اس ام های جدید تاسوعا و عاشورا
درس عاشورا درس زندگیست
درس خوبی وفلاحت بندگیست
اگر چه اندک است طول وقوعش
هزاران درس داد آن با طلوعش
اس ام های جدید تاسوعا و عاشورا
چون خون گلوی اصغرت را دیدی
با دست خودت روبه خدا پاشیدی
یعنی به خدای خالق خوبی ها
ارزنده ترین هدیَه را بخشیدی
اس ام های جدید تاسوعا و عاشورا
یا حسین
سرخی شهادت تو ناپیدا بود
عشق تو اما م کربلا ز یبا بود
تنها سبب زندگی دین قطعاً
پیغام نماز ظهر عاشورا بود
اس ام های جدید تاسوعا و عاشورا
تقدیر در شمشیر پیمان های عاشورا ست
هنگامه ای از خون، بیابان های عاشورا ست
تفسیر چرخش های سر، بر سجده گاه عشق
رقص نماز ظهر ِ چوگان های عاشورا ست
اس ام های جدید تاسوعا و عاشورا
وحشت گرفته بود
تمام وجود اعضای زمین را
و خون میگریست آسمان
و عشق را کشته بودند
فرشتگان گریه می کردند
کسی نبود صدای کودکان را بشنود
گریه شان را ببیند
آرامشان کند
قیامت بود
- عاشورا..
اس ام های جدید تاسوعا و عاشورا یا حسین امشب شب دیدار اوست
او که عالم نقطه پرگار اوست
یا حسین خونت گواهی بر جلالش میدهد
خود نهاد این نام بر تو نام تو تکرار اوست
اس ام های جدید تاسوعا و عاشورا
ماه محرم آمد و دل ها گرفته
دل ها ز داغ غربت مولا گرفته
ماه حسین بن علی باز آمد از راه
عالم برای داغ او عزا گرفته
اشک ها در چشم و اندوهی به سینه
دل ها هوای کربلایش را گرفته
اشکی به پشت پلک هایم جمع گشته
که گوییا انس با عاشورا گرفته
اس ام های جدید تاسوعا و عاشورا
خواب برخیز که امروز کسی در خواب نیست
ایـن هـمه تشنه لبی ماهیتش از آب نیست
عـطر خون پر شده بر دامــن هر شـاخه ی گل
باغبان غافل از آن گل که بر او اراب نیست
اس ام های جدید تاسوعا و عاشورا
اسب ها شیهه نمی کشند
آفتاب نمی تابد
دلها نمی تپند
چشمان غمگین زینب
دیگر
لبخند برادر را نمی بیند ...
اس ام های جدید تاسوعا و عاشورا
سر به سیـــنه دیدمت وایم چرا؟
تو به سر ماندی و من این سر روا
عشق عاشورا بسر دارم دلا
می زدست ساقی بی سر بخوا
یا حسین جان وای حسین جان یا حسین
سر به سینه آمدم سویت بدین
اس ام های جدید تاسوعا و عاشورا
این منم که از عشقش مستم
دل به آقام حسین بستم
هر کسی که دلی داره
عشقشو در دل میذاره
ظهر عاشورا شده باز
اشک میاد از چشم های ناز
اس ام های جدید تاسوعا و عاشورا
و عین
حرف اول عشق است
مثل حرف اول عاشورا
اس ام های جدید تاسوعا و عاشورا
در تاسوعا عاشورا می گرییم
در سوگ حسین سال ها ست که می گرییم
اس ام های جدید تاسوعا و عاشورا
شرح شرحه شرحه شدن عشق
در اجتهاد شریح آنروز که خون خدا را مباح میکرد
و اوج منزلت ری که جای بهشت نشست در نگاه پسر سعد
عاشورا فریادی رسا از حلقوم بریده تاریخ خطبه خطبه اشک
بر گونه های خشک وارثان آب عاشورا
سعید کرمی -اهمییت محرم و عظمت عاشورا نقطه اشتراک تمام تفکرات و گرایشها در ایران اسلامی بوده و همانطور که امام خمینی (ره) فرمودند: "محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است"، بی تردید برکت محرم و پیام کربلا یکی از محکمترین دستاویزهای بقاء و گسترش اسلام و به تبع آن انقلاب اسلامی است .
محبت قلبی و معراج روحی مردم در ماه محرم و حرکت خودجوش آنان جهت برپایی مراسمات عزاداری اباعبدالله الحسین(ع)، پنجره ای از غرور را بر چشمان هر ایرانی گشوده و ظرفیتی عظیم را نوید می دهد.
سؤال این است و نکته اینجاست، آیا آنچنان که باید از این ظرفیت عظیم و بی بدیل اعتقادی، در راستای نیل به اهداف حسینی و نگرش عاشورایی، در فضای نیازمند جامعه امروز استفاده شده و می شود؟، و آیا این استعدادهای بالقوه معنوی به بهره وری شایسته رسیده و می رسند؟.
بی تردید بکاء بر اهل بیت و ذکر مصائب معصومین و تشریح جنایات کم نظیر و شاید بی نظیر قیام سرخ عاشورا، دریای فضایل و دنیای برکاتی است که وصف آن در اذهان چون منی نگنجیده و شرحش در این مکتوب نمی گنجد.
اما کاوش در حماسه حسینی بیانگر آنست که کربلا تنها یک چهره نداشته و هر صورتش، سخنی بر زبان داشته و ارزشی حسب ملاک و معادلات خود دارد.
قیام عاشورا، تقابل دو بعد معنوی و نفسانی فرزندان آدم و نقطه انفصال و تقابل "خَلَقَ الْإِنسَانَ مِن صَلْصَالٍ کَالْفَخَّارِ " در برابر " وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِن رُّوحِى " بود و در منظر هرکدام از این ابعاد، ارزشها متغیر و قهرمانان متفاوت خواهد شد.
اگر از بعد نفسانی و خصایل حیوانی و ملاک های ارزشی آن به عاشورا بنگریم، به لحاظ جنایب، کشتار کودکان، تاختن اسبان بر بدن مردگان، تازیانه زدن زنان و دختران، تجلیگر ارزشهای حیوانی و استعداد سبعیت انسان بوده و از این نگاه، حسین(ع) مظلوم و بازنده است و بی شک یزیدیان قهرمانان بی بدیل این ارزشها و پیروز این میدان اند، چون هر آنچه از رذالت و قساوت ممکن بود، با تمام ظرفیت انجام داده و سنگ تمام گذاشتند، و بی شک عرق شرم بر جبین بشریت نشاندند.
لذا اگر از بعد عبودیت و خلیفه الهی بشر به واقعه کربلا بنگریم و بایستگی و شایستگی انسان کامل را ملاک ارزش بگیریم، ورق ارزشها برگشته و سکه افتخارات برعکس می شود، اینجا دیگر شوق شهادت، اوج عزت و انتهای وفا، ادب و اخلاص، و فناء فی الله موج می زند، و تاریخ بشریت را خیره و مبهوت می کند.
اینجا دیگر حسین و حسینیان بر عرش عزت نشسته و تاج قهرمانی بر سر نهاده اند. اینجا نمود عینی خلیفه اللهی انسان است و از این نگاه " فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ " خداوند مصداق یافته و سجده فرشتگان واجب میشود، و حالا طوفان " والله ما رأيت الا جميلاً " زینب است که کاخ استکبار و ستون کفر را لرزانده و محکوم به فنا می کند.
از این زاویه بی شک بازنده حقیقی یزید و یزیدیان اند و آنهم از ظلمی که خود به خویش کرده اند و مصداق بارز " إنّی ظلمت نفسی" شده اند، و نه ظلم از جانب حسین که ظلم، حتی در اندیشه اهل بیت نمی گنجد و حسین بن علی (ع) آمده بود که راه ظلم آنها را ببندد، حتی ظلم به خودشان را.
روح کلام و جانمایه این نوشتار اینست، که در وضعیت کنونی جهان و جامعه امروز دیگر اکتفا به ذکر مصائب و منحصرا بیان مظالم افاقه ای نکرده و زمانه، تشنه راه و محتاج اهداف حسین است، مقتضیات زمان طالب آنست که در کنار ذکر مصائب اهل بیت(ع)، به تشریح اهداف و تبیین آرمانهای آنها نیز پرداخته و عاشوراها را از دریچه نگاه حسین(ع) نظاره کرده و به زبان زینب(س) ترویج کنیم.
در این بحبوحه اسلام ستیزی و امواج اسلام هراسی، تشریح اهداف حسینی و توجیه عموم مردم و به خصوص قشر جوانی که در حجمه عظیم تهاجمات فرهنگی و سم پاشی بیرحمانه دین گریزان درونی و دین ستیزان بیرونی سردرگم هستند، می تواند راهکاری مهم و دستاویزی محکم برای نجات از خدعه دشمنان مغرض و دوستان مغفل باشد.
نیل به این اهداف و دستیابی به چنین نجاتی طالب آنست که ذاکران و اهالی منبر، شخصیت الهی و تفکرات عمیق امام حسین (ع)، و همچنین اهداف بزرگ حماسه عظیم کربلا را که همانا مبارزه با منکرات و زدودن زنگارهای تحریف و بدعت از مکتب اسلام بود را، در مقیاس با شرایط کنونی و مقتضیات زمان تشریح نموده و از نگاه زینب و نگرش حسین تبیین نمایند.
و مخلص کلام آنکه حق مطلب و نیاز جامعه اینست که امروز اباعبدالله الحسین(ع)، آنچنان معرفی شود که هر جوان مسلمان و ایرانی با شنیدن نام حسین(ع)، سراسر وجودش غرق غرور گشته و برق عزت در چشمانش بدرخشد، و حسین را مظهر آزادگی و الگوی ایستادگی بدانند و نه صرفا نماد مظلومیت، و بدین ترتیب از این ظرفیت بی نظیر اعتقادی در راستای گذر از تهاجمات و شبهات مشهود و محسوس داخلی و خارجی دنیای آخرالزمانی و استکبار جهانی استفاده گردد.
و چه زیبا گفته اند : " کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا " .
ادامه خبر...یکی از کاربران مطلبی را برای راک نیوز ارسال نموده که عیننا در زیل منتشر میشود.
بدیهی است انتشار آن به منعی موافقت یا مخالفت راک نیوز با محتویات این متن نبوده بلکه براساس رسالت خبری خود راه را برای بیان نظرات مخاطبان خود باز نموده ایم.
حاج زارع و عقد موقت با اصلاح طلبان
امسال ده سال می گذرد از روزهایی که سید باقر موسوی اسطوره تکرار ناشدنی اصلاح طلبان بویراحمد در آستانه مجلس هفتم از صحنه رقابت خارج شد و پس از رد صلاحیت
برای همیشه از یاسوج رفت.
اصلاح طلبان بویراحمد نباید فراموش کنند که اگر دوستی را استاندار تکرار ناشدنی می دانند و اگر نسبت به سالهای اواخر دهه هفتاد و اوایل دهه هشتاد حسی نوستالژیک دارند
و آن سالها را برای نسلهای دوران بعد اتوپیای اصلاح طلبان می دانند همه و همه را مدیون مردانی هستند که در آن سالها مردانه اصلاح طلب بودند و بی هیچ ترسی
از آرمانهای خویش دفاع می کردند. اصلاح طلبانی واقعی نه اصلاح طلبانی با صیغه موقت!
نگاهی به زندگی غلام محمد زارعی نشان می دهد که وی اگر چه در دو دوره انتخابات از حمایت کامل اصلاح طلبان برخوردار بوده است اما این
حمایت نه به خاطر افکار و منش اصلاح طلبی وی که به خاطر افراطی بودن رقیب اصولگرایش بوده است. و گرنه اگر قرار بر اصول گرایی باشد
غلام محمد زارعی برای احمدی نژاد ستاد زد و اتفاقا رییس ستادش شد و نیروهای اصلی اصول گرایان و احمدی نژادی های واقعی (حاج دهراب پور و ...)
همیشه و در هر جا همراه حاج زارع بودند.
در حالی که همراهان هدایت خواه بیشتر از آنکه اصول گرا باشند از احزاب سنتی جناح راست بودند(غلام محمد دانشی مسوول حزب موتلفه - خلیفه خلقی ئور حسن زاده و ...) .
در واقع برای روشن تر شدن مواضع غلام محمد زارع کافی است مجسم کنیم که اگر پیروز انتخابات 24 خرداد قالیباف و یا جلیلی بود زارع چه مواضعی
در مقابل وزرای آنها و همچنین تصمیمات دولت داشت .آیا جز این بود که به مراتب بسیار شدید تر از الانی که گاهی از دولت روحانی حمایت می کند از آنان حمایت می کرد؟
اصلاح طلبان بویراحمد راهی ندارند جز اینکه به خود بیایند و برای بازسازی واقعی خود و بازگشت به دوران طلایی شان از فرصت به دست آمده که پس از رای آوری آقای دکتر
روحانی و باز شدن فضای اجتماعی و سیاسی به وجود آمده است(که یقینا در انتخابات مجلس هم به همین گونه خواهد بود) با سرمایه گذاری بر روی نیروهای وفادار شان با چشمانی باز
به میدان بهارستان تهران بیاندیشند و 24 خرداد را کامل تر کنند.
بار دگر محرم و غوغای دل، بار دگر محرم و عباس(ع) و حس عاشقی، بار دگر محرم و علیاصغر و تیر مانده بر گلو..
بار دگر محرم و چشم اشکبار، بار دگر محرم و عطش و آتش و درد بیبرادری، بار دگر محرم و پرواز تا کنار دوست، بار دگر محرم و پرچم سیاه و عشق و اشک و آه....
بار دگر محرم شد و شوق بستن سربند علیاصغر(ع) بر پیشانی نوزاد که موج میزند میان چشمهای آن تازه مادر، مادری که طفلش را سر دست میگیرد و همنوا میشود با ضجههای ربابخاتون آنگاه که تیر خصم بر گلوی کودکش نشست.
چه زیبا ایامی است محرم! باز برپایی هیئتها و برگزاری روضهها، شور گرفتنها و کوچه ساختنها و حرکت هماهنگ دستها که بالا و پایین میروند و بر سر و سینه عزادارن میخورد. تو هم خواهی، نخواهی با عاشقان حسین(ع) همراه میشوی. نمیشوی؟ گوش کن، دقت کن! قلب نمیتپد، حسین حسین میکند. این روزها دیگر ذکر یا حسین(ع) از زبانت هم که برنیاید، قلب خود ارادتش را ابراز میکند.
چند روزی است که شیراز هم حال و هوای حسینی دارد. این را با نگاهی به درو دیوار سیاه پوش شهر در مییابی. این را آسمان شیراز هم فهمیده و خیابان و کوچه شهر را پیش از رسیدن خیل عاشقان حسین(ع) که در تکاپو هستند تا حال و هوای حسینی را به محلهشان ببرند و هیئتی برپا کنند، آب و جارو کرد.
جنب و جوش را همه جا نظارهگری، گویی تو در بازار رقابتی برای عرض ارادت هر چه بیشتر به ساحت اباعبدالله قرار داری و هر کس سعی دارد با هر فعالیتی در عزاداری محرم سهیم شود. از آنکه اسپندی دود کرده تا آن مادری که کودکش را به بغل گرفته برای بچههای هیئت چای آورده است.
نوجوانی 10، 12 ساله را میبینی، آنچنان با حرارت مشغول تزئین هیئت به پرچمهای مشکی است که انگار مهم و دقیقترین برنامههای عالم را اجرا میکند. شاید هم این گونه باشد، چراکه «عالم همه در طواف عشق است ودایره دار این طواف حسین است». از او که چرایی ذوق و شوقش را جویا میشوی، بر تو چنان با تعجب مینگرد که از پرسشت پشیمان میشوی.
آن طرفتر پیرمردی را میبینی که سر پرچم خیرمقدم به عزادارن حسینی را گرفته و به جوان آن طرف پرچم پیشنهادات خود را برای نصب بهتر ارائه میکند. باورت میشود این همان پیرمردی است که تا دیروز کاسهی صبرش از درد کمر لبریز شده بود و ابراز ناراحتی میکرد، حال بیهیچ نالهای روی چهارپایه بالا و پایین میشود. خداوندا! این چه مرهمی است که درد پیرمردی حدوداً 70 ساله این چنین التیام میبخشد؟ راستی که عشق چه تحولی ایجاد میکند.
بوی اسپند فضای هیئت را فراموش نکنم، زن میانسالی ظرفی در دست گرفته و با فرستادن صلوات و التماس دعاگویان این اسپند را بر آتش مینهد و فضا را معطر میکند و در سراسر هیئت میچرخد. هنوز دود اسپند در فضای اتاق محو نشده، میبینی زن با سینی چای وارد میشود و این گونه خسته نباشی میگوید. این هم گونهای از عرض اردات به سالار شهیدان است.
جوانی 22 ساله با مدد گرفتن از سالار شهیدان مشغول نصب و تنظیم سیستم صوت است و امیدوار است که سیستم برای روضه و مداحی مشکلی نداشته باشد. او لبخندی میزند و به سخن یکی از سیاسیون اشاره میکند که در همایشی مشغول سخنرانی بود و بلندگو سوت میکشد و فرد مذکور عنوان میکند که هر زمان مشکل سیستم صوت برطرف شود، بقیه مشکلات هم قابل رفع است. به هر حال این هم نمونهای بود از جوانان عاشق ثارالله که در شهر مقدس شیراز کم نیستند.
این مختصر نوشته، شرح حالی گوشهای از تلاش هزاران نفری بود که برای حسینی کردن شهر مقدس شیراز در تلاش هستند. اما کاش بشود پیام محرم را درک کنیم، آن پیام که پیروزی نه فقط در غلبه است، که در مجاهدت برای خدا و مرگ در این راه هم محقق می شود، جان دادن در راه خدا و شهادت در میدان جنگ نه یک باختن است، بلکه شهادت یک انتخاب است.
کاش بتوانیم همهی محرم و بهخصوص عاشور را درک کنیم، حسینی و سپس مهدوی شویم، چراکه «وقتی در صحنهی حق و باطل نیستی، وقتی که شاهد عصر خودت و شهید حق و باطل جامعهات نیستی، هرکجا که خواهی باش چه در نماز ایستاده باشی، چه به شراب نشسته باشی هر دو یکی است».
انتهای پیام
ادامه خبر...
عالم همه قطره اند و درياست حسين
خوبان همه بنده اند و مولاست حسين
عزاداريتان مقبول
اس ام اس ویژه ماه محرم
در کلاس عاشقی عباس غوغا می کند
در دل هر عاشقی عباس مأوا می کند
هر کسی خواهد رود در مکتب عشق حسین
ثبت نامش را فقط عباس امضا می کند
اس ام اس ویژه ماه محرم
قیامت بی حسین غوغا ندارد
شفاعت بی حسین معنا ندارد
حسینی باش كه در محشر نگویند
چرا پرونده ات امضاء ندارد
اس ام اس ویژه ماه محرم
کاش بودیم آن زمان کاری کنیم
از تو و طفلان تو یاری کنیم
کاش ما هم کربلایی می شدیم
در رکاب تو فدایی می شدیم
اس ام اس تسلیت ماه محرم
اردوی محرم به دلم خیمه به پا كرد
دل را حرم و بارگه خون خدا كرد
اس ام اس تسلیت ماه محرم
برای باغبان یاس آفریدند
علی را أشجع الناس آفریدند
وفا داری و مردی و شجاعت
یکی کردند و عباس آفریدند
اس ام اس تسلیت ماه محرم
به يكتايي ، قسم يكتاست عباس
به مردي شهره دنياست عباس
اگر چه زاده امالبنين است
وليكن مادرش زهراست عباس
اس ام اس تسلیت ماه محرم
عالم همه محو گل رخسار حسین است
ذرات جهان درعجب از کار حسین است
دانی که چرا خانه ی حق گشته سیه پوش
یعنی که خدای تو عزادار حسین است
اس ام اس تسلیت ماه محرم
اشکم ز هجر روی تو خوناب شد حسین
مویم ز غصه رشته ی مهتاب شد حسین
هر جا کنار آب نشستم ز داغ تو
از بس که سوختم جگرم آب شد حسین
اس ام اس تسلیت ماه محرم
السلام ای وادی کرببلا
السلام ای سرزمین پر بلا
السلام ای جلوه گاه ذوالمنن
السلام ای کشته های بی کفن
اس ام اس تسلیت ماه محرم
همواره تجّسم قیام است حسین (ع)
در سینة عاشقان ، پیام است حسین (ع)
در دفتر شعر ما ، ردیف است هنوز
دل چسبترین شعر کلام است حسین (ع)
اس ام اس تسلیت ماه محرم
الحق که به ما درس وفا داد حسین (ع)
هر چیز که داشت بیریا داد حسین (ع)
یعنی که تأملی کنید ای یاران !
آن هستی خود زکف چرا داد حسین (ع)؟
اس ام اس تسلیت ماه محرم
بر نیزه ، سری به نینوا مانده هنوز
خورشید ، فرا ز نیزهها مانده هنوز
در باغ سپیده ، بوته بوته گل خون
از رونق دشت کربلا مانده هنوز
اس ام اس تسلیت ماه محرم
ادامه خبر...نزاع و اختلاف، مسائل ناموسی و سرقت سه دلیل عمده قتل در ایران است.» این را سردار سیدحسن بتولی، رئیس پلیس آگاهی کشور اعلام کرده است
صمد ـ ب، یکی از قاتلانی است که مسائل ناموسی را بهانه ای برای ارتکاب جنایت قرار داد. او فقط به دلیل سوء ظنی اثبات نشده همسرش را به قتل رساند و سپس دوستش را از پادرآورد. این مرد که از اهالی استان فارس است، می گوید: «فکر می کردم همسرم با یکی از دوستانم رابطه دارد چند بار با زنم صحبت کردم، اما او منکر شد. انکارهایش فایده ای نداشت و من هنوز به این رابطه مشکوک بودم. بالاخره به این نتیجه رسیدم که چاره ای غیر از انجام قتل ندارم. به همین دلیل سلاحی را تهیه کردم و روز حادثه بعد از جر و بحث با همسرم او را به قتل رساندم.»
این مرد در ادامه سراغ دوستش رفت و با کشاندن وی به محلی خلوت آن مرد را نیز از پادرآورد. پلیس بعد از انجام تحقیقات پیرامون این جنایت ها متهم را بازداشت کرد، اما مدرکی دال بر صحت ادعای وی به دست نیامد.
در برخی از جنایت های ناموسی هر دو طرف ماجرا مقصر هستند و زمینه های خشونت را فراهم می کنند. سمیه زن بیست و پنج ساله ای است که به اتهام همدستی با شوهرش در انجام قتل توسط پلیس اسلامشهر بازداشت و به زندان منتقل شد. او که در انتظار برگزاری جلسه دادگاه به سر می برد، توضیح می دهد: «من و مسعود (مقتول) قبل از ازدواج من با هم رابطه داشتیم و دلم می خواست با او ازدواج کنم، ولی مسعود تمایلی نشان نداد و به همن دلیل با مرد دیگری ازدواج کردم، اما بعد از آن مسعود دست از سر من برنداشت و مرتب سراغم می آمد و می گفت مرا دوست دارد. او می خواست مرا وادار به برقراری رابطه کند، اما قبول نمی کردم تا این که گفت از من فیلمی دارد. مسعود راست می گفت و فیلم را نشانم داد و به این ترتیب مجبور شدم تسلیم شوم، اما بعد از مدتی تصمیم گرفتم این رابطه را تمام کنم. مسعود وقتی فهمید دیگر راهی برایش باقی نمانده است، فیلم را به شوهرم نشان داد و این طور بود که من و همسرم نقشه قتل مسعود را کشیدیم؛ او را به بهانه ای به خانه خود کشانده و با طناب خفه کردیم و بعد هم با چاقو چند ضربه به او زدیم.»
یکی دیگر از این متهمان جوانی به نام شاهین است که در استان یزد دست به جنایت زد. او می گوید: «مدتی بود فهمیده بودم بابک (مقتول) با خواهرم رابطه دارد؛ این موضوع خیلی آزارم می داد و دیگر نمی توانستم خودم را کنترل کنم و به همین دلیل تصمیم گرفتم او را بکشم. روز حادثه بابک را به بهانه ای سوار موتورم کردم و به خارج از شهر رفتیم، بعد با سنگ چند ضربه به سرش زدم و وقتی از مرگ او مطمئن شدم، فرار کردم.»
پرونده مشابه دیگری نیز چندی قبل در استان لرستان گشوده شد که در جریان آن علاوه بر قتل پسری جوان، دختری نیز به زندگی خودش پایان داد. یکی از متهمان این پرونده در اعترافاتش توضیح داده است: «فهمیده بودیم خواهرم و آن پسر با هم رابطه دارند. من و برادرم آن دو را تعقیب کردیم و وقتی سر قرار گیرشان انداختیم هر دو نفرشان را به خانه کشاندیم و بعد آن پسر را به قتل رساندیم و جسدش را از خانه بیرون بردیم و وقتی برگشتیم، فهمیدیم خواهرمان هم فوت شده است.»
برخی از این قتل ها نیز بر پایه تصوراتی که هیچ منطق و دلیلی برای آن نیست به وقوع می پیوندد. کامران ـ الف، یکی از این متهمان است که از سوی قضات دادگاه کیفری استان تهران به قصاص محکوم شده است. او بعد از کشتن همسرش مدتی فراری بود تا این که به دلیل عذاب وجدان خودش را به پلیس تسلیم کرد. این مرد می گوید: «زنم شاغل بود و من از مدتی قبل به روابط و رفتارهای او مشکوک شده بودم، برای همین در نهایت او را خفه کردم و کشتم، بعد هم فراری شدم، اما به دلیل عذاب وجدان خودم را تسلیم کردم. پلیس درباره همسرم از محل کارش تحقیق کرد. فهرست مکالمات تلفنی او هم بررسی شد و در آخر گفتند زنم هیچ رابطه مشکوکی نداشت و من بی دلیل مشکوک شده بودم.»
زنی پنجاه ساله به نام ملیحه که به اتهام معاونت در قتل در دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شده است، درباره جنایت می گوید: «ما شک کرده بودیم که مقتول قصد دارد با دختر کوچکم رابطه برقرار کند. شوهرم از وقتی این را فهمیده بود داشت دیوانه می شد. بالاخره هم گفت باید آن مرد را به قتل برسانیم. او من و خواستگار دختر دیگرم را با خود به خانه مقتول برد و در آنجا شوهرم و خواستگار دخترم به آن مرد حمله کردند و او را با چوب و چاقو زدند و کشتند؛ بعد از آن ماجرا بحث هایی شد که شاید ما انگیزه سرقت داشتیم، اما حقیقتش این است که قتل به خاطر مسائل ناموسی انجام شد.»
تحقیقات در این پرونده ادعاهای ملیحه و شوهرش را تائید نکرده است و معلوم نیست متهمان واقعا با انگیزه ناموسی دست به قتل زده اند یا این که هدف آنها مسأله دیگری بوده است. بسیاری از متهمان برای این که عمل خود را توجیه کنند، بحث بر سر مسائل حیثیتی را پیش می کشند؛ برخی نیز تصور می کنند با طرح چنین ادعاهایی می توانند از بند مجازات رها شوند. محسن ـ ت، یکی از این متهمان به قتل است؛ او بعد از این که همسرش را کشت او را به فساد اخلاقی متهم کرد: «مدتی بود متوجه شده بودم زنم با مردی رابطه دارد حتی به او تذکر هم داده بودم، اما باز هم کارهایش را تکرار می کرد، دیگر نتوانستم تحمل کنم و او را به قتل رساندم.» تحقیقات درخصوص این پرونده فاش کرد، مقتول زنی پاکدامن بود و متهم به دلیل اختلافاتی که بر سر موضوعات دیگر با وی داشت، دست به جنایت زد و سپس درصدد توجیه خود برآمد.
جنایاتی که زیر عنوان «قتل های ناموسی» به وقوع می پیوندد ریشه، زمینه ها و دلایل گوناگونی دارد و با تحقیق درباره بسیاری از آنها انگیزه هایی غیر از دلایل مطرح شده، فاش می شود.
زهرا الیاسی
برداشت اول
برنامه های طولانی مدت برای اصلاح خرده فرهنگ ها
کاظم بیرجندی / آسیب شناس اجتماعی
قتل های ناموسی را باید به چند دسته تقسیم کرد؛ دسته اول که بیشتر آنها در همین گروه جا می گیرد قتل هایی است که در پی سوء ظن به بستگان درجه یک از جمله همسر، مادر و خواهر رخ می دهد، حال آن که هیچ اتفاق خاصی رخ نداده و قاتل فقط بر پایه تصورات ذهنی اش و با مقدماتی نادرست به نتیجه ای غلط رسیده است؛ دسته دوم قتل هایی هستند که گرچه رگه هایی از مسائل حیثیتی در آنها دیده می شود، اما انگیزه ها و محرک های اصلی مسائل دیگری مانند اختلافات مالی و نظیر آن است؛ دسته سوم نیز جنایت هایی است که قاتل واقعا از عملی ناپسند مطلع می شود و تحقیقات نیز این موضوع را به اثبات می رساند. در هیچ یک از این سه دسته قتل قابل توجیه نیست؛ اصولا چنین قتل هایی در شهرهای کوچک و سنتی تر بیش از کلانشهرها اتفاق می افتد، زیرا شهروندان در آن مناطق بیش از شهرهای پرجمعیت و بزرگ تحت نظارت اجتماعی هستند و درواقع همیشه خود را زیرنظر می بینند و به شدت مراقب هستند بدنام یا به قولی بی آبرو نشوند.
در چنین جوامعی خرده فرهنگ هایی وجود دارد که خشونت را در پاره ای از موارد توجیه می کند، به همین دلیل است که بعضی از قاتلان بعد از ارتکاب جنایت از عمل خود ابراز پشیمانی نمی کنند، زیرا بر این باور هستند که عملی را مطابق با ارزش های خود انجام داده اند.
طی سال های اخیر با گسترش رسانه ها و فناوری، آمار قتل های ناموسی نیز کاهش پیدا کرده، اما هنوز خرده فرهنگ هایی وجود دارند که قتل را راه حل بروز مشکلات خانوادگی و حیثیتی می دانند. طبیعی است این خرده فرهنگ ها آموزش پذیری کمی دارند و دربرابر هر فرهنگ دیگری که با ارزش های آنها همخوانی نداشته باشد، مقاومت می کنند بنابراین تغییر این باورها کار ساده ای نیست و به برنامه های طولانی مدت نیاز دارد.
برداشت دوم
پدیده ای جهانی
مهدی گودرزی / آسیب شناس اجتماعی
قتل های ناموسی پدیده ای نیست که فقط به ایران اختصاص داشته باشد، حتی نمی توان آن را مختص جوامعی در حال توسعه دانست، بلکه این نوع جنایت ها در کشورهای توسعه یافته و صنعتی نیز دیده می شود، با این تفاوت که آن جوامع از این عنوان استفاده نمی کنند.
به عنوان مثال چندی قبل در خبرها خواندم مردی انگلیسی با این تصور که نامزدش به او خیانت می کند، وی را به قتل رسانده است. بنابراین چنین جرایمی را نباید تقسیم بندی جغرافیایی کرد، زیرا انسان ها در هر محیط و جامعه ای که زندگی کنند یک سری خصلت های مشترک دارند. غرور، تعصب و حسادت از جمله این خصلت هاست که هر سه آنها نه تنها جنبه منفی ندارد، بلکه اگر کنترل شده و در حد قابل قبول باشد می تواند در رشد و بهبود شرایط فردی کمک کند. انسانی که هیچ تعصبی ندارد، هرگز نمی تواند زندگی موفقی داشته باشد و تبدیل به انسانی تهی می شود؛ اما اگر این خصلت ها بیش از حد در فرد رشد کند، موجبات سقوط او را فراهم می کند. رشد بیش از حد این خصلت ها نیز چند دلیل دارد که یکی از آنها همان عوامل فردی است. به همین دلیل چنین جنایت هایی در همه کشورهای جهان دیده می شود. دلیل دوم عوامل اجتماعی است. هر چه جامعه در به روز کردن خود کوشاتر و هر چه فعال تر و پویاتر باشد، در اصلاح ارزش های نادرست موفق تر خواهد بود. برای نیل به این هدف نیز چاره ای جز گسترش امکانات آموزشی، بهداشتی و رفاهی وجود ندارد. با سه فاکتور آموزش، بهداشت بویژه بهداشت روان و رفاه می توان رفتارها و باورهای نادرست شهروندان را اصلاح کرد که البته آن هم به صورت صددرصدی نیست و در هر شرایطی باز هم میزانی از رفتارهای نادرست وجود خواهد داشت.
برداشت سوم
قتل، چاره کار نیست
شبنم خدابخشی / روان شناس
گرچه به ظاهر قتل های ناموسی در زمره قتل های شایع جا گرفته است، معتقدم جنایت هایی که واقعا با چنین انگیزه ای انجام می شود بسیار نادر است و انگیزه اصلی در بسیاری از قتل ها مسائل دیگری است. به هر حال باید به یک موضوع توجه داشت و آن این که عموما زنان قربانی قتل های ناموسی می شوند و این از دیدگاهی نشأت می گیرد که زن را جنس دوم و مرد را حاکم بر او می داند. در جوامع مردسالار و پدرسالار این گونه قتل ها بیشتر دیده می شود؛ در چنین جوامعی این زنان هستند که باید خود را با باورهای مردان هماهنگ کنند و هرگونه رفتاری خارج از چارچوب های تعیین شده، خطای نابخشودنی به حساب می آید. از سویی چون مرد بر زن برتری مطلق و حق مالکیت دارد، در نتیجه در صورت بروز خطا این حق و اجازه را به خود می دهد که جان وی را بگیرد.
انسانی که از مهارت های زندگی برخوردار است و از نظر شخصیتی فردی سالم تلقی می شود، هرگز دست به قتل نخواهد زد؛ چنین فردی در وهله اول به بدبینی مفرط مبتلا نخواهد شد و در مرحله بعد اگر شاهد خطایی بود مشکل را با گفت وگو و از راه صحیح حل می کند یا اگر به هر دلیل امکان این کار وجود نداشت از طلاق به عنوان راهکار قانونی استفاده می کند و دیگر دست به رفتارهای خشونت آمیز نمی زند.
آنچه گفته شد فقط یک روی سکه است. در سوی دیگر باید به رفتارهای قربانیان چنین قتل هایی نیز توجه داشت. در شرایطی که فقر فرهنگی دامنگیر افراد می شود، زنان خواسته های خود را به صورت کامل سرکوب می کنند که نتیجه های مخربی را در پی دارد یا این که به دلیل ناآگاهی روش هایی را برای رسیدن به آنها برمی گزینند که حساسیت طرف مقابل را موجب می شود. زنان نیز باید بدانند خواسته های خود را از چه راهی پیگیری و چگونه رفتار کنند که به باورهای غلط دامن نزنند و اگر باور نادرستی شکل گرفت چگونه در جهت اعتمادسازی و رفع مشکل گام بردارند.
موضوع بعدی این است که به هر حال نمی توان انکار کرد که عده ای از انسان ها مرتکب خطای رفتاری می شوند. بنابراین باید اخلاق مداری را در جامعه توسعه داد و از سوی دیگر این آموزش را هم به شهروندان داد که اگر با خیانت یا رفتار غلط مواجه شدند، چاره آن قتل نیست.
تبصره
انگیزه، توجیه کننده نیست
سعید منصوری / حقوقدان
هر گاه فردی بطور عمد و با قصد قبلی عملی را انجام بدهد که به مرگ دیگری منجر شود، قتل عمد انجام داده است. همچنین اگر کسی بدون سبق تصمیم و قصد نتیجه، عملی را انجام دهد که نوعا کشنده باشد و مرگ طرف مقابل را موجب شود باز هم مرتکب قتل عمد شده است. آنچه که از مفاد قانون بر می آید این است که انگیزه عمل کشنده در تعیین عنوان اتهامی دخالتی ندارد، مگر در سه مورد بسیار خاص و نادر که به آنها علل موجه جرم گفته می شود. بنابراین چنین تصوری که اگر کسی با انگیزه ناموسی قتلی را انجام بدهد، مجازات نخواهد شد تصوری غلط و بی پایه است. این موضوع به این دلیل اهمیت دارد که برخی با تکیه بر این باور غلط دست به قتل می زنند یا بعد از قتل نفس ادعاهایی را در این زمینه مطرح می کنند تا به خیال خود از مجازات رهایی یابند.
آنچه گفته شد تائیدی بر این موضوع است که نمی توان با اتکا به انگیزه های حیثیتی قتل را به لحاظ قانونی توجیه کرد، اما نکته دیگر این است که بسیاری از قاتلان وقتی احساس می کنند یکی از اعضای خانواده خود در معرض مزاحمت یا تعرض قرار گرفته است، باید شخصا وارد عمل شود حال آن که قانون در چنین مواردی راهکارهای مناسب را پیش بینی کرده است و اگر جرمی به اثبات برسد با مرتکب برخورد قاطع خواهد شد بنابراین منطق حکم می کند، فردی که می پندارد مورد ظلم قرار گرفته به جای عمل خودسرانه به قانون متوسل شود. یکی از دلایلی که برخی افراد در چنین مواردی به مراجع رسمی مراجعه نمی کنند آن است که گمان می کنند با این کار آبروی خانوادگی خود را از دست خواهند داد، حال آن که چنین باوری کاملا نادرست است. اصولا قانون برای چنین مواقعی وضع می شود تا از حیثیت، جان، مال و ناموس افراد محافظت کند. علاوه بر این پرونده های قضایی بویژه در چنین مواردی محرمانه تلقی می شود و حتی گرچه قانونگذار پیش بینی کرده است محاکم علنی برگزار شوند، در تبصره ای این امکان را به وجود آورده که در چنین مواردی دادگاه غیرعلنی انجام شود تا خدشه ای به اعتبار افراد وارد نشود و آنان احساس امنیت کنند.
تنها کمبودی که احساس می شود وجود قانون های حمایتی در مواردی است که زنان بی دلیل در معرض سوءظن و رفتارهای خشونت بار قرار می گیرند، اگر قانون های حمایتی وجود داشته باشد آن گاه این زنان تحت پوشش قرار می گیرند و احتمال به قتل رسیدن آنها بشدت کاهش می یابد./ ضمیمه تپش
ادامه خبر...مجید خوزان - دکتر حسن روحانی در 12 مرداد 92 رسماً فعاليت خود را با شعار اعتدال و عقلانیت ،شایستهسالاری ،خوشآمدگویی به تکثر و تنوع دیدگاهها، دوری گزیدن از هر گونه خودسری؛برابری همه مردم در اجرای قانون و دادن فرصتها، حرکت دولت آینده در چارچوب رای اکثریت، پاسداری حقوق همهٔ افراد ملت، اعتدال و قانونمحوری در امور و جلوگیری از توهینها و تخریبها ،آغاز کرد که به نظر ميرسد با توجه به مسايل کنوني کشور، چالشهاي بسياري بر سر راه خود خواهد داشت. به طور کلي مسايل پيش روي دولت آينده را ميتوان در بعد چالشهاي داخلي و خارجي دنبال کرد که در مطلب قبل به موفقیتها و چالشهای سیاست خارجی اشاره داشتم و حال می پردازم به اهم چالشها و مشکلات داخلی پیش روی دولت تدبیر و امید . مشکلات و چالشهای پیش روی دولت تدبیر و امید که در نتیجه اعمال تحريمهاي همه جانبه ی و سوء مديريت و برنامه ریزی های درست تحقیق نشده ی سالهاي اخير که منجر به ایجاد حجم بالايي از پروژههاي نيمه تمام و کارشناسی نشده، واردات گسترده کالاهاي مصرفي و افزايش حجم نقدينگي جامعه ، به ته دیگ رسیدن خزانه دولت، نرخ تورم بالای ۴۰ درصد ، کاهش ۵۰ درصدی تولید خودرو و مشکلات قیمتگذاری خودرو ، مسائل و مشکلات مربوط به واگذاری و بهرهبرداری از معادن بزرگ ، عدم توجه به ظرفيتهاي توليد داخلي، مشکل تهیه مواداولیه موردنیاز صنایع ، استخدامهاي گسترده سازمانهاي دولتي در ماههاي آخر دولت ،آشفتگي نرخ ارز، سقوطی دردناک ارزش پول ملی، تعطیلی بعضی شرکتها و واحد های تولیدی وکمبود نقدینگی واحدهای تولیدی و بدهی سنگین دولت به پیمانکاران ، مشکلات ناشی از تحریمها در بخش صنعت و نیز درصد بالای بیکاری و رشد اقتصادی بسیار کم ،پاسخگويي به مطالبات ايجاد شده در مردم بواسطه طرحهايي همچون پرداخت يارانه و مسکن مهر(تامين زيرساختهاي شهري براي ساکنان پروژههاي مسکن مهر ، ناتمام ماندن بخش قابل توجهي از اين پروژهها، و همچنين عدم شفافيت مسايل مالي آنها، پاسخگويي به مطالبات و انتظار چند ساله متقاضیان از مسائلي است که دولت تدبير و اميد بايد براي آن چارهانديشي کند. )احياي حس اعتماد به صداقت رفتار و گفتار مسوولان که بواسطه طرح وعدههاي بياساس و برخي رفتارهاي غيرحرفهاي مديران کلان اجرايي کشور در سالهاي اخير خدشهدار شده است و وجود افراطیون وتندروهای داخلی که ماه عسل دولت امید را تمام شده تلقی می کنند و مخالفت پنهانی با برنامه های دولت را آرام آرام به سوی علنی تر شدن سوق می دهند و منسجم و حساب شده برای سنگ اندازی در راه برنامه های فرهنگی و سیاسی داخلی و خارجی، با استفاده از امکانات تبلیغی که در اختیار دارند، با غوغا سالاری و جنجال، آماده می شوند . به طوری که دکتر روحانی با صـراحت میگوید که نابسامانی اوضاع اقتصادی سیاسی کشور بسیار تباه تر از موقعیتی است که قبلا اعلان شده است.این گفته مهر تاییدی است بر مشکلات عدیده این دولت . امیدواریم دولت تدبیر و امید با درایت و روشن بینی و با حمایت های رهبری و پشتیبانی و دلگرمی همه گروهها،سلیقه ها و احزاب در این ماموریت بزرگ ، ضمن دفاع از جایگاه قدرتمند کشور عزیزمان ،آبرومندانه نسبت به حل مسائل و مشکلات داخلی و خارجی ، برگ زرین و گامهای مثبتی را بر دفتر سیاست خارجی خود و کشور عزیزمان بردارد.
ادامه خبر...درفضای یکی ازشبکه هـای اجتماعی به مطلبی برخوردم درنقد پژمان جمشیدی وسریال پژمان .
انچه درنقد پژمان امده بود یک نقد به عملکرد دنیای بازیگری وی بوده که ضمن احترام به نگارنده بنظرمیرسید کمی انصاف رعایت نشده مثل این نکته که "زدن یک گل ان هـم به گرجستان"،بهـرحال من هـم معتقدم که برای کسی که۱۵بازی ملی داشته شاید آمار چشمگیری نباشد،امانبایدفراموش کرد که پژمان یک مهـاجم نبوده که ازوی انتظارگل بیشتری برود،اتفاقا بودند مهـاجمانی در دوران بازیگری پژمان که باهـمین تعدادبازی درقامت یک گل نزن قهـار درورزش ما چرخ میزدند.ضمن اینکه همین تیم فوتبال گرجستان در مرحله نهایی انتخابی جام جهانی ۲۰۱۴ برزیل با تیم های اسپانیا، فرانسه، فنلاند و بلاروس هم گروه بوده است وحتی با فرانسه توانست نتیجه مساوی کسب کند
بایدبپذیریم هـمین پژمان درقیاس بابرخی فوتبالیست هـای امروزی که گاهـا شرف وتعهـدوتعصب خودرا به مشتی اسکناس میفروشند ونمونه هـایی از انهـا رادرلیگ هـای سه گانه کشور میبینم دردنیای ورزشی خویش قابل تقدیراست،
اما نگارنده درمورد ورود ایشان به عرصه هـنر به شنیده های خود اکتفا کرده وابراز داشته، برخی دوستان دراین حرفه بخاطر دریافت مبلغ میلیاردی راه رابرپژمان بازنموده تایک فوتبالیست دهـه ی هـفتاد که خیلی ازامروزی هـا که از او خاطره ای ندارند شبهـا دقایقی با رسانه ملی وازطریق شبکه فوتبالی هـا نظاره گر سریالش باشند،صادقانه بگویم از این ردوبدشدن پول خبری نشنیده وتنهـا راه ورودپژمان به تلوزیون رابه ارتباطش بابرادران قاسم خانی میدانم (طبق گفته هـای اقای جمشیدی دربرنامه نود)که اگرفرض رابراین بگیریم که وی ازاین،راه ولابی فرصت معرفی خویش رافراهـم نموده،بنظرنمی رسد بتوان بسیار براین شیوه خرده گرفت چراکه کم نیستند هـنرمندان وبازیگرانی که ازقبل پدر ومادرودیگربستگان خو د برپرده سینما تاقاب تلوزیونی دیده میشوند،ازفرزندان شریفی نیا گرفته تا کیمایی وارجمندو.......
اگرازنظرنگارنده این شیوه ناپسنداست ،باید قبل از ورودپژمان به تلوزیون فریاد میزدیدتا امروز شاهـد حضور یک فوتبالیست معمولی بعنوان هـنرپیشه وبازیگرمحوری یک سریال پرمخاطب ازرسانه کشورنباشیم،امااگرگفته شمامبنی براینکه پژمان مبلغی داده (طبق شنیده ها)تا دوباره مطرح شود درحالیکه خیلی ازاهـل هـنردربیکاری بسرمیبرند،بنظرمیرسد فارغ ازهـرگونه اظهـار نظردرمورد دادن یاندادن پول ذکر دونکته خالی ازلطف نیست:
-بسیاری ازبازیگران وهـنرمندان عزیزکشورمان تحصیلات دانشگاهـی آنهـا عبدا با هـنر وسینما سنخیتی نداردچنانچه اگربخواهـیم واحدهـای دانشگاهـی مشترک رابشماریم بسختی بعدد انگشتان دست برسد،اما هـمان عزیزان حال در عرصه هـنری کشور صاحب سبک نیز میباشند.
-حال عموم مردم درمورد بازی پژمان بااذعان به اینکه اگرچه هـنرپیشه نیست ولی خوب بازی میکند تلویحا رضایت خودراازبازی جناب جمشیدی ابراز داشته وشبهـا علاقمند دیدن پژی هـستند.
ضمن احترام به منقدمحترم که مطمئننا ازسردلسوزی میباشد،باید اعتراف کرد که نه تنهـا پژمان بلکه تعداد زیادی بی ضابطه وارد این عرصه شدند،هـمانهـایی که بقول برخی بزرگان سینمای ایران ازانهـابه چشم ابی هـا یادشده ،خود قصه ای دیگر است.
ختم کلام اینکه نه تنهـادرعرصه هـنر،فوتبالیستی خودنمایی میکند،بلکه درفوتبال کشور ودیگرورزشها غیرفوتبالی هـا وکسانیکه بقولی حتی یک عکس بالباس ورزشی ندارند حال ,تصمیم گیری میکننند.
خدایار درخش-سردبیر
بهاره حسینی دانشجوی دکترای فلفسه و از فعالان مطبوعاتی زن استان کهگیلویه و بویراحمد در مطلبی در موضوع باران نوشت:
این را خواهم نوشت برای عمو جلیل، که به من گفته است ساده بنویسید چون که من نمیتوانم آن نوشته های آنروزی شما را بخوانم.
باران آمد. باران قطره قطره نیامد. باران با طوفان آمد. باران تند تند می بارید. باران پاک کن من را دزدید و املاهای نانوشته وبد نوشته را اصلاح کرده است. اصلاح موی صورت را نمیگویم. اما اصلاح کرد.
یادم آمده است. در طوفان و باران، من همچنان آرام آرام، مداد رنگیهایم را برمیداشتم وبر روزنامه سلام قوس وقزح می کشیدم. هفت رنگ آسمانی را می کشیدم من. باران آمده بود. باران با طوفان آمده بود. هفت رنگ قوسش واقلیم هفت هنررا ، در پهنه ی هفت آسمان میکشیدم. مدادرنگیهایم را زمین می گذاشتم. ومن نوباوه به عشق باران باران را رها میکردم و همینطور تراوشات ذهنم را.
باران آمد. باران من را شسته است. باران با طوفان آمد. باران جدولها را روبیده است. این طوفان چقدر لطیف است. این طوفان تند وتندرو، تندتر آمد. آمده است تا کودک را به دگماتیسم کودکانه خنجر زده باشد.
نمیدانم آن روز،روز دوم خرداد بوده است یا هنوز به عشق سوم. اما میدانم که دیگر پوتین بابایم به خاطر باران در گل کوچه و خیابانهامان گیر نمی کرده است و بابایم مادرم را کتک نمی زده است. این باران طوفان دیگری داشت. چون بابایم این بار با کفش ورنی به خانه آمده بود.
برای من خیلی خیلی جالب بوده است. صورت مادرم با دیدن نانی که در دست بابایم بود گل شکفته بوده است. بابایم نگاهی به پشت سرش انداخت و با سلام و خنده سرش را به طرف من ومادرم چرخانده است. ایندفعه فهمیدم بابا نان داد.
باران آمد. باران با طوفان آمد. بابا در باران نا ن داد.
غروب شد. باران از باریدن ایستاد. باران ما دیگر سمبول فتنه شده بود. باران خون میبارد. باران این بار ترور شد. نانهای در دست بابا سوخته بودند. ولی در جیب بابایم چهل هزار تومان پول بود. بابا لامپها را خاموش کرد تا سوختگی نان را نبینیم. آقای شاطر به بابا گفت چهل پس انداز،نان نینداز. بابا خنده تلخ کرد. اما خندید. باید می خندید. اگر بابایم نمی خندید آشوبگر بود. بابایم سر میدان آمده بود و خودش اعتراف کرده است که خندید.
رعدوبرقی دوباره در آسمان پیدا شده است. باران خاموش بود. رعدوبرق همچنان بوی امید می داد. باران نمی بارید. دیگر از طوفان خبری نبود. گندمها نارس بودند. اما جو ها را چیده بودند. اینبار باران با ترنم آمد. ترنمی که دیشب آقای حسین آن را امید ایران نامیده است. حسین؛ آره حسین چون او خودش در تحلیف خودش گفته است حسین نام دارم. حسن هم زیر باران بود. درگیر طوفان بود. حسن از باران نان می آورد. ما نیز نان باران باران را میخوریم. ایندفعه نان جو است. میگویند جو فطرتی آرام وامید بخش دارد.
باران ببار. ببار باران! چه با طوفان خود، چه با امیدهایی که در آرامش برایم بوجود آورده ای.
سید باران بارانی باش
که شیخ طوفان تدبیر کند.
راک نیوز : نواده شهید صدوقی با ابراز تاسف از وضعیت تبلیغی فرهنگی جامعه گفت: اخلاق و معنویت و انصاف و یاد خدا و مرگ در جامعه ما افول گرده و تبیین حقایق اسلام بدست عده ای مداح بی خاصیت افتاده. این درد را کجا ببریم؟ در این آشفته بازار ادب و اخلاق که یک مداح در دعای عرفه برای یکی از ارکان نظام اسلامی ارزوی مرگ می کند، به چه احتیاج داریم؟ به آیت الله خاتمی و از کسانیکه از روش و منش خاتمی درس گرفته اند.