مشروح اخبار


دندان‌های مرواریدی می‌خواهید، بخوانید!

10 تیر 1392, 18:10

دندان‌های مرواریدی می‌خواهید، بخوانید!

احتمالاً شما هم بارها از سفیدی و زیبایی دندان‌های ستاره‌های سینما شگفت‌زده شدید و از لبخند زیبای آن‌ها لذت برده‌اید. اگر شما هم می‌خواهید زردی و لکه ها را از دندان‌هایتان بزدایید باید به سراغ مواد غذایی مناسب بروید. درست است که برخی از خوراکی‌ها به مینای دندان آسیب می‌زنند و باعث بروز لک می‌شوند اما هستند مواد غذایی دیگری که باعث سفیدی دندان‌ها می‌شوند. البته باید بدانید که هیچ چیز جای مسواک زدن روزانه را نمی‌گیرد. در این مطلب لیستی از مواد غذایی مفید برای سفیدی و زیبایی دندان‌ها را ذکر می‌کنیم. لطفاً با ما همراه باشید.

دندان‌های مرواریدی: آب

آب اولین و مهم‌ترین نوشیدنی سفیدکننده‌ی دندان‌هاست. زمانی که یک لیوان آب نوش جان می‌کنید بخش داخلی دهان تمیز می‌شود. به این ترتیب دهان از باقیمانده‌ی غذاهای خورده شده که به دندان‌ها می‌چسبد پاک و تمیز می‌شود. این باقیمانده‌ی غذاها معمولاً به دندان‌ها می‌چسبند و می‌توانند باعث ایجاد لک در مینای دندان و یا باعث تشکیل جرم ‌شوند. پس هر وقت توانستید دهانتان را با آب بشویید تا دندان‌هایتان دوش بگیرند و تمیز شوند.

دندان‌های مرواریدی: لیموترش

آب لیموترش تمیز کننده و ضدلک است. حتی برای سفیدی ناخن‌ها نیز از این میوه‌ی اسیدی استفاده می‌شود. قدرت سفید کنندگی لیموترش برای تمیزی دندان‌ها نیز موثر است. در واقع اسیدسیتریک لیموترش یک سفیدکننده‌ی واقعی مینای دندان محسوب می‌شود. توصیه می‌کنیم هر هفته یک مرتبه (نه هر روز) مسواکتان را به آب لیموترش آغشته کرده و دندان‌هایتان را مسواک بزنید. از این گذشته لیموترش را به برنامه‌ی غذایی‌تان نیز اضافه کرده و غذاهایتان را با آب لیموترش میل کنید.

دندان‌های مرواریدی: سیب

سیب یک میوه‌ی همه کاره است. این میوه‌ی بهشتی سرشار از ویتامین‌های مختلف است و به لاغری کمک می‌کند. خواص سیب به همین جا ختم نمی‌شود. خوردن این میوه یک روش کاملاً طبیعی برای سفیدی دندان‌هاست. البته در این مورد آنزیم‌های آن دخالتی ندارند. قدرت سفید کنندگی سیب مربوط به این است که مدت طولانی جویده می‌شود و دندان‌ها را درگیر می‌کند. جویدن باعث تحریک ترشح بزاق می‌شود. بزاق هم داخل دهان را تمیز می‌کند و به این ترتیب همه‌ی باقیمانده‌های غذاهایی که می‌تواند به دندان‌ها آسیب برساند را از بین می‌برد.

دندان‌های مرواریدی: هویج

خوردن هویج هم مانند سیب باعث می‌شود که دندان‌ها به مدت طولانی مشغول کار شوند. عمل جویدن، ترشح بزاق را زیاد می‌کند و همین مسئله هم باعث می‌شود که هویج بتواند به طبیعی‌ترین شیوه دندان‌ها را سفید کند. می‌توانید از کرفس نیز برای سفیدتر شدن دندان‌هایتان استفاده کنید.

دندان‌های مرواریدی: پنیر

مواد غذایی سرشار از کلسیم مانند پنیر، دوستدار زیبایی دندان‌های ماست. پنیر یک مزیت دیگر هم دارد. بر خلاف شیر (که سرشار از کلسیم است) پنیر نیاز به جویده شدن دارد. نیازی به توضیح دوباره نیست که جویدن باعث ترشح بیشتر بزاق می‌شود. سلامت و زیبایی دندان‌ها به ترشح بیشتر بزاق نیز بستگی دارد. هر چه دهان شما تمیزتر باشد سلامت دندان‌ها بیشتر تضمین می‌شود.

دندان‌های مرواریدی: نعنا و مریم گلی

برای افزایش ترشح بزاق می‌توانید نعنا، برگ مو، مریم گلی و یا بادرنجبویه بجوید. این گیاهان علاوه بر تمیز کردن دندان‌ها و حفره‌ی دهان باعث خنکی و خوشبو شدن نفس نیز می‌شود. علاوه بر این‌ها پودر زنبق و گیاه دم اسبی نیز باعث تمیزی و سفیدی دندان‌ها می‌شود.

دندان‌های مرواریدی: بادام

برای محافظت هر چه بیشتر از مینای دندان لازم است که مواد غذایی قلیایی مانند بادام، سیب زمینی و غیره میل کنید. بیشتر میوه و سبزیجات غیر اسیدی نیز باعث محافظت از مینای دندان می‌شود. در واقع باید بدانید که pH دهان ما بسیار پایین است و برای همین بالا رفتن حالت اسیدی آن به مینای دندان و دندان‌ها آسیب وارد می‌کند. برای همین لازم است که مواد غذایی قلیایی زیادی مصرف کنید تا از بالا رفتن حالت اسیدی دهان جلوگیری کند.

دندان‌های مرواریدی: شیر

شیر نیز مانند پنیر منبع کلسیم می‌باشد. برای همین هم باید برای حفظ سلامت و سفیدی دندان‌ها از خواص این مواد غذایی نهایت استفاده را ببرید. شیر نیز مانند آب و بر خلاف نوشیدنی‌های رنگی و شیرین دیگر روی دندان‌ها لک به جا نمی‌گذارد. علاوه بر این شیر یک مزیت دیگر دارد که یک ماده‌ی غذایی قلیایی محسوب می‌شود. برای همین هم می‌تواند حالت اسیدی دهان را کاهش دهد و از مینای دندان محافظت کرده و دندان‌ها را سفید کند.

حرف آخر

سرسری و با بی‌حوصلگی مسواک نزنید. کمترین زمان مسواک زدن باید حدود سه دقیقه و با دقت باشد. مطمئناً چندان سرگرم کننده نیست که سه دقیقه جلوی آینه با دهان کفی بایستید و مسواک بزنید. می‌توانید برای این که حوصله‌تان سر نرود تلویزیون تماشا کنید. باید بدانید که مصرف زیاد چای، قهوه، نوشابه های رنگی و همچنین مصرف دخانیات باعث زردی و لک شدن دندان‌ها می‌شود. بعد از مصرف این مواد غذایی دندان‌هایتان را مسواک بزنید و یا این که دهانتان را آب بکشید. برای سفیدی بیشتر دندان‌ها می‌توانید هرازگاهی یک نوک انگشت جوش شیرین روی خمیر دندانتان بریزید و دندان‌هایتان را مسواک بزنید.

ادامه خبر...


۶۸‌درصد «بله عزیزم»‌گفتن‌ها رياكارانه است

10 تیر 1392, 00:47

۶۸‌درصد «بله عزیزم»‌گفتن‌ها رياكارانه است

پژوهش جدید محققان دانشگاه آریزونا نشان داده که تنها موافقت با زنان برای اجتناب از بروز کشمکش کارایی ندارد.

۶۸‌درصد «بله عزیزم»‌گفتن‌ها رياكارانه است
محققان شیوه‌های ارتباطی ۴۴ زوج را با تمرکز بر تفاوت‌های میان جنسیت‌ها ارزیابی کردند. آنها دریافتند که زنان بر این عقیده‌اند که ابراز موافقت همسرشان با گفتن «بله عزیزم» یا «اوهوم» ریاکارانه است که باعث بدتر شدن شرایط می‌شود. پژوهش موسسه تحلیل‌های کشمکش خلاق در سال ۲۰۱۱ که بر روی بیش از ۹۰۰ مرد انجام شده بود نشان داد که ۶۸ درصد آنها ترجیح می‌دهند برای آرام کردن همسر خود «بله عزیزم» بگویند. میل وارنر که رهبری این پژوهش را برعهده داشته اظهار کرد که این رفتار پرخاشگرانه منفعلانه به جز ریاکارانه بودن، گیج‌کننده است.

وی افزود: همسر یک فرد پرخاشگر منفعل می‌تواند در بهترین حالت ۲۰ تا ۳۰ سال از زندگی خود را برای رمزگشایی این پیام دوپهلوی دیوانه‌کننده تلاش کند. در عین حال، در تلاش برای این رمزگشایی، شریک بیگناه ممکن است با اتهام دیوانگی، پرخاشگر و زیاده‌خواه بودن روبرو شود. در حقیقت محققان این پژوهش می‌گویند که زنان که با اظهارات شریک خود متقاعد نشده‌اند تا زمان دستیابی به یک راه‌حل رضایت‌بخش دوطرفه به غر و لند ادامه خواهند داد. ادبیات روانشناسی اجتماعی در مورد تعاون می‌گوید که زنان به طور کلی به همکاری بیشتر تمایل دارند، در حالیکه مردان اغلب از تعارض اجتناب می‌کنند.

ادامه خبر...


برنامه‌هاي احمدي‌نژاد براي رفتن چيست؟

8 تیر 1392, 01:28

برنامه‌هاي احمدي‌نژاد براي رفتن چيست؟

نويسنده : محمد حسين روانبخش

 دولت نسبتا سابق محمود احمدي‌نژاد در طول هشت سالي که سر پا بود‌، آنقدر با مديريت و برنامه‌ريزي آشنايي نزديک و تنگاتنگي داشت که ترجيح داد «سازمان مديريت و برنامه‌ريزي» را منحل کند! اين رابطه تنگاتنگ باعث شده بود که کل سازمان منحل شده در يک دفترچه يادداشت کوچک در جيب بغل يکي از مشاوران احمدي‌نژاد خلاصه شود؛ و البته به مرور که رابطه تنگاتنگ‌تر هم شد و مديريت و برنامه‌ريزي جزيي از سلول‌هاي بدن دولتمردان شد‌، آن دفترچه هم حذف شد‌؛ يعني اصولا خيلي چيزهاي اضافه ديگر هم حذف شد. به اين ترتيب همه چيز در لحظه شکل مي‌گرفت و يکي از نمونه‌هاي منحصر به فرد مديريت در سراسر تاريخ پا به عرصه حيات گذاشت: مثلا هيات دولت جلسه‌اي 2 ساعته برگزار مي‌کرد و در آن جلسه 300 مصوبه به تصويب مي‌رسيد! اگر در جلسه قرار بود از روي مصوبات يک بار خوانده شود، جلسه بيشتر از 2 ساعت طول مي‌کشيد اما ...مي‌شود و مي‌توانستند ديگر!

يکي از نمايندگان مجلس در خصوص اين جلسات روايت جالبي دارد: «جلسه هيات دولت در استان به رياست محمدرضا رحيمي تشکيل شد که ايشان در اين جلسه به مصوبات اجرا نشده استان اشاره مي‌کرد و از وزراي مربوطه درخصوص دلايل عدم اجراي مصوبات توضيح مي‌خواست، وزرا نيز دلايل اجرا نشدن مصوبات را کمبود اعتبار ذکر مي‌کردند. بعد از توضيحات وزير، رحيمي از حاضران خواست تا صلواتي بفرستند و اعلام کرد که اين مصوبه به تصويب رسيد و سراغ موضوع بعدي رفت». واقعا برنامه‌ريزي و مديريتي برتر از اين در دنيا سراغ داريد؟!

با اين وصف است که حالا بعد از هشت سال تجربه مفيد و موثر در اين زمينه‌، دولتمردان مي‌توانند حتي براي رفتنشان هم برنامه‌هاي مفصلي داشته باشند! پنج‌شنبه شب گذشته محمود احمدي‌نژاد در پاسخ به اين سوال که در روزهاي پاياني دوره رياست جمهوري شما قرار داريم، چه صحبتي با ملت ايران داريد، اظهار داشت: «در اين رابطه برنامه‌هايي دارم که انشاءالله خواهم گفت»! با توجه به روش مديريت و برنامه‌ريزي جلسات مي‌توان حدس زد که برنامه‌هاي احمدي‌نژاد و همراهانش براي رفتن چيست :...صلواتي فرستاده مي‌شود و مي‌روند خانه‌هايشان!

ادامه خبر...


شهید بهشتی از دیدگاه امام(ره) و رهبر انقلاب

6 تیر 1392, 23:47

شهید بهشتی از دیدگاه امام(ره) و رهبر انقلاب

حضرت امام خميني رهبر انقلاب بزرگي است كه نظام 2500 ساله شاهنشاهي را سرنگون ساخت و حكومتي مستقل و ازاد و به دور از سلطه استعمار خارجي و استبداد داخلي در ايران بنيان نهاد.

امام خميني در اين نهضت تاريخ‌ساز و بي‌نظير خويش، از یارانی خالص، وفادار، مبارز، از جان گذشته و آماده براي همه گونه فداكاري و ايثار تا مرز شهادت بهره‌ مي‌برد، و شهيد مظلوم آيت‌الله بهشتي يكي از اين یاران انقلابي و سخت كوش بود كه سرانجام در مسير تحقق آرمان‌هاي الهي امام خميني به فوز عظيم شهادت نائل آمد. بي‌ترديد، زيباترين و كامل‌ترين عبارات و تعابير در وصف شخصيت اين شهيد والا مقام را بايد از حضرت امام خميني شنيد.

alt

* دست آمريكا از آستين اين خائن‌ها بيرون آمد و يك همچو جنايتي به مسلمين وارد كردند و كساني (را) كه جز به مصلحت مسلمين انديشه نمي‌كردند، از وكلاي مجلس و از دولت، وزرايي كه بسيار ارزشمند بودند، وكلايي كه ارزشمند بودند و از قوه قضائيه هم مثل آقاي بهشتي، كه از اول شكل گرفتن جمهوري اسلامي مورد هدف بود، (به شهادت رساندند) شما شاهد بوديد كه تمام اين ارگانهاي اسلامي مورد هدف بودند، مجلس مورد هدف بود، مجلس خبرگان وقتي كه ديدند بسياري از آنها، اكثر از آنها علما هستند، مورد هدف واقع شد، مجلس شورا وقتي ديدند كه اكثريت اشخاص متعهد وبسياري از آنها از علما هستند، مورد هدف واقع شد، قوه قضائيه وقتي كه ديدند بدست اشخاص دانشمند متعهد فعال واقع شد، مورد هدف واقع شدند.

اين يك جرياني بود و هست. الان ما بسياري از دوستانمان و علاقه‌مندان به اسلام را از دست داده‌ايم، لكن من به ملت ايران تهنيت عرض مي‌كنم كه چنين فرزنداني را تحويل جامعه داد و در پيشگاه خداي تبارك و تعالي فرستاد و باز هم ايستاده است و خم به ابرو نياورده.

ما هر روز در جبهه‌هاي فرزندان بسيار عزيزي كه براي حفظ اين كشور و حفظ اين جمهوري اسلامي كوشش مي‌كنندو به دفاع از كشور اسلامي قائم هستند و شب و روز خودشان را نمي‌شناسند و ارتش دلاور ايران و سپاه پاسداران عزيز و بسيج عمومي و عشاير كشورمان و اهالي عزيز آن سامان تمام مجهز هستند و ايستاده‌اند و ابدا راجع به اين مسائلي كه در پشت جبهه واقع مي‌شود يا در خود جبهه واقع مي‌شود، اهميتي به آن نمي‌دهند كه دست از كارشان بردارند. همه منسجمتر مي‌شوند، قويتر مي‌شوند و همه مستعد اين هستند كه اين كاروان را به آخر برسانند واين درخت ثمر بخش اسلام را به ثمره خودش برسانند.

البته يك ملتي كه مي‌خواهد در مقابل همه قدرتها بايستد، نمي‌خواهد سازش كند با بلوك غرب و نمي‌خواهد سازش كند با بلوك شرق...، مي‌خواهد صراط مستقيم انسانيت و اسلاميت را پيش بگيرد، بايد مهيا بشود از براي اينكه همه پيشامدهايي كه پيش آمده است و پيش خواهد آمد. ما نبايد گمان بكنيم كه پيشامدها تمام شد. مادست اين ابرقدرتها را از مخازن خودمان و تسلط‌شان را از كشور خودمان كوتاه كرده‌ايم و آنها ساكت نمي‌نشينند.

و ما بايد توجه داشته باشيم و با كمال قدرت، اتكال به يك قدرت غير متناهي - و آن قدرت الهي است - (داشته باشيم.) وقتي كه ما پشتوانه‌مان قدرت الهي است و پشتوانه مان اسلام است و مقصدمان حق است، براي چي در اين مصائب سست بشويم، وقتي كه ما راه خودمان را يافته‌ايم ملت راه خودش را يافته است و آن راه را دارد با كمال جديت و قدرت تعقيب مي‌كند.

 البته راه حق دشواريها دارد، راه حق ناگواري‌ها دارد، لكن آن كه اهل حق است و راه حق را مي‌خواهد برود، آن نبايد هيچ تصور اين را بكند كه كوچكترين سستي را به خودش راه بدهد و بايد با كمال قدرت به پيش برود. (صحيفه امام، ج 15، ص 6 و 7)

alt

* اين جريان در كار بود كه مردم را از شما جدا كند... اين آقاي بهشتي مسلمان، متعهد، مجتهد، اين چه كرده بود كه تو تا كسي مي‌نشستي، مي‌ديدي كه دو نفر آدم به هم مي‌رسند يك حرفشان فحش به اوست؟!

تو اجتماعات، يك دسته‌‌اي مرگ بركي،"طالقاني را تو كشتي"(مي‌گفتند.) خوب، شما ببينيد چه ظلمي (بود) به يك همچو موجود فعالي، كه مثل يك ملت بود براي اين ملت ما. با چه حيله‌هايي اين را مي‌خواستند بيرون كنند. خوب، حالا رفته است كنار، ولي اينها بدانند كه با رفتن اين و آن و آن و آن، خير، مسائل‌شان حل نمي‌شود، مردم بيشتر مي‌فهمند كه شما چه كاره بوديد و مي‌خواستيد چه بكنيد.

اين تكليف آقايان است كه راجع به مسائل اسلامي، كه پيش مي‌آيد، چه وكيل بخواهيد تعيين كنيدو چه- عرض بكنم كه - رئيس‌جمهور بخواهيد تعيين كنيد، بايد در صحنه باشيد، عذري نداريم كه برويد كه برويد كنار بنشينيد. البته اشخاصي پيدا مي‌شوند كه با گفته‌هاي خودشان، نوشته‌هاي خودشان مي‌خواهند شما را نگذارند وارد بشويد. آنها مي‌‌خواهند كه اشخاصي را تعيين بكنند كه بعدها ما گرفتار بشويم. شماها بايد وارد باشيد. (صحيفه امام، ج 15، ص 18)

* من اين ضايعه بزرگ را به ملت ايران و شما آقايان كه نزديك بوديد با آقاي بهشتي و مطلع بوديد از افراد ديگري كه شهيد شدند، به همه شما آقايان و ملتمان تسليت عرض مي‌كنم. بناي دشمنان شما بر اين است كه افرادي كه لياقتشان بيشتر است بيشتر مورد حمله قرار بگيرند.

آنها افرادي را هدف قرار مي‌دهند كه از آنها خوف دارند كه مبادا يك وقتي به آنها صدمه بزنند. و اين را من كرارا گفته‌ام كه مرحوم آقاي بهشتي در اين مملكت مظلوم زيست. تمام مخالفين اسلام و مخالفين اين كشور حمله مستقيم‌شان را به ايشان و بعضي دوستان ايشان كردند.

كسي را كه من بيشتر از بيست سال مي‌شناختم و روحياتش را مطلع بودم و مي‌دانستم چه جور مرد صالحي و مرد به درد بخوري براي اين كشور است، مخالفين او را در كوچه و بازار و محله و صحبتهايي كه همه مي‌كردند، آن طور جلوه دادند.

يك مرد صالحي را به صورت يك ديكتاتور در آوردند! و شما بايد مهيا(ي) اين جور مسائل باشيد، يعني، كشوري كه نهضت كرده براي آزاد شدن و براي مستقل بودن و براي اينكه وابسته نباشد به هيچ قدرتي از شرق و غرب، بايد خودش را مهيا كند براي توابعي كه پيش مي‌آيد. يا بايد انسان تن در بدهد به همه ذلتها و به همه زير بار بودنها و تحت سلطه بودنها و يا اگر بخواهد مستقل باشد، بايد عوارض و لوازمش را بپذيرد. (صحيفه امام، ج 14، ص 515)

alt

* اين پيشامد براي همه ملت ما ناگوار بود و يك اشخاصي كه براي خدمت خودشان را حاضر كرده بودند و خدمتگزار اين كشور بودند، اشخاصي بودند كه آن قدري كه من از آنها مي‌شناسم از ابرار بوده‌اند، از اشخاص متعهد بوده‌اند كه در رأس آنها مرحوم شهيد بهشتي است.

ايشان را من بيست سال بيشتر مي‌شناختم. مراتب فضل ايشان و مراتب تفكر ايشان و مراتب تعهد ايشان بر من معلوم بود. و آنچه كه من راجع به ايشان متاثر هستم، شهادت ايشان در مقابل او ناچيز است و آن مظلوميت ايشان در اين كشور بود.

مخالفين انقلاب، افرادي [را] كه بيشتر متعهدند، موثرتر در انقلاب‌اند، آنها را بيشتر مورد هدف قرار داده‌اند. ايشان مورد هدف اجانب و وابستگان به آنها در طول زندگي بود. تهمت ها، تهمت هاي ناگوار به ايشان مي‌زدند! ا

ز آقاي بهشتي اينها مي‌خواستند موجود ستمكار ديكتاتور معرفي كنند، در صورتي كه من بيش از بيست سال ايشان را مي‌شناختم و بر خلاف آنچه اين بي‌انصافها در سرتاسر كشور تبليغ كردند و"مرگ بر بهشتي"گفتند،‌ من او را يك فرد متعهد، مجتهد، متعهد، متدين، علاقه‌مند به اسلام و به درد بخور براي جامعه خودمان مي‌دانستم.

و شما گمان نكنيد كه اين آقايان كه وارد شدند در اين شغلهاي دولتي،‌ اينها يك اشخاصي بودند يا هستند كه راهي براي استفاده جز اين مقام ندارند، اينها هر كدام اشخاص متعهدي بودند كه در پيش مردم مقام داشتند، در پيش روحانيت مقام بزرگ داشتند، و اين طور نبود كه واخورده باشند كه بخواهند بيايند اينجا انحصار طلب باشند.

خدا انصاف بدهد به آنهايي كه انحصار طلب بودند و مي‌خواستند بهشتي و خامنه‌اي و رفسنجاني و امثال اينها را از صحنه خارج كنند. اينها رفتند به آقاي بهشتي و اين جمعي كه در اين واقعه [...]، در اين واقعه فجيع [كه] به دست عمال امريكا و به دست اشخاصي كه كسي [كه]"شناخت"آنها را خوانده باشد، مي‌داند كه به هيچ يك از اصول اسلامي اعتقاد نداشتند، [درست شده بود،] به دست اينها شهيد شدند و به درگاه خدا شتافتند و نحن ان شاءالله بهم لاحقون. (صحيفه امام، ج 14، ص 518 و 519)

* مسائل امريكاست و اسلام، جريان، جريان امريكايي در مقابل اسلام. از همان اول،‌ از همان وقتي كه احساس اين شد كه شاه بايد برود، از همان وقت بختيار مي‌آيد و بختيار از يك گروه ملي‌گرا. من‌باب احتياط هم آنها مي‌گويند كه ديگر او از حزب ما و از جبهه نيست. اين احتياطي بود كه كردند كه اگر او كنار رفت، باز جبهه‌اي در كار باشد. از همان وقت كه ديگر اساس سلطنت سست شد، اين جريان در كار افتاد. همان وقت كه من در پاريس بودم اين جريان شروع شد.

همان وقت هم مي‌خواستند كه شاه را نگه دارند، به اسم اينكه او سلطنت كند نه حكومت، با اين اسم مي‌خواستند حفظش كنند و از همان وقت هم مي‌خواستند كه بختيار را بياورند و با ما آشتي بدهند، ماكانه نزاعمان با بختيار بود از اين جريان. از اول يك جرياني منسجم شده و برنامه‌ريزي شده در كار بود و ما درست توجه به آن نداشتيم. كم‌كم هي مطالب معلوم شد، كم‌كم خودشان را لو دادند و رسيد به اينجا كه من هر چه جديت كردم كه نرسد به اينجا، رسيد.

alt

نه از باب اينكه به اينها اعتمادي داشتم، از جهات ديگري كه به خود آقايان گفتم. حالا رسيده جريان به اينجا كه از حفظ شاه و بعدش بختيار و بعدش شوراي سلطنتي و بعدش اصل جمهوري اسلامي كه با آن مخالفت مي‌شد و بعدش مجلس خبرگان و بعدش مجلس شوراي اسلامي و بعدش دولت و بعدش قوه قضايي كه با همه مخالفت مي‌شد.

نه از باب اينكه با رجايي و بهشتي و هاشمي و امام جمعه تهران مخالفتي داشتند، چه مخالفتي؟ يك جرياني بود كه بايد افراد متعهد نباشد. اگر شد آنها را از صحنه بيرون كنند و منعزل كنند از مردم... شايعه سازي كنند كه حتي اين اجناسي كه براي جنگزده‌ها مي‌خواهند ببرند اين مي‌رود تو جيب آقاي بهشتي و آقاي خامنه‌اي و آقاي كذا، آقاي هاشمي.

هر جنايتي كه در ايران به دست خود آنها واقع مي‌شد به مردم مي‌گفتند كه اينها كردند. اين يك جرياني بود و هست كه مي‌خواهند اين كشور را با آن جريان بكشند به طرف امريكا. خوب اگر به طرف امريكا كشاندند شوروي هم شريك است... (صحيفه امام،‌ج 15، ص 24 و 25)

* شما تا توانستيد به فرزندان اسلام چون شهيد بهشتي و شهداي عزيز مجلس و كابينه با حربه ناسزا و تهمت‌هاي ناجوانمردانه حمله كرديد كه آنها را از ملت جدا كنيد و اكنون كه آن حربه از كار افتاد وكوس رسوائي همه‌تان بر سر بازارها زده شد،‌ در سوراخ‌ها خزيده و دست به جناياتي ابلهانه زده‌ايد كه به خيال خام خود ملت شهيد‌پرور فداكار را با اين اعمال وحشيانه بترسانيد و نمي‌دانيد كه در قاموس شهادت واژه وحشت نيست.

 اكنون اسلام به اين شهيدان و شهيدپروران افتخار مي‌كند و با سرافرازي همه مردم را دعوت به پايداري مي‌نمايد و ما مصمم هستيم كه روزي رخش ببينيم و اين جان كه از اوست تسليم وي كنيم.

ملت ايران در اين فاجعه بزرگ 72 تن بيگناه به عدد شهداي كربلا از دست داد. ملت ايران سرافراز است كه مرداني را به جامعه تقديم مي‌كند كه خود را وقف خدمت به اسلام و مسلمين كرده بودند و دشمنان خلق گروهي را شهيد نمودند كه براي مشورت در مصالح كشور گردهم آمده بودند. ملت عزيز! اين كوردلان مدعي مجاهدت براي خلق گروهي را از خلق گرفتند كه از خدمتگزاران فعال و صديق خلق بودند.

گيرم كه شما با شهيد بهشتي كه مظلوم زيست و مظلوم مرد و خار در چشم دشمنان اسلام و خصوص شما بود دشمني سرسختانه داشتيد،‌ با بيش از 70 نفر بيگناه كه بسياريشان از بهترين خدمتگزاران خلق و مخالف سرسخت با دشمنان كشور و ملت بودند چه دشمني داشتيد؟ جز آنكه شما با اسم خلق از دشمنان خلق و راه صاف‌كنان چپاولگران شرق و غرب مي‌باشيد.

* من كرارا گفته‌ام كه مرحوم آقاي بهشتي در اين مملكت مظلوم زيست.

* آنچه من راجع به آقاي بهشتي متاثر هستم، شهادت ايشان در مقابل او ناچيز است و آن مظلوميت ايشان در اين كشور بود.

* خدا انصاف بدهد به آنهايي كه انحصارطلب بودند و مي‌خواستند بهشتي و خامنه‌اي و رفسنجاني و امثال اين‌ها را از صحنه خارج كنند.

* مسائل آمريكاست و اسلام. جريان، جريان آمريكايي در مقابل اسلام... يك جرياني بود كه افراد متعهد نباشند، آنها را از صحنه بيرون كنند و منعزل كنند از مردم.

ديدگاه رهبر معظم انقلاب  درباره شخصيت شهيد مظلوم آيت‌الله بهشتي

شهيد بهشتي با اينكه از لحاظ علمي يك شخصيت برجسته‏اي بود آنچنانكه در حد مقام علمي ايشان بود شناخته نشدند اما بايد بگويم كه ناشناخته ماندن جنبه علمي شهيد بهشتي در ميان عامه مردم بدليل آن بوده است كه جنبه ‏هاي سياسي، بقيه ابعاد شخصيت ايشان را تحت‏الشعاع قرار داده بود و ايشان را در درجه اول بعنوان يك سياستمدار مجرب ميشناختند.

alt

هميشه اينطور است كه يك جنبه برجسته در شخصيت چند بعدي يك انسان در آن محيطي كه آن جنبه بيشتر رواج دارد ساير جنبه‏ها را تحت‏الشعاع قرار ميدهد. شما در محيط‏هاي پزشكي دنيا اگر برويد، مشكل است كه ثابت كنيد ابن سينا يك فيلسوف الهي هم بوده است.

در محيطهاي فلسفي هم مشكل است كه بياد آوريد ابن سينا طبيبي بوده كه با قاروره و خون و نبض و امراض هم سر و كار داشته است. علت اين امر آن است كه در آن محيطها، آن بعد از شخصيت چند بعدي اين آدم آنقدر بزرگ است كه اجازه نميدهد به ياد بقيه ابعاد باشند.

شهيد بهشتي همينجور بود. بي‏شك اگر در بين دوستان فرهنگي قديمي شهيد بهشتي برويد و با آنها صحبت كنيد، درست يادشان نمي‏آيد كه ايشان رئيس ديوان عالي كشور بوده و سررشته قضا در يك برهه‏اي دست ايشان بوده است.

براي اين عده مشكل است كه بعد قضائي شخصيت شهيد بهشتي را تصور كنند. چون بعد فرهنگي او با همان عظمت در ذهن آنها مجسم است. تنها كساني همه ابعاد زندگي اين شخصيت بزرگ ما را بياد مي‏آورند كه در هر برهه‏اي از زمان با بخشي از وجود او و بعدي از ابعاد شخصيت او سر و كار داشته‏اند.

دوستان نزديك ايشان غالباً از اين گروهند، دوره علمي ايشان را ديده‏اند، دوره سياسي‏شان را ديده‏اند، دوره مديريت‏شان را ديده‏اند، دوره جنگ و گريزشان با دستگاه طاغوت را ديده‏اند. همه اين دوره‏ها را شهيد بهشتي داشتند كه ما از نزديك شاهد بوديم و من خودم يكي از آن كساني هستم كه تصورم اين است كه بيشتر ابعاد شخصيت شهيد بهشتي را ميدانم اما در عين حال اگر به من بگويند كه شخصيت ايشان را توصيف كنم يقين دارم كه نمي‏توانم توصيف كنم، علتش هم اين است كه شهيد بهشتي به معناي حقيقي كلمه يكي از شخصيتهاي ما بود.

من بارها اين را به دوستان نزديكمان، بعد از شهادت آقاي بهشتي مي‏گفتم كه ايشان از جمله آن شخصيت‏هائي بود كه از عادي بالاتر بود، ما در بين شخصيت‏هاي جهاني و انقلابي افرادي رامي‏بينيم كه آدمهاي خيلي خوب وكارآمدي هستند اما آدمهاي عادي هستند و جنبه فوق‏العاده و برجسته‏اي در آنها نيست.

ما اگر بخواهيم مثالي براي يك شخصيت فوق‏العاده كه جنبه برجسته‏اي داشته باشد بزنيم بايد از امام خميني نام ببريم كه نمونه عالي آن شخصيت برجسته است يعني همه چيز در او فراتر از معمول شخصيت‏هاست. شهيد بهشتي از آن جمله كساني بودند كه در او يك چيزي فراتر از شخصيت‏هاي عادي و معمولي آدمها وجود داشت و اين را ما در او مشاهده مي‏كرديم. شخصيت‏هاي جهاني دنيا هم كه ايشان را ديده بودند چنين احساسي را داشتند.

البته افراد معدودي از شخصيتهاي برجسته در زمان ايشان به ايران آمدند اما همانها كه آمدند تحت تأثير ايشان قرار گرفتند و بعد هم به ما اظهار ميكردند. بهر حال شهيدبهشتي يك چنين شخصيتي بود. به اين جهت بود كه ابعاد فراوان شخصيت ايشان را حتي كساني كه دوستان نزديكش بودند نمي‏توانند جمع‏بندي كنند، لااقل من نمي‏توانم اينكار را بكنم.

اما در مورد جنبه‏هاي علمي شهيد بهشتي، اولاً ايشان در فقه يك شخص برجسته‏اي بودند و تحصيلات عاليه و بسيار خوبي در قم داشتند. ميدانيد كه درس مرحوم داماد در فقه درسي بود كه اگر چه از لحاظ كميت تعداد كساني كه در درس ايشان شركت مي‏كردند زياد نبودند، اما غالباً فضلاي ممتاز در درس مرحوم داماد حضور داشتند.

alt

البته بعضي از آنها مختص درس ايشان بودند و بعضي ديگر درس ايشان را مي‏رفتند و در درسهاي ديگر مثل درس امام هم شركت ميكردند. اما يك مجموعه سطح بالاي علمي و خوب در درس مرحوم داماد جمع ميشدند كه يكي از برجسته‏ترين شاگردهاي درس فقه مرحوم امام، شهيد بهشتي بودند.

من وقتي در سال 37 به قم رفتم. آقاي بهشتي يكي از فضلاي معروف قم بودند. يعني ايشان در آن وقت مدرس سطح بودند و ظاهراً سطوح عاليه را درس ميدادند و طلبه‏هائي را ميشناختم كه به درس شهيدبهشتي مي‏رفتند. از جمله بعضي از فرزندان مرحوم داماد هم بودند كه در درس مرحوم بهشتي حاضر ميشدند و ايشان استادزاده‏هاي خودش را تربيت مي‏كرد. اين از لحاظ فقهي كه خود اين حاكي از اين است كه شهيد بهشتي يك شخصيت بالائي بود.

بعدها هم ما در مسائل و جريانات مختلف و در بحثهائي كه در طول دوران مبارزه پيش مي‏آمد و هر جا كه صحبت به مباحث فقهي كشيده ميشد، آثار همان فكر باز و قوي را در شهيد بهشتي ميديديم. ايشان با مسائل كاملاً پخته و آشنا برخورد ميكردند.

با اينكه سالها بود كه ايشان كارهاي تخصصي فقهي مثل يك آدم مشغول به فقه كه دائماً كتب فقهي مطالعه مي‏كنند نداشتند. بقول ما طلبه‏ها نسبت به فقه تارك بودند، در عين حال هميشه حاذق و مسلط به كليات مسائل بودند و آن فكر روشن و باز ايشان كار خودش را ميكرد و راهگشائي ميكرد.

در زمينه فلسفه هم اينجور بود.من در سال اول يا دومي بود كه اطلاع پيدا كردم مرحوم طباطبائي جلساتي دارند كه شبهاي پنج‏شنبه و جمعه عده‏اي از فضلا در آن شركت مي‏كنند و علامه مباحث فلسفي را در آن جلسه در سطح بالائي مطرح مي‏كردند اين همان جلسه‏اي بود كه به تدوين كتب اصول فلسفي منتهي شد و تقريباً از سال 34 شروع شده بود.

اين موضوع را كه بنده ميگويم مربوط به سال 39 است كه در آن جلسات شركت ميكردم. در آن سالها من تصادفاً با آن جلسه ارتباط پيدا كردم و آشنا شدم و چند جلسه هم شركت كردم بعدها البته مدت چند ماه به آن جلسه مي‏رفتم اما در آغاز ورودم به قم تصادفاً با اين جلسه مرتبط شدم. در آن جلسه هم آن كسي كه حرف ميزد و با استاد بحث ميكرد مرحوم بهشتي بود.

يعني در آن جلسه كه چهره‏هاي خوب و فاضل امروز كه ميشناسيم و به فلسفه معروفند شركت داشتند، سخنگوي اول، و اشكال كننده اول، آقاي بهشتي بود. بقول ما طلبه‏ها مستشكلين غالباً فضلاي برتر و صاحبان ذهنهاي فعال بودند و آقاي بهشتي بيشترين اشكال را مي‏كرد و بيشترين حرف را مي‏زد و با استاد بحث مي‏كرد. استاد هم به ايشان كمال اهتمام و توجه را مي‏كرد.

بعدها هم در مباحث فلسفي كه كاملاً آشكار بود كه مرحوم بهشتي يك چهره برجسته‏اي است. منتهي در طول اين چند سالي كه بعد از سالهاي 42 پيش آمد و فعاليتهايي كه بود، كارهاي فقهي و فلسفي و به اصطلاح حوزه‏اي و علمي ايشان تحت‏الشعاع كارهاي بنياني و عميقي قرار گرفت كه ايشان در پيش گرفته بود، بهر حال ايشان در علوم فقهي و فلسفي متبحر بودند و در طول سالهاي مبارزه به شيوه‏اي ديگر و با استفاده از مايه‏هائي كه ايشان از حوزه بطور خوب و بالا بدست آورده بودند تبحر خود را نشان دادند. مطمئناً اگر ايشان در حوزه ميماندند يكي از مراجع تقليد مسلم زمان ميشدند.

alt

* مرحوم شهيد بهشتي اهل كار تحقيقاتي بود، منتهي سمت كار تحقيقي‏اش يك سمت مبارزه‏اي وانقلابي بود. به اين معنا كه ايشان آدمي بود كه از دوران نهضت ملي وارد مبارزه شده بود. يعني از سنين جواني و حتي نوجواني و از سالهاي 27، 28 اينطور كه خودشان نقل مي‏كردند وارد مسائل مبارزه شدند و با انگيزه‏ها و حركتهاي سياسي آشنا شدند، بعد به قم آمده و دنباله درسشان را ادامه دادند، اما آن فكر سياسي و جهت‏گيري‏هاي سياسي از ذهن ايشان نرفته بود.

ايشان ناگهان درسالهاي 38 و39 در قم به اين فكر مي‏افتد كه اگر بخواهيم مبارزه سياسي كنيم با چه هدفي بايد باشد و با چه وسيله‏اي مبارزه صورت بگيرد؟ بايد توجه كرد كه اصولاً روح كارهاي تحقيقاتي شهيد بهشتي اينگونه بود. هدف تشكيل يك جامعه آرماني و ايده‏آل بود، ولي آن جامعه با چه كسي مي‏خواهد آنرا اداره كند و بگرداند.

 در اين جا بود كه شهيد بهشتي متوجه نياز يك نيروي انساني كارآمد شد. اما اينكه با چه ابزار و هدايتي مي‏خواهد حركت كند، مسلم بود كه باهدايت ايدئولوژي اسلامي و در اينجا بود كه متوجه افكار اصولي و بنياني اسلامي شده بود.

تحقيقات ايشان براي اين بود كه آن تفكر اصولي اسلامي بتواند مبارزه را از آغاز تا پيروزي هدايت كند و بعد از اين پيروزي بناي نوين جامعه را پي‏ريزي كند.

* آدمي كه مورد اعتماد افراد باشد و مورد مشورت افراد قرار بگيرد و هم اينكه به كارهاي جاري بپردازد لازم است كه نيروي فراواني صرف كند و طبعاً خيلي زود خسته مي‏شود. اما شهيد بهشتي هيچوقت خسته نمي‏شد.

 در مدرسه رفاه، در صندوقهاي قرض‏الحسنه، دفتر نشر، چاپ كتب مختلف، در كار ما همكاري داشتند، در كار دوستان مؤتلفه شركت داشت، در امور اقتصادي سازمانهاي اسلامي حل و فصل اختلافات، و بسياري از كارهاي ديگر از جمله اشتغالات ذهني و جسمي ايشان بود، ولي با اين وجود هيچوقت كسي نديد كه آقاي بهشتي از خستگي گله كرده باشد، بطور كلي آقاي بهشتي فردي اعجاب‏انگيز بود و توانائي‏هاي وافري داشت.

شهيد بهشتي مجموعه‏اي از خصلتهاي پسنديده و نيك بود و من شخصاً خودم تابحال فردي مثل آقاي بهشتي در گذشته و در حال نديده‏ام، شهادت آقاي بهشتي واقعاً مكمل شخصيت ايشان بود و مرگ طبيعي مسلماً براي ايشان ناچيز بود. وقتي آقاي بهشتي زنده بودند از همه توان و ظرفيت خودشان براي اعتلاي اسلام استفاده كردند و شهادتشان هم به همينگونه براي اعتلاي اسلام مؤثر شد. البته ما از شهادت ايشان بسيار متأسف شديم و ايشان را در زماني كه ما بيشترين احتياج را به وجودشان داشتيم از ما گرفتند.

ولي مرگ حماسي آقاي بهشتي مسلماً خسراني براي عالم اسلام نخواهد بود، چرا كه گوهر گرانقدر وجود ايشان در راه اسلام خرج شد و هرگز گم و تلف نشد. اگر بالاتر بگوئيم شخصيت و حيثيت آقاي بهشتي در پيشگاه الهي براي انقلاب ما ذخيره شد و ما مي‏توانيم براي هميشه بگوييم كه چنين فردي داشته‏ايم و انقلاب ما با وجود چنين انسانهايي شكل گرفته است.(منبع: جاودانه تاريخ، ج 1، بخش مصاحبه با رهبر معظم انقلاب، صفحات 30 تا 36) و ص 51، از انتشارات روزنامه جمهوري اسلامي)

* شهيد بهشتي از جمله كساني بودند كه در او يك چيزي فراتر از شخصيت‌هاي عادي و معمولي آدم‌ها وجود داشت و اين را ما در او مشاهده مي‌كرديم. شخصيت‌هاي جهاني دنيا هم كه ايشان را ديده بودند چنين احساسي را داشتند.

* تحقيقات شهيد بهشتي براي اين بود كه آن تفكر اصولي اسلامي بتواند مبارزه را از آغاز تا پيروزي هدايت كند و بعد از پيروزي، بناي نوين جامعه را پي ريزي كند.

* شهيد بهشتي فردي اعجاب انگيز بود و توانايي‌هاي وافري داشت. من تا به حال فردي مثل آقاي بهشتي در گذشته و حال نديده‌ام
* گوهر گرانقدر وجود شهيد بهشتي در راه اسلام خرج شد و هرگز گم و تلف نشد.

ادامه خبر...


کارگر ايراني به «دلار» چقدر مي گيرد؟

6 تیر 1392, 01:13

کارگر ايراني به «دلار» چقدر مي گيرد؟

سازمان جهاني کار جدول مقايسه‌اي ميزان دريافت حقوق در 11 کشور را منتشر کرد.به تازگي سازمان جهاني کار گزارشي از وضعيت حقوق و دستمزد ماهيانه 11 کشور جهان منتشر کرد که براساس بررسي‌ها و مطالعات صورت گرفته در سال 2010 ميلادي بوده است. در اين گزارش وضعيت دستمزد ماهيانه شاغلان در برخي کشورها اعلام شده است.

به گزارش مهر، بر اساس جدولي که سازمان جهاني کار براي وضعيت دستمزدهاي ماهيانه کارگران در 11 کشور دنيا ارائه کرده است، هر فرد اندونزيايي با وضعيت سال 2010 ماهيانه 250 دلار درآمد دارد که با قيمت امروز دلار آزاد در بازار ايران اين رقم معادل 800 هزارتومان و با دلار سال 88 به ميزان 250 هزار تومان بوده است.هرچند ميزان درآمد افراد در هر کشوري با ميزان هزينه‌ها و قيمتها در آن کشورها داراي تطابق نسبي است و نمي‌توان چنين تصور کرد که افراد ساکن در کشورهاي ديگر تنها درآمدهاي به مراتب بالاتري از کارگران ايراني دارند (با اينکه در مقايسه با ريال ايران ارقام درآمدي بالايي نيز در برخي کشورها ديده مي‌شود) اما هزينه‌هاي آنها نيز با يک کارگر ايراني متفاوت است، با اين حال مقايسه ظاهري درآمدهاي ماهيانه برخي کشورها مانند ترکيه که در همسايگي ايران قرار دارد با کارگران ايراني قابل توجه است.

آيا درآمدها با هزينه متناسب است؟

طبق گزارش ILO در سال 2010 هر فرد ترکيه اي ماهيانه 1400 دلار درآمد داشته که با دلار 3200 توماني امروز بازار ايران، اين ميزان معادل 4 ميليون و 480 هزارتومان در هر ماه و با دلار آن سال به ميزان 1 ميليون و 400 هزارتومان بوده است. همچنين ميزان درآمد افراد در پرو و مکزيک نيز ماهيانه 600 دلار معادل 1 ميليون و 920 هزارتومان در سال 92 برآورد شده است.يک فرد چيني طبق آمارهاي سال 2010 در هر ماه 700 دلار درآمد داشته که به ريال امروز ايران 2 ميليون و 240 هزارتومان و با ريال آن روز نيز 700 هزارتومان مي‌شود. در اين ميان، در کشوري مانند آمريکا معادل 3 هزار و 400 دلار يا 10 ميليون و 880 هزارتومان است.در ايران نرخ آزاد دلار در سال 88 به ميزان 1000 تا 1100 تومان بوده است که بر اساس حداقل دستمزدهاي تعيين شده در سال‌هاي 88 و 89 رقمي بين 239 تا 303 دلار در ماه بوده است. البته اين ارقام بر مبناي حداقل دستمزدها محاسبه شده و مي‌تواند تا 3 برابر و در مواردي خاص بيشتر نيز افزايش داشته باشد.با اين حال، به دنبال نوسانات نرخ ارز در سال گذشته و به تبع آن سه برابر شدن نرخ دلار، هر کارگر ايراني ماهيانه 152 دلار (487هزارتومان بر مبناي دلار 3200 توماني بازار آزاد) حقوق دريافت مي‌کند. کارشناسان بازار کار مي‌گويند اين رقم در بالاترين حد براي کارگران و مشمولان قانون کار مي‌تواند تا 3 برابر نيز افزايش داشته باشد.

افت درآمد ماهيانه کارگران بر مبناي دلار

حميد حاج اسماعيلي با بيان اينکه بيشتر کارگران و مشمولان قانون کار در ايران به ميزان حداقل دستمزد مصوب شوراي عالي کار و يا ارقامي نزديک به آن را دريافت مي‌کنند، گفت: درصد شاغلاني که ارقام چند برابر حداقل دستمزد در ماه دريافت کنند پايين است و در برخي رشته‌ها و مشاغل خاص ممکن است اتفاق بيافتد.کارشناس بازار کار اظهار داشت: هرچند در برخي کشورها ممکن است درآمدها بالا باشد اما افراد به همان نسبت نيز هزينه مي‌کنند اما در مورد ايران مسئله مهم اين است که کارگران تنها يک سوم دستمزدهاي واقعي خود را دريافت مي‌کنند.

مکانيسم ناکارآمد تعيين مزد

حاج اسماعيلي ادامه داد: اين موضوع دلايل گوناگوني دارد که مي‌توان به عدم تمکين کارفرمايان به پرداخت دستمزد بالاتر و عدم تناسب دستمزدها با بهره وري نيروي کار اشاره کرد. متاسفانه پرداخت دستمزدها در ايران مکانيسم ناکارآمدي دارد.وي افزود: در برخي از کشورها مانند ژاپن به نيروي کار توجه بالايي صورت مي‌گيرد و در کشوري مانند چين به دليل بالا بودن تعداد نيروي کار، اين کشور با نيروي ارزان قيمت مواجه است. در ايران به دليل حضور دولت در همه بخش ها، امکان استفاده از توانمندي‌هاي افراد وجود ندارد و افراد از دستمزدها راضي نيستند.نماينده کارگران در هيات حل اختلاف گفت: در ايران با وجود اينکه نيروي کار بخش خصوصي 2 برابر تعداد شاغلان در بخش‌هاي دولتي است، اما دولت نه تنها براي آنها برنامه اي ندارد و حمايت نمي‌کند بلکه چندان اهميتي نيز قائل نيست.

جدول ميانگين دستمزد ماهيانه 11 کشور
در سال 2010

(ارقام به دلار)

کشور

دستمزد ماهيانه

ايران

239 تا 303

اندونزي

250

مکزيک

600

پرو

600

چين

700

مصر

700

ترکيه

1400

پرتغال

1600

آفريقاي جنوبي

2400

آلمان

2800

آمريکا

3400

ادامه خبر...


بي‌قرار آدينه‌ام...

2 تیر 1392, 05:10

بي‌قرار آدينه‌ام...

 
نويسنده : زهرا علي اکبري

 «مولاي يا مولاي انت الرب و انا المربوب و هل يرحم المربوب الا الرب»

برمهربان همراهم، انيس يکتايم، پروردگارم از دوري اين بنده‌اش به نزديکي حضورش در لحظه لحظه زندگي‌ام. درود و هزاران سپاس. سپاس اورا که نگه عنايتش را بر من پرگنه در پس تمامي بدي‌ها و غفلت‌هايم نگه داشته و از وراي همان نظر و لطف خدايي‌اش، درک ظهور حضور مهدي فاطمه (س) را بر من بخشوده است.

سپاس يگانه يکتا را زين سبب که بر من عنايت فرمود تا در ازل، نداي قدس الهي‌اش را آن زمان که به تنهايي و رعنايي سجده برخاک ابديت زده بودم پاسخ دهم و کنون بي‌شک به حق، مي‌دانم اوست اله حنانم. پروردگار بي‌حد مهربانم، به کدامين اختر، به کدامين دريا، به کدامين صحرا،به کدامين بنده عزيز شده‌ات و به کدامين نام نامي‌ات تو را سوگند ياد کنم تا اين حقير بنده‌ات را تنها وامگذاري که به مهر خدايي‌ات سوگند، برآغاز و انتهاي راهم نيازمند تو هستم.(آمين)

خداوندا...چگونه اين‌گونه هست که تو هستي ومن تا اين وسعه بي‌نهايت تنهايم.

مي‌دانم بي‌انصافي اين بنده توست كه در همه دنياي تو - مظهر مطلق وجوديتت- از تنهايي‌اش بگويد، اما مهربانم با تو سخن نگويم از حجم اندوهم، با که به‌نگاره غم بي‌چار بنشينم و بي‌پروا از درد‌هاي روحم در فراق يگانه مانده برحق سلاله حسين (عليه‌السلام) - مهدي نرجس- لب بگشايم .

رحيم رحمانم، بر من نظر كن تا توان كنار هم نهادن واژه‌ها و سطرها را بدست آورم.چرا که زيبايي کنار هم چيدن آنها را در خود نمي‌بينم و در نهايت حد تنها خواهان به رقص در‌آوردن اين هجمه حروف و حرف بر سفيداي ورق هستم و به آن نمي‌انديشم اگر هم نا‌چينشي داشته باشند، تنها بگذار بنويسم بي‌آنکه خطي بخورد يا بازگشتي به سطور داشته باشم.

چه بي اندازه در گذشته روز خود به دنبال واژه‌اي گشتم تا از بي‌قراري‌هاي بي‌امان روزگارانتظارم برايت خطوطي را به نگاره بيندازم اما چندي نگذشت که تنها قلم به پاکي وحقيقت برپاکي ورق مي‌رقصيد و به آستان نهايت مي‌رسيد و اين‌گونه اين چنين شد...

بگذار اين چنين بنامت، عزيز زهرا(س) ،به وسعت کدامين واژه ناشناخته‌اي مي‌توانم از عبورت در گذران زندگي انتظارم بنويسم که چندگاهي است برسيطره بي‌جان خسته‌ام به مانند ستاره‌اي رهنما فرو آمده‌اي. چه حضور پر فهمي بر روزگارم داري...

و حال اين زمان است كه در نبود تو، حس صادق انتظارش را در تپش استقبال قدم‌هايت در سال‌ها محكوميت انسان در غيبتت، به رخ آدينه‌ها در پس روزها وشبان بي‌قراري مي‌كشاند و نمي‌داند كه چه سخت مي‌گذرد بر دل نازك آن منتظراني كه طاق اين هجر بر دل و ديده‌شان هر چند به شيريني سنگيني مي‌كند، شيرين است كه آدمي به عشق راستين منتظر شود و هر ثانيه به اميد ديدنش پلك برهم زند و سنگين است از آن رو كه گذران فراق - بي او بسر بردن- عرصه را بر روح بيدارشان آزرده ساخته است و اي كاش زمان مي‌دانست كه اينگونه بي‌مهدي(عج) ثانيه برثانيه سپردن و سر بر زندگي دنيوي فروبردن بر قلب‌هاي امان گرفتگان از پروردگار،ملال آور و آزار رسان شده است تا بداند بايدكه از حركت خود باز ايستد و شروع دوباره‌اش، آغازين حكومت الهي امام عصرمان شود.

بار الها، تنها تو مي‌داني از ناگفته‌ام و بيناي شنواي روزگار آخرم در اين انتظار ظهور، دل از اندوه به فغان آمده‌، زمين چندي است از آسمان دورتر شده است و خورشيد هرچند هم كه بتابد آنچنان نوري ندارد. خورشيد دل‌هاي منتظران را اذن ظهور ده تا گرماي حق را در ‌عدالت دولتش بچشيم. توان اين فراق سنگين‌تر از تاب بندگان توست، بر ما ببخشاي و رايحه دل‌انگيز ظهور را به عنايت الطاف الهي‌ات بر ما بنواز.

اللّهم عجّل لوليك الفرج و العافيت و النصر و جعلنا من خير انصاره و اعوانه والمستشهدين بين يده(آمين)

ادامه خبر...


نه قاطع مردم به بهشت فرضي اصولگرايان

2 تیر 1392, 00:59

نه قاطع مردم به بهشت فرضي اصولگرايان

دور جديدي از پيمودن راه دشوار براي رسيدن به يك جامعه اخلاقي آغاز شده است؛ البته كمتر خوش‌بين و ساده ‌دلي است كه بر اين گمان باشد كه با پيروزي حسن روحاني به‌زودي تمام ناهنجاري‌هاي اخلاقي به پايان خواهد رسيد. متاسفانه، پيامدهاي ناگوار و كارنامه‌ منفي اصولگرايان قريب به اتفاق شهروندان را بيش از پيش واقع‌بين كرده‌ است. اكنون، حسن روحاني درنقطه ثقل موقعيت طلبان؛ مروجان و مناديان جامعه اخلاقي ايران و هسته مركزي قدرت در دولت ايستاده است. 
حسن روحاني هم اكنون به‌عنوان رئيس‌ جمهوري منتخب ملت ايران تنها گزينه براي خروج كشور از بن‌بست ميان جامعه و اصولگرايان محسوب مي‌شود. ويژگي‌هاي روحاني، كار مطالبه‌ محورها را سخت ‌تر مي‌كند. آنان ناگزيرند با منظر يك منتقد، رويكردي اثباتي و ايجابي براي رسيدن به يك جامعه اخلاقي و آرمانگرا را پيشه كنند.

ارتقاي كيفيت و پتانسيل جامعه اخلاقي به دور از اتهام، فحاشي و تكفير كار كوچكي نيست. اين جامعه اخلاقي است كه در رابطه‌اي تعاملي موجب تقويت گذار به تكوين وتقويت دولت اخلاقي مي‌شود وهمزمان با بهره جستن از افكار عمومي و كنش‌هاي اجتماعي، درجهت پاسخگو كردن دولتمردان مي‌كوشد. بدون جامعه اخلاقي، تحقق شعارها و آرمان‌ها و رسيدن به مطلوب‌ها در ساختار سياسي، كار آساني نيست؛ چنانكه بدون جامعه اخلاقي گسترش فرهنگ مشاركت اجتماعي، سياسي و قانون‌مندي و مدارا و بسط گفت‌وگو و نيز پيشگيري از نزاع‌هاي سياسي ميسر نمي‌شود. 

اين انتخابات نشان داد كه در طول تاريخ هركس به سوي مردم ايران با صداقت و دلسوزي رو كرده و منافع جمعي را بر ديگر مسائل ترجيح داده و از دروغ و تكفير و بي‌حرمتي و تعدي به حريم ديگران پرهيز، كند مي‌تواند در قلوب ملت جاي بگيرد. كاري كه اصولگرايان نتوانستند آن را در دو سال گذشته سرلوحه امور خود قرار دهند. 

انتخابات رياست‌جمهوري نشان داد كه اصولگرايان تندرو و افراطي كه وعده بهشت‌سازي ايران و ژاپن اسلامي وشعار ايجاد ظرفيت‌هاي داخلي و بين‌المللي‌شان گوش فلك را پر كرده بود، سرابي بيش را نشان نمي‌دادند و پيام آشكار مردم به آنان اين بود كه ما بهشت شما عزيزان را نمي‌خواهيم و خواهان اندكي دور شدن از اين بداخلاقي و فضاي غبارآلود هستيم. 

شركت گسترده ملت در انتخابات نشان داد كه مردم صلاح و مصلحت خويش را بسيار بهتر از كساني مي‌دانند كه در آن ور آب‌ها، با تحليل‌هايي كه فقط به درد پر كردن ساعت برنامه‌هاي طنزخبري خود و همفكرانشان مي‌خورد، مي‌دانند. مردم نشان دادند كه همچنان در كنار نظام خود هستند و البته در چارچوب همين نظام، نقدها و مطالبات خود را در صندوق رأي به منصه ظهور مي‌رسانند. 

اكنون خوبست اصلاح‌طلبان دولت آتي حسن روحاني، با پيش چشم قراردادن تجربه دوم خرداد و گفتمان اصلاحات، از اشتباهات گذشته درس بگيرند و با اتكاي به پشتوانه مردمي خود، پاي در مسير پرسنگلاخ پيش‌ رو گذاشته و در راستاي نهادينه شدن يك جامعه اخلاقي و انساني و از ميان برداشتن تمامي بداخلاقي‌ها و تنگ نظري‌ها و زدودن فضاي اتهام‌زني؛ تكفير و تعدي از هيچ كوششي فروگذار نكنند. 

در كشور ما رسيدن به يك جامعه متعالي بايد به صورت تدريجي و گام به گام انجام شود و همعنان با صبوري و اميدواري؛ نسخه ديگري در شرايط كنوني متصور و رهگشا نيست. آرزو كنيم با اعتماد چشمگير مردم به رئيس‌جمهوري منتخب؛ مشكلات داخلي و بين‌المللي، سمت و سو و ماده و صورت ديگري پيدا كند و حداقلي شود. حسن روحاني در پيام خود پس از پيروزي در انتخابات، آورده كه به عهد خويش با مردم وفادار خواهد بود. بر اهالي رسانه و روشنفكران است كه پس از تكيه زدن ايشان بر مسند رياست‌جمهوري و در دست گرفتن سكان اجرايي كشور، مطالبات خود را در عرصه عمومي مطرح كنند. حقيقتا اميدوارم با آمدن حسن روحاني نسيم‌هاي دل‌انگيزي همانگونه كه وي وعده داده است در عرصه‌هاي مختلف جامعه بوزد و چنانكه روحاني در نطق‌هاي انتخاباتي خود وعده كرده، «كرامت انساني» را به جامعه بازگرداند و در آينده نزديك شاهد رونق و نشاط جامعه ايران باشيم. 

اين انتخابات نشان داد ملت مي‌دانند كه در مقاطع حساس چه تصميمي را اتخاذ كنند؛ تصميمي كه خط بطلاني بر تمام تحليل‌ها و فرازهاي بي‌اساس جريان‌هاي مدعي و بداخلاق مي‌كشد. اين انتخابات نه بزرگي به بي‌پروايي و بي‌ادبي‌اي بود كه ملت يك صدا فرياد زدند تا جرياني كه بخواهد با سوءاستفاده از رانت‌هاي قدرت براي ملت تصميم بگيرد و رقيب و متحدان خود را براي رسيدن به اهداف خود مورد آماج حملات بي‌رحمانه قرار دهد بداند نمي‌تواند در قلوب ملت جاي داشته باشد .
 (روزنامه شهروند )

ادامه خبر...


اس ام اس تبریک نيمه شعبان تیرماه 92

1 تیر 1392, 11:48

اس ام اس تبریک نيمه شعبان تیرماه 92

اس ام اس تبریک نيمه شعبان

در انتظار ديدنت همه دلها بيقرارند ..... اي تک ستاره بهشت حسرت به دلمان نزار


اس ام اس تبریک نيمه شعبان .................................

 

به اميد روزي که متن تمام اس ام اس ها يک جمله باشد و آن : مهدي آمد

 

اس ام اس تبریک نيمه شعبان .................................

 

سر راهت در انتظارم ..... برده هجرت صبر و قرارم ...... جز ظهورت اي گل زهرا ..... به خدا حاجتي ندارم
کجايى اى هميشه پيدا از پس ابرهاى غيبت؟


اس ام اس تبریک نيمه شعبان .................................

 

ولادت سه نور ولايت بر شما مبارک

ماه ميلاد سه پرچم دار عشق

دلبر و دلداده و دلدار عشق

ماه ميلاد سه ماه عالمين

سيد سجاد و عباس و حسين(ع)


اس ام اس تبریک نيمه شعبان .................................


سه نور آمد به عالم پر ز احساس

معطر هر سه از عطر گل ياس

سه نور تابناک آسماني

حسين بن علي ، سجاد و عباس

 

اس ام اس تبریک نيمه شعبان .................................

 

دامن علقمه را عطر گل ياس يکي است

قمر بني هاشميان در همه ناس يکي است

سير کردم عدد ابجد و ديدم به حساب

نام زيباي اباصالح و عباس يکي است


اس ام اس تبریک نيمه شعبان .................................


شعبان شد و پيک عشق از راه آمد

عطر نفس بقيه الله آمد

با جلوه سجاد و ابوالفضل و حسين

يک ماه و سه خورشيد در اين ماه آمد


اس ام اس تبریک نيمه شعبان .................................

 

شعبان بهانه اي است براي دوستي با خدا ، لحظه هايت سرشار از اين دوستي باد.


اس ام اس تبریک نيمه شعبان .................................

 

خدايا !

تو آنچناني که من دوست دارم...

پس مرا آنچنان کن که تو دوست داري

اللهم عجل لوليک الفرج و العافيه و النصر و اجعلنا من خير اعوانه و انصاره و المستشهدين بين يديه امين


اس ام اس تبریک نيمه شعبان .................................

 

کاش مي شد اشک را تهديد کرد مدت لبخند را تمديد کرد


کاش مي شد در ميان لحظه ها لحظه ي ديدار را نزديک کرد


ميلاد نور پيشاپيش مبارک


اس ام اس تبریک نيمه شعبان .................................

 

3) آن که بي باده کند جان مرا مست کجاست ؟ آن که بيرون کنداز جان و دلم دست کجاست؟


اس ام اس تبریک نيمه شعبان .................................

 

آن که سوگند خورم جز به سر او نخورم آن که سوگند من و توبه ام اشگست کجاست


اس ام اس تبریک نيمه شعبان .................................

 

کجايى اى هميشه پيدا از پس ابرهاى غيبت؟

 

اس ام اس تبریک نيمه شعبان .................................

 

در کودکي خوانده بوديم" آن مرد درباران آمد"؛ غافل ازاينکه تاآن مردنيايد، باران نمي بارد


اس ام اس تبریک نيمه شعبان .................................

 

6) هنوزم انتظارو انتظار است هنوزم دل به "ســيــنـــه" بي قرار است


هنوزم خواب ميبينم به شبها همان مردي که بر اسبي سوار است


همان مردي که جمعه آيد روزي ... و اين پايان خوب انتظار است


اس ام اس تبریک نيمه شعبان .................................

 

بر چهره پر ز نور مهدي صلوات بر جان و دل صبور مهدي صلوات


تا امر فرج شود مهيا بفرست بهر فرج و ظهور مهدي صلوات


اس ام اس تبریک نيمه شعبان .................................

 

عزيز ديدنت را بهانه بسيار داريم اما بها نه

کلاس اول خوانديم " آن مرد در باران آمد " ...

اکنون مي فهميم تا آن مرد نيايد باران نخواهد آمد ...

اللهم عجل لوليک الفرج


اس ام اس تبریک نيمه شعبان .................................

 

خدايا !

آنچنان زمين گيرم نکن که هنگام ظهور مولا توان برخاستن نداشته باشم ...

اللهم عجل لوليک الفرج


اس ام اس تبریک نيمه شعبان .................................

 

مهدي جان !

روا بود که گريبان ز حجر تو پاره کنم ...

دلم هواي تو کرده بگو چه چاره کنم ...

اللهم عجل لوليک الفرج

تا کسي رخ ننمايد ز کسي دل نبرد

دلبر ما دل ما برد و ز ما رخ ننمود

اللهم عجل لوليک الفرج


اس ام اس تبریک نيمه شعبان .................................

 

چه جمعه ها که يک به يک غروب شد نيامدي

چه بغضها که در گلو رسوب شد نيامدي


اس ام اس تبریک نيمه شعبان .................................

 

بر چهره پر ز نور مهدي صلوات

بر جان و دل صبور مهدي صلوات

تا امر فرج شود مهيا بفرست

بهر فرج و ظهور مهدي صلوات

اللهم عجل لوليک الفرج


اس ام اس تبریک نيمه شعبان .................................


بي تو اي صاحب زمان

بي قرارم هر زمان

از غم هجر تو من دلخسته ام

همچو مرغي بال و پر بشکسته ام

اللهم عجل لوليک الفرج


اس ام اس تبریک نيمه شعبان .................................

 

ما معتقديم که عشق سر خواهد زد

بر پشت ستم کسي تير خواهد زد

سوگند به هر چهارده آيه نور

سوگند به زخم هاي سرشار غرور

آخر شب سرد ما سحر مي گردد

مهدي به ميان شيعه برمي گردد

اللهم عجل لوليک الفرج


اس ام اس تبریک نيمه شعبان .................................

 

اگر تو نيايي سيلي ظالمان هميشه بر گونه مظلومان مي خورد و صداي ظالم همه جا به گوش مي رسد ...


اس ام اس تبریک نيمه شعبان .................................

 

اللهم عجل لوليک الفرج

کامل بتاب و رخ بنما ...

اگر تو ياري کني جسمم آرام مي گيرد...

پس فکري براي دل بي تابم کن ...

اللهم عجل لوليک الفرج


اس ام اس تبریک نيمه شعبان .................................


فقط توئي که مي تواني داد عدالت سر دهي ... چون تو زاييده حقي ...

اللهم عجل لوليک الفرج

اس ام اس تبریک نيمه شعبان .................................

ارسالی کاربران

ادامه خبر...


زندگي نامه دکتر حسن روحاني/ حقوقداني که رئيس‌جمهور شد

1 تیر 1392, 01:41

زندگي نامه دکتر حسن روحاني/ حقوقداني که رئيس‌جمهور شد

«حسن فريدون روحاني» 21 آبان 1327 در سرخه از توابع استان سمنان ديده به جهان گشود؛ وي تحصيلات ابتدايي را در شهرستان محل تولدش گذراند و تحصيلات حوزوي را از سال 39 در حوزه علميه صادقيه سمنان آغاز کرد.

او در سال 1340 وارد حوزه علميه قم شد و از محضر اساتيدي چون حضرات آيات سيد محمد محقق داماد، شيخ مرتضي حائري، سيد محمدرضا گلپايگاني، محمد فاضل لنکراني، شيخ محمد شاه‌آبادي و سلطاني بهره برد.

روحاني همزمان در سال 1348 به دانشگاه تهران راه يافت و در سال 1351 دانشنامه ليسانس خود را در مقطع کارشناسي در رشته حقوق قضايي اخذ کرد.

وي با ادامه تحصيل در انگليس مدرک کارشناسي ارشد (M.Phil) در رشته حقوق عمومي و دانشنامه دکتري (Ph.D) در رشته حقوق اساسي را از دانشگاه کلدونيان گلاسکو دريافت کرد و با کسب پروانه وکالت از کانون وکلا در سال 86، وکيل پايه يک دادگستري شد.

حسن‌روحاني فعاليت سياسي خود عليه رژيم ستمشاهي را از دوران جواني آغاز کرد؛ عمده فعاليت‌هاي وي در همراهي با نهضت امام خميني (ره)، سفرهاي تبليغاتي و سخنراني عليه رژيم پهلوي از سال 44 و نتيجه آن حبس و ممنوع‌المنبري بود.

وي در آبان 1356 در مراسم بزرگداشت شهادت مصطفي خميني در مسجد ارک تهران براي نخستين بار لقب «امام» را براي بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران به کار برد و پس از آنکه تحت تعقيب ساواک قرار گرفت، به توصيه شهيد بهشتي و استاد مطهري از کشور خارج شد و مدتي نيز آن‌سوي مرزها به سخنراني و تبليغ براي دانشجويان خارج از کشور پرداخت و پس از تبعيد حضرت امام (ره) به فرانسه، به جمع ياران همراه ايشان پيوست.

حسن‌روحاني پس از پيروزي انقلاب اسلامي در اولين اقدام در سال 58، به ساماندهي وضعيت ارتش و پادگان‌هاي نظامي پرداخت و در سال 59 رداي نمايندگي ملت در مجلس شوراي اسلامي را بر تن کرد و پنج دوره قانونگذاري (به مدت 20 ‌سال) را در کارنامه خود ثبت کرد.

عضويت و رياست شوراي سرپرستي سازمان صداوسيما از سال 1359 تا سال 1362 از ديگر مسووليت‌هاي وي در دوران پس از انقلاب بوده است.

روحاني در دوران جنگ تحميلي مسووليت‏هاي متعددي از جمله عضويت در شورايعالي دفاع، عضويت در شورايعالي پشتيباني جنگ، معاونت فرماندهي جنگ، رياست ستاد قرارگاه مرکزي خاتم‌الانبياء و فرماندهي پدافند هوايي کل کشور را برعهده داشت و بين سال‌هاي 1367 تا 1368 نيز به معاونت جانشين فرماندهي کل قوا منصوب شد.

وي پس از سال‌ها حضور در مسئوليت‌هاي مختلف در دوران دفاع مقدس، از سوي مقام معظم رهبري مفتخر به دريافت نشان درجه دو فتح و نشان درجه يک نصر شد.

روحاني پس از بازنگري قانون ‏اساسي جمهوري‌اسلامي ايران و تشکيل نهاد شورايعالي امنيت ملي سمت نمايندگي مقام معظم رهبري در اين شورا را بر عهده گرفت و 13 سال نيز به عنوان مشاور امنيت ملي رؤساي جمهور سابق انجام وظيفه کرده است.

وي از سال 1370 به عضويت مجمع تشخيص مصلحت نظام درآمد و تاکنون نيز در اين سمت فعاليت دارد و علاوه بر رياست کميسيون سياسي و امنيتي و دفاعي مجمع، رياست مرکز تحقيقات استراتژيک اين نهاد نيز بر عهده اوست.

حسن روحاني در انتخابات ميان‏دوره‏اي سومين دوره مجلس خبرگان رهبري در 29 بهمن 1378 از حوزه انتخابيه استان سمنان به نمايندگي مجلس خبرگان رهبري انتخاب شد و در سال 1385 نيز از استان تهران به اين مجلس راه يافت و در حال حاضر رياست کميسيون سياسي و اجتماعي اين مجلس را بر عهده دارد.

اگر چه روحاني به صورت همزمان به فعاليت‌هاي علمي اشتغال داشته، اما حضور مستمر وي در دانشگاه، موجب دوري او از مسئوليت‌هاي کليدي نبوده و روحاني با تصدي 16 ساله مسئوليت دبيرخانه شورايعالي امنيت ملي در يکي از حساس ترين مقاطع تاريخي مسئوليت پرونده هسته‌اي کشورمان را بر عهده داشت.

پس از تشکيل دولت محمود احمدي‌نژاد، مسئوليت پرونده هسته‌اي به علي لاريجاني واگذار شد و روحاني که همچنان در مقام نماينده مقام معظم رهبري در شورايعالي امنيت ملي قرار دارد، با نگارش کتاب «امنيت ملي و ديپلماسي هسته‌اي» به ثبت خاطرات خود از دوران مسئوليتش در شورا و پيگيري پرونده هسته‌اي پرداخت.

حسن‌روحاني در 22 فروردين 92 در يک گردهمايي با حضور جمعي از هوادارانش در مجتمع آدينه تهران و با شعار «دولت تدبير و اميد» براي انتخابات رياست جمهوري رسماً اعلام کانديداتوري کرد و در 24 خرداد با راي اکثريت، در دور اول انتخابات، پيروز شد و اينک به عنوان رييس جمهور دور يازدهم شناخته مي‌شود.

علاقه به شجريان

تايم هم در گزارشي به زندگينامه دکتر حسن روحاني پرداخته است. در بخشي از اين گزارش که سايت انتخاب آنرا ترجمه کرده، آمده است: روحاني فردي نيست که آمريکايي‌ها بتوانند او را به راحتي فريب دهند يا گول بزنند. يکي از انقلابيون اصيل است که همراه آيت الله خميني دوران تبعيد را در پاريس مي‌گذراند.

کليف کاپچن تحليلگر مسائل ايران در گروه اوراسيا که با روحاني در کنفرانس امنيت خليج فارس ديدار کرده است مي‌گويد: اين مرد به واقع فرزند انقلاب است.

وي مي‌افزايد: او خصوصيات مشترکي با محمد خاتمي رئيس جمهور اسبق ايران دارد. اما او خود خاتمي نيست.

حسين موسويان عضو سابق تيم مذاکره کننده هسته‌اي ايران نيز مي‌گويد: روحاني بيشتر يک شنونده است. او پيش از سخن گفتن بسيار فکر مي‌کند.

اين مقام ارشد سابق ايران افزود: روحاني معتاد به کار است، ساعت 7 صبح در محل کارش حاضر مي‌شود و به ندرت پيش از ساعت 10 شب آنجا را ترک مي‌کند. او همچنان دو تا سه بار در هفته به کوه‌هاي شمال تهران در منطقه ولنجک مي‌رود و به طور منظم به «شنا» مي‌رود.

موسويان مي‌گويد: روحاني عاشق سينماي ايران و هنر سنتي کشورش است و خواننده محبوبش شجريان است.

ادامه خبر...


به جايگاه رئيس جمهوري رحم کنيد

1 تیر 1392, 01:38

به جايگاه رئيس جمهوري رحم کنيد

ابتدا اين خبر را بخوانيد که روز چهارشنبه بر روي خروجي پايگاه رسمي اطلاع رساني دولت قرار گرفت:«جلسه هيأت دولت صبح چهارشنبه به رياست دکتر احمدي‌نژاد برگزار شد و در اين جلسه تعدادي از پيشنهادات دستگاه‌هاي اجرايي پس از بحث و بررسي به تصويب رسيد.
به گزارش عصر ايران,در جلسه هيات دولت مهمترين مسايل و موضوعات کشور و پيشنهادات مختلف دستگاه‌هاي اجرايي مورد بحث و بررسي و تصميم‌گيري قرار گرفت.همچنين در حاشيه جلسه هيات وزيران از سوي دکتر عليرضا ابوالفضلي مدير شعبه دانشگاه دارالحکمه در ايران، دکتراي افتخاري اين دانشگاه در رشته مديريت تحول به پاس خدمات و تلاش‌هاي دکتر احمدي‌نژاد در عرصه بين‌الملل و جهان اسلام به وي اعطاء ‌شد.
خبر اعطاي دکتراي افتخاري به احمدي نژاد در سايت رسمي دولت
مدير شعبه دانشگاه دارالحکمه در ايران همچنين از درخواست مسئولين ارشد دانشگاه بين‌المللي دارالحکمه براي عضويت دکتر احمدي نژاد در هيأت علمي اين دانشگاه در ايران خبر داد.گفتني است دانشگاه دارالحکمه توسط آيت‌الله سيستاني تأسيس شده و در بيش از 85 کشور جهان نمايندگي دارد. »
خبر اعطاي دکتراي افتخاري به احمدي نژاد در سايت رسمي رياست جمهوري
از آنجا که اين خبر در پايگاه رسمي دولت منتشر شده بود، رسانه‌هاي داخلي به اعتبار رسمي بودن خبر، آن را منتشر کردند اما به زودي مشخص شد که بار ديگر يک خبر نادرست توسط دولت منتشر شده است.از يک سو، دفتر آيت الله سيستاني، رسماً انتساب اين دانشگاه به اين مرجع تقليد را تکذيب کرد و دفتر مرکزي دانشگاه نيز که در کاناداست، با صدور اطلاعيه شماره يک تاکيد کرد که اين دانشگاه به هيچ دولت، حزب و مرجعي متعلق نيست و در اطلاعيه شماره دو خود تصريح کرد که بر خلاف آنچه ارگان رسمي دولت اعلام کرده، هيچ گونه مدرک دکترايي به احمدي نژاد اعطا نشده، بلکه « گواهينامه اعطائي، در اصل نوعي گواهي عضويت در هيات مشاوران علمي اين موسسه آموزش عالي بوده است که قبلا به بيش از 85 نفر از شخصيتهاي علمي در نقاط مختلف جهان نيز اعطا شده است.»
تکذيب انتساب دانشگاه دارالحکمه به
آيت الله سيستاني
واقعاً معلوم نيست رئيس جمهور ايران، اساساً چه نيازي به دکتراي يک دانشگاه نه چندان مطرح دارد که ارگان دولت اين گونه خبرسازي مي‌کند و بلافاصله هم تکذيبش در سراسر جهان منتشر مي‌شود و وجهه ايران لطمه مي‌خورد.جالب اينجاست که ارگان رسمي دولت، نه تنها مدعي اعطاي دکترا به احمدي نژاد شده، بلکه حتي رشته دکتراي اعطايي را نيز آورده و اعلام کرده که احمدي نژاد دکتراي مديريت تحول(!) گرفته است.
اطلاعيه شماره يک دانشگاه دارالحکمه در تکذيب انتساب دانشگاه به آيت الله سيستاني
در زير متن کامل اطلاعيه دانشگاه دارالحکمه کانادا را به نقل از نسخه فارسي سايت دانشگاه مي‌خوانيد:به نام خدا؛ پيرو اطلاعيه روابط عمومي مرکز آموزش عالي دارالحکمه به تاريخ 19/06/2013، اخيرا در برخي از رسانه‌هاي خبري ايران خبري منتشر شده است که نماينده اين مؤسسه در ايران از طرف مؤسسه آموزش عالي دار الحکمه دکتراي افتخاري به يکي از مسئولين اعطا کرده و و در ادامه خبر منتشر شده آمده است که اين موسسه توسط حضرت آيت الله العظمي سيستاني مد ظله العالي تاسيس شده است که اين موضوع باعث تعجب اين مرکز و واکنش بعضي از اعضاي دفتر حضرت آيت الله سيستاني را در پي داشت. شايان ذکر است"مؤسسه و مركز آموزش عالى دارالحكمه توسط آقاى سيد زين العابدين شهرستانى تاسيس گرديده و به هيچ سازمان دولتي و غيره دولتي وابسته نميباشد وليکن همواره به رهنمودهاى مراجع عظام تقليد توجه داشته است." و درباره ي پاره اي ديگر از خبر، تا صحت و سقم آن را از نماينده مرکز جويا نشده، اطلاعيه اي صادر نشد. پس از تماس با نماينده مرکز در ايران بدينوسيله به اطلاع عموم مي‌رسد: گواهينامه اعطائي، در اصل نوعي گواهي عضويت در هيات مشاوران علمي اين موسسه آموزش عالي بوده است که قبلا به بيش از 85 نفر از شخصيتهاي علمي در نقاط مختلف جهان نيز اعطا شده است، که اکثرا با نامه‌هاي تشکر آميز عضويت خود را مورد تاييد قرار داده اند.
اطلاعيه شماره 2 دانشگاه در تکذيب اعطاي دکترا به احمدي نژاد
ظاهرا آنچه باعث اشتباه شده: همزماني اعطا شهادتنامه عضويت (با امضا نماينده مرکز و بر روي سربرگ‌هاي سابق و بيان مطلبي از جانب وي) و هديه جناب حجه الاسلام و المسلمين حاج سيد جواد شهرستاني (داماد و نماينده تام الاختيار حضرت ايت الله العظمي سيستاني در جهان)، به اشتباه اين تصورايجاد شده که اين مرکز آموزش عالي متعلق به آيت الله سيستاني است. اين مرکز آموزش عالي در سال 1385 (2006) تاسيس شده و براي آگاهي از سطح فعاليت‌ها در اين سالها (آموزش عالي، حوزه آنلاين، دو مجله علمي و فرهنگي، دفتر گفت وگوي اديان و تمدن ها، کتابخانه، موسسه انتشاراتي، کانون جوانان، شرکت در کنفرانسهاي بين‌المللي درباره موضوعات اسلامي و صلح بين‌المللي و غيره) به سايت مرکز مراجعه فرماييد. قابل ذکر است که جناب سيد زين العابدين شهرستاني از 20 سال قبل اجازه‌هاي مخصوص از برخي از مراجع عظام تقليد نيز داشته اند. شايسته است برخي رسانه ها، نهادهاي مسئول و دفاتر مراجع عظام پيش از انتشار هر مطلبي تحقيقات لازم را در خصوص آن مطلب انجام داده تا در نهايت چنين اتفاقي رخ ندهد و به جايگاه فرد و يا مرکز اسلامي وهمکاران آن لطمه اي وارد نيايد. روابط عمومي مؤسسه و مرکز آموزش عالي دارالحکمه کانادا / 20/06/2013
واقعا تا کي بايد شاهد چنين رويدادهاي خفيفي در عرصه پرمنزلت رياست جمهوري اسلامي ايران باشيم؟! آيا رواست آبروي نهاد ارجمند رياست جمهوري در ايران، اين گونه بازيچه ندانم کاري‌ها شود؟!(ابتکار)

ادامه خبر...


در میان پیشنهادات این روزها، کدام را قابل اعتنا می‌دانید؟