستيم ايران همواره تاكيد دارد كه استفاده از كشورهايي كه بتوانند مسائل منطقه را درك كرده و به فرهنگ و خصوصيات منطقه آشنا هستند و انگيزههاي سياسي خاصي ندارند ميتواند در برقراري صلح و امنيت در منطقه كمك كند.
ادامه خبر...