مشروح اخبار


دختران ایرانی وهزینه آرایش

29 اردیبهشت 1391, 18:34

دختران ایرانی وهزینه آرایش

 

طبق اظهارات مقامات ایرانی سالانه ۸۰۰ میلیون دلار لوازم آرایشی قاچاق وارد کشور می شود. واردات قانونی کشور ما در لوازم آرایشی بهداشتی به طور متوسط 150 میلیون دلار است که تولیدات ما در داخل جوابگوی 10 درصد از این مقدار هم نیست و حداقل 800 میلیون دلار از نیاز ما از طریق قاچاق وارد می‌شود.

به دلیل عوارض پوستی استفاده از لوازم آرایشی از یک سو و استفاده از نوع نامرغوب و غیربهداشتی آن از سوی دیگر سلامت مصرف کنندگان به شدت به مخاطره افتاده است. در حال حاضر ایران فقط درصد کمی از نیاز خود به محصولات آرایشی و بهداشتی را تولید می‌کند و بیشتر این محصولات از کشورهای چین، ترکیه، کره و امارات وارد یا قاچاق می‌شوند.

 

alt
تخریب بخشی از کالاهای قاچاق که توسط مامورین گمرک ضبط شده اند

آمار سرانه يك خانم ايراني حدود 150 دلار است كه اغلب آنها از مواد آرايشي و بهداشتي غيراستاندارد را با مارك‌هاي متفاوت خريداري مي‌كنند. درصد از اقلام آرايشي و بهداشتي وارد شده به كشور به صورت قاچاق و بدون مجاز صادره از گمرك و وزارت بهداشت مي‌باشد و همچنين 90 درصد از آنها به صورت غيربهداشتي ساخته مي‌شوند. اغلب قاچاق كالاها از طريق شبكه‌هاي ماهواره به افراد تبليغ شده و بسياري از مردم كه اطلاع كافي از پخش و عرضه آن را ندارند، و به صورت تلفني و پيك موتوري خريداري مي‌كنند.

alt
آمار سرانه مصرف مواد آرایشی يك خانم ايراني حدود 150 دلار است

  براساس تحقیقی که در موسسه تحقیقاتی TMBA انجام شده، حدود 14 میلیون دختر و زن بین 15 تا 45سال ساکن شهرهای بزرگ ایران، بطور متوسط ماهانه 7/5 یورو برای خرید لوازم آرایشی هزینه می‌کنند و این درحالی است که متوسط حقوق بین 490 تا570 یورو است. زنان و دختران ایرانی به دلیل حجاب توجه خاصی به چهره خود می‌کنند. دخترانی هستند که بیش از یک ساعت جلوی آینه آرایش می‌کنند.

اگر در اروپا مردم ترجیح می‌دهند طبیعی باشند، در ایران جوانان ترجیح می‌دهند آرایش کنند. زنان و دختران ایرانی سالانه حدود 1630 میلیون یورو برای کالای آرایشی هزینه می‌کنند و بیشتر محصولات آرایشی وارداتی هستند، ولی قسمت اعظم این واردات خارج از شیوه قانونی انجام می‌شود و اکثر کار‌شناسان معتقدند که حجم محصولات وارداتی غیرقانونی بین  570 تا610میلیون یورو است.

در گزارشی دیگر 14 میلیون نفر زن ایراني در برابر 140 میلیون نفر زن در خاورمیانه به میزان 1.2 میلیارد دلار از بازار 2.7 میلیارد دلار بازار فروش لوازم آرایشی در خاورمیانه و بازار 160 میلیارد دلاری محصولات آرایشی در جهان  را به خود اختصاص داده اند. این آمار حاکی از آن است که نزدیک به پنجاه درصد مصرف لوازم آرایشی در خاورمیانه توسط تنها ده درصد زنان این منطقه صورت می پذیرد.


این ارقام نشان دهنده آن است که هر زن ایرانی در سال 150 دلار یا به عبارتی بيش از 150 هزارتومان و هر زن در خاورمیانه تقریبا 36 دلار یا به عبارتی بيش از 36 هزارتومان لوازم آرایشی مصرف می‌کند. ضمن آن که زنان ایرانی اغلب از اجناس چینی استفاده می‌کنند و در این زمینه شاید حجم بیشتری از لوازم آرایشی را مصرف کنند. سهم برندهای معتبر اروپایی و آمریکایی که دارای کیفیت و ترکیبات قابل اعتمادتری هستند، به دلیل قیمت‌های بالایی که در ایران دارند، کمتر از یک درصد بازار تخمین زده می‌شود. متاسفانه سهم تولیدکننده‌های ایرانی از این بازار بزرگ ورو به گسترش بسیار ناچیز است و حداکثر در حدود پنج درصد تخمین زده می‌شود.

نکته جالب این گزارش این است مصرف لوازم آرایش در ایران صرفا در انحصار زنان نیست. در همین زمینه مجید ابهری؛ کار‌شناس علوم رفتاری دانشگاه شهید بهشتی، از تحقیقی خبر می‌دهد که بر مبنای نتایج آن، مردان ایرانی، مصرف‌کننده 12 درصد از لوازم آرایش موجود در بازار هستند.


درباره افزایش گرایش جوانان به استفاده از مواد ارایش، جامعه شناسان معتقدند گاه آرایش بیش از حد و غیرمتعارف در دختران و پسران، جدای از دلایل شخصیتی و رفتاری فردی (ازجمله به عدم اعتماد به نفس، اختلالات شخصیتی و...)، تبدیل به ابزاری برای کسب قدرت اجتماعی و لجبازی می شود، آنها کج دهنی خود به برخوردهای نسنجیده خانواده و اجتماع را با رنگهای تند صورت هایشان یا هر نوع هنجارشکنی ممکن نشان می دهند. روش های پرورشی نسنجیده، تعصبات کور و بی منطق جوانان را عصیان زده خواهد کرد، که بی احترامی به عرف جامعه از پیامدهای آن است.

همچنین بالاتر بودن تعداد دختران نسبت به پسران و تغییر ملاک های ازدواج از دیگر علل علاقه مندی آنها به متفاوت بودن است. به گفته بسیاری از جوانان، اولین ملاک ها برای ازدواج، ثروت و زیبایی هستند و قابلیت فرد برای درآمدزایی و رشته و مدرک تحصیلی در درجه دوم قرار دارند. به این ترتیب زمانی که چهره اولین عامل انتخاب محسوب شود، طبیعی است که فرد از بابت ظاهرش نگران باشد.

به هر حال، استفاده از لوازم آرايشي در ايران ديگر نه سن خاصي دارد و نه قشر خاصي. امروزه برخي از دختران و زنان ايراني استفاده از لوازم آرايشي را جزو لاينفک زندگي خود مي دانند. از سوي ديگر سن مصرف لوازم آرايشي نيز به 15 سال رسيده و اين در حالي است که در کشورهاي توسعه يافته تمايل به آرايش بيشتر در بين زنان مسن ديده مي شود که طراوت و شادابي پوست خود را از دست داده اند. همه این موارد نشان دهنده یک مشکل ساختاری فرهنگی در کشور ماست. مشکلی که اگر برای ان چاره اندیشی نشود چه بسا مس تواند به بحرانی برای سلامت و هنجارهای جامعه ما تبدیل شود.

ادامه خبر...


تاجگردون ومدرک دکتری

16 اردیبهشت 1391, 11:44

تاجگردون  ومدرک دکتری

چندی سالی هست که بحث مدرک تحصیلی به نوعی مچ گیری در بازی های سیاسی  تبدیل شده ،وهراز چند گاهی از تقلبی بودن مدرک تحصیلی تا کپی بودن پایان نامه فلان نفر در رده های دوم  به پایین مسئولین مملکتی  خبرهایی منتشر وبرخی مانند مرحوم کردان تا گرفتن صندلی وزارتش برای او درد سر ساز گردیده.
این روزها  با نفوذ این پدیده در استان کهگیلویه وبویراحمد روبرو هستیم .آنگونه که غلامرضا تاجگردون نماینده دورنهم مجلس در کنفرانس مطبوعاتی خود با این درخواست سایت عصر دنا روبرو شده واز قضا این سایت خبری عدم ارائه مدرک دکتری غلامرضا تاجگردون را بعنوان تیتر خبری خود برگزید .البته تلنگر وسوال کردن جزءوظایف مطبوعات میباشد
اینکه برای تعریف و تمجید از کسی بخواهیم از واژگانی غلو آمیز استفاده کنیم یا با مدارک ومدارج بالاتر از او نام ببریم،  معمولا جامعه پسند نیست وبسته به شخصیت فرد دیر یا زود گاهی از بکار بردن چنین القابی دوری میگزینند.
اما این رویه متاسفانه چند سالی هست که در مملکت ماعرف شده وتنها مربوط به فرجه خاصی مثل انتخابات نیست چنانچه بقال سرکوچه برای فروش بیشتر وبدست آوردن دل مشتری، تمامی مشتریان خود را با لقب مهندس ودکتر صدا میزند.
     اینکه بخواهیم این مسئله را بعنوان اهرمی برای فشار روانی بر غلامرضا تاجگردون  بکار ببریم نیز منطقی نمیباشد .تاجگردون آنگونه که از ابتدا تا تاکنون حرف میزند در حال کاشت نهال شایسته سالاری در حوزه انتخابیه واستان است .وی مدعی استفاده از مخالف متخصص بجای همفکر بی تخصص است.یعنی همان چیزی که عامه مردم بالاخص رسانه ها وطبقات تحصیلکرده  برای نهادینه کردنش بارها وبارها پای صندوق رفتند وقبل از رای دادن با نامزدها شرط وشروط کردند.پس مشغول کردن فکر او در آغاز کا رباعث میگردد تا از متن فاصله بگیرد و وارد حاشیه گردد .اگرچه او یک مدیر ملی بوده وتوان  مدیریت در مقابل چنین حاشیه هایی را دارد .ضمن آنکه بنظر نمیرسد مردم دو شهرستان باشت وگچساران بخاطر  مدرک دکتری به تاجگردون رای داده باشند بلکه بخشی از این اقبال را باید بحساب  شناخت قبلی مردم وسابقه مدیریت وی دانست وبخشی دیگر را نیزبخاطر نارضایتی از عملکرد  نماینده فعلی این حوزه در مجلس هشتم .
فراموش نکنیم شخص رئیس جمهور درزمان دفاع از استیضاح مرحوم کردان معتقد بودند که کارایی مهمتر از مدرک است .
شواهد حکایت از آن داردکه تا امروزه بیشترمردم وی را با "حاج غلام "میشناسند وصدا میزنند نه "دکتر تاجگردون"بنابراین شایسته نیست  انرژی خود را در راهی که هیج منفعتی برای توسعه استان ندارد هزینه کنیم . نتایج انتخابات در ادوار مختلف نشان داده که مردم با کسی عهد اخوت نه بسته اند چنانچه نمایند ه ای خوب یا بد کارکرده  باشد ، مدرک دکتری یا دیپلم او چاره ساز نخواهد بود بلکه عملکرد اوست که باعث میگردد مردم به وی مدرک بدهند.
خدایاردرخش

ادامه خبر...


بپذیر سلام را/بپذیر وداع ما را

13 اردیبهشت 1391, 21:58

بپذیر سلام را/بپذیر وداع ما را

علیرضا جهانگیری- بهار آمد، تابستان شد، پاییز رسید، زمستان گشت و چرخ روزگار چرخید و یکسال گذشت و درست در چنین روزی، پیکر عظیم و سنگین همچون الوندت را که تابوتش به گلیم دستباف قشقایی آذین گشته بود بر دوشهایمان کشیدیم و در کوچه باغ های شهرمان شیراز تابت دادیم. از خرد و کلان، پیر و جوان در سوگ کوچ ابدیت گریستیم و به آرامگاه ابدیت سپردیم. از کوچه باغ ‌های قصر الدشت گذشتیم، در حافظیه طوافت دادیم و این بار قرعه فال به نام کشن افتاده بود، در دل‌ زحمتکشان عشایر و روستاییان فارس - کشن این مرکز مهاجران قربانی ستمشاهی انقلاب شکست خورده سفید و اصلاحات ارضی قریب به نیم قرن پیش با فرار از روستاها و عشایر نشینی برای امرار معاش به شهر پناه آورده بودند. آری در قلب ستمدیدگانی که در دلهایشان مشعل پر فروز ضد جهل و بیسوادی افروختی و در قلب هایشان نطفه دانش کاشتی. در دل‌ زحمتکشانی که با آغوش باز پذیرایت بودند.

بهمن بیگی پدرآموزش عشایرایران

و فریاد بر می‌‌آورد‌ند و خروشان می‌‌سرودند آواز

بپذیر سلام ما را

بپذیر وداع ما را

بپذیر مکان ما را

و کلامی از حافظ " لسان الغیب " را چنین نثار تابوتت می‌‌کردند

" رواق منظر چشم من آشیانه توست

کرم نما و فرود آی که خانه خانه توست"

به راستی از زمانی‌ که در این مکان آرمیده ای طراوت خاصی‌ به گل های محله داده ای، برگ‌های درختان سبز ترند. بلبلان و قمری‌هایش بیشتر ترانه سرایی می کنند و جنب و جوش و غلیان خاصی‌ در اینجا حاکم است. همان خلجانی که همواره در منزل ۸ متری نادر و بعد ها خانه ی قصر الدشتی ات حاکم بود

و " هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق

ثبت است بر جریده عالم دوام ما"

درسوگمحمدبهمنبیگی

آرامگاهت حافظیه وار - میعادگاه عاشقان بیقرار راهت گشته است. عاشقان فرهنگ و هنر، عاشقان ضد جهل، تاریکی و بیسوادی، میعادگاه رفقایت، یارانت، و دوستداران راهت.

در سالگرد فقدانت - همه با هم عهد و میثاق می‌‌بندیم تا راه پر عظمتت را استوار ادامه دهیم- و یادت را همواره در دل هایمان زنده نگاه داریم. و تکرار کنیم

 

"آری آری زندگی‌ زیباست

زندگی‌ آتشگهی دیرنده پا بر جاست

گر بیفروزیش، رقص شعله ‌اش در هر کران پیداست.

ور نه خاموش است و خاموشی گناه ماست."

ادامه خبر...


سخنی با رئیس شبکه بهداشت گچساران

1 اردیبهشت 1391, 13:07

سخنی با رئیس شبکه بهداشت گچساران

خدایار درخش  -چند سالی است که مقام معظم رهبری نام گذاری سال  را حول محور اقتصاد انتخاب نمودند.این بیان از آن دارد که نظر معظم له بر توجه بیشتر به مسائل اقتصادی  میباشد ودر این بین وظیفه مسئولین دوچندان میشود مخصوصا امسال که سال حمایت از کار وسرمایه ی ایرانی نام گذاری شده است.
بنابراین  مسئولینی که در راس امور اجرایی هستند باید آستین بالازده واز آفت شعار گرایی فاصله بگیرند وخود در راه حمایت از کار وسرمایه ایرانی پیش قدم باشند .درحالیکه هنوز یک ماهی از فرمان مقام معظم رهبری نمیگزرد خبرهایی که ما میشنویم نشان از کم توجهی برخی مسئولین نسبت به فرمان رهبری میباشد .قراراست هرکس هرچه قدر میتوانیم در این راه ولو به اندازه یک قدم حرکت کنیم .
اما روی سخن من با رئیس دانشگاه علوم پزشکی استان ورئیس شبکه بهداشت شهرستان گچساران است .براساس شنیده های ما که حتما صحت دارد در چند روز گذشته قراربوده مجوز چند داروخانه در شهرستان گچساران به واجدین شرایط واگذار شود ،چند روزی نگذشته باخبرشدیم که یک گروه کارشناسی پس ازبررسی اعلام نمودند که این شهرستان نیاز به داروخانه شبانه روزی جدیدی ندارد.اکنون چند سوال مهم برای ما وعموم نیز مطرح شده که از مقام مسئول در استان وشهرستان تقاضای جواب دارم وچنانچه احساس کنم خدای ناکرده گوش شنوایی در این مجموعه نیافتم گلایه های خود را به مقام وزارت ببرم.
-اولا همه ی ما میدانیم که داروخانه شبانه روزی غیر دولتی یک بنگاه اقتصادی کوچک تلقی میشود که با سرمایه ی صاحب امتیاز آن (یک فرد یا پزشک داروساز) فعالیت میکندونیازی به سرمایه گذاری دولتی ندارد .ویک شخصی سرمایه خود را آورده تا ضمن سرویس دهی به هموطنان خود از طریق فروش دارو در طول شبانه روز درآمدی نیز برای صاحب سرمایهداشته باشد.
از سوی دیگر حداقل سه تا چهار نفر نیروی انسانی را جذب کار میکند واصطلاحا کارآفرینی ایجاد میکند.

-از طرفی بارها وبارها رهبری فرمودند خدمت رسانی به مردم حد واندازه ندارد واین مردم برگردن مسئولین ودولت حق زیادی دارند.ولی متعجبم که گروهی کارشناس اعلام میکنند نیازی به ایجاد داروخانه جدید که درواقع نوعی خدمت دهی به مردم است نمیباشد .اگرملاک قاطبه  مردم هستند پس چرا دریغ میکنیدوبگزاریید مردم بگویند ما نمیخواهیم  اما اگر خدای ناکرده ملاک برخی(برخی )مردم هستند  پس ملاک نظرشماست .راستی آن عزیزان کارشناسی که پس از کارشناسی عدم نیاز مردم گچساران به داروخانه شبانه روزی را اعلام  نمودند خودشان کجا زندگی میکنند در شهرستان گچساران !!یا درشهری دیگر
 آیا این عزیزان نصف شبی بدنبال دارو در شهر گشته اند که اینگونه اعلام نظر نمودند.
ایا شهر گچساران فقط درهمین خیابان مرکزی  خلاصه میشود .؟آقای رئیس آیای کوی کارکنان ،سه راهی  و...جزء جغرافیای شهرنمیباشند.
من هرچه فکر کردم دیدم مجوز دادن به یک بنگاه اقتصادی که بدون صفر ریال سرمایه دولتی میتواندهم به مردم سرویس بدهد وهم اشتغال زایی بکند مخالفت با آن چه معنایی دارد؟جوابی نیافتم جز آنکه من هم حرف هایی که این روزها از گوشه وکنار میشنوم مبنی براینکه منافع برخی از هم صنف ها ی دارای نفوذ در خطر بوده که امیدوارم درست نباشد، جوابی نیافتم
درپایان امیدوارم روسای محترم خدمت رسانی به مردم را در راستای پیام رهبری مبنی برحمایت از کاروسرمایه ایرانی را در تصمیم گیری ومدیریت خود هویدا سازند.
خدایا چنان کن سرانجام کار......

-

ادامه خبر...


آثار تاريخى دهدشت را دريابيد

29 فروردین 1391, 19:54

آثار تاريخى دهدشت را دريابيد


مجموعه آثار تاريخى دهدشت در جنوب شهر دهدشت به وسعت 40-35 هكتار قرار دارد. اين شهر توسط «شاپور اول» پسر «اردشير اول» ساسانى بنا شد كه به بلاد شاهپور معروف است. اوج رونق اين شهر باستانى در زمان سلجوقيان و نيز صفويان بود. «ناصرخسرو» شاعر و فيلسوف ايرانى در سفر بازگشت خود به بلخ از اين شهر عبور مي‌كند. اين شهر حتى تا 200 سال پيش نيز شهر آبادى بود ولى به‌تدريج از رونق آن كاسته شده است.
اين مجموعه تاريخى شامل حمام كهيار، آب انبار، كاروانسرا، مسجد جامع، مسجد مورك، بازار، تجارتخانه، امامزاده جابر و امامزاده پيرغازى (با گنبد سفيد و پلكانى مشخص ويژه بناهاى شرق ايران) است.
البته آثار تاريخى دهدشت منحصر به آثار تاريخى شهر قديمى نيست، بلكه در اطراف دهدشت آثار تاريخى ديگرى نيز وجود دارد، مانند قلعه‌چرام، قلعه‌ضرغام، قلعه‌رييسى، پل قلعه‌دختر، پل تمسيت، محوطه طوليان. دست‌كم چهار امامزاده در نزديكى اين شهر قرار دارد.
در بهمن 1390 كه به دنبال ردپاى «ناصرخسرو» براى تحقيق در مورد مسير سفر ناصرخسرو به دهدشت آمدم و اين مجموعه تاريخى را ديدم، دلم به درد آمد. اين بناهاى تاريخى در حال فروپاشى كامل بود. يكى از بناها به آغل گوسفندان تبديل شده و بوى پشگل گوسفندان، ورود به اين بنا را دشوار مى‌كرد. در يكى از ساختمان‌ها چوپانى تخت سفرى‌اش را برپا كرده بود. بعضى از آثار تاريخى را تغيير شكل داده و به شكل مسكونى در آورده و عده‌اى در آن زندگى مي‌كردند. بعضى قسمت‌ها به‌تدريج در اثر غفلت و بى‌توجهى ريزش كرده و سنگ‌ها بر زمين ريخته بودند. صحن اين منطقه وسيع پر از سنگ‌هايى بود كه بر اثر تخريب عمدى و غيرعمدى اين بناى تاريخى در محوطه پخش شده بود.
حتى كاروانسرا و امامزاده كه به نظر مي‌رسيد تا حدودى مرمت شده ‌است، در وضعيت بدى قرار داشتند. با گسترش شهرها و اشتهاى فراوانى كه حتى در شهرهاى بزرگ ايران براى تخريب آثار باستانى به بهانه ساخت مسكونى و تجارى ديده مي‌شود، اين منطقه نيز به زودى طعمه زمين‌خواران خواهد شد.
در جنوب اين محوطه، اداره سازمان ميراث فرهنگى بود كه چند نفر در آن نشسته بودند و چاى مي‌خوردند. اگر به اين كارمندان بيل و كلنگى مي‌دادند تا اطراف محوطه را ديواركشى كنند يا محوطه را تميز كنند يا سنگ‌هاى بناها را كه در اثر باد و باران جداشده و در سرتاسر محوطه پراكنده شده است، جمع‌آورى كنند، كار مفيدترى انجام مي‌شد.
هر يك از بناهاى اين مجموعه در هريك از شهرهاى ايران يا هر كشور ديگرى بود، تاكنون مرمت شده و پر از بازديد‌كننده بود. متاسفانه تنها بازديد‌كننده از اين مجموعه وسيع، من و زن چوپانى بوديم كه گله‌اش را آورده بود تا در محوطه اين اثر تاريخى بچراند.
دهدشت تقريبا ميان ياسوج و اهواز و در شمال بهبهان قرار دارد. شهر تاريخى شيراز در جنوب آن واقع است. اگر ميراث فرهنگى توجهى به اين مجموعه كند، مي‌تواند آن را همانند «تخت‌جمشيد» به عنوان يك مجموعه اثر تاريخى پس از اسلام بازسازى كرده و انبوه گردشگرانى را كه به شيراز، ياسوج و اهواز مي‌روند به اين شهر بكشاند و باعث رونق اقتصادى و بهبود حال ساكنان اين شهر شود. اميدواريم مسوولان هرچه زودتر به حفظ و مرمت اين اثر ارزشمند بپردازند.
تاريخي‌ترين شهر كهگيلويه و بويراحمد
دهدشت را بايد تاريخي‌ترين شهر استان كهگيلويه و بويراحمد دانست. محوطه تاريخي اين شهرستان با وسعت 50 تا 60 هكتاري به يمن ساخت و سازهاي دهه‌هاي گذشته امروز به 36 هكتار كاهش پيدا كرده كه البته همين مقدار نيز دربرگيرنده آثار بسياري از دوره صفويه است. كاروانسرا، حمام‌هاي تاريخي، بازار و بناي تاريخي هفت امامزاده از جمله بناهاي اين محوطه تاريخي هستند.
كارشناسان مرمت دهدشت و همچنين تابلوهاي راهنما اين محوطه را بلاد شاپور معرفي مي‌كنند؛ منطقه‌اي كه گفته مي‌شود اردشير بابكان به نام پسرش آنجا را بلاد شاپور خواند و در زمان صفويه شاهد رونق دوباره بود تا يادگاراني بر جاي بماند كه اين‌روزها مثل بسياري ديگر از محوطه‌هاي تاريخي كشور حال و روز خوشي ندارد. محوطه تاريخي كاروانسراي دهدشت از سال 72 در دست مرمت است و همچنان هم منتظر اعتبار مالي است گويا.
كارشناسان از گمانه‌زني‌هايي در عمق 5/3متري زير زمين سخن مي‌گويند كه آثار برجاي‌مانده از دوره سلجوقي را در خود جاي داده است و حالا كه اعتباري در كار نيست همان بهتر كه همچنان زير خاك باقي بماند كه اين طور جايش امن‌تر است. كاروانسرا يكي از اصلي‌ترين بناهايي است كه از زمان صفويه برجاي مانده است؛ بنايي با يك‌هزار و200 متر مربع مساحت كه 49 حجره و ايوان را در خود جاي داده است. اين كاروانسرا درون شهري بوده است كه بازار در ضلع غربي آن قرار گرفته است. در بخش شرقي كاروانسرا هم اصطبل وجود داشته است. اين بنا حدود 17سال است كه در دست مرمت است و البته مي‌توان حجره‌هايي را ديد كه ديوارهايشان كاشي شده‌اند.
بازار سرپوشيده اين محوطه به طول يك كيلومتر كه تقريبا چيزي از آن باقي نمانده است، حمام كهيار در چندقدمي كاروانسرا و بناي امامزاده جابر از ساختمان‌هاي تاريخي هستند كه در همسايگي اين كاروانسرا هر روز به انتظار اعتبار مي‌نشينند تا شايد صابون مرمت به تن آنها هم ساييده شود و البته در اين روز و شب شدن‌ها ديدني است سايه‌هاي تيرآهن‌هاي سر به فلك‌كشيده‌اي كه روزي قرار بوده سنگيني ساختماني نوساز را روي محوطه‌اي تاريخي هوار كنند.
بلاد شاپور جايي براي مصرف مواد
اما مكاني كه مي‌توانست با جذب گردشگران داخلي و خارجي صنعت توريسم اين شهر را رونق بخشد و به افزايش سطح درآمد مردم كمك كند، اكنون به مكاني امن و بي‌خطر براي معتادان پرخطر و نقطه‌اي كور و هراس‌انگيز براي شهرونداني بدل شده كه شايد آرزو كنند هرگز اين ميراث كهن نشان تمدن را نداشتند كه اينك به دليل بي‌توجهي مسوولان به جاي هويت‌بخشي بستري براي هويت‌سوزي و زوال جوانان اين شهر شده است.
شايد آن روز كه شاپور ساساني بناي اين شهر را نهاد تا آباداني را به مردمانش هديه دهد، هيچ‌گاه گمان نمي‌برد كه روزي به جاي زندگي، مرگ در آن سكني گزيند و بوي تلخ نيستي در كوچه پس‌كوچه‌هاي آن به مشام برسد.
يكي از فعالان فرهنگي اين شهر گفت: با توجه به اينكه بافت ساختمان‌هاي اين شهر تاريخي از سنگ و گچ تشكيل شده است، طي سال‌هاي گذشته برخي از افراد اقدام به تخريب اين بناها مي‌كردند و مصالح ساختماني آن را براي ساخت خانه مورد استفاده قرار مي‌دادند.
ماشاءالله افسر در گفت‌وگو با مهر اظهار داشت: در طول 20 سال گذشته عده‌اي كه داراي خانه و جا و مكان نبوده‌اند در بخشي از اين محل سكونت كرده‌اند و به همين دليل بخشي از بافت تاريخي ويران شده است.
وي بيان داشت: برخي از افرادي كه در حاشيه اين منطقه زندگي مي‌كنند نيز از ابناي شهر تاريخي بلاد شاپور دهدشت براي نگهداري احشام خود استفاده مي‌كنند يا احشام خود را براي چرا به اين منطقه مي‌آورند.
افسر يادآور شد: ميراث فرهنگي استان هم‌اكنون تنها ابنيه كاروانسراي شهر قديمي را مورد حفاظت و مرمت قرار داده و ساير ابنيه در حال نابودي است.
وي يكي از دلايل تخريب اين بناهاي تاريخي را نبود اداره ميراث فرهنگي در اين شهرستان و عدم حفاظت از اين منطقه عنوان كرد و بيان داشت: براي جلوگيري از ورود معتادان و احشام به اين مكان، بايد اطراف اين منطقه تاريخي حصاركشي شود و محدوده آن از تعرض افراد مصون بماند.
اما در حالي‌كه اعتياد گريبان بلاد شاپور و جوانان دهدشت را گرفته تا هويت ديرينه را از آنان بگيرد و داغ بر دل تاريخ و مادران كهگيلويه بگذارد، مسوولان سازمان ميراث فرهنگي استان به دليل آنچه دستور اكيد سازمان ميراث فرهنگي كشور عنوان كردند، حاضر به پاسخگويي به خبرنگار ما نبود

 

 دكتر محمدرضا توكلي‌صابرى

ادامه خبر...


بحران شفافیت و قاطعیت

29 فروردین 1391, 09:08

بحران شفافیت و قاطعیت

وقایع تأسف بار کهریزک به تابستان 1388 مربوط می‌شود که اکنون نزدیک سه سال از آن می‌گذرد. در این واقعیت که آنچه در بازداشتگاه کهریزک رخ داده یک جنایت بوده کمترین تردیدی وجود ندارد. روشن‌ترین دلیل بر این واقعیت، برخوردی است که رهبر معظم انقلاب با این ماجرا کردند و دستور برچیده شدن آن بساط و تعقیب و مجازات عاملان آن را صادر کردند.
 اینکه هنوز پرونده کهریزک مفتوح است و متهمان اصلی آن بلاتکلیف مانده اند، با این دستورالعمل و با انتظار مردم و اقتضائات طبیعی جامعه‌ای که با نظام اسلامی اداره می‌شود منطبق نیست. آنچه در ماه‌های اخیر بر سر مسئولیت و عدم مسئولیت یکی از متهمان پرونده کهریزک جریان یافت،اصولاً در شأن یک جامعه اسلامی نیست.
 *سؤال اینست که آیا زمانی نزدیک سه سال برای روشن ساختن تکلیف چنین پرونده‌ای کافی نیست؟
 *طرف دیگر ماجرا اینست که هر چند بلاتکلیفی پرونده کهریزک و عملکرد غیرشفاف و بشدت کند قوه قضائیه درباره متهمان آن زیر سؤال است، ولی مسئولان قوه مجریه آیا فکر می‌کنند کشور دچار قحط الرجال است که متهم اصلی این پرونده را یک روز به ریاست دستگاه مبارزه با قاچاق کالا و ارز می‌گمارند و روز دیگر ریاست سازمان عریض و طویل و حساس تأمین اجتماعی را به او می‌سپارند؟ رئیس قوه مجریه که هر روز از وجود نیروهای کارآمد در کشور سخن می‌گوید و البته می‌دانیم که جامعه ما از مدیران با تجربه پر است، چرا انگشت روی همین یکنفر می‌گذارد و علیرغم اعتراض‌های مکرر نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی و برخلاف انتظار مردم که سپردن مسئولیت‌های مهم و کلیدی به افرادی که متهم هستند و پرونده سنگینی دارند را بر نمی‌تابند، مدیریت دستگاه‌های مهم را به او می‌سپارد؟
*طرف سوم نیز مجلس است که در همین ماجرا توسط عده‌ای که خود را "حکم" قرار دادند دور زده شد و اصولاً به حساب نیامد. اینکه چند نفر خود را قیم کل نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی بدانند و درباره استیضاح که حق نمایندگان است هر طور که خود می‌خواهند تصمیم بگیرند، اقدامی است که در تاریخ مجلس سابقه ندارد و با حقوق قانونی نمایندگان مردم در تضاد است. نتیجه نیز کلاه گشادی شد که بر سر کل نمایندگان رفت و یکبار دیگر مجلس را در چشم مردم کوچک کرد.
راک نیوز به نقل از روزنامه جمهوری اسلامی

ادامه خبر...


یادبادآن روزگاران/یادی از مرحوم مهندس محمدرضاباقری

29 فروردین 1391, 08:08

یادبادآن روزگاران/یادی از  مرحوم مهندس  محمدرضاباقری

alt
به یاد مرحوم مهندس محمد رضا باقری معاون اسبق سازمان جنگلها و مراتع کشور و از بنیانگذاران جهاد سازندگی استان کهگیلویه و بویراحمد
 مرحوم مهندس محمد رضا باقری در سال 1335 هجری شمسی در نجف آباد یاسوج متولد و دوران کودکی را در خانواده ای اصیل،فرهنگی و مذهبی در دامن مادر با تقوا و نیکوکار و پدری معلم و متعهد سپری نمود.سپس برای تلمذ  علم و دانش درمکتب پدر  شروع به علم آموزی نمود و دوران دبیرستان را نیز در یاسوج وشیراز در سال 1353 در رشته دیپلم طبیعی به اتمام رساند. در همان سال در کنکور سراسری شرکت و در رشته کشاورزی (زراعت و اصلاح نباتات) قبول و در سال 58نیز فاغ التحصیل گردید.در طول چها ر سال دانشگاه فعالانه در انجمن اسلامی به صیانت از اسلام و ارزشهای دانشگاه پرداخت بطوریکه بارها مورد خشم و غضب عوامل رژیم قرار گرفت . با پیروزی انقلاب اسلامی با توجه به شور و شوق انقلابی که داشت با همکاری تعدادی از دوستان به فرمان حضرت امام (ره )اقدام به راه اندازی نهاد انقلابی جهاد سازندگی در استان نمود که تا قبل از وفاتش بطور مستمربا این نهاد  همکاری داشته و در مشاغلی نیز ایفای وظیفه نمودند.شادروان مهندس باقری در آذرماه 72 مقطع کارشناسی ارشد را  با کسب درجه عالی در رشته مرشتع مرتعداری در دانشگاه تهران به اتمام رساند که پس از آن بلافاصله بنابر تشخیص هیات ممیزه اداره کل تحقیقات جهاد بعنوان پژوهشیار پایه 1 به عضویت هیئت علمی موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورو معاونت اداری مالی این سازمان  درامد وسرانجام در  15 فروردین 1373 در محل کار بر اثر سکته مغزی جان به جان آفرین تسلیم کرد تا غروب پانزده فروردین را برای همیشه بعنوان غروبی تلخ و جانکاه در تاریخ زندگی خانوادگی اش و همکارانش به ثبت برساند.
روحش شاد و یادش همیشه جاوید باد.
 سوابق کاری:
 مسئولیت کمیته های کشاورزی،آب و دام جهادسازندگی استان کهگیلویه و بویراحمد.
 -  معاونت پژوهشی دانشگاه آزاد اسلامی واحد یاسوج.
 - سرپرستی اداره کل منابع طبیعی استان کهگیلویه و بویراحمد
. - . عضویت مستمر در شورای سیاستگذاری کشاورزی و عشایر استان
 - مسئولیت مستقیم در تهیه طرحهای جامع مرتعداری یاسوج و گچساران با همکاری دانشگاه تهران.
- مسئولیت تیم برنامهریزی علوفه کشور در اولین برنامه پنجساله وزارت جهادسازندگی.
 - تدریس در مجتمع آموزش عالی و دانشگاهآزاد یاسوج  .
 -  معاونت اداری مالی سازمان جنگلها و مراتع کشور

ادامه خبر...


آوینی به زبان آوینی

20 فروردین 1391, 10:30

آوینی به زبان آوینی

من بچه شاه عبدالعظیم هستم و درخانه‌ای به دنیا آمده و بزرگ شده‌ام كه درهر سوراخش كه سر می‌كردی به یك خانواده دیگر نیز برمی‌خوردی.

اینجانب - اكنون چهل و شش سال تمام دارم. درست سی و چهار سال پیش یعنی، درسال 1336 شمسی مطابق با 1956 میلادی در كلاس ششم ابتدائی نظام قدیم مشغول درس خواندن بودم. در آن سال انگلیس و فرانسه به كمك اسرائیل شتافته و به مصر حمله كردند و بنده هم به عنوان یك پسر بچه 12-13 ساله تحت تأثیر تبلیغات آن روز كشورهای عربی یك روزی روی تخته سیاه نوشتم: خلیج عقبه از آن ملت عرب است. وقتی زنگ كلاس را زدند و همه ما بچه‌ها سر جایمان نشستیم اتفاقاً آقای مدیرمان آمد تا سری هم به كلاس ما بزند. وقتی این جمله را روی تخته سیاه دید پرسید:« این را كه نوشته؟» صدا از كسی درنیامد من هم ساكت ، اما با حالتی پریشان سر جایم نشسته بودم.

ناگهان یكی از بچه‌ها بلند شد و گفت:« آقا اجازه؟ آقا، بگیم؟ این جمله را فلانی نوشته و اسم مرا به آقای مدیر گفت. آقای مدیر هم كلی سر و صدا كرد و خلاصه اینكه: «چرا وارد معقولات شدی؟» و در آخر گفت:« بیا دم در دفتر تا پرونده‌ات را بزنم زیر بغلت و بفرستمت خانه.» البته وساطت یكی از معلمین، كار را درست كرد و من فهمیدم كه نباید وارد معقولات شد.

بعدها هم كه در عالم نوجوانی و جوانی، گهگاه حرفهای گنده گنده و سؤالات قلمبه سلمبه می‌كردیم معمولاً‌ به زبان‌های مختلف حالیمان می كردند كه وارد معقولات نباید بشویم. مثلاً‌ یادم است كه در حدود سال‌های45-50 با یكی از دوستان به منزل یك نقاش‌كه همه‌اش از انار نقاشی می‌كشید، رفتیم. می‌گفتند از مریدهای عنقا است و درویش است. وقتی درباره عنقا و نقش انار سؤال می‌كردیم با یك حالت خاصی به ما می‌فهماند كه به این زودی و راحتی نمی‌شود وارد معقولات شد. تصور نكنید كه من با زندگی به سبك و سیاق متظاهران به روشنفكری نا آشنا هستم، خیر من از یک راه طی شده با شما حرف میزنم .من هم سالهای سال در یكی از دانشكده‌های هنری درس خوانده‌ام، به شبهای شعر و گالری های نقاشی رفته ام.موسیقی کلاسیک گوش داده ام. ساعتها از وقتم را به مباحثات بیهوده درباره چیزهایی كه نمی‌دانستم گذرانده‌ام. من هم سال‌ها با جلوه فروشی و تظاهر به دانایی بسیار زیسته‌ام. ریش پروفسوری و سبیل نیچه‌ای گذاشته‌ام و كتاب «انسان تك ساختی» هربرت ماركوز را -بی‌آنكه آن زمان خوانده باشم‌اش- طوری دست گرفته‌ام كه دیگران جلد آن را ببینند و پیش خودشان بگویند:«عجب فلانی چه كتاب هایی می‌خواند، معلوم است كه خیلی می‌فهمد.»... اما بعد خوشبختانه زندگی مرا به راهی كشانده است كه ناچارشده‌ام رودربایستی را نخست با خودم و سپس با دیگران كنار بگذارم و عمیقاً بپذیرم كه«تظاهر به دانایی» هرگز جایگزین «دانایی» نمی‌شود، و حتی از این بالاتر دانایی نیز با «تحصیل فلسفه» حاصل نمی‌آید. باید در جست و جوی حقیقت بود و این متاعی است كه هركس براستی طالبش باشد، آن را خواهد یافت، و در نزد خویش نیز خواهد یافت.

با شروع كار جهاد سازندگی در سال 58 به روستاها رفتیم كه برای خدا بیل بزنیم. بعدها ضرورت‌های موجود رفته رفته ما را به فیلمسازی برای جهاد سازندگی كشاند. در سال 59 به عنوان نمایندگان جهاد سازندگی به تلویزیون آمدیم و در گروه جهاد سازندگی كه پیش از ما بوسیله كاركنان خود سازمان صدا وسیما تأسیس شده بود، مشغول به كار شدیم. یكی از دوستان ما در آن زمان «حسین هاشمی» بود كه فوق لیسانس سینما داشت و همان روزها از كانادا آمده بود. او نیز به همراه ما به روستاها آمده بود تا بیل بزند. تقدیر این بود كه بیل را كنار بگذاریم و دوربین برداریم. بعدها «حسین هاشمی» با آغاز تجاوزات مرزی رژیم بعث به جبهه رفت و در روز اول جنگ در قصر شیرین اسیر شد - به همراه یکی از برادران جهاد بنام «محمد رضا صراطی» - ما با چند تن از برادران دیگر، كار را تا امروز ادامه دادیم. حقیر هیچ كاری را مستقلا˝ انجام نداده‌ام كه بتوانم نام ببرم. در همه فیلمهایی كه در گروه جهاد سازندگی ساخته شده است سهم كوچكی نیز - اگر خدا قبول كند - به این حقیر می‌رسد و اگر خدا قبول نكند كه هیچ.

به هر تقدیر، من فعالیت تجاری نداشته‌ام. آرشیتكت هستم! از سال 58 و 59 تاكنون بیش از یكصد فیلم ساخته ام كه بعضی عناوین آنها را ذكر می كنم: مجموعه«خان گزیده‌ها»، مجموعه «شش روز در تركمن صحرا»، «فتح خون»، مجموعه«حقیقت»، «گمگشتگان دیار فراموشی(بشاگرد)»، مجموعه «روایت فتح» - نزدیك به هفتاد قسمت- و در چهارده قسمت اول از مجموعه «سراب» نیز مشاور هنری و سرپرست مونتاژ بوده‌ام. یك ترم نیز در دانشكده سینما تدریس كرده‌ام كه چون مفاد مورد نظر من برای تدریس با طرح درس‌های دانشگاه همخوانی نداشت از ادامه تدریس در دانشگاه صرف نظر كردم. مجموعه مباحثی را كه برای تدریس فراهم كرده بودم با بسط و شرح و تفسیر بیشتر در كتابی به نام «آینه جادو» - بالخصوص در مقاله‌ای با عنوان تأملاتی درباره‌ سینما كه نخستین بار در فصلنامه سینمایی فارابی به چاپ رسید - در انتشارات برگ به چاپ رسانده‌ام.

ادامه خبر...


هفته سلامت(روزجهانی بهداشت)

17 فروردین 1391, 11:21

هفته سلامت(روزجهانی بهداشت)

 روز جهانی بهداشت 2012     به منظور بزرگداشت سالگرد تأسیس سازمان بهداشت جهانی در سال 1948، هفتم آوریل هر سال را به عنوان روز جهانی بهداشت، جشن می­گیرند. روز جهانی بهداشت فرصتی است برای جلب نظر افراد، از رهبران جهانی تا مسؤولان محلی کشورها، که بر یک موضوع چالش برانگیز با آثار جهانی تمرکز کنند.
 در این روز با تمرکز بر موارد جدید و نوظهور در امر سلامت، فرصتی فراهم می­شود تا حرکتی به سمت حفاظت از سلامت و تندرستی مردم، آغاز شود. این روز فرصتی است برای آنکه متعهد شویم راه حل­هایی کارآرا و مفید برای جهانیان، بیابیم. «Good health adds life to years» موضوع مورد بحث روز جهانی بهداشت 2012 «سالمندی و سلامت»یا « ageing and health   تمرکز بر این است که چگونه سلامتی در طول زندگی می­تواند به مردان و زنان مسن­تر کمک کند تا زندگی پربار و مولدی داشته باشند و منبعی برای خانواده­ها و جوامع خود باشند.
 پدیده­ی افزایش سن، به همه­ی ما، پیر یا جوان، زن یا مرد، فقیر یا ثروتمند، در هر جا که زندگی کنیم، مربوط می­شود.   - دنیا شاهد افراد بیشتری خواهد بود که دهه­ی 80 یا 90 زندگی خود را سپری می­کنند. برای مثال، تعداد افراد 80 سال به بالا از 2000 تا 2050، تقریباً 4 برابر شده به 395 میلیون نفر خواهد رسید. بسیاری از میانسالان و یا افراد بزرگتر، که والدینشان زنده هستند 
  شاخص­های سالمندی سالم 1
- سالمندی سالم به سلامت در مراحل قبلی زندگی بستگی دارد کیفیت سن­گیری و افزایش سن، به عوامل متعدد بستگی دارد     
 
پیام­های کلیدی
 - سالمندان منابع ارزشمند جامعه­شان هستند و باید احساس کنند ارزشمند هستند. - تندرستی و سلامتی در سراسر زندگی به ما کمک می­کند تا بیشتر جنبه­های مثبت افزایش سن و سن­گیری را در آینده داشته باشیم. - جوامعی که از جمعیت­های مسن خود مراقبت می­کند و از شرکت فعال آن­ها در زندگی روزمره، حمایت می­کند بهتر می­تواند با این دنیای در حال تغییر، مقابله کند.                تندرستی و سلامت در سالمندی از طریق زیر قابل دستیابی است: - ترویج سلامت در طول زندگی؛ - ابداع محیط­های دوستدار سالمندان همسال که سلامت و مشارکت سالمندان را افزایش می­دهد؛ - ایجاد دسترسی به مراقبت­های بهداشتی اولیه اساسی، مراقبت­های طولانی مدت و مراقبت خانگی؛ - ارج نهادن به سالمندان و تشکر و قدردانی از آنان و کمک به مشارکت فعال آن­ها در زندگی خانوادگی و جامعه؛  
نتایج مورد انتظار
 - درک بیشتر این موضوع که سلامتی با کیفیت در طول زندگی به سالمندی شاداب و مولد می­انجامد؛ - مردم از باورهای کلیشه­ای درباره­ی سالمندی آگاه می­شوند و از سالمندان حمایت می­کنند که در جامعه افرادی فعال، مجرب و مورد احترام باشند؛ - دولت­ها استراتژی­ها و راهکارهایی را بکار می­برند که سلامتی با کیفیت را برای سالمندان تضمین کنند؛ - در حال حاضر دولت­ها تلاش می­کنند تا چالش­های مرتبط با افزایش سن جمعیت و سلامت عمومی را پیش­بینی کنند. این نکته به ویژه در کشورهای با درآمد کم و متوسط که سرعت افزایش سن در آن­ها بیشترین مقدار را دارد، از
اهمیت بیشتری برخوردار است
واحدمشارکت های مردمی مرکزبهداشت شهدای انقلاب

ادامه خبر...


نمی خواهی بانوی همه زنان جهان باشی؟

17 فروردین 1391, 00:50

نمی خواهی بانوی همه زنان جهان باشی؟

وقتی پیامبر اسلام می‌گوید فاطمه یکی از چهار زن بزرگ جهان است، وقتی که در برابر همه رنجها و پریشانی‌ها و همه غمهای زندگی فاطمه، پیغمبر به او تسلی می‌دهد که «نمی‏خواهی بانوی همه زنان جهان باشی؟» اینها تعارف نیست که یک مرد به دخترش می‌گوید! پیغمبر چنین تعارفها را ندارد!... وقتی می‌گوید تو می توانی بانوی همه زنان جهان باشی، به معنای این نیست که تعارف کرده باشد و هم به معنای آن نیست که برای پیروان خود یک بت ساخته باشد که فقط او را بپرستند و یک معبود که ستایشش کنند و یک ممدوح که فقط مدحش را بگویند و یا یک قربانی که فقط عزاداری کنند؛ بلکه به عنوان یک سرمشق او را بشناسند و از روی زندگی‌اش درس بیاموزند و عمل کنند. این به معنای «سیده‌ زنان عالم» است


همچنین امروز او می‌تواند زن مسلمان را بسازد. او به عنوان یک مادر در مرحله‌ای که دختری چون زینب می‌پرورد و پسرانی چون حسن و حسین (ع)، و به عنوان یک بعد دیگر زن متعالی و مثالی، همسر به عنوان کسی که در تنهایی‌ها و سختی‌ها ، نقش‌ها و عظمتهای علی (ع) پا به پای اوست و همچنین به عنوان یک زن مسئول اجتماعی، کسی که از بدو تولد تا لحظه‌‌ای که پدرش را تنها به زمین گذاشت و در غربت دفن شد و در خاموشی، باز یک لحظه از مبارزه نایستاد: در جبهه خارجی با کفر تا هجرت و در جبهه داخلی با انحراف و قتل تا لحظه مرگ، حتی بعد از مرگ نیز که: «علی مرا پنهان دفن کن تا بر گور من گرد نیایند و هم بر عزای من مراسمی برپا نکنند و بر من نماز نخوانند و مراسمی بپا ندارند تا به نام من قدرتی که هم اکنون بر روی کار آمده قدرت خود را توجیه دینی نکند» زنی که حتی مردن و دفن شدنش را می‌خواهد وسیله‌ای کند برای مبارزه در راه حق و محکوم کردن ابدی و همیشگی غصب. این است «چگونه امروز زن مسلمان بودن»!


ادامه خبر...


نظرشما در مورد سیستم؟