20 سال پيش فقط عباي قهوهاي و مشکي استفاده ميشد و تنوع رنگ قبا و لباده نيز بسيار محدود بود اما امروز 60 رنگ عبا وجود دارد.به گزارش فارس، وبلاگ نامههاي حوزوي نوشت: روحانيان لباس خود را از کجا تهيه ميکنند؟ اجزاي لباس روحانيان کدام است؟ متوسط قيمتهاي لباس روحانيت چه مقدار است؟ علما و مراجع تقليد لباسهاي خود را چگونه تهيه ميکنند؟ مد لباس روحانيان چگونه تغيير ميکند؟ چه کساني براي خريد لباس، طلبهها را همراهي ميکنند؟
بازار لباس روحانيان
قم- خيابان چهارمردان- پاساژ صاحب الزمان (عج)، اين پاساژ چهار طبقه دارد تمام مغازههاي زير زمين که نزديک به 10 مغازه است لباس روحانيت عرضه ميکنند در طبقه همکف و طبقه دوم و سوم نيز اکثر مغازههاي يا فروشگاه يا خياط لباس روحانيت هستند. در مجموع 30 باب مغازه در اين پاساژ لباس روحانيت توليد و عرضه ميکنند، در بازار عربها و برخي از مناطق قم نيز بصورت پراکنده مغازههايي مختص عرضه لباس روحانيان هستند، اما ميتوان مرکز اصلي توليد و عرضه را همين پاساژ صاحب الزمان (عج) ناميد. رشته تحصيلي فروشنده ميهمانداري هواپيما است اما ترجيح داده است شغل خانوادگي خود را ادامه بدهد، عکسي از يک آيت الله را بر ديوار مغازه نصب کرده و ميگويد پدر بزرگش از علماي قم بوده است نام فروشگاه صاحب الزمان (عج) است. او ميگويد اين پاساژ مرکز توليد و پخش لباس روحانيت به سراسر کشور است، شهرهاي مثل مشهد و اصفهان نيز بصورت محدود اين لباس را توليد ميکنند اما در اکثر شهرها مغازهاي نقش توزيع لباس روحانيت را به عهده دارد و در بسياري از شهرها نيز مرکز توليد و توزيع لباس روحانيت وجود ندارد و طلاب و روحانيون معمولاً در سفر به قم لباس روحانيت را تهيه ميکنند. فروشندهاي ديگر که نام مغازهاش را «قائم» گذاشته است ميگويد که بخشي از توليدات اين به شهرهاي مختلف و حتي به نجف اشرف صادر ميشود و طلاب و روحانيان عراق مشتري توليدات قم هستند.
اجزاي لباس روحانيان
عبا، قبا، لباده، عمامه، عرق چين، دشداشه، پيراهن و نعلين اجزاي تشکيل دهنده لباس روحانيت است.
عمامه: رنگ عمامه يا سياه يا سفيد است؛ يکي از فروشندگان در توضيح عمامه ميگويد يک نوع جنس عمامه وال هندي است که حالت سفيد معمولي و حالت پنبهاي دارد و هنگام حرکت دادن دست روي آن دست با اصطکاک مواجه ميشود و اگر چنانچه دست براحتي بر روي عمامه حرکت کند معلوم است وال هندي نيست؛ اما نوع ديگر عمامه تايلندي سفيدِ مايل به لاجوردي است. وي ميگويد معمولاً طلبهها 6 تا 7 متر عمامه استفاده ميکنند، البته برخي از علما و روحانيان نيز عمامههاي 10 متري نيز استفاده ميکنند، قيمت هر متر عمامه 4 هزار و 500 تومان است يک عمامه هفت متري حدود 35 هزارتومان فروخته ميشود. يکي از فروشندگان به طلاب توصيه ميکند در صورتي که رنگ عمامه آنها به زردي تمايل پيدا ميکند ميتوانند از عطاري پودر لاجورد تهيه کرده و در آب حل کنند و عمامه را در داخل آن قرار دهند و پس از ساعتي عمامه آنها سفيد مايل به لاجوردي خواهد بود که باز ميتوانند سالها از آن استفاده کنند؛ نکته ديگري که مورد توجه وي است اينکه عمامه را بايد حتماً با دست شست، چرا که پارچه آن ظريف است و ماشين لباسشويي آن را از بين ميبرد.
عبا: عبا انواع مختلفي دارد، يک نوع از عبا، عباي 4 فصل است که ضخامت متوسطي دارد که ميتوان در 4 فصل سال از آن استفاده کرد، اما عباي تابستاني و بهاره نيز وجود دارد همان عباهاي توري که هم سبُ است و هم گرماي کمتري را جذب ميکند؛ عباي زمستاني ضخيم و سنگين است و عباي پاييزي که حالتي بينابين دارد. البته اکثر طلبهها و روحانيان در طول سال از 2 عبا استفاده ميکنند يکي تابستاني و ديگري زمستاني که در بهار و پاييز نيز قابل استفاده است، قيمتهاي متوسط عبا از 40 تا 100 هزارتومان است و البته بيشترين فروش ويژه عباهايي با قيمت 50 تا 80 هزارتومان است. هر مقدار قيمت بالاتر ميرود خريدار کمتري دارد؛ يکي از فروشندگان از عباي چند ميليون توماني سخن ميگويد نوعي عبا که با دست بافته شده است که مشهور به عباي خاچيه است وي ميگويد که اين نوع عبا کار دست است و ممکن است نياز به چند ماه باشد تا يک عبا توليد شود اين نوع عبا بيشتر زينتي و تشريفاتي بوده و بسيار هم ظريف و حساس است و البته خيلي بندرت خريدار دارد، وي براي رساندن منظورش ميگويد مانند فرش ابريشمي است که با توجه به قيمتش کمتر استفاده ميشود. وي توصيه ميکند که طلبهها عباي خود را داخل ماشين لباس شويي قرار ندهند چرا که قيطان عبا کشيده و کوتاه ميشود و شکيل بودن عبا را از بين ميبرد.
قبا: قبا همان پوشش بلندي است که از زير عبا ديده ميشود و بر روي پيراهن ميپوشند، لباده نيز پوششي است که يقه آن کاملاً بسته است لباده همان لباسي است که حسن روحاني ار زير عبا ميپوشد، پارچه قبا و لباده همان پارچههاي کت و شلوار مردانه است. البته يکي از فروشندگان از وضعيت پارچه نيز شکايت ميکند و ميگويد کيفيت پارچههاي داخلي پايين آمده و پارچههاي خارجي بازار را گرفته است، قيمت عبا بطور متوسط از 40 تا 70 هزار تومان است که با توجه به جنس پارچه و دوخت ميتواند قيمت بالاتري نيز داشته باشد. البته قيمت لباده کمي گرانتر است از 80 تا 150 هزار تومان و آن به دليل استفاده پارچه بيشتر و مقدار زماني که است که صرف دوخت آن ميشود؛ براي صاف بودن جلوي لباده از لايي استفاده ميشود. قيمت دوخت لباس روحانيت نيز گران است و با توجه به اعتبار خياط ميتواند بالاتر برود، از اين جهت لباسهاي سفارشي قيمتهاي بالاتري دارند. از فروشنده ميپرسم که چاک کوچک زير بغل قبا و لباده براي چيست، اين نکته از آن نظر جالب است که متعدد ديده شده است که در کلاسها وقتي براي اولين بار زير بغل روحانيون را ميبينند ناخودآگاه ميگويند: «حاج آقا زير بغل لباستان پاره شده است». وي ميگويد اين چاک به خاطر آن است که حرکت دست به راحتي انجام ميشود و ديگر اينکه کارکرد تهويه هوا را دارد؛ و البته ميگويد که اين کار براي خياط بسيار سخت است.
دشداشه و بلوز: بلوزي که روحانيان ميپوشند بلوزي است با دوخت ساده و با يقهاي که به يقه آخوندي مشهور است؛ بيشتر اين پيراهنها از پارچههاي رنگهاي روشن دوخته ميشوند، اگرچه در سالهاي اخير تنوع زيادي نيز در اين زمينه به چشم ميخورد. به طور مثال پيراهنهايي عرضه ميشود که چهارخانه هستند و حتي برخي از روحانيان اين نوع بلوز را از زير قبا ميپوشند؛ دشداشه پيراهن بلندي است که تا پاها ادامه دارد و در برخي از شهرهاي گرمسير مانند قم برخي از طلبهها در فصل تابستان به جاي قبا از دشداشه استفاده ميکنند.
عرق چين و شلوار سفيد: عرق چين کلاهي کوچک است که برخي از روحانيون از زير عمامه بر سر ميگذارند و وقتي عمامه را برميدارند آن کلاه را بر سرشان ميگذارند، قيمت آن 3 هزار تومان است و البته به گفته يکي از کسبه، عرق چين کمتر مشتري دارد و طلبههاي جوان از آن استفاده نميکنند، برخي از روحانيون نيز از زير قبا شلوار راحتي سفيد رنگ ميپوشند که البته در ميان طلبههاي جوان بسيار کم شده است و طلبههاي جوان شلوارهاي رسمي استفاده ميکنند.
نعلين: کفشي است مانند دمپايي که علما و روحانيان از آن استفاده ميکنند و در رنگهاي مختلف نيز ارائه ميشود البته طلاب و حتي روحانيون نيز در سالهاي اخير کمتر از آن استفاده ميکنند علتش را از فروشنده جويا ميشوم، وي ميگويد پوشيدن نعلين تحرک را کم ميکند از اين رو طلبههاي جوان کمتر تمايلي به استفاده از آن دارند و اينکه پاشنه نعلينهاي موجود به گونهاي است که پس از مدتي کمر درد ايجاد ميکند و از استاندارد لازم برخوردار نيست از اين رو طلبهها و روحانيوني که معمولاً پياده روي ميکنند کمتر از نعلين استفاده ميکنند.
تغييرات مد لباس روحانيون
از فروشندهاي درباره انواع مدها و رنگهاي عبا، قبا و لباده ميپرسم وي ميگويد 15-20 سال پيش فقط عباي قهوهاي و مشکي استفاده ميشد و تنوع رنگ قبا و لباده نيز بسيار محدود بود اما امروز 60 رنگ عبا داريم. رنگهاي روشن و تيره که هرکدام نيز مشتريهاي خود را دارند، وي علت را اينگونه توضيح ميدهد که سبک زندگي مردم در زمينه پوشش تغييراتي داشته است و از آنجا که نوع مد و دوخت لباس روحانيون همواره ثابت است اين تغييرات را در رنگ لباس روحانيون ميتوان يافت. وي ميگويد که برخي از مدها نيز بسيار مشتري دارد بطور مثال عباي ژورژت چروک که چند سال پيش ارائه شد خيلي مشتري داشت اما ديگر پارچه آن در بازار نيست.
دوخت لباس علماي مشهور
از يکي ديگر از فروشندگان ميپرسم که علماي بزرگ و شخصيتهاي مشهور چگونه لباس خود را تهيه ميکنند؟ ميگويد: برخي از علماي مشهور خياطي مورد اعتماد را به خانهيشان ميخوانند و خياط اندازه او را گرفته و برايش لباسي ميدوزد و البته اين ويژه علمايي است که وضعيت مناسبي دارند و شايد هم به لباسشان اهميت بيشتري ميدهند؛ البته خياطهاي کمي هم چنين شانسي دارند، برخي ديگر از علما يکي از لباسهايشان را ميدهند تا با اندازه آن لباس برايشان لباس تازهاي دوخته شود.
روحانياني که با همسرشان براي خريد ميآيند
ميپرسم طلاب و روحاينان چه مقدار به انتخاب لباس و شيک بودن آن حساسيت دارند؛ پاسخ ميدهد که تمام روحانيان نگاه يکساني ندارند از اينرو بايد تنوع خوبي داشته باشي تا بتواني رضايت آنها را جلب کني به نکته جالبي اشاره ميکند و ميگويد که در ساليان پيش علما و روحانيان به تنهايي مراجعه ميکردند و هنوز هم برخي از علماي ميان سال به تنهايي خريد ميکنند اما در سالهاي اخير طلبههاي جوانتر به همراه همسر و فرزندان خود براي خريد لباس مراجه ميکنند تا خانوادهشان نيز در زمينه رنگ و نوع لباس نظر بدهند. و البته فروشنده اين نوع خريد را بيشتر قبول دارد چراکه ميگويد حق طبيعي خانواده است و در اين زمينه فرقي بين روحاني و غير روحاني نيست شايد هم حضور خانواده طلاب در خريد لباس روحانيت در تنوع رنگ لباسها در سالهاي اخير نقش داشته است.
خريد لباس روحانيان توسط مردم عادي
به گفته اهالي اين پاساژ خريداران لباس روحانيت فقط طلبهها نيستند و برخي از مردم عادي نيز گاهي از اين لباسها استفاده ميکنند برخي از زائرين حرم حضرت معصومه (س) در کنار زيارت و گشت و گذاري در قم با فروشگاه لباس روحانيان مواجه ميشوند و عبايي براي نماز خواندن تهيه ميکنند. برخي ديگر نيز نعلين خريداري ميکنند تا در حياط خانه استفاده کنند برخي نيز پيراهن يقيه آخوندي يا ديپلمات از اين مرکز خريداري ميکنند، چه کسي ميداند شايد برخي از مردم با استفاده از اين لباس احساس معنويت و آرامش بيشتري ميکنند.
کاش برخی از ما لااقل از هر یک از ائمه معصومین(ع) یک ویژگی را بیاموزیم و از امام صادق(ع) نیز «صادق» بودن را ...
خدا کند رویمان بشود که ادعا کنیم امام و الگویمان در زندگی، آن بزرگان هستند. چون دیگر انگار دیگران در حال پیشی گرفتن از ما در پیروی از زندگی و دستورات معصومین(ع) هستند.
به گزارش خبرنگار دین و اندیشه خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، شهادت آن حضرت به دستور منصور دوانیقی بوده که بر اساس آن، ایشان مسموم شده و در مدینه به شهادت رسیدند، قبر شریف آن حضرت در قبرستان بقیع واقع شده است.
دوران عمر پربرکت آن حضرت را میتوان به دو بخش 1 - قبل از امامت: 31 سال از سال 83 تا 114 قمری و 2 - دوران امامت آن حضرت تا پایان عمر دنیوی ایشان 34 سال دانست که دوران شکوفایی اساس اسلام بوده است.
از ویژگیهای برجستهای که در برخی از منابع دینی در رابطه با خلق و خوی امام صادق(ع) به آنها اشاره شده است میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
توجه ویژه به صلهرحم
اخلاق نیک و متین
دلجویی از مومن و رفع پشیمانی از او
توجه به بینوایان
سجدههای طولانی
خوف از عذاب الهی
توجه ویژه به عبادت و بندگی
گفتاری از امام صادق(ع):
"گناه انسان را از روزی محروم میکند"
"تاثیر کار بد بر صاحبش، از تاثیر کارد در گوشت زودتر است"
"بر تو باد که برای خدا، خیرخواه مخلوقش باشی، که هرگز خدا را به کاری بهتر از آن ملاقات نکنی"
"دوست ندارم شما جوانان را جز در یکی از دو حال بنگرم: 1- عالم و دانشمند. 2 - دانشجو و دانشطلب"
"مثال دانشی که به آن عمل نمیشود، همچون گنجی است که چیزی از آن در مصرفهای لازم، صرف نمیگردد"
"سه چیز موجب جلب محبت و دوستی دیگران است: 1 - دینداری، 2 - تواضع و فروتنی، 3 - بذل و بخشش"
"کسی که پدر و مادرش را اندوهگین کند نسبت به آنها جفا کرده (و عاق والدین شده) است و کسی که هنگام مبتلا شدن به مصیبتها و گرفتاریها دستش را بر رانش بزند، (بی قراری کند) پاداش خود را پوچ و نابود کرده است"
"قرض گرفتن، غصه شب و ذلت روز است"
"حیا و شرم بر دو گونه است، یکی نشانه ضعف و عجز است(مانند کمرویی و بیجهت) و دیگری نشانه قوت اسلام و ایمان است"
"کسی که قبل از سلام کردن، آغاز سخن کند، جوابش نگویید"
در ادامه متن سخنانی از استاد شهید مرتضی مطهری درباره امام صادق(ع) میآید:
امام صادق علیه السلام در ماه ربیع الاول سال 83 هجری در زمان خلافت عبد الملک بن مروان اموی به دنیا آمد و در ماه شوال یا ماه رجب در سال 148 هجری در زمان خلافت ابوجعفر منصور عباسی (دوانیقی) از دنیا رحلت کرد. در زمان یک خلیفه باهوش سفاک اموی به دنیا آمد و در زمان یک خلیفه مقتدر باهوش سفاک عباسی از دنیا رحلت کرد و در آن بین شاهد دوره فترت (فراغت) خلافت و انتقال آن از دودمانی به دودمان دیگر بود.
فرصت طلایی
امام صادق علیه السلام "شیخ الائمه" است، از همه ائمه دیگر عمر بیشتری نصیب ایشان شد، 65 ساله بود که از دنیا رحلت فرمود. عمر نسبتا طویل آن حضرت و فتوری (زمان فراغت) که در دستگاه خلافت رخ داد که امویان و عباسیان سرگرم زد و خورد با یکدیگر بودند فرصتی طلایی برای امام به وجود آورد که بساط افاضه و تعلیم را بگستراند و به تعلیم و تربیت و تأسیس حوزه علمی عظیمی بپردازد، جمله «قال الصادق» شعار علم حدیث گردد و به نشر و پخش حقایق اسلام موفق گردد.
از آن زمان تا زمان ما هرکس از علما و دانشمندان اعم از شیعی مذهب و غیره که نام آن حضرت را در کتب و آثار خود ذکر کردهاند با ذکر حوزه و مدرسهای که آن حضرت تأسیس کرد و شاگردان زیادی که تربیت کرد و رونقی که به بازار علم و فرهنگ اسلامی داد توأمان ذکر کردهاند؛ همان طوری که همه به مقام تقوا و معنویت و عبادت آن حضرت نیز اعتراف کردهاند.
شیخ مفید از علمای شیعه میگوید آنقدر آثار علمی از آن حضرت نقل شده که در همه بلاد منتشر شده. از هیچ کدام از علمای اهل بیت آنقدر که از آن حضرت نقل شد، نقل نشده. اصحاب حدیث نام کسانی را که در خدمت آن حضرت شاگردی کردهاند و از خرمن وجودش خوشه گرفتهاند ضبط کردهاند، چهار هزار نفر بودهاند و در میان اینها از همه طبقات و صاحبان عقاید و آراء و افکار گوناگون بودهاند.
محمدبن عبد الکریم شهرستانی، از علمای بزرگ اهل تسنن و صاحب کتاب معروف "الملل والنحل"، درباره آن حضرت میگوید:
"هُوَ ذو عِلْمٍ غَزیرٍ، وَ ادَبٍ کامِلٍ فِی الْحِکْمَةِ، وَ زُهْدٍ فِی الدُّنْیا، وَ وَرَعٍ عَنِ الشَّهَواتِ."
یعنی او، هم دارای علم و حکمت فراوان و هم دارای زهد و ورع و تقوای کامل بود. بعد میگوید مدتها در مدینه بود، شاگردان و شیعیان خود را تعلیم میکرد و مدتی هم در عراق اقامت کرد و در همه عمر متعرض جاه و مقام و ریاست نشد و سرگرم تعلیم و تربیت بود. در آخر کلامش در بیان علت اینکه امام صادق توجهی به جاه و مقام و ریاست نداشت این طور میگوید:
«مَنْ غَرَقَ فی بَحْرِالْمَعْرِفَةِ لَمْ یقَعْ فی شَطٍّ، وَ مَنْ تَعَلّی الی ذِرْوَةِ الْحَقیقَةِ لَمْ یخَفْ مِنْ حَطٍّ.»
یعنی آن که در دریای معارف غوطهور است به خشکی ساحل تن درنمیدهد و کسی که به قله اعلای حقیقت رسیده نگران پستی و انحطاط نیست.
کلماتی که بزرگان اسلامی از هر فرقه و مذهب در تجلیل مقام امام صادق صلوات اللَّه علیه گفتهاند زیاد است، منظورم نقل آنها نیست، منظورم اشارهای بود به اینکه هرکس امام صادق علیه السلام را میشناسد آن حضرت را با حوزه و مدرسهای عظیم و پرنفع و ثمر که آثارش هنوز باقی و زنده است میشناسد. حوزههای علمیه امروز شیعه امتداد حوزه آن روز آن حضرت است.(1)
پیشنویس:
(1) مجموعه آثار استاد شهیدمطهری، ج18، ص: 36 و 37
منابع:
پایگاه اطلاع رسانی بنیاد علمی فرهنگی استاد شهید مرتضی مطهری www.motahari.ir
کتاب سیره چهارده معصوم(ع)، تالیف: محمد محمدی اشتهاردی، ناشر: نشر مطهر، نوبت چاپ: چهارم بهار 1381
ادامه خبر...
گزارش: حسن باوی
_____________________________________________
سومین گزارش انتقادی بر عملکرد و ضعف حاکم بر قطارهای مسافربری
از یک خرید بلیت اینترنتی تا کشف چند ضعف بزرگ مدیریتی
اینجانب نگارنده ی گزارشهای انتقادی بر عملکرد قطارهای مسافربری به طور اعم و بر عملکرد شرکت رجا به طور اخص،به دنبال سکوت اختیار کردن مدیران شرکت رجا و مدیران راه آهن ج.ا.ا در مورد گزارش انتقادی دوم و همچنین نقطه نظراتی که بعضی از خوانندگان محترم در مورد گزارشهای انتقادی داشته اند و همچنین با توجه به اهمیت و حساسیت این موضوع برای مسافران قطارهای مسافربری،سومین و آخرین گزارش انتقادی خود را نگاشته و در آرزوی رفع مشکلات و نواقص موجود در سیستم و عملکرد قطارهای مسافربری می نشینم.نواقصی که در صورت رفع آنها،به اعتقاد اینجانب گام بلندی در جهت ارج نهادن و تکریم مسافران قطارهای مسافربری برداشته خواهد شد.البته نقص های موجود در سیستم قطارهای مسافربری بسیار است و در این گزارش فقط به اهم آنها اشاره شده است.
نقص اول: شرکت رجا بلیت را می فروشد و شخص دارنده ی بلیت از مأمورین ایستگاه راه آهن که هیچکدام از آنها به رجا ارتباطی ندارند،عبور می کند و سوار قطار می شود.قطاری که آن نیزمتعلق به رجا نیست و مالکیت آن به شرکت مهتاب سیر جم برمی گردد.در ایستگاه مقصد نیز مأمورین راه آهن ج.ا.ا حضور دارند و نه شرکت رجا.
پس در این سفری که از ابتدا تا انتهای آن کسی از عوامل رجا حضور نداشته،شرکت رجا در قبال انجام چه نوع خدماتی اقدام به فروش بلیت کرده است؟ شرکت مهتاب سیر جم که مالکیت آن قطار مسافربری را بر عهده داشت نیز می توانست سامانه فروش بلیت داشته باشد و برای مسافران خود بلیت صادر کند. قطارهای مسافربری دیگر نیز باید از همین مقوله پیروی کنند تا دیگر نیازی به فروش بلیت از طرف شرکت رجا نباشد و هر شرکت مسافربری برای خود سامانه مستقل فروش بلیت داشته باشد و مستقیما" به فروش بلیت مسافران خود مبادرت ورزد.
نقص دوم:وقتی سامانه فروش بلیت اینترنتی ایجاد می گردد،پس امکانات و خدمات متناسب با آن نیز باید ارائه شود،یعنی همان ایجاد باجه کنترل بلیت اینترنتی در ایستگاه های مبداء.ولی متأسفانه مسئولین مربوطه این اصل مهم را فراموش کرده اند و فقط به وضع قوانین و مقررات اکتفا کرده اند.در موردی که در ذیل ذکر آن آمده،این نقص بزرگ که همان نبود امکانات متناسب با فروش بلیت اینترنتی است به وضوح نمایان می شود.
اینجانب پس از آنکه بلیت خود را به صورت اینترنتی خریداری و اطلاعات سفرم را یادداشت و برای چاپ بلیت به یکی از آژانس های سطح شهر اهواز رفتم، با ین پاسخ مسئولان آنجا مواجه شدم«سیستم قطع است».آنجا را ترک کردم و به آژانس دیگری رفتم،پاسخ آنها این بود«بلیت قطار نداریم».از آنها نشانی یک آژانس مسافری دیگری را گرفته ولی وقتی به آنجا نیز رفتم،پاسخ آنها همانند همکاران قبلی خود این بود«سیستم قطع است». در نهایت و با توجه به زمان کمی که به حرکت قطار مانده بود،وارد یک کافی نتی که در مجاورت همان آژانس بود شدم و از اطلاعات سفرم پرینت گرفتم.در این کافی نت سیستم فروش رجا بر خلاف آژانس های مسافری دیگر قطع نبود!!! پس از اخذ پرینت با عجله و دوان دوان وارد ایستگاه راه آهن اهواز شدم و به باجه کنترل بلیت آنجا رسیدم. مسئولان مربوطه ی ایستگاه اهواز در ابتدا خرید بلیتم را کان لم یکن تلقی کرده ولی باتوجه به توضیحاتی که برای آنها دادم، اطلاعات سفرم را با کارت شناسایی من تطبیق داده و اجازه عبور و سوارشدن به قطار را به من دادند.
حال باتوجه به مورد فوق،سؤالی که از مدیران راه آهن و شرکت رجا می شود این است که اگر شما دراین وضعیت به جای شخص مسافر بودید چه فکر و تدبیری می کردید ؟ آیا این نقص بزرگ و نبود باجه کنترل بلیت اینترنتی در ایستگاه های مبداء را احساس نمی کردید؟
نقص سوم: شرکت های خصوصی که درزمینه ی حمل و جا به جایی مسافر فعالیت می کنند باید این اختیار و قدرت عمل را داشته باشند تا در گزینش و انتصاب پرسنل خود و از جمله رئیس قطار، آزادانه فعالیت کنند تا بتوانند در قبال آن ها پاسخ گو و مسئولیت پذیر باشند. لذا انتخاب رئیس قطار از سوی مدیران راه آهن جمهوری اسلامی ایران در شرکت های خصوصی، با اصل و روح خصوصی سازی منافات دارد و به گستردگی و تعدد مسئولیت ها و در پی آن به کاهش و ضعف در عملکرد شرکت های خصوصی می انجامد.
نقص چهارم: نقد و انتقادپذیری و استفاده از آن در جهت رفع نواقص،همواره به عنوان یکی از مؤلفه های اساسی در جهت بهبود کیفیت و خدمات و به روز کردن و منطبق کردن ساختار شرکت ها با واقعیتهای موجود می باشد. لذا مسئولین شرکت رجا و مدیران راه آهن ج.ا.ا باید برای مقابله با بدبینی ها و سوء ضن هایی که به دنبال اخذ مبالغ اضافه ایی که از مسافران صورت می گیرد،مشخص کنند که آن مبالغ اضافه به حساب کدام شخص یا گروه می رود؟ آیا به حساب همان هایی می رود که وارد حساب کاربری منتقدان می شوند و به زعم خود مدارک و مستندات آنها را نابود و محو می کنند؟ اگر مسئولین مربوطه نتوانند در این باره پاسخ قانع کننده ایی ارائه دهند،از دید اینجانب این دیگر نقص نیست و به نوعی فساد تلقی می شود.فسادی که برای مبارزه با آن باید تلاش کرد.
امیدوارم این بار مسئولین شرکت رجا وهمچنین مدیران راه آهن ج.ا.ا که سکوت اختیار کرده اند و نیز مدیران شرکت مهتاب سیر جم که در این زمینه با "چراغ خاموش" کار و فعالیت می کنند،این بار سنت شکنی کرده و پاسخی روشن و قابل قبولی ارائه دهند تا حقایق برای عموم روشن شود و یا اگر تمایلی به پاسخگویی هم ندارند حداقل ایرادات و نواقص موجود خود را مرتفع کرده تا با بهبود کیفیت و خدمات خود، اسباب امنیت و آسایش مسافران قطارهای مسافربری فراهم گردد.
ادامه خبر...وقتی به دکانش وارد می شدی بعید بودکه آنچه تو میخواستی در دکانش نباشد،ازمیوه وچسب برق تاقرص "آسپرین دو رنگ"،درست چیزی شبیه هایپرمارکت های امروزی.
عموسوپری محله ما باسلیقه بود ومتشخص،باهرکی به زبان خودش سخن میگفت وشوخی میکرد،درمیان همه ساعات شبانه روز،رفتن به مغازه اش شب ها یک صفای دیگر داشت.
اگرقبلا از جلوی مغازه اش یکبار گذر کرده باشی حتما صدای رادیو را از این دکان شنیده ای .
رادیو جلدقهوه ای داشت قدیمی و7موج ،اصل "SONY".بقول مردم آبادی تا آن ور دنیا را میگرفت،همه فرکانس های فارسی زبان دنیا چه این وری ،چه آن طرف آب.
آن سال ها که حال و روز هواشناسی کشور اینقدر خوب وبه روز نبوده او برای کشاورزان و دامداران پیام آور باران بود وبرکت خداوندی بر سفره های مردمان صادق و زحمت کش آبادی.بگذریم..
اوبرای بخشی از مردم آبادی مشکل گشا بود،اگرچه صندوق بانکی نداشت اما در حد توانش نسیه میداد بدون گرفتن سفته وچک تنها به امید محصول سال آینده.
بقول خودش دفتر حسابی داشت که بیش از200 برگ داشت وکمتر کسی را پیدا میکردی که از او در این دفتر نامی برده نشود.
میگفتند قیمت اجناسش با بقیه فرق میکند ،اما راستش را بخواهی کیفیت اجناسش هم با بقیه خیلی فرق میکرد ،باسلیقه بود در حرفه اش.
برای خرید راهی بهبهان میشد وشیراز وگاهی هم شهرضا(قمشه)واصفهان،او هرگز فراتر از این شهرها نرفته بود ،اما به سبک اصول تجارت اروپا هندوانه را قاچی میفروخت،تا عطش گرمای تابستان جنوب در هر کسی به اندازه پولش فرو کش شود.
با گذشت تنها 20 روز از اعلام شماره حساب مردمي يکي از مديران احمدي نژاد مدعي شده، 600 ميليون تومان کمک مردمي براي دانشگاه احمدينژاد واريز شده است. تداوم يا عدم تداوم حضور احمدي نژاد در عرصه سياسي سوالي بود که همواره ذهن تحليلگران را به خودش مشغول ميکرد تا اينکه خبر صدور مجوز تاسيس دانشگاه ايرانيان منتشر شد. دانشگاهي که شوراي عالي انقلاب فرهنگي مجوز تاسيس آن را صادر کرده بود و تاسيس آن قطعي بود.
رئيس دولت دهم حتي در برنامهاي که براي خداحافظي و حلاليت طلبي از مردم در شبکه يک تلويزيون پخش شد دانشگاه را قالب اصلي فعاليتهاي پژوهشي خود دانست و تاکيد کرد که پول دانشگاه تازه مجوز گرفته «ايرانيان» از آسمان ميآيد. او همچنين شماره حسابي را براي دريافت کمکهاي مردمي به دانشگاه اعلام کرد که هرکس بنا به خواست و توانمندياش براي تاسيس آن ياري مالي رساند. شماره حسابي که بعدها در خبرگزاريها اعلام شد به نام حميد بقايي و شريک است. وحيد شاکري مديرکل رسانهاي نهاد رياست جمهوري در دولت دهم با اشاره به کمکهاي مالي مردم به دانشگاه رئيس جمهور پيشين ايران مدعي شده است که بنده دو هفته پيش خبر داشتم که 600 ميليون از سوي مردم به حساب دانشگاه ريخته شده مردم از 100 هزارتومان تا 2 هزارتومان به دانشگاه احمدي نژاد کمک کردهاند. به اين ترتيب آمار تازهاي از سوي دولت دهميها بعد از نقل مکان آنها از پاستور منتشر شده که معلوم نيست پايه و اساس آن چيست و بر اساس کدام سند، مديرکل رسانهاي نهاد رياست جمهوري مدعي اين رقم کمکهاي مردمي شده است.
البته ذکر اين نکته ضروري است که مردم و کارشناسان اقتصادي و سياسي در اين 8 سال گذشته هرگز دل خوشي از آمارهاي دولت دهميها نداشته اند و همواره شبهاتي درباره آمارهاي اقتصادي و حتي سياسي ارائه شده توسط آنها وجود داشته که خاطره خوبي در ذهن افکارعمومي بر جاي نگذاشته است.
از سوي ديگر در جايي که همه از گراني و تورم مينالند و مردم همه زير بار فشارهاي اقتصادي هستند، معلوم نيست چگونه تا اين حجم کمکهاي مردمي به حساب حميد بقايي و شريک واريز ميشود.پارسينه،
ادامه خبر...مشخصترین دلیلی که همه به آن توجه میکنیم و برایمان مهم است مربوط به مواقعی است که مهمانی، جلسه و یا قرار ملاقات مهمی داریم. در اینگونه مواقع تنفس بدبو تاثیر بسیار نامطلوبی در روابط و حتی موقعیت اجتماعی و شغلی ما خواهد داشت. ممکن است بارها خواسته باشید بوی دهان خود را کنترل کنید و مطمئن شوید که با بوی ناخوشایندی مواجه نخواهید شد. اما در بسیاری موارد امکان تشخیص برایتان وجود ندارد.
در این مطلب سعی داریم به این موارد بپردازیم که چرا به راحتی امکان تشخیص بوی دهان برایمان امکانپذیر نیست و چرا نیاز به کنترل بوی دهان داریم. در انتها نیز متدهایی برای تشخیص بوی دهان به شما معرفی میکنیم. پس با ما همراه باشید.
چرا نمیتوانیم بوی دهان خود تا تشخیص دهیم؟
بسیار دشوار است که بتوانیم تنفس بدبوی خود را تشخیص دهیم چرا که افراد به بوی دهان خود عادت میکنند و پس از مدتی دیگر آن را تشخیص نمیدهند.
آیا تا به حال برایتان پیش آمده که به منزل کسی رفته باشید که تعداد زیادی گربه یا حیوانات خانگی داشته باشد؟ اگر در مورد بوی نامطلوب خانه که ناشی از وجود حیوانات خانگی است به صاحب خانه چیزی بگویید احتمالاً شگفت زده خواهد شد. واقعیت این است که مشام ما پس از مدتی به بوها عادت میکنند.
مثال سادهتر عطر یا ادکلنی است که استفاده میکنیم. چند دقیقه که از اسپری کردن آن به لباسمان بگذرد دیگر بوی آن را به سختی تشخیص میدهیم چرا که مشام ما به این بو عادت کرده است.
مغز ما بسیار هنرمندانه و عالمانه طراحی شده و اجازه میدهد با بوها سازگاری پیدا کنیم. به همین خاطر است که به سادگی متوجه بوهای جدید میشویم. اگر قرار نبود که استشمام بوها برایمان عادی شود و با آنها سازگاری پیدا کنیم استشمام رایحههای جدیدی همچون بوی غذا و گلها دشوار میشد. چراکه بدین ترتیب این بوها با بوی تنفس و محیط اطراف ترکیب شده و قادر به تشخیص آنها نبودیم.
چرا باید بوی دهان خود را کنترل کنیم؟
مشخصترین دلیلی که همه به آن توجه میکنیم و برایمان مهم است مربوط به مواقعی است که مهمانی، جلسه و یا قرار ملاقات مهمی داریم. در اینگونه مواقع تنفس بدبو تاثیر بسیار نامطلوبی در روابط و حتی موقعیت اجتماعی و شغلی ما خواهد داشت.
دلیل دیگری که ممکن است باعث شود ما نیاز به کنترل بوی تنفس خود داشته باشیم تعیین اثربخشی محصولات مختلفِ مراقبت از دهان است. خوشبوکننده، دهان شویه و خمیردندانهای بسیار متفاوتی در بازار وجود دارد که همه آنها وعده داشتن تنفسی خوشبو و دهانی پاکیزه را به ما میدهند و مسلماً چند مورد از آنها بهتر از بقیه عمل میکنند. ممکن است بخواهید محصولات مختلف را تست کنید و بهترین را برای دهان خود انتخاب کنید.
به هنگام تست این محصولات بسیار مهم است که بتوانید بلافاصله اثر بخشی آنها را کنترل کنید چرا که دهانتان رایحهی این محصولات را به خود خواهد گرفت. ۱ الی ۳ ساعت بعد از مصرف این محصولات تنفس خود را کنترل کنید، اما مطمئن شوید که در این فاصله به غیر از آب نه چیزی میخورید و نه مینوشید. بدین ترتیب نتایج هر محصول را در زمان مشخص به دقت بررسی کنید.
خوردن غذاهای مشابه قبل از استفاده از محصولات نیز به همین اندازه مهم است. برای مثال شما برای صبحانه از موادغذایی سیردار استفاده کردهاید و پس از آن دندانها را با یکی از خمیردندان ها مسواک نموده و سپس تنفس خود را کنترل میکنید. روز بعد نیز برای صبحانه بیکن و تخم مرغ مصرف کرده و اینبار با خمیر دندان جدید مسواک نموده و تنفس خود را چک میکنید. بسیار واضح است. حاضرم شرط ببندم که اثر بخشی خمیر دندانی که پس از مصرف سیر استفاده شده خیلی بدتر از خمیر دندان دوم خواهد بود.
متدهایی برای تشخیص بوی دهان
در اینجا روش های مختلفی را برای کنترل تنفس به شما معرفی میکنیم. برخی از این متدها ممکن است بهتر از بقیه برای شما جوابگو باشند، بنابراین آزمایش کنید و بهترین روش را برگزینید.
نويسنده : محمود افشار |
زندگي مشقتبار خانوار کارگري در سالهاي اخير بر هيچکس پوشيده نيست. کمر نانآور خانواده زير بار گرانيها خميده شده و ياراي اداره زندگي را ندارد و شرمسار از اعضاي خانواده در ناتواني از برآورده نشدن خواستههاي طبيعي و به حقشان، هر دم عرق شرم بر پيشانياش مينشيند. اينجاست که زندگي شرافتمندانه، مسالهاي که در دين و آيين ما بسيار به آن سفارش و تاکيد شده، با دريافتيهاي ناچيز و در حد بخور و نمير رنگ باخته و شيرازه زندگياش را هر آن در حال از هم پاشيده شدن ميبيند و اجازه ندارد دم برآورد! آقاي ربيعي! با آمدن شما بارقههاي اميد در دل تکتک کارگران و خانوادههايشان شکوفا شده و انتظار دارند وزير دردآشنا و آگاه به مسائل کار و کارگري با خانهتکاني در وزارتخانه مربوطه بهويژه در حوزه کار، آنان را که در اين سالها زندگي به کامشان تلختر شده از فقر و فلاکت نجات يابند. شما نيک ميدانيد در اين سالها نه تنها اجراي قانون کار به فراموشي سپرده شده بلکه همواره فشارهايي وجود داشته تا اين قانون جرح و تعديل شده و معيشت کارگران مختل و زندگي آنها را از وضع کنوني هم تنزل دهند. آيا وقت آن نرسيده تا اين وزارتخانه يکبار هم که شده کارگري شود؟ کار اين وزارتخانه را بدانجا رسانده بودند که تشکلات کارگري را به رسميت نميشناسد و اينگونه موارد را مخل آسايش کارفرمايان و در حقيقت دولت به عنوان بزرگکارفرما ميداند. چگونه است که اين زحمتکشان- آنهايي که شغل و حرفهاي دارند- در ازاي بسيار بيشاز آنچه در بازه زماني تعريف شده در قانون هم تلاش ميکنند، اما نميتوانند از پس مخارج زندگي برآمده و آبرومندانه ادامه حيات دهند؟ آقاي وزير به خوبي آگاهند که در اين سالها چه بر سر کارگران آمده است؟ از قراردادهاي سفيدامضاي کذايي و اخراجهاي فلهاي گرفته تا قطع تمامي مزاياي قانوني و از همه تاسفآورتر ناديده گرفته شدن اصل سهجانبهگرايي و مشخصا يکي از اساسيترين بندهاي اصل 41 قانون کار که شورايعالي کار را موظف ميکند با ملاک قرار دادن نرخ واقعي تورم نسبت به تعيين دستمزد کارگران اقدام کند، اين نرخ هيچگاه به درستي اعلام نشده و همواره در هاله ابهام بوده و وضعيت معيشتي کارگران اسفبارتر و سفرههايشان را هر سال خاليتر از سال قبل کرده است. چرا در هنگامه جلسات شورايعالي کار نرخ واقعي تورم توسط شورايعالي کار لحاظ نشده و به دستمزد کارگران طبق قانون - نه صدقهسري- هر ساله اضافه نميشود و دستهاي پيدا و پنهان تلاش ميکنند اين قشر همواره در مضيقه باشد؟! آيا در اين سالها حق مسکن که يکي از حقوق اوليه کارگران است کمترين ارتقايي داشته است، در حالي که اکنون هر مترمربع يک آپارتمان براي اجاره، يکميليون تومان شده است؟ کدامين عقل سليمي باور دارد و ميپذيرد که يک خانوار چهار نفره کارگري با دستمزد 500هزار توماني که حتي کفاف پرداخت اجارهبها را هم نميکند از عهده مخارج زندگي در کشوري که تورم موجود آن با کشورهايي چون اتيوپي، بنگلادش، بورکينافاسو و ديگر کشورهاي عقبنگاه داشته شده آفريقايي برابري ميکند و در سرمايه و ثروتمندي جزو 10 کشور جهان به حساب ميآيد بخش عظيمي از افراد جامعهاش با مبلغ يک وعده غذاي يک خانواده مرفه جامعهاش بتواند يک ماه امرار معاش کند؟ تبعيض طبقاتي بيداد ميکند، آنگاه مسوولان از وجود جرايم و بياخلاقيها در جامعه در تريبونهايشان سخن به ميان ميآورند! اساسا اگر تمامي قوانين کار و مسائل کارگري و کارفرمايي را هم که کنار بگذاريم، مگر ما مسلمان نيستيم و دين و آيين ما چه ميگويد؟ دستمزد پانصدهزار توماني جا انداخته شده توسط کارفرمايان دولتي و بخش خصوصي در قبال يک ماه تلاش براي اداره زندگي مشمولان قانون کار با کدامين عدل، انصاف و انسانيت همخواني دارد؟ طبق گفته خود آقايان دريافتکنندگان کمتر از يکميليون و دويستهزار تومان زير خط فقر محسوب ميشوند، پس مابهالتفاوت دريافتي با خرجکردشان را چگونه بايد جفتوجور کنند؟ حالا اما کارگران با آمدن وزيري از طبقه خودشان انتظار دارند قرارداد کار عادلانهاي طراحي و به واحدها تحويل داده شود تا بعضي کارفرمايان به زيردستان خود نگاه بردهگونه نداشته باشند. آقاي وزير! جنابعالي از همکاران قديمي و از اصحاب رسانه هستيد و در جريان قانون مشاغل سخت و زيانآور بوده و اشراف کاملي به آن داريد. اکنون بايد با درايت و کارداني شما اين قانون در هيات دولت مطرح و زمينه اجراي آن تسهيل شود تا مشمولان اين طرح از مزاياي آن به راحتي استفاده کنند. شما در هنگامه معرفي به مجلس براي راي اعتماد اعلام کرديد، صندوق تامين اجتماعي ورشکسته است و اين نشاندهنده آگاهي شما از چگونگي و نوع اداره شدن اين سازمان است، پس ايجاب ميکند دستور فرماييد اين سازمان به دست صاحبان اصلي خود که همانا کارگران باشند اداره شود. اين صندوق يکي از سرمايهدارترينهاست و اگر دولت که خود بزرگبدهکار آن است بدهياش را بپردازد ميتواند خود را بيکم و کاست اداره کند. شرکتهاي تحت پوشش اين سازمان که کم هم نيستند و با عنوان (شستا) فعاليت دارند مشخص نيست در چه اوضاع و احوالي به سر ميبرند. وضعيت بيمه و دفترچههاي درمان تامين اجتماعي به قدري بيخاصيت شده و کارآيي خود را از دست دادهاند که حتي مکانهاي تحت پوشش سازمان هم ارزشي براي آن قائل نيستند. روزنامه خورشيد با نيرويي عظيم و با هزينهاي هنگفت از جيب کارگران در حال چاپ و انتشار است که نيازي نيست يک سازمان بدهکار به قول آقايان دست به چنين اعمالي بزند. همان نشريه داخلي سابق براي سازمان کافي است و بايد جلوي اينگونه بيمبالاتيها و هزينهکردهاي اضافي گرفته شود چون سازمان با چاپ و انتشار اين روزنامه سياسيکاريهاي برخي مديران را به نمايش ميگذارد و بس. جشن تقدير از رييسجمهوري در روزهاي پاياني دولت مهرورز عدالتگستر با پول و هزينه کارگران، يکي ديگر از ولخرجيهايي بود که متاسفانه انجام شد و بايد مديران پاسخگوي آن باشند. چه لزومي داشت صندوقي که به دليل عدم مديريت صحيح، توان پرداخت حقوق بازنشستگان را ندارد دست به چنين اقدامات نمايشي و خوشخدمتي بزند. جناب وزير! ناگفتهها بسيار است و در اين مجيز نميگنجد اما واقعيتي است که وجود دارد و چشم اميد کارگران به شماست تا با تدبير خود به خواستههاي بهحق اين قشر زحمتکش لبيک جانانه بگوييد. |
دكتر حسن روحاني در اولين روز از آغاز فعاليت رسمي هيات وزيران براي معارفه سكاندار حوزه سياست خارجه دولتش مهمان كاركنان دستگاه ديپلماسي كشور بود و روز دوشنبه نيز مسئول سياست داخله دولت را تا ساختمان عظيم وزارت كشور در خيابان فاطمي همراهي كرد. حدفاصل شنبه تا دوشنبه هم تقريبا همه وزرا، سرپرستان وزارتخانههاي بدون وزير و معاونان رئيس جمهور در محل كارخود حاضر شدند و از صبح امروز عملا حركت قطار دولت يازدهم آغاز شده است.دو معارفه ديروز و روز شنبه اما فرصت تازه اي بود تا دكتر حسن روحاني ديدگاههاي رئيس جمهور و دولت يازدهم را در آغاز راهي چهارساله بيشتر از قبل تبيين كند.
رئيس جمهور اما لابلاي سخنان خود در هردو مراسم، خواسته يا ناخواسته، بارها ذهن شنوندگان را براي يك قياس خاص به روزهايي از هشت سال گذشته برد و برگرداند. هركس كه سخنان شنبه و دوشنبه آقاي دكتر روحاني را شنيد، ناخودآگاه در مقام مقايسه شخص روحاني با شخص احمدي نژاد و دولت روحاني با دولت احمدي نژاد برآمد.رئيس جمهور روز شنبه در جمع ديپلماتها و متوليان سياست خارجي كشور تاكيد كرد كه «سياست خارجي جاي شعار نيست و حق نداريم سياست خارجي را براي گرفتن تکبير و کف صرف کنيم. » اين سخنان روحاني ذهنها را بيش از هرچيزمتوجه سفرهاي مكرر احمدي نژاد به نيويورك ميكند.
رئيس دولت پيشين در طول هشت سال حضور در پاستور حداقل ۱۱۰ سفر خارجي رفت و هربار با حداقلي از دستاوردهايي از جنس منافع ملي كشور به تهران بازگشت. از اين تعداد سفر، مقصد ۹ سفر نيويورك بود و مقصد ۹ سفر ديگر كاراكاس ونزوئلا. حتي اگر باقي آن ۹۰ سفر را فاكتور بگيريم، در جريان همين ۱۸سفر، بارها سياست خارجي ايران از سوي شخص رئيس دولت به فرصتي براي شعار دادن و مانور تبليغاتي بدل گرديد و صرف تكبير و هورا گرفتن از حاميان داخلي او شد و تقريبا و تحقيقا ديگرهيچ.شايد با نگاه به همين هزينهها و تجربه استفاده ناخوب از عرصه سياست خارجي در سالهاي گذشته است كه روحاني در گفتههاي خود با يادآوري لزوم امانتداري مسئوليت و تفكيك عنوان حقيقي و حقوقي فرد به عنوان مسئول ارشد امور اجرايي كشور ميگويد كه « هراشتباهي در سياست خارجي براي ملت بسيار سنگين خواهد بود و مسئولان اگر در موضعگيري خطا کنند، از جيب مردم خرج کردهاند.»
واقعيت اين است كه در طول هشت سالي كه گذشت، استفاده شعارگونه «مقام حقوقي» رئيس جمهور كشور از عرصه سياست خارجي باعث شد تا هم شخص احمدي نژاد و هم حاميان او بارها به «عنوان حقيقي» او مقامي « قدسي» بدهند و در توصيفش به طور مرتب غلو كنند تا جاييكه امر هم بر او و هم برحاميانش مشتبه شود. رحيمي در سالهايي كه هنوز معاون اول رئيس جمهور نشده بود با طرح داستاني از سفر خارجه اش او را تا مقام پيامبري بالا برد. فاطمه رجبي همسر سخنگوي دولتهاي نهم و دهم در وصف اعجازاحمدي نژاد صفحهها قلمي كرد و كتاب نوشت و او را «معجزه قرن» ناميد و احمدي نژاد به شخصه حول سر خود در صحن سازمان ملل هاله نور ديد؛ هاله اي كه او را از در سالن تا محل تريبون همراهي كرد و به او جرات سخن گفتن در كاخ ستمگران! داد. هاله اي كه در ذهن رئيس جمهور وقت حضورش آنچنان مسلم شده بود كه آن را با يكي از علماي بزرگ قم در ميان گذاشت.
برخي علماي قم هم در مقاطعي مخالفت با او را تا مقام مخالفت با خدا بالا بردند و حتي حكم رياست جمهوري و فهرست وزراي او را امضاء شده از سوي امام زمان(عج) دانستند. اين قدسي سازي كه در همه ۴ سال اول دولتمداري احمدي نژاد در اوج بود در چهارساله دوم كار را هم براي شخص احمدي نژادي كه ديگر خود را زميني نميدانست و هم براي همه آناني كه دستي در بركشيدن احمدي نژاد بر قدرت و بر آسمان داشتند، سخت كرد.رئيس جمهور دولت يازدهم اما روز گذشته و از همين اولين روزهاي آغاز به كار دولتش تكليف شخصيت حقيقي و حقوقي خود را مشخص كرد و با تاكيد بر زميني بودنش از هرگونه معجزه و هاله برائت جست. او در تكميل سخنان روز شنبه، در مراسم معارفه رحماني فضلي در وزارت كشور اظهار داشت كه «حسن روحاني مثل همه آدمهاست و فرقي با ديگران ندارد، معجزهگر يا معجزه قرن و دهه نيست و معجزهاي ندارد و اتصال ويژهاي به آسمان و پشت پرده هم ندارد.»
روحاني با اين سخنان هم تكليف خود را با مردم- چه حاميان و چه منتقدان و مخالفانش- روشن كرد و هم تكليف خود به عنوان شخص روحاني را با شخصيت حقوقي جايگاهي كه در آن قرار گرفته است، معلوم كرد. مهم تر از همه تكليف جايگاه رياست جمهوري را براي جمهور مردم مشخص، احيا و البته زميني كرد. از قضا همه اين تكاليف در همه هشت سال گذشته به طرز عجيبي به هم ريخته و آشفته شده بود و شايد در كنار همه بازسازيهايي كه بايد صورت بگيرد، بازسازي وجهه و جايگاه «عنوان حقوقي» رياست جمهوري، جداسازي آن از «عنوان حقيقي» شخص و البته زميني كردن اين جايگاه، هم از جمله وظايفي است كه روحاني بر دوش خود احساس ميكند و بايد در همين ۱۰۰ روز اول دولت آن را به انجام برساند.
*سرمقاله روزنامه ابتکار-علی محقق
این خبرگزاری یک مجموعه ی خبری ست با کارکنانی که همه روزه نمونه هاش رو در کف جامعه می بینیم؛ از خانم چادری گرفته تا خانم مانتویی، از آقای حزب اللهی ریش محرابی گرفته تا آقای شش تیغ کرده ی شلوار جین پوش!
امیرعلی شربیانی از خبرنگاران خبرگزاری فارس در صفحه شخی خود نوشت:امروز صبح اتفاقی افتاد که ناخودآگاه یاد قضیه ای افتادم: در اواسط ماه رمضان که عده ای از بازیگران سریال دودکش مثل بهنام تشکر و سیما تیرانداز و الناز حبیبی جهت مصاحبه به فارس اومده بودن، یکی از رفقا به نکته ی جالب و قابل تاملی اشاره کرد. این رفیقمون واسم تعریف می کرد در خلال مصاحبه که صحبت ها گل انداخته بود، این خانم ها اعتراف جالبی داشته و گفتند وقتی شما از ما دعوت به مصاحبه کردید مردد بودیم که قبول کنیم یا نه، چون واهمه داشتیم و تصور می کردیم که فارس وابسته به یک نهاد اطلاعاتی مرموز و امنیتی ست!!!
مساله ای که وجود داره اینه که چنین دیدی منحصر به این خانم های بازیگر نیست بلکه شمار زیادی از مردم چنین تصویر غلطی از فارس در ذهن دارند.
البته من منکر ارتباط مجموعه ی فارس با {..}نیستم اما تصور اینکه این مجموعه از زیر مجموعه های وزارت اطلاعات یا استخبارات! ویا حفاظت اطلاعات و ... هست تصور عبث و باطلی ست.
این خبرگزاری یک مجموعه ی خبری ست با کارکنانی که همه روزه نمونه هاش رو در کف جامعه می بینیم؛ از خانم چادری گرفته تا خانم مانتویی، از آقای حزب اللهی ریش محرابی گرفته تا آقای شش تیغ کرده ی شلوار جین پوش!
صد البته مردم هم مقصر نیستند، وقتی بعضی از مسئولین بی عرضگی و ناتوانی خودشون در مدیریت بازار ارز و سکه رو به پای پیامک یک خبرگزاری وابسته به یک نهاد امنیتی و نظامی (عینا با همین عبارت!) نوشتند، از ملت هم به خاطر داشتن چنین دیدی گله ای نیست. ( رجوع کنید به کنفرانس خبری رئیس جمهور سابق در مهر ماه سال 91)
نويسنده : هجير تشکري |
بازرگاني را هزار دينار خسارت افتاد. پسر را گفت: بايد که اين سخن با هيچ کس در ميان ننهي. گفت: [اي پدر،] فرمان توراست وليکن مي خواهم که بدانم در اين چه مصلحت است؟ گفت: تا مصيبت دو نشود: يکي نقصان مايه، و ديگر شماتت همسايه. |