مشروح اخبار


» حوادث -خودکشی مادر و دختر درگچساران



اگرچه مادر هنوز رمقی در بدن داشت اما تلاش ها برای نجات وی نتیجه ای نداد .این حادثه که شب گذشته در شهرستان گچساران ،کهگیلویه وبویراحمد رخ داد........


به گزارش خبرنگار راک نیوز از گچساران شب گذشته مادری47 ساله بهمراه  دختر18 ساله اش با مصرف قرص خود کشی کردند اگرچه تا کنون علت خودکشی معلوم نشده اما برخی منابع آگاه مرگ برادر وی  در نه ماه گذشته وبروز افسردگی ناشی از آن را  احتمال این حادثه دانستند .
لازم بذکر است که دختر مرحومه از شاگردان ممتاز ودارای طراز بالا در موسسات کنکوری بوده .پایگاه خبری راک نیوز ضمن تاسف وتاثر از حادثه رخ داده انتظار دارد مسئولین استانی وشهرستانی در پیشگیری وجلوگیری از بروز این دست حوادث تلاش بیشتری بنمایند.



تاریخ انتشار : 1 خرداد 1391, 22:04



» اخبار مرتبط:

  • خودکشی یک دانشجوی دختر دانشگاه علوم پزشکی
  • حوادث//دختر پنج ساله مادرش را كشت
  • خودکشی مرد گچسارانی با سلاح گرم
  • دعوای دوبرادر دهدشتی ،یکی را وادار به خودکشی کرد.
  • دختر 18 ساله در یک نزاع خانوادگی جان داد
  • » اشتراک گزاری خبر

    • انسان دوست

    • 1 خرداد 1391 22:18
    • گروه کاربری: ميهمان
    • آیدی یاهو: {yahoo}
    • تاریخ عضویت: --
    • وضعيت:
    • خبر
    • نظر
    ^
    خدا بیامرزدشون .وقتی آدم دست به خودکشی میزند فکر میکند که راحت میشود ولی درحالی آن دنیا باز هم باید بازخواست بشود کی راحت زندگی باید کرد خدا داند .
    • مریم

    • 2 خرداد 1391 09:26
    • گروه کاربری: ميهمان
    • آیدی یاهو: {yahoo}
    • تاریخ عضویت: --
    • وضعيت:
    • خبر
    • نظر
    ^
    چرا زین خواب جان آرام شیرین روی گردانید ؟//


    چرا آغوش گرم مرگ را افسانه می دانید ؟//

    مپندارید بوم ناامیدی باز//


    به بام خاطر من میکند پرواز//



    مپندارید جام جانم از اندوه لبریز است//


    مگویید این سخن تلخ و غم انگیز است//


    مگر می، این چراغ بزم جان مستی نمی آرد//


    مگر این می پرستی ها و مستی ها//


    برای یک نفس آسودگی از رنج هستی نیست ؟///


    مگر افیون افسونکار//


    نهال بیخودی را در زمین جان نمی کارد//


    مگر دنبال آرامش نمی گردید//


    چرا از مرگ می ترسید ؟//

    کجا آرامشی از مرگ خوشتر کس تواند دید//



    سلامی دیگر، به همه آنهایی، که تو را می خوانند

    با تو خواهم گفت بر من چه گذشته است رفیق

    که دگر فرصت دیدار شما، نیست مرا

    نوبت من چو رسید، رخصت یک دم دیگر، چو نبود

    مهربانی آمد، دفتر بودن در بین شما را آورد

    نام من را خط زد و به من گفت که باید بروم
    • شریفی از گچساران

    • 2 خرداد 1391 14:37
    • گروه کاربری: ميهمان
    • آیدی یاهو: {yahoo}
    • تاریخ عضویت: --
    • وضعيت:
    • خبر
    • نظر
    ^
    نمی دانم چرا این مادر و دختر چنین کاری کردند ،زندگی با همه ناملایماتش دوست

    داشتنی است چون هدیه ای از جانب پروردگار است .

    زندگی جنبش جاری شدن است ،زندگی کوشش و راهی شدن است از تماشا گه آغاز

    حیات تا به جایی که خدا می داند .
    • ایرانی

    • 2 تیر 1392 01:11
    • گروه کاربری: ميهمان
    • آیدی یاهو: {yahoo}
    • تاریخ عضویت: --
    • وضعيت:
    • خبر
    • نظر
    ^
    آیا شما فکر می کنید انسانیدای ایرانی پرمدعا؟ شاید نه حتما افسردی دلیل دنیوی دارد وتو میتوانستی کمک کنی و اغلب خودکشی ها از افسردگی است و قابل کمک!!!!!مرگ .....
    نام:*
    ایمیل:*
    متن نظر:
    کد را وارد کنید: *
    عکس خوانده نمی‌شود