مشروح اخبار


پیام رئیس مرکز بهداشت شهرستان شیراز- شهدای انقلاب

17 فروردین 1392, 11:16

پیام رئیس مرکز بهداشت شهرستان شیراز- شهدای انقلاب

  

به نام خدا

به مناسبت هفته سلامت 1392

 (شهادت جانگداز و مظلومانه مادر بزرگوار جهانیان حضرت زهرا (س) و ایام فاطمیه ، بر تمامی مسلمین جهان تسلیت باد )
       شرط داشتن یک جامعه با طراوت ، شاد و پویا دارا بودن افرادی است که در مرحله اول از سلامت جسمی و روحی مطلوب بر خوردار باشند تا در مسیری رو به جلو و مثبت گرا حرکت نمایند . بر همین اساس " سلامت"                                                                                                              alt برای تمامی مسوولین سلامت در دنیا امری مهم و مورد توجه بوده وهست . به طوری که در راستای تلاشهای مستمر و مفید شان روز 7 آوریل مصادف با 18فروردین ماه هر سال به نام روز جهانی بهداشت نامگذاری شده و هر ساله با تعیین یکی از شاخص های مهم سلامتی ، محورو اساس برنامه ها در آن سال مشخص می گردد و با توجه به این امر در سال جاری محور هدف و برنامه سازمان بهداشت جهانی بر شعار "فشار خون را جدی بگیریم " قرار گرفته است و متعاقب آن در کشور ما و در مجموعه مرکز بهداشت شیراز-شهدای انقلاب ازتاریخ 18 لغایت 24 فروردین ماه فعالیتهایی را در همین راستا جهت پشتیبانی از برنامه های این هفته  وبا هدف جلب مشارکتهای سیاستگذاران، مردم و نهادهای غیر دولتی ، بر مبنای آموزش و اطلاع  از ریسک فاکتورهای فشار خون و روش های جلوگیری از این عارضه و چگونگی اعمال رفتارهای صحیح بهداشتی برای گروههای مبتلا و در معرض خطر ،دنبال خواهد نمود .

انشا ء ا..... با کمک همه واحدهای بهداشتی ، مردم ، نهادهای دولتی و غیر دولتی بتوانیم گامی هر چند کوچک اما مهم در جهت سلامت مردم و جامعه بر داریم .

 

دکتر عبدالحسین فرح بخش

رییس مرکز بهداشت شیراز

شهدای انقلاب

ادامه خبر...


چه کسی لیاقت عضویت درشورای اسلامی شهر را دارد؟!

16 فروردین 1392, 23:04

چه کسی لیاقت عضویت درشورای اسلامی شهر را دارد؟!

این روزها، مراسم و محافل عمومی شهرها، با مانور حضور نامزدهای شوراهای اسلامی شهرها و روستاها همراه شده و چهره های مشهور و غیرمشهور، مجرب و غیرمجرب، توانمند و غیرتوانمند، از نفس افتاده ها و تازه نفس ها، شیفتگان خدمت و تشنگان قدرت، موجه ها و غیرموجه ها، آقازاده ها و بی نام و نشان ها، داراها و ندارها، یادگاران رزم و اهالی بزم، طایفه گراها و تخصص گراها، شورائیان و شورا ندیده ها، قلم بدست ها و سخنورها و زبان بازها و خلاصه مشکل دارها و بی مشکل ها، از ریز و درشت وارد گود شده و با بکارگیری تازه ترین شگردها، حسابی گرد و خاکی به راه انداخته اند!

اما هیچکس تردید ندارد که کسی می تواند به لیاقت عضویت در شوراهای اسلامی و ترجیحاً در شورای اسلامی شهر نائل آید و مستمراً ایفاگر نقش های موثر و کارآمد باشد که در فرایند بروز عینی توانایی های نظری و عملی اش:

1-با برخورداری از مدارک دانشگاهی معتبر و مرتبط و نیز با پشتوانه های اجرایی و مدیریتی و در راستای آنها با پیشینه مکتوب، شفاهی و یا عملیاتی در ارائه دیدگاهها، قادر به فهم مسلط اجرایی وظایف شهرداری ها باشد!

2-شهر را از منظر ورود شهرداری به توسعه شهری بطور کامل بشناسد و تفاوت نگاه و تمایز پردازش شهرداری به شهر را با سایر نگاهها بداند، تا جائیکه جایگاه نهاد مهم شهرداری را به نفع نگاه محدودش، مصادره نکند!

3-از شهر و شهرداری و شهروند و شهروندی، تعاریف استاندارد داشته و قالب ها و محتواها را بشناسد و بداند که مقصد کجاست و با همین هدف یابی ها، مسیریابی را به درستی انجام داده و ابزار مناسبی را در رسیدن به مقصد و وصول اهداف انتخاب و روشهای درستی را نیز پیشه کرده و کارآمدان را با خود همراه کند.

4-چشم انداز او به شهر و توسعه شهری، استانی باشد و از طرحهای موفق ملی بعنوان الگوهای بومی استفاده کرده و تا جائیکه ممکن است در راستای شکوفائی استعدادهای بالقوه و احیای قابلیت های مهم بکوشد و در این راه از شرایط و امکانات اقلیمی، تاریخی، جمعیتی، قومیتی، جنسیتی، محیطی، درآمدی و فرهنگی بهره گیرد.

5-تجربه یا تجارب موفق و یا طرحهای تجربه شده ای را با خود به شورای شهر بیاورد، نه آنکه بخواهد در شورای شهر به کسب تجربه بپردازد و مردمی را معطل ندانم کاری ها و فقدان های مهارتی خود کند، چرا که شورای شهر، آزمایشگاه و یا آرایشگاهی برای استاد شدن ناشی ها نیست، بلکه دقیقاً یک پارلمان کوچک محلی است که در عین حال، تصمیمات بزرگی بعهده اش سپرده شده و کارهای مهمی باید انجام دهد.

6-بداند که عضویت در شورای شهر، برای دخالت عملی در وظایف اجرایی شهردار، کادر مدیریتی و کارکنان شهرداری و یا مانور رسانه ای عضو یا اعضای شورای شهر برای مصادره فردی نتایج حاصله از یک مجموعه تلاش جمعی نیست، بلکه عضویت در شورا، کمک به تصمیم و هدایت جمعی، ایجاد تفکر و تحقق اراده جمعی است.

7-بتواند با اقتداربخشی به شهردار در جلسات ستادی بخش و شهرستان، زمینه های برخورداری شهر را از بودجه ها و اعتبارات ملی و نیز افزایش اختیارات تفویض شده به شهردار را فراهم آورده و برای برخوردارکردن شهر از پروژه ها و طرحهای ملی و استانی، کاتالیزوری عمل کند.

8-بجای خودمحوری و خودپردازی، دگرخواهی و دگرپردازی و شهرپردازی را در دستور کار قرار داده و بشدت از انتقام کشی، مطالبات مادی، مانورهای قدرت فردی، انحصارگرائی، تکروی، سوژه سازی برای مخالفان و رسانه ها، اختلاف اندازی، باندسازی، خط بازی، گروکشی و سلسله اتفاقاتی که در برخی شوراها در سه دوره گذشته، به دروغ و یا به درستی نقل شده، بپرهیزد!

9-وعده های دروغ، بالابردن سطح انتظارات شهروندان، ارائه طرحهای فضائی، بازی با احساسات و آرزوهای مردم، دادن نشانی های غلط، تخریب رقبا، تحقیر عملکردهای گذشته و دادن شعارهای فراتر از اختیارات اعضای شورا نباید در نطق ها و مصاحبه ها و تیترهای تبلیغاتی اش باشد و شهروندان نیز باید بدانند که چنین افرادی، قصد دارند بنای بزرگی را با مصالح دروغ، طراحی و اجرا کنند که یقیناً چنین بار کجی به منزل نخواهد رسید.

10-نباید از اعتبار دیگران خرج کند و قطعاً باید از خودش مایه بگذارد و در این رابطه باید نشان دهد که وامدار کسی نبوده و نیست و اعتبارش نیز قرضی و عاریتی نیست و عملکردش نیز در صورت انتخاب، متاثر از ایماء و اشاره کسی انجام نپذیرفته و کلاً با واسطه عمل نکرده و لابی گری های حزبی و جناحی ندارد، اگر چه مشاوره پذیری، منافاتی با استقلال عمل ندارد.

به هر حال باز هم باید متذکر شد کسی تردید ندارد که اصل استقبال و شور و شوق به صحنه آمدن نامزدها که مقدمه به صحنه کشاندن شهروندان عزیز است، امر بسیار مبارکی است و اتفاقاً یکی از مفاهیم و نشانه های بارز دمکراسی و انتخابات آزاد، به میدان آمدن همه توانمندان و تاثیرگذاران و ممانعت از ایجاد انحصار و انسداد در عرصه های انتخاباتی است و از این نظر، فراوانی نامزدها را می توان، شعبه ای از احساسات مثبت مردم در فضای مناسب انتخابات آزادی دانست که در ایران برگزار می شود که خود خنثی کننده جو مسموم رسانه های استکباری است، اما آنچه که در این رابطه نگران کننده است، آمار و فراوانی غیرمتعارف نامزدها در یک انتخابات محلی و شهری با توجه به سهمیه گزینشی معدود آن در تشکیل یک شورا با تعداد 5نفر می باشد !

چرا که فراوانی غیرمتداول نامزدهای جوراجور، افکار عمومی را دچار گیجی، تردید و سردرگمی خواهد کرد و با توجه به ترفندهای تاثیرگذار تبلیغاتی، همواره امکان انتخاب افراد غیراصلح وجود دارد و سپردن شورای اسلامی شهر به دست چنین افرادی، موجب توقف، کندی و کجروی ماشین توسعه شهری و استمرار عقب ماندگی گذشته شهرقلعه رئیسی در کورس توسعه سایر شهرها خواهد شد، در حالیکه شوراها، مدنی ترین و ملموس ترین عصاره فضائل شهروندان بوده و بخاطر همین کثرت دسترسی ها، بایستی شامل بهترین ها باشند.

نه هر که چهـــره برافروخت، دلبــــــری داند نه هر که آینه سازد، سکندری داند

نه هر که طرف کله کج نهاد و تند نشست کـــلاه داری و آییــــن ســــروری داند

هـــــزار نکتــه باریک تر از مـو اینجـــــاست نه هر که سر بتراشد، قلندری داند
منبع/ قلعه رئیسی وبلاگ

ادامه خبر...


به لیدوما

15 فروردین 1392, 20:50

به لیدوما

 

به سروان. به بالا سبز. به فهلیان. به شهر این هنرمندان جغرافی، به یکتا خالق گیتی. به هستی ها. به بایدها...به لیدوما...

   تو ای شهر نشسته در دامان طبیعت روستائی! شهروند روستازاده! خروس خوانان بیداری، تا غروب در کمین تاریکی هستی که بیارامی! شبها بدور از هلهله و همهمه، آواز خوانی گروهای ارکستر در رودخانه و آشیانه های همسایه هایت، خوب و آرام می خوابی و سیاح گونه در رویا، به سیاحت و سرگرمی خویشتن می پردازی!

    کوه«بالا سبز» به تو می بالد؛ درختهای بلوطش را از بلای غبار و توفندهای تاریخی به آغوش کشیده است. سپیده دمان با نگاه به تو اوج می گیرد و با روشنی نخستین ستیغ اش، سلامت می دهد. کوهپیمایان برای فتح تو، فرسنگها می پیمایند، ایستگاه های بسیاری طی می کنندتا به پناهگاه تو نزدیک شوند.

    «بالا سبز» در برابر تو ارتفاعی نمی بیند، به امید آن نشسته که روزی خاک زیر پای تو لمیده باشد. و سوز و گداز گرم دهر را با یک نفس سرد، سر می کشد که خمیر خاک تو شود. و هر سپیده به مکتب خاکنشینان می رود تا الفبای آرزویش را بتواند بنویسد و بخواند. تمام هم و تلاش روزهایش را برای شکفتن شوکت تو به نمایش می گذارد. زخم ها، زجرها، رنج ها را به جان می خرد تا تو از نیشخند های آتشین وگرزهای نامردی در امان باشی!" بالا سبز"؛ « چغا» را حصار بادها و غران توده های خاوران کرده. آلاله ای ندارد که برایت شهیدش  کند اما، شقایق هایش که هست، پیشکشت خواهد کرد.

رودخانه فهلیان؛ می دانی از کدام اقلیم می آید؟ رهگذر هجرت گریخته ای که تو را برگزیده است. گذرش؛ بهانة سنجیده شدن در چشم انداز و حکایت انگیز تو می باشد. اینجور آموخته تا رسیدن به اقلیمت با سرود خروشیده، بخروشد! اگر توانست، با خود ره آوردی آورده باشد؟ خوی لرنشیینان زاگرس نشین در خونش آمیخته؛ با آمدنش، هر چند ساده، لختی از دسپروردة خویش را با دست بی دستی خواهد آورد.

رودخانه فهلیان را تو به قلمرو خود درآورده ای! برای تو به غرش می افتد! تا «تپه چغا» با رقم های توانش، آواز زیستن سر می دهد، تا تو از خاک در آیی و با شوکت نهفته در کانی های شکیبایی ات ، چشم به راههان دیدارت، راز سلامتی ات را جویا شود.

رودخانه فهلیان از پیچ و خم های ناابتدای دور، از زمین های بسیاری، گذر کرده. مشت مشت لای وگرد و رس وریگ خاک را با خود می آورد تا گویای عمق مهر و عشقش همچنان باشی. با تو می گوید: این تنها هدیة همراه من است، که به تو پیشکش خواهم کرد:

لیدوما؛ خاک تو، از آن توست. و می خروشد تا آسمان مسیرش را به لغزش روزگارش در آورد. شادمان، از کنارت رد می شود و تا دریای عمان با اراده و نای فزون زاده ای، از درون کودکی اش می سراید و شعر می خواند.

و تو ای لیدوما...

 

 

رقیه نظری- دانش آموخته جغرافیا- نورآباد ممسنی

 

ادامه خبر...


سفید کردن دندان را اینجا بیاموزید

13 فروردین 1392, 01:33

سفید کردن دندان را اینجا بیاموزید

بسياري از مردم در سراسر جهان لبخند زيبا و آراستگي فرد مقابل را آينه‌اي از وجود او مي‌دانند. همين مسئله موجب شده كه بسياري از مردم براي حفظ سلامت، زيبايي، سفيدي و براقي دندان‌هاي خود براي رفتن به كلينيك‌هاي دندان‌پزشكي و بليج‌كردن يا سفيدكردن دندان‌هاي‌شان صف بكشند.

با جست‌و‌جويي كوتاه در سايت‌ها و مقالات منتشر شده در اينترنت به نسخه‌هاي متعددي براي سفيدكردن دندان‌ها يا بليج‌كردن آن‌ها مي‌رسيد كه در آن به استفاده از برخي مواد طبيعي از قبيل نمك، توت فرنگي، پرتقال، آبليمو و سركه براي پاكسازي و سفيد‌كردن دندان اشاره شده است. در اين مقالات عموما استفاده مكرر از اين مواد و ماساژ آن‌ها روي دندان را بهترين روش سفيد كردن دندان به شيوه طبيعي مي‌دانند در حالي كه اثرات مخرب اين مواد بر ميناي دندان‌ مشخص است. اين مواد اگر چه طبيعي‌اند اما به‌دليل بالا بودن ميزان اسيديته آن‌ها تاثيرات مخربي بر ميناي دندان مي‌گذارند به‌ويژه اگر به‌صورت مكرر بر ميناي دندان ماساژ داده شوند.
بسياري از مردم در سراسر جهان لبخند زيبا و آراستگي فرد مقابل را آينه‌اي از وجود او مي‌دانند. همين مسئله موجب شده كه بسياري از مردم براي حفظ سلامت، زيبايي، سفيدي و براقي دندان‌هاي خود براي رفتن به كلينيك‌هاي دندان‌پزشكي و بليج‌كردن يا سفيدكردن دندان‌هاي‌شان صف بكشند. اگر شما نيز قصد داريد، براي برطرف كردن تغيير رنگ دندان‌هاي خود كه در بيشتر موارد به‌دليل مصرف بيش از اندازه چاي، قهوه و سيگار به‌وجود مي‌آيد به دندان‌پزشك مراجعه كنيد، شايد بد نباشد پيش از آن نسخه‌هاي گياهي درمانگران مكاتب درماني طبيعي را براي از بين بردن رنگ دندان و سفيدكردن آن بدون مواد شيميايي و ابزار پزشكي تجربه كنيد.

سفيد‌كننده‌اي به‌نام مريم گلي

جويدن برگ‌هاي تازه مريم گلي يكي از بهترين روش‌هاي طبيعي براي از بين‌بردن رنگ دندان به‌ويژه تغيير رنگ‌هاي ناشي از مصرف بيش از حد چاي يا قهوه است. براي افزايش ميزان اثرپذيري مريم گلي، كافي است چند برگ تازه مريم گلي را به‌خوبي بجويد و بعد ميكس شده 5 گرم برگ مريم گلي تازه را روي دندان‌هاي خود ماساژ دهيد. تكرار اين ماساژ هر شب در مدت زمان كوتاهي كمك مي‌كند تا سفيدي از دست رفته به دندان‌هاي‌تان باز گردد.

خميردندان گياهي براي سفيدكردن دندان‌هاي شما

برخي از درمانگران شيوه‌هاي درماني طب سنتي در جهان به‌ويژه در كشور هند استفاده از تركيبي از پودر زردچوبه، روغن خردل و نمك را براي پاكسازي دندان‌ها و سفيد‌كردن رنگ دندان موثر مي‌دانند. آن‌ها براي تهيه اين خمير گياهي سرقاشق چاي‌خوري پودر زردچوبه را با يك قاشق چاي خوري روغن خردل و مقدار اندكي نمك تركيب مي‌كنند و اين مخلوط را براي مسواك كردن دندان‌ها توصيه مي‌كنند. به اعتقاد اين گروه اين خمير گياهي هر نوع تغيير رنگ و زردشدگي دندان را برطرف مي‌كند.

دهانشويه طبيعي چندكاره

اگر چه ممكن است عصاره يا اسانس گياه دم اسب را در داروخانه‌هاي گياهي يا برخي از عطاري‌ها پيدا كنيد اما توصيه مي‌كنيم اين عصاره را خودتان در منزل تهيه كنيد تا از تازه بودن آن مطمئن شويد. براي تهيه اين دهانشويه طبيعي كافي است 10 گرم گياه دم اسب را در 2 ليوان آب بجوشانيد تا يك ليوان از آن باقي بماند. سپس هر بار به هنگام استفاده نصف استكان از اين عصاره را با يك قاشق غذاخوري عسل تركيب كنيد و به‌عنوان دهانشويه از آن استفاده كنيد. مي‌توانيد اين دهانشويه را قرقره كنيد يا آن را با كمك انگشت دست روي لثه و دندان‌تان ماساژ دهيد. دهانشويه دم اسب علاوه‌بر برطرف شدن رنگ زرد دندان‌ها به تقويت و استحكام لثه‌ها نيز كمك مي‌كند. دقت كنيد كه اين دهانشويه را هر هفته 3‌بار و تنها براي يك دوره درماني 2ماهه استفاده كنيد.


لك‌زدايي با گل زنبق

قطعا تا امروز درباره لك‌هاي دندان شنيده‌ايد كه يك يا چند دندان با وجود آن‌كه سفيد و سالم هستند اما به‌دليل داشتن لك و تغيير رنگ كوچكي جذابيت و زيبايي اوليه خود را ندارند. براي درمان اين لك‌هاي كوچك كه ناشي از مصرف مواد‌غذايي و نوشيدني‌هايي مثل چاي و قهوه است مي‌توانيد از گياه زنبق و نعنا استفاده كنيد. براي اين كار لازم است گياه تازه زنبق و نعنا را در مخلوط كن ريخته و آن‌ها را به‌خوبي مخلوط و ريز كنيد. سپس از اين مخلوط براي ماساژ دادن دندان لك شده استفاده كنيد.


اين توصيه‌ها را جدي بگيريد

اگر چه راهكارهايي متنوعي براي درمان تيرگي و لك شدن دندان و تغيير رنگ آن در طب مدرن و طب سنتي وجود دارد اما مراقبت‌هاي اوليه از دندان نيز در حفظ سلامت و تندرستي دندان و بازگرداندن سلامت و زيبايي آن نيز موثر است. بنابراين هرگز فراموش نكنيد كه حداقل 2 بار در روز دندان‌هاي‌تان را مسواك كنيد. حتما پيش از خواب از نخ دندان براي از بين بردن مواد زائد باقي مانده در فواصل دندان‌ها استفاده كنيد و از ياد نبريد كه تنها زيبايي و آراستگي ظاهري دندان‌ها ملاك نيست. سعي كنيد هر 6 ماه يك بار به دندان‌پزشك براي بررسي وضعيت دندان‌ها مراجعه كنيد.

ادامه خبر...


"ارمیا"واکادمی گوگوش/هشدار یا...!

8 فروردین 1392, 10:00

"ارمیا"واکادمی گوگوش/هشدار یا...!

راک نیوز :شاید بتوان پدیده ارمیا را با موضوع برهنه شدن گلیشفته فراهانی مقایسه کرد، دو جنجال خبری که یکی اصرار بر بدون پوشش بودن زنی جوان موجب جنجال شد و دیگری اصرار بر پوشش داشتن خانم دوم.

alt

به گزارش کافه سینما به نقل از بازتاب، یکی از کارکردهای رسانه تغییر سبک زندگی است اما نمی توان صرفا از دریچه ای مهندسی به موضوعات پیچیده اجتماعی نگریست و هرپدیده ای را با تئوری توطئه تحلیل کرد ودر پی دستهای پنهان در پس آن بود.

پدیده ارمیا، خانم جوانی که با حفظ حجاب اسلامی در مسابقات خوانندگی شبکه من وتو شرکت می کند وبعنوان یکی از برندگان این مسابقات معرفی گردیده است در هفته های اخیر به یکی از موضوعات چالش برانگیز و مورد توجه خانواده های ایرانی وشبکه های اجتماعی تبدیل شده است ، شاید بتوان پدیده ارمیا را با موضوع برهنه شدن گلیشفته فراهانی مقایسه کرد، دو جنجال خبری که یکی اصرار بر بدون پوشش بودن زنی جوان موجب جنجال شد و دیگری اصرار بر پوشش داشتن خانم دوم.

البته در این میان واکنشها به این دو پدیده تفاوتهای فراوانی دارد، در پدیده گلیشفته، طیف هوادار مدرنیسم مطلق، به دفاع از برهنگی گلیشفته پرداختند و آن را در قالب آزادی های فردی توجیه کردند ، اما طیف سنتی بصورت مطلق آن را محکوم نمودند و اکثریت جامعه که بخش تعامل سنت ومدرنیسم محسوب می شوند ، نه لزوما از جایگاه شرع بلکه از نگاه عرف واخلاق در درجاتی ملایم تر از بخش سنتی ، اقدام گلیشفته را ناپسند شمردند.

اما در موضوع ارمیا، توافق دوبخش سنتی و مدرن در محکوم کردن این پدیده در نوع خود جالب توجه است.

طیف مدرن که از آزادی پوشش تا حد برهنگی گلیشفته دفاع می کرد ، از ارمیا بدلیل پایبندی به پوششی که از نظر آنان سمبل خرافات و تحجر و در بند کردن زنان است انتقاد می کند و طیف سنتی از اینکه زنی محجبه یکی از احکام اسلامی را نقض کرده و در حضور مردان آواز می خواند برمی آشوبد و گویی ترجیح می دهد که ارمیا بجای این رفتار پارادوکسیکال که با حفظ حجاب وعدم تماس فیزیکی با مردان نامحرم به آواز خواندن می پردازد، ظاهری مشابه دیگر شرکت کنندگان یعنی بی حجاب داشته باشد.

اینکه شبکه من و تو که پشتیبان مالی نامعلوم واهداف نامشخصی دارد چرا زنی محجبه را در این مسابقات بصورت ویژه ای مطرح کرده وبا امدادهای نیمه غیبی وی را بعنوان برنده معرفی می کند موضوع پیچیده ای نیست وهمانگونه که دیگران نوشته اند مطرح کردن اقلیت و عنصری ناهمخون با سایر افراد ، یکی از شگردهای کلاسیک در مدیریت رسانه در جهت جلب توجه، جلب محبوبیت ، منافع مالی و مزیتهای حرفه ای است ، که با توجه به اهداف احتمالا سیاسی کلیت شبکه من وتو، ممکن است اهداف دیگری نیز در این میان مطرح باشد اما نگاهی که صرفا مبتنی بر تئوری توطئه باشد نمی تواند همه ابعاد پدیده پیچیده اجتماعی ارمیا را تحلیل کند.

در هرموضوع در حوزه سبک زندگی ما با سه طیف عمده در جامعه مواجه هستیم:

طیف سنتی که برحاکمیت ارزشهای دینی بر ارزشهای مدرن در جامعه تاکید دارد و مدرنیسم را با سنت سازگار می کنند، طیف مدرن که بالعکس در تقابل میان سنت ومدرنیسم ، حق را به جانب مدرنیسم می زنند و از عرصه تعاملات اجتماعی سنت زدایی می کنند و طیف سوم، که نمی توانند میان سنت ومدرنیسم یکی را برگزینند لذات و جذابیتهای مدرنیسم و آرامش بخشی سنت برای آنها هردو مورد نیاز است بنابراین سعی می کنند که در سبک زندگی خودساخته خود سنت را با مدرنیسم بیامیزند و در حوزه هایی به ارزشهای سنتی پایبند باشند و در حوزه های به ارزشهای مدرن رو بیارند.

از این رو بسیاری از مردان ایرانی را می توان مشاهده کرد که به رغم، تدین و پایبندی به نماز وروزه، مداوما به شنیدن صدای خوانندگان نظیر هایده و گوگوش می پردازند، وبسیاری از زنانی که اعتقادات و حتی اعمال مذهبی مداوم دارند اما احکامی نظیر حجاب کامل و یا ممنوعیت آرایش برای نامحرم را نقض می کنند، بسیاری از مردان خانواده این زنان نیز با وجود سازگار کردن خود با بدحجابی از ارزش سنتی غیرت تهی نیستند و ولنگاری زنان خانواده خود را برنمی تابند، بنابراین می توان گفت که طیف سوم به نوع نتیجه التقاط یا تعامل ناهمگون وپارادوکسیکال سنت ومدرنیسم هستند.

شاید از نظر منطقی بتوان طیف اول ودوم یعنی سنتی ویا مدرن را به طیف سوم ترجیح داد چرا که از سازگاری درونی ارزشها در سبک زندگی برخودارند اما واقعیت آن است که اکثریت جامعه ایران را باید در طیف سوم جستجو کرد، بنابراین هرجریانی در جامعه در پی برقراری ارتباط وتحت تاثیر قراردادن این طیف است از این رو مشاهده می شود که از یکسو صداوسیما که تریبون رسمی نظام است برخلاف احکام اسلامی از آرایش غلیظ برای جذاب کردن هنرپیشگان ومجریان زن خود استفاده می کند و شبکه من وتو نیز با قرار دادن زنی محجبه میان شرکت کنندگان آکادمی گوگوش سعی در جذب این نوع از مخاطب دارد.

اما چه باید کرد؟

آیا باید این رفتار پاردوکسیکال در پدیده ارمیا را حمل به تئوری توطئه، سازمان مجاهدین خلق، ترویج بهائیت و یا توطئه آخوندی کرد؟ یا آنکه از منظری عمیق تر تناقض های جامعه ایرانی که محصول تعامل پرافت وخیز انقلاب اسلامی با جهان است بررسی نمود.

ارمیا نمونه ای از هزاران ومیلیونها نفری است که در تلاقی دو موج فرهنگی می خواهند وسط بایستند و بخشی از این هردو فرهنگ را همزمان حفظ کنند ، گروهی که بی دین نیستند اما نمی توان آنها را کاملا متدین نیز دانست، اخلاق و معنویت دین را در کنار لذات مدرن ممنوعه در سنت می خواهند واز این رو دچار نوعی تناقض ارزشی در رفتار می شوند.

مدیریت اجتماعی این طیف فرایندی پیچیده است که از سوی من وتو، بی بی سی و سایر رسانه های حرفه ای فارسی زبان خارج از کشور با جدیت دنبال می شود اما از سوی رسانه های داخلی و نهادهای دینی کمتر مورد توجه قرار می گیرد و اگر در حاشیه و بطن برنامه های صداوسیما نیز رگه های از آن دیده می شود پیش از آنکه نتیجه سیاستگذاری آگاهانه وهوشمندانه مسئولان باشد نتیجه غریزه حرفه ای برنامه سازان است.

به نظر می رسد نباید همانگونه که جامعه بصورت سطحی از کنار پدیده برهنگی گلیشفته گذشت وبه محکومیت ویا تایید صرف بسنده کرد در برابر پدیده ارمیا نیز رفتار مشابهی داشته باشد چرا که نادیده گرفتن اکثریت جامعه در درازمدت از سوی نگاهی ، به حذف آن نگاه خاص از روند جامعه می انجامد.

ادامه خبر...


آیین هایی که در هیاهوی ترقه و نارنجک گم شدند /چهارشنبه سوزی!!

27 اسفند 1391, 10:26

آیین هایی که در هیاهوی ترقه و نارنجک گم شدند /چهارشنبه سوزی!!

   

چهارشنبه سوری یکی از آیین های کهن ایرانی است که گذر زمان، آداب و رسوم های آن را از یاد برده و امروز بیشتر برای جوانان و نوجوانان با صدای ترقه و فشفشه و نارنجک های دست ساز همراه است.

 

آیین هایی که در هیاهوی ترقه و نارنجک گم شدند

               

  کارشناسان مردم شناسی، چهارشنبه سوری را یک جشن بهاری می دانند که مردم در این روز برای دفع شر و بلا و برآورده شدن آرزوهایشان با برافروختن آتش و پریدن از روی آن به استقبال نوروز می روند.

گَرد فراموشی که گذر زمان به روی آیین های چهارشنبه سوری پاشیده است، سبب شده تا این مراسم به یک مراسم دست و پاگیر و دلهره آور برای خانواده ها تبدیل شود غافل از آنکه دفع شر و آسیب های چهارشنبه سوری امروزی تنها از طریق بازگشت به آیین های گذشتگان امکان پذیر است.

نوجوان و جوانان امروز بیش از آنکه با نام آیین های چهارشنبه سوری آشنا باشند، اسامی انواع مواد محترقه ای که در این شب برای ایجاد صداهای مهیب کاربرد دارد را می دانند.در واقع حالا باید چهارشنبه سوری را برای این نسل  چهارشنبه سوزی دانست!

فشفشه، سیگارت، نارنجک دست ساز، ترقه، موشکی، اکلیل سرنج، زرنیخ، انواع نورافشان ها از جمله مواد محترقه ای است که امروز جزو جدایی ناپذیر چهارشنبه سوری ها شده و بسیاری برگزاری آیین این شب را بدون استفاده از این وسایل ناممکن می دانند.

در مقابل، قاشق زنی، آش چهارشنبه سوری، فال گوش نشینی، کوزه شکنی و بالونی عناوین آیین های شب چهارشنبه سوری در اقصی نقاط ایران است که شاید بجز یک یا دو مورد آن، بقیه برای بسیاری از مردم ناآشنا باشد.

ˈکوزه شکنیˈ را می توان یکی از این آیین ها دانست که مردم پس از آتش افروزی، مقداری زغال به نشانه سیاه بختی، کمی نمک به نشانه شور چشمی و یک سکه به نشانه تنگدستی در کوزه ای سفالین می انداختند و هر یک از افراد خانواده یک بار کوزه را دور سرش می چرخاند و نفر آخر کوزه را از پشت بام به کوچه پرتاب می کرد تا با این کار تیره بختی و تنگدستی و شوربختی از خانواده دور شود.

تقسیم آجیل شب چهارشنبه سوری از دیگر آیین های منسوب به این مراسم است که زنان برای ادای نذر خود آن را خریداری می کردند و بین آشنایان پخش می کردند.

قاشق زنی یکی دیگر از این مراسم ها است که هنوز افتان و خیزان ادامه حیات می دهد؛ در این مراسم کودکان و نوجوانان قاشق و کاسه مسین بر می داشتند و شب در کوچه به راه می افتادند و در هفت خانه را می زدند و با کوبیدن قاشق به کاسه مسین صاحب خانه را خبر می کردند؛ صاحب خانه نیز شیرینی و آجیل و چیزهایی از این دست به کاسه کودکان می ریخت تا کام آنان شیرین شود.

شب چهارشنبه سوری با اینکه یک مراسم در استقبال از نوروز و بهار به شمار می رود، اما ویژگی های متمایز خود را دارد و به همین خاطر اقوام ایرانی در استان های مختلف به تناسب سنت های خود برنامه های ویژه ای را برای این شب تدارک می بینند.

برای نمونه در میان طوایف آذری زبان کشور مرسوم است که در این شب خانواده داماد

ˈخنچهˈ برای خانواده عروس بفرستد؛ این خنچه ها به طور معمول شامل میوه، شیرینی، گل، ماهی و خریدهای عروس است.

یا در استان های جنوبی بویژه در بوشهر مردم پس از آتش افروزی در خانه ها و پریدن از روی آن، با قایق از روی آب گذر می کنند تا نحسی این شب از بین رود.

در شهر شیراز نیز دختران جوان برای شودن بخت در شب چهارشنبه سوری به سعدیه می روند و از آب استخر سعدیه بر سر و روی دختران می ریزند.

در استان مرکزی نیز مردم علاوه بر آیین آتش افروزی، برای آمرزش اموات مقداری خرما یا شکرپنیز تهیه می کنند و یا حلوا درست کرده و به عابرات تعارف می کنند.

با وجود این تنوع آیینی در اقصی نقاط کشور و آگاهی مردم از اینکه چهارشنبه سوری یک مراسم کهن و باستانی است، اما همگان معترف هستند که رفتارهای غلطی که در قالب چهارشنبه سوری انجام می شود، این مراسم باستانی را به حاشیه رانده است.

شبی که قرار بود شب شادمانی مردم در استقبال از بهار باشد امروز به یک شب دلهره آور تبدیل شده که تبعات و تلفات آن بیش از خاطرات خوشی است که از این شب در یادها می ماند.

منسوخ شدن این آیین های قدیمی و جایگزینی آن با رفتارهای غلط و پر مخاطره برای آحاد جامعه خطرناک است و این رویه جز با یک همت عمومی از سوی مردم و بازگشت به یادمان های گذشتگاه امکان پذیر نیست؛ تقارن چهارشنبه سوری با شب سال نو در سال جاری می تواند شروعی برای این بازگشت باشد.

ادامه خبر...


صف‌هايي كه ارزش انسان ایرانی را خفیف كرد

20 اسفند 1391, 23:42

صف‌هايي كه ارزش انسان ایرانی را خفیف كرد

صف‌هايي كه ارزش انسان ایرانی را خفیف كرد
حمزه جهانگیری
۱- یکی از اجزاء لاینفک زندگی انسان و جامعه ایرانی در دهه ۶۰ شمسی صف و ایستادن در آن بود. صف هایی که بخش عمده آن برای تهیه ارزاق و کالاهای مورد نیاز از جانب مردم در مقابل محل توزیع کالاها شکل مي‌گرفت.
پدیده اجتماعی صف در دهه ۶۰ شمسی به دو علت به وجود آمده بود: اولا جنگ تحمیلی و دوما کاهش فروش نفت باز هم در ارتباط با علت اول که دولت وقت را مجبور به جیره بندی و کوپنی نمودن کالاهای مورد نیاز مردم مي‌نمود اما با این حال در دهه ۶۰ با آن گفتمان خاص معنویت گرایی، رساندن انسان به مرحله تعالی و از خاک بر افلاک شدن که شعار‌هاي جناح حاکم چپ بود، صف نشان یک تضاد بود. انسانی که قرار بود به مرحله معنویت برسد مجبور بود به علت کمبود کالاهای مورد نیاز ساعات طولانی در صف بایستد و مسلما مابقی اوقات زندگی نیز هم و غمش پیرامون تامین ارزاق و کالاهای مورد نیاز باشد. به عبارت بهتر شعارها و گفتمان حاکم از کمال معنوی انسان سخن مي‌گفت اما واقعیت‌ها همان انسان را گرفتار در بند نیاز‌هاي مادی نموده بود.
alt
۲- گویی شعار بازگشت به گفتمان انقلاب و دهه ۶۰ که دولت آقای احمدی‌نژاد مدعی آن بود تنها در بازگشت به صف و ایستادن در آن خلاصه مي‌شد! امسال در سال پایانی دولت دهم صف این پدیدار دهه شصتي دوباره در دهه ۹۰ به زندگی اجتماعی انسان ایرانی بازگشته است.
این جا نیز «صف» نشانی از یک پارادوکس است. انسانی که قرار بود پول نفت بر سر سفره اش بیاید، برنج، مرغ و... نیز از سر سفره اش رفته و او در کمبود این کالاها باید با پرداخت هزینه بیشتر ساعات طولانی در صف برای تهیه آنها به انتظار بایستد. صف اینجا نماد چیزی دیگر نیز هست: "تخفیف ارزش انسان ایرانی"، تخفیفی که شان انسان ایرانی را به دو کیسه برنج یا چند عدد مرغ کاهش داده است. صف اینجا تقابلی دیگر را نیز باز گو مي‌کند. گرچه صف نمادی از تجمع انسانی است اما در صف هدف مشترکی بالاتر از نیازهای فردی انسانها را به هم پیوند نمی دهد. اگر عکس‌هاي مربوط به صفهای این روزها مربوط به برنج را بنگریم با تاویل نشانه شناسانه مي‌توان به این نتیجه رسید که صف تجمعی کاذب است. در این عکس‌ها دست هایی که سعی مي‌کنند زودتر از بقیه دستها از زیر کرکره مغازه به برنجی که بیرون انداخته شده دست یابند و انسانهای که از روی همدیگر برای دست یابی به کیسه‌هاي برنجی که از بالا پرتاب مي‌شوند بالا مي‌روند نشانگر این حقیقت‌هاي تلخ هستند: تخفیف ارزش انسان و تنهایی و انفراد به جای تعاون و همکاری و زائل شدن اخلاق.
alt
۳- در نگرشی غیر سیاسی و بیشتر جامعه شناسانه به صف مي‌توان نحوه شکل گیری اش در جامعه ایرانی را در چار چوب تحلیل‌هاي جامعه شناسی خودمانی معرف خلق و خوی بی نظمی ایرانیان دانست.صف به جای اینکه در شکل نرمالش چون خط راست منظم شکل گیرد در ایران در اکثر مواقع بیشتر به شکل توده ای در هم تنیده بر پا مي‌گردد. بی نظمی که در جلوه‌هاي دیگرش چون بی قانونی در هنگام رانندگی و بروز حوادث بی شمار جلوه مي‌کند. در این میان نیز چون دولتها امری منتزع از حیات اجتماعی نیستند آنان نیز به گونه‌ای بی نظمی را به شکل خاص خودشان نمایان مي‌کنند.

نتیجه‌گیری: صف در دهه ۶۰ نماد پارادوکسی بود که مي‌توان آن را با ماندن پاهای انسان ایرانی در خاک علیرغم تلاش دولت وقت برای رساندنش به افلاک توصیفش کرد. در دهه ۹۰ صف پارادکس میان شعار رفتن نفت بر سر سفره مردم و کمبود کالاها و گران شدن آنها مي‌باشد.
جان کلام آنکه: صف یک تنه نمادی از نقصان و ضعف‌هاي دولت و ملت است که همچون آینه‌ای وضعيت آن جامعه و مسئولانش را به عينه به نمایش مي‌گذارد!

ادامه خبر...


کلمات معانی خود را از دست داده‌اند

20 اسفند 1391, 00:40

کلمات معانی خود را از دست داده‌اند

محمدتقی فاضل میبدی*
 

پیام تسلیتی که از سوی رئیس‌جمهور اسلامی ایران به مناسبت درگذشت رئیس‌جمهور ونزوئلا صادر شد، بسیار مایه تعجب شد. هر فردی که کمترین شناختی نسبت به اسلام و مسیحیت داشته باشد و از سویی از راه سایت‌ها و رسانه‌ها، سنت، سیره و آیین رئیس‌جمهور فقید را شناخته باشد می‌بیند که میان محتوای پیام و مصداق آن نه‌تنها تناسبی نیست بلکه حاوی بدعت‌هایی است که در جای خود باید به آن پرداخته شود. از اینکه آقای چاوز در میان بخشی از مردم آمریکای لاتین به خاطر سیاست‌های ضدآمریکایی مورد توجه بوده است و در میان بخش وسیعی از ملت خود جایگاهی والا داشته جای تردید نیست و اینکه رئیس‌جمهور کشوری که سیاست‌ها و دیدگاه‌های او اشتراک نظر دارد، باید به خاطر فقدانش تسلیت بگوید نیز جای ستایش دارد. اما رئیس‌جمهور ایران در پیام تسلیت خود فضائلی را برای همتایش برشمرده که اگر این فضائل را - بلاتشبیه برای سلمان فارسی، ابوذر غفاری، اویس قرنی و سایر اولیا و عارفان- می‌نوشت شاید اغراق به نظر می‌رسید. آقای احمدی‌نژاد به گونه‌ای در این پیام سخن گفته که گویی کشور ونزوئلا به خاطر مدیریت آقای چاوز مدینه فاضله افلاطون شده و خورشید عدالت نه تنها سراسر آمریکای لاتین بلکه نیمی از کره زمین را فراگرفته بود و دنیای بشری به دست این مرد 59 ساله اداره می‌شد و اکنون با مرگ او ثلمه‌ای به جهان وارد شده است. ‌‌ای کاش رئیس‌جمهور محترم که می‌خواست پیامی به این بلندی صادر نماید، چند صفحه دیگر اضافه می‌فرمود و مفاهیم عدالت، رجعت، انسان کامل، وجود روح در آسمان‌ها و سایر مفاهیم بلند عرفانی، کلامی و فلسفی را روشن می‌کرد. بازی با کلمات را تا کجا می‌توان ادامه داد؟ در این جا شکوه چندانی از صاحب منصبان سیاسی نیست. چرا نزدیکان آنها در این شرایط دقت لازم را به کار نمی‌برند؟ اگر استعمال واژه‌ای در غیر جای خود جامعه‌ای را به انحراف کشاند و باعث بدعتی شود باید جلوی آن را گرفته و یا دست کم تذکر داد. از عالمان دین هم انتظار می‌رود مثل همیشه به عنوان امر به معروف و نهی از منکر و به نام اسلام و تشیع مانع بدعت‌گذاری‌های اینچنینی شوند.

* استاد حوزه و دانشگاه

ادامه خبر...


بررسی روابط تجاری ایران و هند

19 اسفند 1391, 00:10

بررسی روابط تجاری ایران و هند

 

                           

هومان باقرپور نجف آباد           

دانشجوی دکترا اقتصاد کشاورزی میسور هند

تحولات روابط دو کشور هند و ایران در قرن بیست و یکم تاثیر پذیر از عوامل مختلف بوده است. اصلی ترین موارد همکاری میان ایران و هند در زمینه های اقتصادی، انرژی، فرهنگی می باشد.

روابط دو جانبه ايران و هند در طي سالهاي اخير روند مثبت،تفاهم و همكاري را طي كرده است. از ديدگاه هند،جمهوري اسلامي ايران يكي از منابع مهم انرژي در منطقه و يكي از مهمترين راههاي ترانزيت كالا جهت ورود به بازارهاي كشورهاي آسيايي مركزي مي باشد و با توجه به اشتراكات فرهنگي و تاريخي دوكشور،محبوبيت و نفوذ ايران در بين مسلمانان شبه قاره هند و اهميت ايران در منطقه خليج فارس به گسترش روابط با جمهوري اسلامي ايران از لحاظ امنيتي و به عنوان يكي از عوامل برقرار كننده صلح و ثبات در منطقه ارج مي گذارد.

هند که پروسه تبدیل شدن به قدرتی بزرگ در سطح جهانی را در سر می پروراند تداوم رشد اقتصادی سریع و تولید ثروت در مقایسه با سایر کشورها از اهمیت اساسی برخوردار گردیده است و ایران با برخورداری از سومین ذخایر نفت و دومین ذخایر گاز جهان از قابلیت های بسیار زیادی برای پاسخگویی به این دغدغه استراتژیک هند برخوردار است و بر این اساس حوزه انرژی را می توان مهمترین حوزه ظرفیت ساز در روابط اقتصادی تجاری دو کشور به شمار آورده و پیشنهاد احداث خط لوله گاز ایران به هند از طریق پاکستان یکی از بزرگ ترین حوزه های همکاری میان ایران و هند بوده و همچنین تشکیل کریدور شمال و جنوب با مشارکت روسیه - ایران - هند که موافقت نامه آن در سال 2000 امضا گردیده که این کریدور بخشی از ابتکار هند و ایران به منظور تسهیل انتقال کالا از هند به آسیای مرکزی و روسیه است که امکان انتقال کالا از بندرهای هند را به بندرعباس و یا احتمالاً در آینده به چهار بهار فراهم می سازد.

رشد سریع اقتصادی هند، این کشور را به یکی از قطب های اقتصادی جهان در آینده نزدیک تبدیل خواهد کرد. از این لحاظ تقویت روابط اقتصادی ایران و هند به نفع منافع دو کشور است و می تواند نقش مهمی در ثبات و امنیت منطقه داشته باشد.

امروزه منطقه خاورمیانه و به خصوص خلیج‌فارس، نقطه اصلی ورود ایران به جهان شرق و غرب و دنیای آزاد است. خلیج‌فارس نقطه تلاقی منافع اقتصادی، سیاسی- امنیتی و استراتژیک ایران از یک سو و  دهانه ورود ایران به اقیانوس هند و آرام و محور اصلی "توسعه آسیایی" و امنیت انرژی و ثبات منطقه‌ای  از سوی دیگر است.
 

در این میان هند و ایران به عنوان دو کشور تاثیر گذار و قدرتمند آسیایی، دارای اشتراکات و روابط تاریخی_فرهنگی بسیاری می باشند که این اشتراکات دو کشور را همواره به گسترش آن ها تشویق نموده است. جواهر لعل نهرو نخست وزیر هند می گوید: در طول سالیان متمادی هیچ کشوری همچون ایران بر فرهنگ و مردم هند تاثیر نگذاشته است. زبان فارسی بیش از هفت قرن زبان رسمی مردم هند و دربار آن بوده است و تنیدگی فرهنگی ایران و هند قابل قیاس با دیگر کشورها نیست.

هند با جمعیتی بیش از یک میلیارد و دویست میلیون نفر و وسعت سرزمینی به انداره بیش از دو برابر ایران با یک دهه رشد اقتصادی هشت درصدی و عضویت در باشگاه هسته ای دارای توانایی بالایی در تاثیر گذاری منطقه ای و حتی جهانی است. زیرا دارای مولفه های اصلی قدرت یعنی وسعت، جمعیت و قدرت نظامی است.

 

هند دارای چهارمین اقتصاد بزرگ دنیا، دومین کشور پر جمعیت پس از چین و دارای تولید ناخالص داخلی با ارزش اسمی 676/1 تریلیون دلار و یازدهمین اقتصاد بزرگ دنیا برحسب نرخ ارز بازار است. به این ترتیب رشد اقتصادی متوسط هند در دو دهه گذشته 5/8 درصد بوده که در سال های 2012-2011 ، زمانی که بسیاری از کشورها کماکان با مشکلات اقتصادی مواجه هستند به رقم قابل توجه 1/6 درصد رسیده است. این میزان رشد اقتصادی بسیار نزدیک به رشد اقتصادی کشور همسایه خود یعنی چین است.

گرچه هنوز بیش از 34 درصد مردم هند کمتر از یک دلار در روز درآمد دارند  و حدود هشتاد درصد مردم این کشور با کمتر از دو دلار در روز و بیش از سیصد میلیون نفر زیر خط فقر زندگی می کنند، اما پیشرفت اقتصادی، باعث شده  کارشناسان رشد اقتصادی 10 درصد را برای سال های آتی هند پیش بینی کنند و به دلیل همین رشد سریع اقتصادی، مصرف انرژی در هند به میزان شش برابر افزایش یافته است. همین امر موجب شده که هند همواره از مهم ترین خریدارن نفتی ایران باشد. بنابراین پتانسیل بالایی برای گسترش روابط دو کشور وجود دارد.

ادامه دارد......

ادامه خبر...


زندگینامه: سید شرف‌الدین ملک حسینی

16 اسفند 1391, 00:23

زندگینامه: سید شرف‌الدین ملک حسینی

سید شرف‌الدین ملک حسینی در سال 1341 در شهر شیراز دیده به جهان گشود.

وی پسر مرحوم آیت الله سید کرامت الله ملک حسینی است که نماینده فقید ولی فقیه در استان کهگیلویه و بویراحمد بوده است.

سید شرف‌الدین ملک حسینی در سال 1357 برای تحصیل علوم دینی و حوزوی به حوزه علمیه شیراز رفت. وی همچنین برای ادامه تحصیلات حوزوی در سال 1363 به حوزه علمیه قم رفت و به تحصیل مشغول شد.

حجت الاسلام ملک‌حسینی دوره سطح و خارج را نزد اساتیدی چون؛ محقق داماد، گنجی، آیت‌الله تبریزی و آیت الله وحید خراسانی بهره برد.

حجت الاسلام ملک‌حسینی اسفند سال 1391 از سوی مقام معظم رهبری به عنوان نماینده ولی‌فقیه در استان کهگیلویه و بویراحمد منصوب شد.

ادامه خبر...


در میان پیشنهادات این روزها، کدام را قابل اعتنا می‌دانید؟