مشروح اخبار


چماق درماني بزرگوارانه

26 مرداد 1392, 01:53

چماق درماني بزرگوارانه

نويسنده : هجير تشکري

بازرگاني را هزار دينار خسارت افتاد. پسر را گفت: بايد که اين سخن با هيچ کس در ميان ننهي. گفت: [اي پدر،] فرمان توراست وليکن مي خواهم که بدانم در اين چه مصلحت است؟ گفت: تا مصيبت دو نشود: يکي نقصان مايه، و ديگر شماتت همسايه.
(گلستان سعدي، باب چهارم، در فوايد خاموشي)
ما همه از همان اوان کودکي آموخته ايم که اگر دهاني بي موقع باز شود، جز نفرين و طعن و لعن پاسخي نخواهد يافت.
چرا که به محض سخن گفتن عيب و هنر گوينده نيز بر آفتاب افکنده مي شود. حتّا اگر کسي سخن «راستي» دارد باياست که آن را به «درستي» بيان کند. گويي برخي از سخنان و بعضي از سخنگويان، بخشي از «تاريخ بي خردي» ما هستند. به بيان «جلال رفيع» کاش به جاي «مايع ظرف شويي»، «يک نوع مايع حرف شويي اختراع شود و جز ..... حرفهاي خوب و لازم، همه ي حرفهاي زايد را از صفحه ي جرايد و تلويزيون و راديو، پاک بشويد و ببرد به داخل کيسه ي کتاب هاي مربوط به گرامر و قواعد و دستور زبان فارسي؛ مبحث حروف اضافه.»
در تاريخ ادبيات و فرهنگ ملي و مذهبي ما ايرانيان، اندرزنامه ها و نصيحه الملوکها جايگاهي ويژه دارند. اين تاريخ و فرهنگ غني، سرشار از منع و نهي بزرگان از زبان گشودنِ نابجاست. درباره ي فضيلت سکوت در فرهنگ اسلامي - ايراني ما احاديث، روايات، حکايات و اشعارِ ذي قيمت و ذي قدمت فراوانند. بيش از همه شايد سعدي در بوستان و گلستان، و مولوي در غزليات و مثنوي خويش در اين باره داد سخن داده اند. سعدي در باب چهارم گلستان حتّا آموختن خاموشي از بهايم را توصيه کرده است؛ و بر ما نهيب مي زند که: چون نداري کمال و فضل آن بِه / که زبان در دهان نگه داري. آدمي را زبان فضيحه کند / جوزِ بي مغز را سبکساري. اين شاعر شيرين سخن در بوستان نيز بابي دارد که آن را «در آداب تربيت» نام نهاده است. در آنجا نيز سعدي ما را از نسنجيده سخن گفتن بر حذر مي دارد:
کمآواز نبيني هرگز خجل.... چو دانا يکي گوي و پرورده گوي.... به دانش سخن گوي يا دم مزن.... مگوي آنچه طاقت نداري شنود.... نبايد سخن گفت ناساخته / نشايد بريدن نينداخته. کمالست در نفسِ انسان سُخُن / تو خود را به گفتار، ناقص مکن. صد انداختي تير و هر صد خطاست / اگر هوشمندي يک انداز و راست. از آن مرد دانا دهان دوخته است / که بيند که شمع از زبان سوختست. چو دشنام گويي، دعا نشنوي / بجز ِشت خويش ندروي. اگر عالِمي، هيبت خود مبر / وگر جاهلي، پرد خود مَدَر. بهايم خموشند گويا بشر / زبان بسته بهتر که گويا به شر. به نطقست و عقل آدميزاده فاش / چو طوطي سخن گوي نادان مباش. به نطق آدمي بهتر است از دواب / دواب از تو به گر نگويي صواب. چو غنچه گرت بسته بودي دهن / دريده نديدي چو گل پيرهن. زبان درکش ار عقل داري و هوش / چو سعدي سخن گوي ورنه خموش.
پير بي قرار و باوقار بلخ نيز در آثار يادشده از زيانِ زبان حکايتها گفته و در عوايد و فوايد خاموشي يک سينه سخن دارد. اي زبان تو بس زياني مرمرا.... اي زبان هم آتش و هم خرمني.... اي زبان، هم رنج بي پايان تويي. او ما را به احتياط فراوان در سخن گفتن فرا مي خواند و از طفلانه گفتن پرهيز مي دهد. مولوي، گفتار (مقالت) را طبل تهي مي نامد و آن را مايه ي گرفتاري مي خواند.
به گونه اي که بايد شصت فرسنگ از آن گريخت (شصت فرسنگ از سخن بگريز / که ز گفت است اين گرفتاري). در مکتب مولانا خموشي جذب کننده ي رحمت حق است و بحري است کرانه ناپديد. او، اسرارآموختگان و رازدانان را همان دهان دوختگان مي داند که خاموشند و دم بر نمي آورند. «سکوت» در غزليات مولانا سرشار از فرياد است و گفتني ها مي گويد. از نظرگاه او، در خموشي بيانهاست؛ و خموشي «سلطان گفتار»ها و آبستن کيمياست. او خاموشي را مايه ي فخر مي داند و سخن گفتن را مايه ي عار. اي خمشي مغز مني، پرده ي آن نغز مني.... مرد سخن را چه خبر از خمشي همچو شکر.... خاموش که خاموشي بهتر ز عسل نوشي.... خاموش و مگو ديگر مَفزاي تو شور و شر.... دهان بربند و بگشا روزن دل.... خمش اي بلبل جانها که غبارست زبانها.... خاموش، کاين حجاب ز گفتار مي رسد... مرا در دل يکي دلبر همي گويد: خمش بهتر.... چون برسي به کوي ما، خامشي است خوي ما / زآنکه ز گفت و گوي ما، گرد و غبار مي رسد. اين نفس مطمئنه خموشي غذاي اوست / وين نفس ناطقه سوي گفتار مي رود. خامش که زبان همه زيان است / تو سوي زيان چه مي گريزي؟ اين نمونه ها تنها اندکي است از بسياران، و حرفي است از هزاران حرفِ ژرف مولانا که در اين خصوص اندر عبارت آمد.
باري، استان کهگيلويه و بويراحمد به هر دليل و علت در زمره ي استانهاي محروم کشور طبقه بندي مي شود. اما همين که نماينده ي بزرگوار بخشي از اين استان به روش خود و بدون مراعات ادب سخن و آداب نقد، به دفاع از آن بر مي خيزند، از قضا سرکنگبين صفرا مي افزايد و مصيبت ما را در ضريبي کاذب ضرب مي کند. هم نقصان مايه ي ما برملا مي شود و هم شماتت همسايه نصيبمان. اگر ايشان «بزرگواري» کنند و اندکي با گنجينه ي ادب پارسي ايران زمين مأنوس شوند و يا گوشه اي از تعاليم مينوي و معنوي دين مبين (در اين ساحت) را مرور کنند، نه تنها به خود، بلکه به حوزه ي انتخابيه ي خود و شأن مجلس شوراي اسلامي لطف بي شمار و بي مقدار کرده اند. اين پيوند فرهنگي، يحتمل از فوران هيجانات اين روحاني محترم خواهد کاست و به دوري گزيدن از فناتيسمِ قرون وسطايي به وي کمک خواهد کرد. به اين اميد که در بلندمدت با عنوان گاف بزرگ تاريخ پارلمان ايران از حضرت ايشان ياد نشود.
«آلدوس هاکسلي» مي گويد: «قرن بيستم، از جمله، عصر هياهوست. هياهوي جسماني، هياهوي ذهني، و هياهوي خواهشها. ما در هم اين هياهوها در تاريخ صاحب رکورديم. تعجّبي هم ندارد؛ زيرا هم امکانات فنّاوري تقريباً اعجازآميز ما وقف تاخت و تاز و تجاوز به حريم رايج سکوت است.» وقتي حرفي نداريم که ارزش آن از سکوت بيشتر است، خوشتر آن باشد که با سکوت خويش بر شکوه و وقار انساني خود بيفزاييم.
گر تو قرآن بدين نمط خواني/ ببري رونق مسلماني

ابتکار-روزنامه

ادامه خبر...


روزهایی که مجلس بیشترین اشتباه را داشت

25 مرداد 1392, 16:43

روزهایی که مجلس بیشترین اشتباه را داشت

پایگاه خبری راک نیوز؛  جوابیه ها معمولا در واکنش به انتشار مطلبی اشتباه، نادرست و ایراد اتهامی به شخصیتی حقیقی و حقوقی قرائت می شود. روزهایی که مجلس صلاحیت وزیران پیشنهادی را بررسی می کرد به تبع پخش مستقیم چنین مناسکی از رسانه ملی، طبیعی بود اتهاماتی که از زبان برخی نمایندگان علیه غیرنمایندگان مطرح می شود پاسخ ها و جوابیه هایی همراه داشته باشد. این روزها را باید روزهایی دانست که بیشترین جوابیه ها به مجلس گسیل شد.

روز اول و در جریان بررسی کلیات کابینه، بیشترین اتهامات به برخی از افراد در بیرون از مجلس زده شد. از آیت الله صادق آملی لاریجانی گرفته تا برادر حمید رسایی که ساکن یکی از شهرهای استان گیلان است.
نطق حمیدرسایی و سیدعلی بزرگواری در روز اول بررسی صلاحیت وزیران پیشنهادی بیشترین واکنش ها را داشت. آنجا که حمیدرسایی سخنانی درباره فتنه گفت و کاظم جلالی در پاسخ به او یادآوری کرد برادرزاده اش در حوادث پس از انتخابات سال 88 دستگیر شده است و آنجا که سیدعلی بزرگواری از تبعات وزارت بیژن زنگنه بر وزارتخانه نفت سخن راند و گفت که «حتما آقاي زنگنه بيايد و پس از آن، آن آقازاده دله دزد مهدي هاشمي هم به صحنه آمده و ميدان‌دار شود» . همان روز احمد بخشایش اردستانی هم مدعی شد که کابینه سهامی خاص است و از مصطفی پورمحمدی به عنوان سهم آیت الله آملی لاریجانی در کابینه یاد کرد. آیت الله آملی لاریجانی در نامه ای به مجلس به بخشایش اردستانی یادآوری کرد که ، گزینه وزارت دادگستری را ریاست قوه قضائیه به رئیس جمهور پیشنهاد داده و رئیس جمهور او را به مجلس معرفی می کند.
مهدی هاشمی هم در واکنش به سخنان سیدعلی بزرگواری جوابیه ای به مجلس فرستاد و گفت که اتهاماتی چنین بارها از زبان نمایندگان تندرو مجلس علیه خانواده هاشمی وارد شده است. کار به همین جا ختم نشد. جمشید رسایی برادر حمیدرسایی هم دو روز بعد از آن جلسه ای که به دستگیری فرزندش اشاره شده بود نامه ای به مجلس فرستاد و با صراحت اعلام کرد که خط او با خط برادرش -حمید رسایی- کاملا متفاوت است و فرزندش هم در حوادث پس از انتخابات به اشتباه دستگیر شده و یک روز بعد هم آزاد شده بود.
مرتضی بانک مشاور روحانی در جوابیه به اظهارات حکیمی نماینده رودبار که در صحن علنی مجلس قرائت شد هرگونه داشتن پست در کابینه دولت یازدهم و حضور در فتنه 88 را رد کرد و  گفت که ای کاش ایشان به عنوان یک نماینده به خود زحمت می دادند و لیست اعضای کابینه و منصوبان ریاست جمهوری را یک بار مطالعه می فرمودند تا دچار خطای فاحش عضویت حقیر در کابینه و یا داستان مسئولیت در دولت را نمی شدند.
قربانعلی دری نجف آبادی وزیر اطلاعات سابق هم از گزند اتهامات نمایندگان تندروی مجلس در امان نمانده بود و او هم در جوابیه ای به مجلس نوشت که «" متاسفانه در صحبت‌های آقای رسایی به صورت غیرمستقیم نسبت به وزارت اطلاعات تحلیل‌های غلط و ناصوابی بیان شد که اولا خلاف واقع و به دور از حقیقت است، ثانیا بر خلاف مصالح کشور می‌باشد و ثالثا تحلیل و مقایسه‌ها نیز دور از واقعیت‌ها بوده و نباید برای تخریب وزیر پیشنهادی خدمات دیگران را زیر سوال برد و آنان را تخریب کرد.»مهر

ادامه خبر...


هشدارهاي پدرانه سريال «مادرانه» ...

22 مرداد 1392, 13:00

هشدارهاي پدرانه سريال «مادرانه» ...

 

مي‌خواهم از يک واقعيت تلخ حرف بزنم؛ آنقدر تلخ که مزه آن را حتي غبار روزگار هم تعديل نمي‌کند. اگر پاي صحبت‌هاي يک مادربزرگ، يک مادر و حتي يک دختر جوان بنشيني و بتواني اعتمادش را جلب کني، حتما برايت خواهد گفت آخرين باري که پدرش او را بغل کرده و بوسيده، مربوط به دوران کودکي‌اش مي‌شود؛ وقتي هنوز قد نکشيده بوده و اين خاطره چشم آنها را تر مي‌کند و نمي‌دانم اين چه قصه تلخي است...

 که در فرهنگ ما ريشه دوانده؟ چرا همه دوست داريم ببينيم و بشنويم يک دختر کوچولو تا پدرش به خانه برمي‌گردد، در بغل او مي‌پرد و غرق بوسه‌اش مي‌کند اما وقتي بگوييم


10 سال بعد همين دختر با شکل و شمايل زنانه چنين مي‌کند، لب مي‌گزند و مي‌گويند: «زشته ديگه! داره بزرگ ميشه؛ دو روز ديگه بايد شوهرش بديم!»

شايد اين بغض تلخ فقط در دل دخترهاي داستان نباشد؛ فراموش نمي‌کنم چشم‌هاي پسر 15-14 ساله‌اي که با حسرت به من و دخترم که در آغوشم روي نيمکت پارک نشسته بوديم و او را بعد از هر جمله‌اي که مي‌گفت، مي‌بوسيدم نگاه کرد و گفت: «هميشه دوستش بداريد. مامان منم خيلي دوستم داشت اما حالا سال‌هاست بغلم نکرده و مي‌گويد چندشم مي‌شود ببوسمت! لعنت به اين بزرگ شدن!» او اين جمله را گفت، کتاب‌‌هايش را جمع کرد و رفت اما من بعد از 2 سال هنوز چشم ‌ترش را به ياد دارم. به هر حال اين داستان هم مثل خيلي حس‌ها و رفتارها، نبايد باشد، اما هست! در «فرزندپروري» اين هفته مي‌خواهيم به بهانه سريال «مادرانه» با بيان عواقب ناگواري که اين اتفاق دارد، به والدين بگوييم از بچه‌هايشان به جرم اينکه قد کشيده‌اند و بزرگ شده‌اند، فاصله نگيرند. با بدري‌السادات بهرامي، مشاور خانواده، در مورد همين موضوع گفت‌وگو کرده‌ايم.


سلامت: مي‌خواهيم فارغ از موضوع اصلي سريال «مادرانه» که طلاق است، به دختر نوجواني که قرباني اين غفلت شده بپردازيم و با نگاه کارشناسانه ببينيم چرا او به اينجا رسيده است؟

به خاطر اينکه واقعا رها شده! مادر که کنارش نبوده و پدر هم وظايف خود را انجام نداده و رهايش کرده تا در جامعه آسيب ببيند! برخلاف تصور عموم که مي‌گويند اينها بچه‌اند و نمي‌فهمند و فقط کسي را مي‌خواهند که به نياز خوردن، پوشيدن و بازي کردن آنها پاسخ دهد، بچه‌ها براي اينکه خوب رشد کنند و در همه ابعاد سلامت پرورش پيدا کنند، هم به توجه و رسيدگي مادر و هم به پدر نياز دارند. اگر خانواده‌ها هنگام ازدواج از دختر و پسرشان بخواهند درست انتخاب کند و آنها را راهنمايي کنند تا با فردي متناسب ازدواج کنند هم خوشبختي بچه‌هاي خود را تضمين مي‌کنند و هم به آنها کمک مي‌کنند بچه‌هاي سالمي را در يک خانواده امن و سلامت تربيت کنند. متاسفانه اين نگاه رايج که بگذار عروسي کنند، اگر نتوانستند با هم بسازند جدا مي‌شوند، بسيار مخرب است. کسي بايد از اين افراد بپرسد اگر بچه‌اي در ميان باشد چه؟ چه کسي قرار است جوابگوي فاصله و شکاف ميان او و والدينش باشد؟

سلامت: پس شما ريشه آسيب به اين نوجوان را در ازدواج غلط والدينش مي‌بينيد که از ابتدا مي‌دانستند انتخاب نامناسبي دارند؟

بله، وقتي تصميم مي‌گيريد با کسي ازدواج کنيد، بايد تناسب فرهنگي، شخصيتي، خانوادگي، اقتصادي، اجتماعي و... را بسنجيد. متاسفانه دختر و پسرهاي جوان فراموش مي‌کنند براي چه با هم ازدواج مي‌کنند. اغلب هم مي‌گويند ما عاشق بچه‌ايم! کسي نيست بپرسد آيا بچه قرار است در همين خانواده بدون تناسب به دنيا بيايد؟ اصول تربيتي او را چگونه رعايت خواهيد کرد در حالي که خودتان در الفباي کار مانده‌ايد؟ اگر پدر و مادر «رها» از نظر رواني در سلامت کامل بودند، مي‌دانستند بچه‌هايشان در دو مقطع، خطرناک هستند؛ يکي وقتي زير 5 سال هستند و ديگري وقتي که نوجوانند.

سلامت: به نظر شما اگر پدر «رها» درست عمل مي‌کرد، مي‌توانست جلوي آسيبي که دخترش ديده بگيرد؟

به هر حال نيمه خالي را نمي‌توانست کاملا پر کند اما چون اصولا از دوره نوجواني رابطه والد جنس مخالف با فرزند به شدت سرنوشت‌ساز است، دخترش به سمت اعتياد و افتادن در دام يک پسر کشيده نمي‌شد. اگر بچه‌ها در نوجواني با والد جنس مخالف رابطه عاطفي مناسب نداشته باشند و وقت خود را با او پر نکنند، بيرون از خانه درصدد رفع اين نياز برمي‌آيند. پدرها بايد آنقدر از نظر عاطفي به دخترشان نزديک شوند که او خاطرخواه پدر شود و به خاطر پدر خيلي کارها را با علاقه انجام دهد و از خيلي کارها بپرهيزد. مادر هم بايد از نظر عاطفي به پسر نوجوانش نزديک شود، نه اينکه او را از خود دور کند.

سلامت: ولي متاسفانه ما پدران زيادي داريم که از دختر نوجوانشان دور و دورتر مي‌شوند و او را فقط به مادر مي‌سپارند.

آنها با اين طرز فکر اشتباه، دخترشان را به دست کساني مي‌سپارند که از جنس پدر هستند اما نگاهشان و نيتشان کاملا تفاوت دارد. آنها از قربان‌صدقه رفتن، تحسين زيبايي ظاهري و تعريف و تمجيد دختران قصدي جز نزديک شدن به آنها و آسيب رساندن ندارند زيرا در پي منافع خود هستند. دختر تا 20 سالگي و پسر تا 25 سالگي به بعد که آماده ازدواج مي‌شود، نبايد به خاطر کمبودهايي که دارد به سمت جنس مخالف گرايش پيدا ‌کند زيرا آسيب خواهد ديد. حالا تصميم با خود شماست؛ آيا واقعا دوست داريد مثل پدر رها عمل کنيد و به يک دستگاه عابربانک تبديل شويد و فقط به فکر خوراک و‌ پوشاک بچه‌ها باشيد؟

سلامت: اما اين تغيير نگاه خانواده‌ها يا پدرها کمي سخت است. چطور و از کجا مي‌توان شروع کرد؟ اگر پسر يا دختر نوجوان خود را کنار کشيد چه؟

اگر يک زن و شوهر در تناسب با هم و هم‌عقيده باشند و کمر همت ببندند ريزه‌کاري‌هاي تربيتي را بياموزند و رعايت کنند، موفق خواهند شد متناسب با فرهنگ خانواده خود، به نوجوانشان نزديک شوند زيرا از همان دوران کودکي مي‌توانند براساس معيارهاي فرهنگي‌اي که دارند، قوانيني را وضع کنند. مهم اين است که نگذاريد دير شود. از کتاب‌هاي خوب بهره بگيريد و تا دختر يا پسرتان کوچک‌تر است، با دنياي او آشنا شويد. کتاب «دخترها» و کتاب «پسرها» از انتشارات صابرين کتاب‌هاي خوبي هستند که به ترتيب به پدرها و مادرها خواندنش را توصيه مي‌کنم. اگر والدين به موقع و درست شروع کنند، هرگز به‌وسيله نوجوان‌ پس زده نمي‌شوند. اين را به عنوان مادر دو پسر و يک روان‌شناس قول مي‌دهم!

سلامت: والديني که فرصت را از دست داده‌اند و الان با بچه‌هاي نوجوان مشکل دارند و از آنها دور شده‌اند چه؟

کار آنها کمي سخت‌تر است اما نشدني نيست. بايد مانع بيشتر شدن فاصله‌ها شد. پدرها بايد براي دخترشان وقت بگذارند و تاکيد مي‌کنم اين وقت گذاشتن اصلا ربطي به امکانات مالي و رفاهي ندارد. کارگر ساده‌اي که هفته‌اي 3-2 بار با موتور دخترش را به پارک مي‌برد يا فلاسک چاي و لقمه‌اي پنير مي‌برند تا در پاي کوه دربند دوتايي با هم بخندند و چاي بخورند، پدر بهتري است از آقاي متمولي که اتومبيل و تلفن‌همراه ميليوني و راکت تنيس چند ميليوني براي تولد دخترش هديه مي‌گيرد و در اين روز فقط بوسه سردي به او مي‌زند و حرفي با هم جز سلام و خداحافظ ندارند. اين پدر متمول هم مي‌تواند به دخترش نزديک و نزديک‌تر شود اما تلاش زيادي مي‌خواهد تا انس و الفت و تاثيرگذاري مثبت عاطفي ايجاد شود. او با مقاومت نوجوان مواجه خواهد شد و بايد دل به دلش بدهد و با او راه بيايد تا بالاخره از روزنه کوچکي به دنياي او راه يابد. من مراجعان زيادي داشتم که توانسته‌اند دخترهاي خود را از قعر تنهايي و فلاکت به اوج موفقيت برسانند و الان هر هفته مي‌توانيد آنها را دست در دست پدر در کوه و سينما ببينيد.

راهنماي گام?به?گام براي پدران

پدرها در دو مقطع مهم بايد حضور فعال کنار دختر خود داشته باشند، تولد تا 5 سالگي و همين‌طور 11 سالگي به بعد. بيشتر پدرها فکر مي‌کنند رسيدگي به نوزاد کار همسر آنهاست. درست است که همسر شما بچه را شير مي‌‌دهد اما سعي کنيد موقع آروغ زدن او را در آغوش بگيريد تا ريتم و صداي ضربان قلب شما را هم به خاطر بسپارد و با بويتان آشنا شود. شما از حالا بايد براي نزديک شدن به او و رفع نيازهاي عاطفي‌اش بسترسازي کنيد. علاوه بر اين، هنگام استحمام يا وقتي شيرخوار از حمام مي‌آيد، با ماساژ نوزاد و حرف زدن با او برايش وقت بگذاريد.

در 2 سالگي سعي کنيد يک وعده غذايي او را خودتان بدهيد، در 3 سالگي دخترتان مي‌تواند با شما هر شب يک ساعت بازي کند و اگر دير به خانه مي‌آييد، لااقل نيم ساعت وقت براي بازي با او اختصاص بدهيد. کتاب بخوانيد يا قصه قبل از خواب را بگوييد. در 4 سالگي و 5 سالگي کودک توانمند شما مي‌تواند براي پارک رفتن، بازي و شادي کردن تجربه لذت‌بخش با پدر بودن را حس کند و با اين بسترسازي مناسب آماده شود خاطرخواه اين پدر دوست‌داشتني و وظيفه‌شناس شود.

در دوره دبستان و پيش‌دبستاني، همين که هر شب کنار هم شام مي‌خوريد يا در کنار گرفتاري‌هايتان وقتي هم به او اختصاص مي‌دهيد، کافي است. بايد بدانيد از 11 سالگي به بعد دوباره پرکار خواهيدشد. اگر قرار است کلاسي برود، اين شما هستيد که بايد داوطلب بردن و آوردنش باشيد. در راه بازگشت يک بستني دو نفره و تعريف از زيبايي و گفتن دوستت دارم و همان قربان‌صدقه رفتن‌ البته با لحن مناسب فراموش نشود. گفتن جمله‌هايي مانند «چون برام مهمي من تو اداره بهت فکر مي‌کردم و گفتم واست يک پيامک بدهم.» يا «چون مهمي زنگ زدم بپرسم امتحانت چي شد؟» خيلي موثر است هفته‌اي يک روز با هم وقت بگذرانيد. «بابا جون! اون خواننده‌اي که دوست داري کنسرت داره، بليت بگيرم دوتايي برويم؟»

وقتي وارد سنين نوجواني ثانويه (14 و 15 سالگي) مي‌شود بايد اوقات با هم بودنتان بيشتر شود. از چشم‌هاي زيبايش، لباس پوشيدنش، حس خوبي که به او داريد بگوييد. مثلا «وقتي مي‌بينمت همه خستگي‌هام در ميره؛ بپر بغل بابا ببينم قد من شدي يا رفتي بالاتر!» دختر شما نبايد نياز به تعريف شنيدن و محبت را در پسرهاي بيرون يا فاميل جستجو کند چون آنها از احساسات دختر کوچولوي ديروز شما و دختر نوجوان امروزتان سوءاستفاده خواهند کرد. مراقب باشيد؛ فرصت‌ها زود از دست مي‌روند.

 

 

 

ادامه خبر...


از فرهنگ اصيل لر فقط چماقش به برخي رسيده است

22 مرداد 1392, 02:59

از فرهنگ اصيل لر فقط چماقش به برخي رسيده است

نويسنده : سيد علي محقق

« نمايندگان عصاره فضائل ملت هستند». اين جمله هوشمندانه را امام راحل(ره) سال‌ها پيش در توصيف وكلاي مردم در مجلس شوراي اسلامي به کار برده اند. اين عبارت بسيار گويا و بي نياز از تفسير است و بيش از اينكه حقي را براي نمايندگان راهيافته به مجلس ايجاد كند،‌ وظايفي را در قبال مردم بر گردن آقايان نماينده مجلس مي‌گذارد و‌ انتظارات و بايدها و نبايدهاي زيادي به وجود مي‌آورد.
از روز گذشته تا پايان جلسات بررسي صلاحيت وزراي پيشنهادي رئيس جمهور مذاكرات مجلس بي وقفه و مستمر در حال پخش از رسانه ملي است و ميليون‌ها ايراني همچون مناظره‌هاي انتخاباتي اين بار هم در حال دنبال كردن اين مذاكرات هستند. دو ماه پيش در جريان مناظره‌هاي ايام انتخابات رياست جمهوري، ملت از قاب رسانه ملي در حال سبك و سنگين كردن نامزدها و تصميم گيري براي يك انتخاب بودند و اين بار در حال پيگيري سرنوشت دولت منتخب خود و نيز رصد ميزان فضيلت نمايندگان خود در مجلس شوراي اسلامي هستند. بازخوردهاي روز اول راي اعتماد نشان داده كه آنچه كه بيش از هرچيز در معرض محك افكار عمومي جامعه قرار گرفته نه قابليت وزراي پيشنهادي كه گفتار و كردار نمايندگاني است كه قرار است عصاره فضائل ملت باشند.
در اولين مرحله از جلسه بررسي صلاحيت وزراي پيشنهادي دولت جديد، گفتار بسياري از نمايندگاني كه در مقام مخالفت با كابينه پشت تريبون قرار گرفتند عجيب و تامل برانگيز بود. اتهامات ناروا و شفاهي اثبات نشده، بداخلاقي‌ها وخشونت‌هاي زباني كم سابقه، نامهرباني به راي و انتخاب اكثريت مردم، خروج از دايره ارزش‌هاي بديهي جامعه،‌ فدا كردن اخلاق پيش پاي سياست و در مجموع بي توجهي به بسياري از فضائل، چكيده‌اي از نكات تاسف برانگيز نطق‌هاي بيان شده از سوي برخي نمايندگان بود. نمايندگان مخالف روز گذشته حتي پا را از واقعيت‌ها فراتر گذاشتند و در مواردي به عملكرد دولتي كه هنوز كار خود را شروع نكرده و وزرايي كه هنوز در وزارتخانه و هيات دولت مستقر نشده اند ايراداتي از جنس عملكرد در آينده گرفته و به عبارتي «قصاص پيش از جنايت» كردند.
از باب مثال حجت الاسلام بزرگواري نماينده مردم كهگيلويه، بهمئي و چرام يكي از نمايندگاني بود كه به همراه ديگر همفكران خود در مخالفت با دولت جديد سخنان تند و ناپخته اي بر زبان آورد. سخنان بزرگواري هم بسياري را رنجاند، هم همگان را متعجب كرد و هم حاوي تعريضي ناروا به يكي از اقوام بزرگ كشور بود. او از همان ابتداي سخن بيش و پيش از هرچيز چماق خود را براي وزرا و دولت جديد به رخ كشيد؛ او اما اين چماق را نه به شخص خود كه به همه قوم لر منتسب كرد. جناب بزرگواري كه هم كسوت معظم روحانيت و هم منصب شريف وكالت ملت در مجلس را يدك مي‌كشند، حتي به هشدار به چماق‌كشي بسنده نكرد و در ادامه سخنان خود بي آنكه ترمز كند به سياق ساير همفكران تندروي خود بي توجه به اوليات اخلاق در گفتار بسيار تند رفت. او در لابلاي سخنان خود برخي از موافقان كابينه را چاپلوس خواند، بخشي از اعضاي كابينه را فتنه گر لقب داد و در بياني عجيب تر و به دور از شان يك نماينده و يك عالم ديني، فرزند يكي از بزرگان نظام را - بدون اينكه امكاني براي دفاع از خود داشته باشد و يا هنوز اتهام عليه او در محاكم قضايي ثابت شده باشد- حداقل دو بار از تريبون مجلس«دله دزد» خواند تا با دوري جستن از خلق و خوي فرهنگ اصيل قوم لر، كلكسيون گفتار نامتعارف و نازيباي خود را در معرض ميليون‌ها بيننده رسانه ملي تكميل كند.با اين همه آنچه كه بيش از باقي گفته‌هاي آقاي بزرگواري به چشم آمد و واكنش‌هايي را به همراه داشت، پيش كشيدن مباحث قومي، مايه گذاشتن از قوميت خود و انتساب رفتار و گفتار خشن خود به قاطبه قوم شريف و مهربان لر بود.
اگرچه پيش از اين هم بارها از تريبون مجلس شاهد سخنان غير متعارف و تند برخي از نمايندگان بوديم اما اين بار گفتار تند و خشونت‌هاي كلامي برخي از نمايندگان عليه انتخاب اخير مردم و برخي بزرگان و دلسوزان نظام با كمال تاسف بي پروا تر و تندتر از هميشه بود. به همان ميزان و در همان راستا سخنان خاص آقاي بزرگواري در خصوص قوم بزرگ لر هم دور از انتظار بود. اين كه فردي براي پيشبرد اهداف راديكالي و به كرسي نشاندن سخنان تندروانه خود از تريبون مجلس همه ابعاد فرهنگ اصيل و مترقي قوم لر، از شمالي ترين نواحي زاگرس تا سواحل نيلگون خليج فارس را به كناري بگذارد و در مقام سخن چماقي را بر دوش بكشد و به اين و آن نشان دهد و بي‌دليل آن را منتسب به قوم لر كند، چه به عمد و چه سهوا و از سر صداقت!، ظلم و نامهرباني به قوم لُر و به ويژه مردمان حوزه انتخابيه خود است.
خشونت‌هاي كلامي و گفتار متصلب و به دور از آداب برخي نمايندگان در جلسه علني روز گذشته را شايد بتوان اينگونه تفسير كرد كه با راي حداكثري مردم به اعتدال و ميانه روي، افراط‌گرايي و لمپنيسم دست و پاهاي آخر خود را مي‌زند. اين جريان هرچقدر كه به پايان كار نزديك مي‌شود، بيشتر جيغ و داد مي‌كشد و يقه پاره مي‌كند، اتهام مي‌زند و از مرزهاي اخلاق و آداب و مراعات دور و دورتر مي‌شود و همزمان بر حسب عادت به هر دستاويزي براي بقاي خود هم چنگ مي‌زند.

ادامه خبر...


مشکلات زندگی با عروس بزرگتر از داماد

17 مرداد 1392, 23:50

مشکلات زندگی با عروس بزرگتر از داماد

این روزها محضردارها از شنیدن این جمله مثل من و شما تعجب نمی‌کنند، چون هر از گاهی دامادهایی برای ثبت ازدواج خود آستین بالا زده و به سراغشان می‌روند که چند سال از عروس خود کوچک‌تر هستند.

مشکلات زندگی با عروس بزرگتر از داماد

«امکان داره زمان مراسم عقد شناسنامه ما را به اقوام نشان ندهید؟» این جمله شاید برای شما معنی و مفهوم خاصی نداشته باشد یا تعجب کرده و به این فکر بیفتید چه اطلاعات محرمانه‌ای ممکن است در شناسنامه آنها ثبت شده باشد که می‌خواهند شخصی آن را نبیند، اما این روزها محضردارها از شنیدن این جمله مثل من و شما تعجب نمی‌کنند، چون هر از گاهی دامادهایی برای ثبت ازدواج خود آستین بالا زده و به سراغشان می‌روند که چند سال از عروس خود کوچک‌تر هستند.
 

از تفاوت های سنی 2-3 ساله صحبت نمی کنیم. حرف مان درباره ازدواج هایی است که در آن عروس بیشتر از 5سال از داماد بزرگتر است. این فاصله سنی گاهی ممکن است تا یک دهه هم برسد.
 
 
 
افرادی که به ازدواج با زنی بزرگتر از خود اقدام می کنند:

مردانی که پشتوانه می خواهند
 
یک دسته مردانی هستند که اعتماد به نفس پایینی دارند و در زندگی نیازمند حمایت های اطرافیان به خصوص خانواده مثل پدر و مادر و در نهایت همسر هستند.

اگر چه غرور مردانه آن ها اجازه نمی دهد تا به صورت مستقیم این نیاز خود را اظهار و آشکارا بیان نمایند و از اطرافیان کمک بخواهند؛ اما آن ها به صورت غیرمستقیم و از طرق مختلف حمایت فرد مقابل را جلب نموده و با چنین ازدواج هایی سعی می کنند همسرشان را با روش های غیرملموس برای ارائه کمک و پشتیبانی خود تشویق نمایند و نکته شایان توجه درباره آنها این است که معمولاً پس از ارائه خدمات همسر، دلخوری خود را به عناوین مختلف مبنی بر گرفتن استقلال و آزادی، ایجاد محدودیت و... به همسرشان ابراز می دارند.
 
 
 
مردانی که بخش بالغ خود را رشد نداده اند
 
گروه دیگر، اغلب مردانی هستند که نتوانسته اند بخش والد و بالغ خود را رشد دهند و به خوبی از عهده مسئولیت های زندگی شان برنمی آیند. این مردان برای اداره امور شخصی شان نیازمند به کمک هستند؛ چرا که بدون کمک نمی توانند کارها را به ثمر برسانند و از مهارت های یک زندگی معمولی محروم خواهند ماند. آنان اغلب از کودک بی تدبیر و احساساتی و بی تأمل وجودشان استفاده می کنند و با شکست های پی در پی رو به رو می شوند، به همین دلیل عادت کرده اند تا برای مواجه نشدن بیشتر با نتایج نامطلوب همواره از شخصی کمک بگیرند و حمایتش را بطلبند که می توان گفت این شخص در دوران مجردی، مادر و در دوران تأهل، همسر آن هاست.
 
 
 
مردانی که مادرانی قدرت طلب دارند
 
گروه دیگر، را مردانی تشکیل می دهند که مادرانی قدرت طلب دارند و همواره در زندگی آموخته اند که برای کلیه امور با نظر و تصمیم های او هماهنگ باشند و طبق میل و اراده مادرشان رفتار کنند. در نظر این مردان، خانم ها مدیریت اصلی خانه را بر عهده دارند و تصمیم گیرنده نهایی آنها هستند. بنابراین در گستره زیادی از زندگی شان اختیارات فراوانی را به همسرشان می سپارند. در زندگی این مردان زن سالاری عمیقی حاکم است! افرادی که در این دسته قرار می گیرند با چنین ازدواج هایی سعی می کنند همسرشان را با روش های غیرملموس برای ارائه کمک و پشتیبانی خود تشویق نمایند.
 
 
 

اگر زن و مرد هر دو بیشتر از 30 سال سن داشته باشند، چون به بلوغ فکری، اجتماعی و فرهنگی رسیده اند با خطر کمتری روبه رو هستند، اما اگر سن آنها زیر 25 سال باشد این ازدواج خطرناک است و تقریبا 80 درصد چنین ازدواج هایی سرانجام خوبی ندارد
 


تبعات فاصله سنی زیاد
 
چنین ازدواج هایی می تواند تبعات زیادی در بر داشته باشد، اما در این بین اگر زن و مرد هر دو بیشتر از 30 سال سن داشته باشند، چون به بلوغ فکری، اجتماعی و فرهنگی رسیده اند با خطر کمتری روبه رو هستند، اما اگر سن آنها زیر 25 سال باشد این ازدواج خطرناک است و تقریبا 80 درصد چنین ازدواج هایی سرانجام خوبی ندارد. خصوصا اگر پسر 25سال به پایین باشد مشکلات بیشتری پیش می آید چون حرف هایی که او بعد از یک مدت می زند، شبیه این جمله هاست «گولم زدی»، «من جوانی نکرده بودم»، «چرا اینقدر احمق شدم که آمدم با تو ازدواج کردم» و «تو جای مادر من هستی.»
 
 
 
دبه درنیاورید
 
بهتر است زوج هایی که تن به چنین ازدواج هایی می دهند حداقل نکاتی را رعایت کنند تا زندگی مشترک شان دچار تنش نشود. برای نمونه دختر باید قوانین شوهرداری را یاد بگیرد و البته نسبت به روان شناسی خود و شوهرش آگاهی پیدا کند. همچنین بهتر است در این گونه ازدواج ها مرد و زن به حرف مردم توجه نکنند، آنها باید آیین همسرداری را بدانند.
 
این روزها کتاب و سی دی هایی با این عنوان منتشر شده است، زوج های جوان می توانند با توجه به آنها این نکات را فرا بگیرند البته در چنین ازدواج هایی مرد هم باید نکاتی را رعایت کند، مثلا او باید به انتخاب اولیه خود احترام گذاشته و به جای تمرکز روی سن همسرش به ارزش های واقعی او توجه کند.
 
مرد هم باید سعی کند با شرایطی که خودش مسبب آن بوده و تلاش کرده به آن برسد، کنار بیاید چون وقتی از زوج هایی که با چنین مشکلی روبه رو شده اند می پرسیم چرا با هم ازدواج کرده اید، زن می گوید از بس همسرش ابراز علاقه کرده و به قول معروف پاشنه در خانه آنها را از جا درآورده راضی به ازدواج شده است. اگر همین پرسش را برای چنین مردی مطرح کنید، او ضمن تائید حرف های همسرش جواب خواهد داد اول این طور بود حالا نمی دانم چرا نظرم تغییر کرده است. با توجه به این نکات باید به این مرد گفت چون تو خودت انتخاب کردی و سرنوشت یکی دیگر را با سرنوشت خود گره زده ای باید از نظر خدا، دین و پیغمبر هم یادت باشد که تو انتخاب کرده ای و به قول معرف نباید دبه دربیاوری!
 

 

خانواده ها باید بدانند
 
در این بین نباید نقش خانواده ها را فراموش کرد. معمولا خانواده ها با این ماجرا راحت کنار نمی آیند. بخصوص وقتی دختر و پسر کمتر از 30سال سن دارند. اما اگر مثلا دختر 37 ساله باشد و پسر 32 تا 33 سال سن داشته باشد چون در این مدت نه پسر موفق شده زن خوبی بگیرد، نه دختر توانسته شوهر مناسبی داشته باشد، می توان امیدوار بود آنها زندگی خوبی داشته باشند، اما فراموش نکنید اگر زوج زیر 25 سال سن داشته باشند بروز اختلاف طبیعی است.
 
 
 

اختلاف سنی مناسب
 
کارشناسان معتقدند اختلاف سنی مناسب برای ازدواج بین چهار تا هفت سال است، یعنی مرد باید تا این حدود از همسرش بزرگ تر باشد. این تفاوت سنی احتمال اختلاف را کمتر می کند، چون مرد به اقتدار و توانمندی بیشتری رسیده و قادر است خانه را اداره کرده و کمتر به مشکل بربخورد؛ البته فراموش نکنیم به این شرط که سن مرد ازحدود 28 سال بیشتر باشد، زیرا اگر سن کمتری داشته باشد، باز هم به دلیل پایین بودن سن به مشکل برمی خورد.
 
 
 
مساله بیولوژی، اقتصادی و اجتماعی
 
ازدواج پسران با دختر های بزرگ تر از خود می تواند سبب بروز مشکلات و مسائل دیگری از لحاظ بیولوژی، اقتصادی و اجتماعی شود.
 
مساله ای که مطرح است، مساله بیولوژی است. خانم ها زودتر به یائسگی می رسند، مردها هم به این سن می رسند، اما مانند زن ها نیستند به همین دلیل اگر قرار است زوجی خانواده تشکیل داده و فرزندانی داشته باشند، سن بالای خانم ها می تواند مطرح باشد. سن بالای خانم ها می تواند از نظر ژنتیکی و تولد بچه ها مساله ایجاد کند و ریسک آمار اختلالاتی که ممکن است پیش بیاید بالاست.
 
از نظر روانی هم شخصی که سن کمتری دارد، می خواهد فعال تر باشد. اگر اختلاف زوجین بالا باشد آنها در مسائلی مانند تفریح و هیجان طلبی هم به مشکل برخواهند خورد، زیرا یکی از آنها به دلیل سن و سالش طالب تفریح و هیجان است، اما دیگری به دلیل سن بالا نمی تواند او را همراهی کند.
 
 


منابع: جام جم/مهرخانه

ادامه خبر...


خون درمدفوع نشانه چیست؟

17 مرداد 1392, 15:50

خون درمدفوع نشانه چیست؟

مدفوع خونی می‌تواند بیانگر یک جراحت یا ناهنجاری داخلی باشد. پزشک باید بدون تاخیر این عارضه را مورد ارزیابی قرار دهد.

اگر در سالاد از فلفل قرمز استفاده کرده باشید، احتمال دارد به صورت گول زننده ای لوله گوارش را طی کند و همان طور قرمز رنگ دفع شود.

خون درمدفوع , مدفوع خونی ، درمان مدفوع خونی ، درمان خون درمدفوع , دستگاه گوارشی انسان , مدفوع , شایع ترین علت وجود خون در مدفوع , مقعد , بواسیر یا شقاق مقعد ,
خون در مدفوع نشانه چیست؟
اما به طور کلی اگر چیزی قرمز در مدفوع دیدید، لزومی ندارد برای تشخیص آن پزشک باشید. وجود چیزی به رنگ خون در مدفوع، به جز در چند مورد حتما ‌خون است.

 

شاید شایع ترین علت وجود خون در مدفوع، بواسیر یا شقاق مقعد باشد. بواسیر بافت کوچک پف کرده ای است که از محل خود در مقعد خارج شده است. زور زدن موقع دفع مدفوع می تواند آن را به خون بیاندازد. شقاق مقعد هم وجود ترک هایی در پوست اطراف آن است که آن هم در اثر زور زدن زیاد به وجود می آید.

در هر دو مورد، این خون به مدفوع اضافه می شود.

 

ولی اگر خون مخلوط با مدفوع است، علل دیگری دارد. اگر برای تسکین درد التهاب مفاصل ، مقدار زیادی آسپیرین یا دیگر داروهای ضد التهابی غیراستروئیدی خورده اید، مدفوع خونی می شود. این داروها دیواره معده و روده را تحریک کرده و حتی ممکن است زخم ایجاد کنند، که گاهی بدون درد، ولی با خونریزی همراه است.

 

بیماری التهابی روده - که اختلال گوارشی با علت نامعلوم است - نیز ممکن است مدفوع را خونی کند. این بیماری اغلب با درد همراه است.

 

همچنین وجود خون در مدفوع ممکن است نشانه وجود پولیپ یا تومور سرطانی در روده بزرگ باشد. بسیاری از پولیپ های کوچک اصلا علامتی از خود بروز نمی دهند تا این که به اندازه مشخصی برسند. خونریزی پولیپ ممکن است بر سطح مدفوع یا مخلوط با آن باشد.

 

دیورتیکولوز هم از علل دیگر خونی بودن مدفوع است، گر چه کمتر احتمال دارد به آن مبتلا باشید. دیورتیکولوز ضعیف بودن نقاطی از دیواره روده است که برجسته شده و گاهی خونریزی می دهد. این خونریزی کاملا مشخص است، چون یکی دو قطره یا رگه کوچکی از خون نیست و معمولا خونریزی، کاملا ‌واضح است.

 

سایر علل احتمالی مدفوع خونی این ها هستند:

ناهنجاری در عروق خونی، یا پارگی مخاط مری

زخم دوازدهه ، التهاب معده ، یا خونریزی معده

جراحت یا شی گیر کرده در مجرای گوارشی

عفونت روده‌ها

تومور روده کوچک

 

درمان مدفوع خونی

اگر مدفوع تان خونی شد، به پزشک مراجعه کنید. بهتر است هر چه زودتر علت خونریزی معلوم شود .

 

آب زیاد بخورید. یکی از ساده ترین راه های کاهش زور زدن به هنگام دفع مدفوع و جلوگیری از پیدایش بواسیر و شقاق، نوشیدن زیاد مایعات است. خوردن حداقل شش تا ده لیوان آب در روز از یبوست جلوگیری می کند.

 

دارو را عوض کنید. اگر آسپیرین یا داروهای ضد التهابی غیر استروئیدی می خورید و دچار مدفوع خونی شده اید، به پزشک اطلاع دهید تا آن را با داروی دیگری جایگزین کند.

 

آزمایش کنید. پزشک با استفاده از دستگاه درون بین (آندوسکوپ) درون معده را معاینه کرده و علت خونریزی را پیدا می کند.

منابع :

- همشهری آنلاین

ادامه خبر...


اس ام اس عید سعید فطر

16 مرداد 1392, 18:51

اس ام اس عید سعید فطر


 

اس ام اس عید فطر

 

عید فطر، روز چیدن میوه های شاداب استجابت مبارک باد

 

********************

 

استشمام عطر خوش بوی عید فطر از پنجره ملکوتی رمضان گوارای وجود پاکتان

و صد شکر که این آمد و صد حیف که آن رفت...

 

********************

 

وقتی یادم میاد خیلی ها بودن که پارسال آخرین ماه رمضونشون رو تجربه کردن، دلم میگیره.... آخه شاید این بار نوبت من باشه که آخرین مهمونی ماه رمضون رو تجربه کنم...

 

********************

 

خدایا به ما توفیق ده تا از کسانی باشیم که حاصل دسترنج یکماه ی خود را در رمضان، از این به بعد هم حفظ کنیم.(آمین)

 

اس ام اس عید فطر

 

و چقدر سخت است که این عزیزترین عید را بدون آن عزیزترین غایب از نظر بگذرانیم .... اللهم عجل لولیک الفرج

 

********************

 

با پایان یافتن ماه رمضان، درهای رحمت خداوند بسته می شوند، مواظب باش لای در گیر نکنی!

 

********************

 

عید فطر مبارک. الان جلوی آینه بودم ماهو دیدم.

 

********************

 

کجایی؟؟ همه دارن رو پشت بوم دنبالت میگردن

آخه ماه من میخوان ببینن فراد عیده یا نه

 

اس ام اس عید فطر

 

می تونی چشماتو ببندی و منو تو ذهنت تصور کنی؟

...تونستی؟...

 

********************

 

به شما تبریک می گم! شما ماه رو دیدید! عید سعید فطر مبارک.

 

********************

 

حلول ماه شوال و عید سعید فطر مبارک باد!

 

********************

 

این عید فرخنده را به همگی شما عاشقان و دلدادگان صیام تبریک و تهنیت عرض می نمایم.

 

اس ام اس عید فطر

 

همیشه وقتی مهمونی ها تموم میشه، حس غریبی دارم...

چه برسه به این دفعه که مهمونی خدا داره تموم میشه...

خدایا خیلی سعی کردم قدر این مهمونی رو بدونم ولی بازم احساس می کنم نتونستم...

یعنی سال بعد هم ما رو دعوت می کنی؟

 

********************

کم کم غروب ماه خدا دیده می شود

صد حیف ازین بساط که برچیده می شود

در این بهار رحمت و غفران و مغفرت

خوشبخت آنکسی ست که بخشیده می شود

عید شما مبارک

 

********************

 

خداحافظ ای ماه غفران و رحمت

خداحافظ ای ماه عشق و عبادت

خداحافظ ای ماه نزدیکی بر آرزوها

خداحافظ ای ماه مهمانی حق تعالی

خداحافظ ای دوریت سخت و جانکاه

خداحافظ ای بهترین ماه الله

 

********************

 

خدایا! خروج از ماه مبارک را برای ما مقارن با خروج از تمامی گناهان قرار بده.. آمین .

 

اس ام اس عید فطر

 

حلول ماه عید و شادی مسلمین است.

پایان ماه روزه، برای صائمین است

نشاط و افتخار و شادی و سربلندی

از محک الهی برای مؤمنین است

 

********************

 

عید سعید فطر و پایان ماه صیام

بخواهیم از خدای ذو الجلال و الکرام

که تا سال آینده، صفا و پاکی دل

حفظ بشه و نباشیم از انسانهای غافل

 

********************

 

کم کم غروب ماه خدا دیده می شود .......... صد حیف از این بساط که برچیده می شود

 

********************

 

در این بهار رحمت و غفران و مغفرت .......... خوشبخت آن کسی ست که بخشیده می شود

 

اس ام اس عید فطر

 

رمضان آمد و روان بگذشت .......... بود ماهی به یک زمان بگذشت

 

********************

 

مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو ؛ یادم از کشته خویش آمد و هنگام درو .... آیا چیزی قابل درو در این رمضان کاشته ایم؟

 

********************

 

من کنون روز جاوید گرفتم ز جهان ؛ گر شما در هوس عید بقایید همه .

 

********************

 

بیا که ترک فلک خوان روزه غارت کرد ؛ هلال ماه به دور قدح اشارت کرد .

 

اس ام اس عید فطر

 

ثواب روزه و حج قبول ، آن کسی برد ؛ که خاک میکده عشق را زیارت کرد .

 

********************

 

شهر صیام رفت و توبه نمودم ولی چه باک ؛ با رؤیت هلال روی تو افطار می کنم.

 

********************


چه زود رفت این رمضان عمر ما ...... پس ، بر لب جوی نشین و گذر عمر بین .

 

********************


عید فطر مبارک. الان جلوی آینه بودم ماهو دیدم

 

اس ام اس عید فطر

 

حلول ماه شوال و عید سعید فطر مبارک باد!


********************

این عید فرخنده را به همگی شما عاشقان و دلدادگان صیام تبریک و تهنیت عرض می نمایم.


 

نغمه ریزید غیاب مه نو آخر شد

باده خرم عید است که در ساغر شد

روز عید است ، سوی میکده آیید به شکر

که ببخشند هر آنکس که در این دفتر شد . . .

عید سعید فطر بر شما مبارک

.

.

.

اس ام اس عید فطر

عید فطر ضیافتی است برای پایان این میهمانی

عید فطر پاداش افطارهای خالصانه و بجاست

عید فطر قبولی انفاقهای به قصد قربت است

عید فطر پایان نامه دوره ایثار و گذشت است

پیشاپیش عید بر همه مبارک

.

.

.

مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو / یادم از کشته خویش آمد و هنگام درو

آیا چیزی قابل درو در این رمضان کاشته ایم ؟

.

.

.

پیامک عید فطر

همیشه وقتی مهمونی ها تموم میشه، حس غریبی دارم

چه برسه به این دفعه که مهمونی خدا داره تموم میشه . . .

.

.

.

می تونی چشماتو ببندی و منو تو ذهنت تصور کنی؟

تونستی؟

به شما تبریک می گم!

شما ماه رو دیدید!

عید سعید فطر مبارک

.

.

.

متن عید فطر

حلول ماه شوال و عید سعید فطر مبارک باد . . .

.

.

.

عید فطر، روز چیدن میوه های شاداب استجابت مبارک باد . . .

.

.

.

این عید فرخنده را به همگی شما عاشقان و دلدادگان صیام

تبریک و تهنیت عرض می نمایم.

.

.

.

جملات تبریک عید فطر

با خوردن اگر حال تو جا می آید / خوش باش که ایام صفا می آید

آماده به حمله باش در این شب عید / وقتی که صدای ربنا می آید . . .

.

.

.

کم کم غروب ماه خدا دیده می شود / صد حیف ازین بساط که برچیده میشود

در این بهار رحمت و غفران و مغفرت / خوشبخت آنکسی ست که بخشیده میشود

عید شما مبارک

.

.

.

اشعار عید فطر

بدرود ای بزرگترین ماه خداوند و ای عید اولیای خدا

بدرود ای ماه دست یافتن به آرزوها

بدرود ای یاریگر ما که در برابر شیطان یاریمان دادی

بدرود ای که هنوز فرا نرسیده از آمدنت شادمان بودیم

و هنوز رخت برنبسته از رفتنت اندوهناک.

التماس دعا

.

.

.

دوبیتی تبریک عید فطر

خداحافظ ای ماه غفران و رحمت / خداحافظ ای ماه عشق و عبادت

خداحافظ ای ماه نزدیکی بر آرزوها / خداحافظ ای ماه مهمانی حق تعالی

خداحافظ ای دوریت سخت و جانکاه / خداحافظ ای بهترین ماه الله

.

.

.

خدیا ، خروج از ماه مبارک را برای ما مقارن با خروج از تمامی گناهان قرار بده.

آمین

ادامه مطلب ...

********************

 

به دلیل استقبال بی نظیر شما روزه داران عزیز, عید فطر به تعویق افتاده و ماه رمضان تا یک ماه دیگر تمدید گردید!

ادامه خبر...


دهه آخر ماه رمضان زمان اجابت دعا

15 مرداد 1392, 08:00

دهه آخر ماه رمضان زمان اجابت دعا

حجت الاسلام ابراهیمی با تأکید بر اهمیت دهه آخر ماه مبارک رمضان با توجه به سنت پیامبر اسلام(ص) در اعتکاف در این ایام تصریح کرد: تمام ماه مبارک رمضان اهمیت دارد اما دهه آخر زمان مزد گرفتن است که نباید از آن غافل بود.

 اهمیت و جایگاه ماه مبارک رمضان و آثار دنیوی و اخروی بهره مندی از این ماه به عنوان بزرگترین، بالاترین و ارزش‌مندترین ماه که ماه آمرزش و تطهیر است؛ در آیات قرآن و روایات به روشنی بیان شده است، چنانکه در روایتی از معصوم(ع) در این باره آمده است: «إِنَّ لِلَّهِ تَعَالَى فِی کُلِّ لَیْلَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ عِنْدَ الْإِفْطَارِ سَبْعِینَ‏ أَلْفَ‏ أَلْفِ‏ عَتِیقٍ‏ مِنَ‏ النَّارِ فَإِذَا کَانَ آخِرُ لَیْلَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ أَعْتَقَ فِیهَا مِثْلَ مَا أَعْتَقَ فِی جَمِیعِهِ»؛ خداوند در هر شب از ماه مبارک رمضان، هنگام افطار هفتاد هزار هزار شخص را که همه مستوجب آتش هستند از آتش نجات می‌دهد؛ شب آخر ماه رمضان که می‌شود، به مقدار تمام آنچه که در ماه رمضان از آتش نجات داده است، نجات می‌‌دهد.

آثاری که در این ماه از ناحیۀ خداوند متعال مترتب است، بسیار است اما متأسفانه ما نسبت به روزهای پایانی ماه مبارک رمضان دچار غفلت هستیم و پس از برگزاری شبهای قدر، گویی اهمیت شبهای پایانی ماه مبارک رمضان در نزد ما کمتر می شود در حالیکه طبق نقلهایی متعدد از ائمه(ع) دهه آخر ماه مبارک رمضان ویژگی های خاصی دارد به گونه ای که پیامبر(ص) این دهه را در مسجد معتکف می شدند؛ پس در این ماه که درهای بهشت باز و درهای جهنم بسته است فرصت را مغتنم بشماریم و بهره خود را از این ماه برای بیمه شدن از شر همه بدی ها و کسب حوائج به بهترین نحو ببریم و از خداوند بخواهیم حاجات ما و دیگران را بدهد چراکه در روایات داریم، دعایی که دیگران در حق ما می‌کنند مستجاب می‌شود، امّا معلوم نیست که دعای خودمان مستجاب بشود یا نه.

حجت الاسلام حسین ابراهیمی کارشناس دینی و رئیس سابق مرکز رسیدگی به امور مساجد درباره اهمیت روزهای پایانی ماه مبارک رمضان به خبرنگار مهر گفت:  رسول گرامی اسلام(ص) درباره ماه مبارک رمضان  فرمود« اوّله رحمه، وسطه مغفره و آخره اجابه» و اگر ما این ماه را بر 3 تقسیم کنیم دهه اول نزول رحمت الهی است همانطور که پیامبر(ص) در خطبه معروفشان فرمودند که "دعیتم الی ضیافة الله"  یعنی دعوت شدید به مهمانی خدا. دهه اول لطف و رحمت ذات پرودگار به بندگانش است و وسط ماه مبارک رمضان توبه، انابه، استغفار و آمرزش گناهان و دهه آخر نتیجه گیری است.

وی افزود:  یعنی فرد بعد از اینکه از رحمت خدا که یک فرصت گرانبهایی استفاده می کند و در دهه دوم توفیق توبه و استغفار را می یابد، در دهه سوم خواسته هایش را مطرح کند و زمان اجابت دعا است. لذا در دهه آخر ماه مبارک رمضان پیامبر اسلام(ص) کمربند عبادت را می بستند و از همه مزایای زندگی فاصله می گرفته و در مسجد معتکف می شدند و حتی در جنگ بدر که در ماه مبارک رمضان واقع شد و حضرت نتوانست معتکف بشود سال بعد جبران مافات سال گذشته را قضا کردند.

این عضو شورای مرکزی جامعه روحانیت تصریح می کند: امام سجاد(ع) دعای وداع با ماه مبارک رمضان دارد و با اشک و آه از فراق ماه مبارک رمضان ابراز نوعی حسرت می کند یعنی دهه آخر که دهه اجابت دعاها است قطعا روزه داران این دهه نتیجه گیری را بیشتر اهمیت بدهند تا دهه اول و دوم چراکه پیامبر(ص) اسلام بر این مسئله تأکید داشتند همانطور که قرآن می فرماید:" لکم فی رسول الله اسوة حسنة" هرکاری که پیامبر(ص) انجام داده است برای ما الگوست و پیامبر(ص) بر دهه آخر ماه مبارک رمضان اینقدر اهتمام داشتند و روایات ما نیز بیانگر همین است وقتی از معصوم نسبت به وقت شب قدر سؤال می شود می فرماید: "اطلبه فی العشر الآخر" یعنی دنبال شب قدر در دهه آخر باش.

حجت الاسلام ابراهیمی در پایان تأکید کرد: در روایتی از امام صادق(ع) نقل شده است که فرمودند: شب 19 رمضان تعیین مقدرات، شب 21 ابرام و تأیید و شب 23 رمضان شب امضا مقدرات یک ساله است. یعنی ثقل عبادات در دهه آخر رمضان است لذا مؤمنان چه جوان و پیر و چه زن و مرد باید در زمان برداشت محصول حواسشان جمع باشد چون پیامبر مکرم اسلام (ص) دهه آخر را بیشتر اهمیت می دادند البته تمام ماه مبارک رمضان اهمیت دارد اما دهه آخر زمان مزد گرفتن است که نباید از آن غافل بود.

ادامه خبر...


گفتگوی مادرانه و پسرانه با شقایق فراهانی

13 مرداد 1392, 15:04

گفتگوی مادرانه و پسرانه با شقایق فراهانی

خودش مادر است. یک مادر با فرزندی که خیلی دوستش دارد. خودش جدایی را در زندگی شخصی تجربه کرده و با این اوصاف انگار می‌تواند بهترین محک برای سنجیدن عیار کیفیت «مادرانه» باشد. شقایق فراهانی در نقش مریم، نامزد سابق اردلان تمجید (با بازی مهدی سلطانی) در این سریال حاضر شده است. گپ و گفت ما با او بیش از آنکه حول و حوش سریال دور بزند به حال و هوای زندگی شخصی‌ شقایق نزدیک شد. بخوانید و خودتان هم به جواب بعضی سؤال‌ها فکر کنید.

مادرانه و نگاه خاص به جوان‌ها

  در طول اين چند شب كه سريال پخش شده چه بازخوردهايي گرفته‌ايد؛ چه از طرف مردم و چه از طرف مخاطبان خاص‌تر مثل همکاران‌تان.

مخاطب خاص براي ما همان مردم هستند. برخوردي كه مردم نسبت به كار ما داشتند براي من بسيار حائز اهميت است. دلیل توجه مردم هم فکر می‌کنم به داستان‌های این سریال برمی‌گردد. فكر مي‌کنم شرايطي را كه در سريال مي‌بينيم در هر خانواده‌اي به شکلی وجود دارد. جای خشنودی است که در این ساعت، براي دیدن کانال‌های خارجی و «مادرانه» بحث ایجاد می‌شود. جای تاسف هم هست برای اینکه ای کاش سیاستگذاری‌های تلویزیون در این سال‌ها به گونه‌ای عمل می‌کرد که کارهای فاخر ما با برنامه‌های ماهواره‌ای اصلا مقایسه و وارد رقابت نمی‌شد چون سريال‌هاي ماهواره‌اي به لحاظ محتوا و ساختار فقط حادثه‌پرداز هستند و چيزي را به مخاطب آموزش نمي‌دهند اما همین سریال «مادرانه» با محتواي اجتماعي‌اش و مطرح کردن مسائلي كه همه ما به نوعي با آن درگير هستيم، در حال فرهنگسازي است و به مردم مسائلي را آموزش مي‌دهد.

alt

وسوسه اي به نام«مادرانه»

چه شد که قبول کردید در این مجموعه بازی کنید؟

باید یادی از آقای زریباف کنم که همیشه تعریف می‌کردند فیلم‌هایی را می‌ساختند که داستانش در همان یک خط، شنونده را تحت تاثیر قرار دهد. در مورد «مادرانه» آقای جواد افشار که داستان را برایم تعریف کردند، بسیار تحت تاثیر قرار گرفتم و وسوسه کار با وجود تمام خستگی‌ها به دلم افتاد.

خودتان كدام‌يك از جنبه‌هاي اين كار را دوست داشتيد؛ حفظ خانواده، عشق يا حتي توجه به اعتياد؟

به نظرم نگاه ویژه این سریال به مسئله اعتیاد، مخصوصا رایج شدن اعتیاد بین جوانان، بیش از هر چیز در این سریال مهم است. ما باید ابتدا مسائل و مشكلات را ريشه‌يابي كنيم. پيش از هرچيز بايد ريشه‌يابي شود كه چرا شخصي به اعتياد روي آورده است نه اینکه چرا در حال حاضر معتاد است و چه بايد كرد تا اين اتفاق نيفتد. من فکر می‌کنم آقای نعمت‌ا‌الله، نویسنده این اثر به بهترین نحو  این نگاه را به فیلمنامه «مادرانه» تزریق کرده است. از طرف دیگر مسئله طلاق، جزء مسائلی است که از نظر من پرداختن به آن در آثار فرهنگی‌مان مهم است و این هم از دیگر جنبه‌های «مادرانه» است. جنبه خیلی مهم دیگری هم که در این سریال به آن نگاه شده و در عرفان، اخلاقیات، دین، فرهنگ و سنت هم به آن اشاره شده، «تاوان» است که انسان‌ها در روند زندگی چه بخواهند و چه نخواهند جواب خوبی‌ها و بدی‌هاي خود را از خداوند و از آگاهی جهان هستی می‌گیرند.

پس یعنی شما معتقدید که «مادرانه» این بار سراغ جوان ها رفته و مشکلات آنها را مطرح می‌کند؟

بله، دقيقا همين‌طور است. اما آن چيزي كه من فكر مي‌كنم آقاي نعمت‌الله به زيبايي به آن اشاره كرده‌اند، اين است كه بيشتر جوانان با مشکلاتی دست و پنجه نرم می‌کنند که به فقر فرهنگی و نداشتن آگاهی و تجربه برمی‌گردد. تفاوت طبقاتی زیاد و دستیابی نداشتن جوانان به کار، موقعیت و درآمدی که دوست دارند، باعث می‌شود برای رسیدن به آرزوهای زمینی‌شان، راه درستی را پیش نگیرند.

متولد دهه 50

  شما يك پسر جوان از نسل جدید داريد و طبیعتا با معضلاتی که یک جوان دهه هفتادی می‌تواند در جامعه درگیرش شود، درگیرید. این نگرانی را چطور برطرف کرده‌اید؟

نگراني‌های والدین در رابطه با فرزند چيزي نيست كه از بين برود. من هنوز هم نگراني‌های زیادی را نسبت به پسرم دارم و فكر مي‌كنم تمام خانواده‌ها هم با آن درگير هستند. خود من متولد دهه 50 هستم و خواهر و برادرم از بچه‌های دهه 60 هستند. نگرانی‌های هر نسل متناسب با شرایط زمانه خودش، موقعیت معیشیتی و ... تغییر می‌کند. ولی نگرانی‌های انسانی در همه نسل‌ها یکسان است. وقتي به نسل خودمان نگاه مي‌كنم به ياد مي‌آورم که ما نگاه مستقلی به زندگی داشتیم و دل‌مان می‌خواست خودمان هم در ساختن زندگی‌مان بیشترین سهم را داشته باشیم. ما هم كمبودهايي داشتيم اما تلاش‌مان اين بود كه اين كمبودها را برطرف كنيم، نه اينكه به دنبال مسائلي برويم كه به نظر مي‌آيد، مي‌تواند جايگزين كمبودهاي‌مان شود.

alt

 رابطه شما با پسرتان چه شكلي است؟

ما در زندگي هم روزهاي سخت را تجربه مي‌كنيم و هم روزهاي خوب و شيرين و اين خوشبختي ماست که زندگی‌مان یکنواخت نیست و فراز و نشیب دارد. وقتي اتفاق بدي پيش مي‌آيد احساس مي‌كنيم غم دنيا در دل‌مان مي‌نشيند. این را من از روی تجربه شخصی می‌گویم. رابطه من و پسرم به گونه‌اي است كه با اينكه فرزند طلاق بوده، سعی کرده‌ام كمترين مشكل را با او داشته باشم؛ در اين راه سعي كرده‌ام با كمك گرفتن از مشاور و روانشناس با پسرم به نوعي برخورد كنم كه اعتمادش را جلب كنم و بيش از هر چيزي يك دوست براي او باشم و اميدوارم موفق شده باشم. گاهي مسائلي در زندگي پيش مي‌آيد كه كنار آمدن با آنها شايد يك عمر زمان ببرد اما خدا را شكر تمام تلاشم اين بوده كه پسرم به آگاهي لازم برسد (آگاهي و صلح درون).

 پیشنهادتان برای مادران همسن و سال خودتان که فرزند جوان دارند، چیست؟

به نظر من پدر و مادرها بايد براي اينكه مشكلات فرزندان‌شان را حل كنند ابتدا از خودشان شروع كنند. اگر مي‌خواهيم به فرزندان‌مان آگاهي بدهيم ابتدا بايد خودمان به آگاهي درون برسيم در غير اين صورت هيچ‌وقت متوجه نمي‌شويم چه رفتاري را با فرزندمان داريم و چه رفتاري صحيح است و چه رفتاري غلط. اگر ما در مقام مادر يا پدر بتوانيم به خودشناسي برسيم طبيعتا رابطه بهتري با فرزندمان برقرار خواهيم كرد و در نتيجه زندگي شيريني را در كنار هم تجربه می‌کنیم.

نگـاه به طـلاق در«مـادرانـه»

 در سريال «مادرانه» ما با موضوع طلاق هم روبه‌رو هستيم، يعني شما هم در زندگي شخصي‌تان و هم در اين کاری که دارید بازی می‌کنید، موضوع طلاق و بچه‌هاي طلاق را تجربه کرده‌اید. چقدر این دو تجربه به هم نزدیک بود؟

طلاق، تبعاتی دارد. در اصل تبعات طلاق است که تبدیل به معضل می‌شود. در سریال «مادرانه» با توجه به تجربه شخصی من در این زمینه، تبعات طلاق به خوبی نمایش داده می‌شود. تبعات طلاق همان‌هايي است كه در حال حاضر آقاي نعمت‌الله خيلي خوب و بسيار آگاهانه آن را به تصوير كشيده‌اند و البته با نگاهی تازه، یکی از معضلات شخصی کسانی را که دچار طلاق می‌شوند، نشان داده است. اينكه کسی كه از همسرش جدا شده و با فرزندانش زندگي مي‌كند، برای تشکیل زندگي مشترك جديد باید چه کند. در اصل یکی از مسائلی که در «مادرانه» مطرح می‌شود این است: آیا یک زن یا یک مرد بعد از طلاق و با وجود داشتن فرزند، مجاز است دوباره عشق و زندگی مشترک را تجربه کند یا خیر؟

 شما خودتان اگر بخواهيد به اين سؤال پاسخ دهيد، چه مي‌گوييد؟

انسان ها حق عاشق شدن دارند. انسان‌ خلق شده تا عشق را تجربه كند و تا زماني كه عشق زمینی را تجربه نكند، مراحل رسیدن به عشق الهی را طي نخواهد كرد.

 تجربه‌تان در این زمینه چه می‌گوید؟

من صرفا خودم اين تجربه را نداشته‌ام بلکه در زندگي خيلي از اطرافيانم اين مسئله را ديده‌ايم. اینکه پس از يك تجربه ناموفق چرا نبايد دوباره عاشق شوند؟ يك مرد هميشه به داشتن يك همسر، مادر و دختر نياز دارد و همين‌طور يك زن در زندگي‌اش به عشق، پدر و پسر نياز دارد و دوست دارد كه مرد زندگي‌اش را پيدا كند. اگر انتخاب درست داشته باشیم، می‌توانیم توازن بین خواسته‌های‌مان را برقرار کنیم.

alt

ديدن پسرم از همه چيز مهم​تر است

 در این روزها که به دلیل فیلمبرداری «مادرانه» وقت کمی دارید، ترجیح می‌دهید در زمان‌های فراغت محدودتان چه کنید؟

اینقدر سرم شلوغ است که ترجيح مي‌دهم در درجه اول وقتی برای پسرم بگذارم و در درجه دوم با دوستانم معاشرت كنم چون واقعا دلم برای همه آنها تنگ شده است.

 شما اين روزها احساس خوشبختي مي‌كنيد؟

من در رابطه با ارتباطم با خدا احساس خوشبختی می‌کنم. هر چند كه ممكن است در بعضي موارد زمینی چالش‌هايي داشته باشم اما در رابطه‌اي كه با خداي خودم دارم خيلي راضي و خوشبخت هستم. امیدوارم خدا هم از من راضی باشد.

پدر و مادرم عاشق همديگر بودند

 تعریف شما از عشق چیست؟

عشق تسليم است. عشق معني گسترده‌اي دارد. تسليمي است كه در آن توسل و توکل وجود دارد. معني واقعي آن همان تسليم است. تعریف عشق به معنی واقعی، رسیدن به عشق الهی است.

 تا حالا در زندگي عاشق شده‌ايد؟

عشق زميني بله اما اميدوارم روزی به عشق الهی برسم. فكر مي‌كنم هر انساني بايد عشق را تجربه كرده باشد. به یاد بزرگواری که می‌گفت آدمی که عاشق نشده باشد که آدم نیست. هميشه پدر و مادرم عاشق هم بودند و هميشه عشق را بين اين دو نفر ديده‌ام. خانه ما همیشه مملو از عشق پدر و مادرم به هم بوده است. فرزندانی که پدران و مادران عاشق دارند، زندگی موفق‌تری دارند.

معتاد، يک انسان است

 در سريال مادرانه بحث اعتياد مطرح است. آيا تا به حال براي شما پيش آمده كه در ميان اطرافيان‌تان كسي درگير اعتياد شود و ناخودآگاه اين جريان روي شما هم تاثير گذاشته باشد؟

بله، من چنین شرایطی را تجربه كرده‌ام.

 مي‌توانيد درباره اين تجربه كمي صحبت كنيد؟ در برخورد با يك آدم معتاد چه رفتاري داشته‌ايد؟

به معتاد باید به چشم یک انسان نگاه کرد. فكر مي‌كنم معتادها عموما داراي مشكلات يكسان و چالش‌های خانوادگی و اجتماعی هستند و نمي‌توانند زندگي را همان‌طور كه هست، ببينند و بپذيرند. خیلی‌ها با رفتار اشتباه باعث می‌شوند که یک فرد معتاد  بیشتر به سمت اعتیاد سوق پیدا کند. اين مسئله‌اي است كه بهتر است افراد جامعه نسبت به آن آگاهي پيدا كنند.

ادامه خبر...


اس ام اس شهادت حضرت علی

7 مرداد 1392, 23:39

اس ام اس شهادت حضرت علی

اس ام اس شهادت حضرت علی 

در برج ولا مهر جهان تاب علیست / در شهر علوم نبوی، باب علیست

از اول خلقت بشر تا امروز / مظلوم ترین شهید محراب علیست

التماس دعا

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

به شهر کوفه در محراب طاعت / علی شد کشته در حال عبادت

ز پـور ملجم مردود کافر / بخون شد غوطه ور ساقی کوثر


* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

ای کاش علی شویم وعالی باشیم / هم سفره ی کاسه سفالی باشیم

چون سکه به دست کودکی برق زنیم / نان آور سفره های خالی باشیم

یا علی ، التماس دعا
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

یک عمر تماشای دری خون آلود / یاد آوری حادثه ای سرخ و کبود
کم کم به علی بال پریدن میداد / ای تیغ نیازی به حضور تو نبود
التماس دعا

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

بجز از علی(ع) که گوید به پسر که قاتل من
چو اسیر توست اکنون، به اسیر کن مدارا
شهادت سمبل کرامت و عدالت و شجاعت، تسلیت و تعزیت

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

دعا بدون علی قابل اجابت نیست / که مهر اصل اجابت به هر دعاست علی(ع)
بزن تو دست توسل به دامن مولا / که در جامعه را بهترین دواست علی(ع)

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

هیچ گناهکاری را نا امید مکن، چه بسیار گناهکاری که عاقبت به خیر گشته
و چه بسیار خوش کرداری که در پایان عمر تباه شده و جهنمی گشته است . . .
( امام علی-ع)

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

بر روح تمام شیعیان تیغ زدند/ بر مردترین مرد جهان تیغ زدند
خورشیدبه سینه، ماه برسر می زد/ انگاربه فرق آسمان تیغ زدند
سالروز ضربت خوردن امام علی(ع) تسلیت باد . . .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

یا رب دل مرده ی مرا احیا کن / بر روی گدای نیمه شب در وا کن
سوگند به قطره قطره ی خون علی(ع) / پرونده ی اعمال مرا امضا کن
شهادت شفیع شیعیان و مولای متقیان، علی علیه السلام تسلیت باد


* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

امشب سر مهربان نخلى خم شد / در کیسه نان بجاى خرما غم شد
در کنج خرابه ها زنى شیون کرد / همبازى کودکان کوفه کم شد

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

چون نامه جرم ما به هم پیچیدند / بردند به دیوان عمل سنجیدند
بیش ازهمگان گناه مابود ولی /  ما را به محبت علی(ع)بخشیدند
با عرض تسلیت در لیالی قدر این حقیر را ازدعای خیرخویش فراموش نکنید.التماس دعا

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

از عرش صدای ربنا می آید / آوای خوش خدا خدا می آید
فریاد که درهای بهشت باز کنید / مهمان خدا سوی خدا می آید

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

ای همه افلاکیان فرمان برت / ای دو صد خورشید عبد قنبرت
ای تو لبیک دعای مصطفی / یا امیرالمؤمنین یا مرتضی . . .
در این شبها از شما التماس دعا دارم

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

در بیت خدا شیر خدا را کشتند / داماد نبی امام ما را کشتند
یارب چه گنه داشت که در وقت سحر / آیینه روشن دعا را کشتند

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

بنال ای دل ،دل عالم غمین است / شب قتل امیر المومنین است
پیمبر میزند بر سینه گویا /  در این غم نوحه خوان روح الامین است

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

ای خدا ای فاتح هر مشکلم / وی همه آرامش جان و دلم
بشنو از دل راز یک بی آبرو / ده مجال گفتگویم ، گفتگو
در شب احیا به تو رو کرده ‏ام / خویش را با توبه همسو کرده ‏ام

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

اگر سربشکند جا دارد امشب /  ندانم سر چه سودا دارد امشب
غریب یثرب و مظلوم کوفه /  هوای کوی زهرا دارد امشب

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

طبیبا کودکان چشم انتظارند / بجز بابای ما بابا ندارد
تکلم کن ز بیمارت سخن گوی /  ولی آهسته در گوش حسن گوی

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

دل را ز شرار عشق سوزاند علی(ع)، یک عمر غریب شهر خود ماند علی(ع)
وقتی که شکافت فرق او در محراب، گفتند مگر نماز می خواند علی(ع)

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

از ذکر علی مدد گرفتیم، آن چیز که می شود گرفتیم
از بوته آزمایش عشق، از نمره بیست صد گرفتیم

ادامه خبر...


در میان پیشنهادات این روزها، کدام را قابل اعتنا می‌دانید؟