مشروح اخبار


» مادرانی که پدری هم میکنند



از گذشته پرسیدم ؛مادری میگفت اب را با مشک می اوردم وهیزم را به پشت خود  ،خمیر را با دست  وبرنج را در هاون وبسیار از این کارها ی سخت،ازدروی گندم وبرنج تا شیر دوشی گاو وگوسفند.
واینگونه روز وروزگار او گذشت تا ما بزرگ شدیم ،حالا وقتی زنی بگوید خسته ام حرفش تمام نشده مادرم میگوید مگر چکار کرده ای ؟حالا که همه چی دم دست دارید.
راستش را بخواهی من ماندم که حرف مادرم را تائید کنم یانه؟
شاید تکنولوززی بیشتر از مردان قدیم زسختی روزگار زنان  متاثر ،و چشم آسا دست بکارشد تااز لباسشویی وظرف شویی گرفته تا دستگاه های بی نهایت کاره اشپزخانه ،همه وهمه سرویس دهی  را برای کد بانوی خانه  سهل ومیسر کند.
 مادران دیروز با همه ی سختی های تحمل شده نباید بپندارند که خلف این قشر  حال عاری از خستگی ،کانون خانواده نگه میدارند.این روزها خستگی های بچشم نیامده روحی به تنهایی  کمر مشکند با وزنی دوچندان ز هیزم های دیروز ،خستگی هایی که نه قابل اتش زدن هستند چون هیزم  ونه فراموش شدنی  چون درد راه وبار.
آنروزها اگرتکنولوژی نبود تا همه چیز را بپزدوبشورد عوضش موبایل هم نبود تا استرس پیامک وبلوتوث های مترو ،سرویس ودوستان مسیر خانه تا مدرسه طوفان دل شوره در نهاد مادری بنا کند.
وتومادر امروزی نمی توانی تصور کنی حال روز مادری را که چون سفره میگشود انگار تمام نعمات خدا سر قهر دارند با سفره ی پارچه ای مادر وتنها غدای رنگینش  همان نان  سبوس دار پر برکت بود.حال خودت بگو همین چند شب پیش بر سفره ی یلدایت چه نبود؟
ان روزها تو نگرانیت این نبود نکند مرد خانواده دست بزن داشته باشد ،حال آنکه امروز مادرانی دارند مادری میکنند ، که راضی هستند روز ی چند بار تبیه فیزیکی را تحمل کنند اما خبر نفوذ مواد خانمان سوز افیونی را به کانون گرم خود نشنوند
این ها را گفتم تا شاید در پاسخ به سوال ان مادر بگویم همه ی مادران امروزی راحت مادری نمیکنن .
من مادری را میشناسم که جز سیمای زنانه دیگر از خوی جنس هم نوع خود  چیزی برایش نمانده .مادری که نصف شب چرت شبانه اش را تب وسرفه دخترش پاره میکند وتا انتهای جدال فلق وشفق  بر بالین دخترش مادری میکند درست همانند همان گذشته که هنگام شیردادن به بچه سربرستون گهواره  پستان در دهان کودک تسلیم خواب میشدند.
او روز وشبش را باشریکی میگذراند که نه چون مردان مردسالار قدیم فرمانروایی میکند بل  چون سپاهیان شکست خورده فقط وفقط اوقات تلخ میکند ،وچون اربابان قدیم نه زحمتی به پای خود میدهد ونه اجازه بیداری به غیرتش.
 در روزگاری که متاسفانه طعم وبوی  غذای ایرونی در گوشه ای نشسته تا فست فود ها در نوبت های غذایی بهترین تفریح ما باشند،باهمان خوش ذوقی و  طعام مادری سفره داری میکند.
دل شوره های مادریش وقتی سر باز میکند که توان نشستن در خانه ندارد وقتی پسرش از مدرسه راهی خانه میشود.درخانه  جز شستن وپختن ومادری ،پدری میکندباغیرت وبی واهمه  هم برای بچه هایش وهم نان آوری برای ادامه زیستن.
اگر بهشت تفه ای برای دیگر حیاتش سند خورده ، من جز بوسه بر دست  ذاتا مردانه اش  به پاس استواری قامتش در تلاطم رنج ها  وبی مهری ها چیزی پیشکش ندارم.دست مریزاد مادر دردمند امروزی که کوه صبری از دردهای نامرئی .بمان بر این کانون نیمه گرم وابسته به تو .بمان ..اندکی صبر سحر نزدیک است.

 



تاریخ انتشار : 6 دی 1391, 13:05



» اخبار مرتبط:

  • "دستبافته‌های مادری"بزرگان سینما را به یاسوج کشاند
  • آزار دختر ۲۰ ساله توسط پسر ۷ ساله
  • شهیدی كه پس از 26 سال در آغوش مادر آرام گرفت +عكس
  • باز هم كوچه و درد و غربت و مظلوميت
  • مرده ای که زنده شد
  • » اشتراک گزاری خبر

    نام:*
    ایمیل:*
    متن نظر:
    کد را وارد کنید: *
    عکس خوانده نمی‌شود


    نظرشما در مورد سیستم؟